مردی میانسال و دارای اهل و عیال، که همهی عمرش در فضای کاریِ رسمی و سنتی روزنامههای جاافتاده آمریکا مشغول بوده، ناگهان از کار بیکار میشود و نگرانی رزق و روزی مجبورش میکند تا به استخدام شرکتی نرمافزاری درآید. یکی از آن شرکتهای تازهپاگرفتهی فناوری (Start-up) که اغلبِ کارکنانش را جوانان دانشجو یا تازه فارغالتحصیل تشکیل میدهند و به سبک دوره و زمانهی جدید اداره میشود. شرکتی که برای خوشحالی و راحتی کارکنانش برایشان تفنگ لیزری و صندلی راحتی میخرد و در آبدارخانه شرکت یک دیوار آبنباتی درست میکند که روی آن هر جور آبنباتی که فکرش را بکنی در اختیار کارمندان شرکت قرار دارد (صفحه 69 کتاب).
... و او از همان اولین روز کاریاش از همهچیز این شرکت جدید متنفر است!
هیچوقت کاری نکن که کارمندت باهات چپ بیافته!
هدف اصلی کتاب "مصائب من در حباب استارتآپ"، با خاک یکسان کردن آبرو و حیثیت شرکتی است که نویسنده در آن مشغول به کار بوده (شرکت HubSpot که یک شرکت واقعی است و هیچ تلاشی برای پنهانکاری و مخفی کردن نامش صورت نگرفته است!) نویسنده در 300 صفحه تقریبا هیچ نکته مثبتی درباره شرکت برایمان تعریف نمیکند و این کمی آدم را اذیت میکند و شاید کمی هم به اعتماد خواننده نسبت به حسننیت و برحقبودن نویسنده خدشه وارد میکند.
مشکل اما اینجاست که فضایی که نویسنده از محل کارش ترسیم کرده بسیار واقعی و باورپذیر است! همهچیز با شنیدهها درباره اینگونه شرکتها همخوانی دارد و هرقدر هم که بخواهی پای خصومت و بدخواهی کارمند با شرکتش را وسط بکشی و به نویسنده شک کنی، میبینی که انگار روایت او مو لای درزش نمیرود!
"منتقدین" ممکن است این ظاهر حقبهجانب را به تجربه و تبحر نویسنده که سالها در نشریات معتبری همچون فوربس و نیوزویک فعالیت میکرده، نسبت دهند. اینکه او با استادی تکههای مختلف حقیقت را از اینور و آنور بریده و در کنار هم قرار داده و در نهایت با کنار هم قرار دادن این قطعات پازل، تصویری را که خودش میخواسته ساخته است.
اما مساله اینجا نیست که کتاب فقط زیرآبِ شرکت هاباسپات را زده است. نویسنده اصولا برای فرهنگ کاری و سرمایهگذاری که به شرکتهای نوپا پروبال میدهد و آنها را حلواحلوا میکند شمشیرش را از رو بسته و انتقاد و بدبینیاش نسبت به این فرهنگ بسیار فراتر از غرغرهای خالهزنکی یک کارمند ناراضی درباره شرکت محل کارش است.
اعلام جرم بر علیه فروختن گنجشک بهجای قناری
دنیل لاینز در کتابش به جنبههای گوناگونی از فرهنگ حاکم بر شرکتهای نوپا پرداخته. از روابط میان کارکنان و شیوه ارزشیابی آنها توسط مدیران تا روشهای مدیریتی حاکم بر این شرکتها و ترفندهایی که برای بازاریابی و فروش بکار میبرند. اما برای من جالبترین و تکاندهندهترین بخش مطالب کتاب، توضیحاتی است که او در رابطه با نظام سرمایهگذاری و رشد و پیشرفت شرکتهای نوپا میدهد.
لاینز برایمان مراحل مختلف سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا را توضیح میدهد و شرح میدهد که هدف نهایی، رسیدن به مرحله عرضه سهام شرکت در بورس اوراق بهادار است. او سرمایهگذارانی را که زمینه فعالیتشان سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا است به خواننده معرفی میکند و توضیح میدهد چرا آنها را سرمایهگذارهای خطرپذیر مینامند. جالب اینکه معلوم میشود همین سرمایهگذارهای خطرپذیر که در مراحل اولیه و قبل از عرضه نهایی کار تامین مالی هر شرکت را انجام میدهند، در خیلی از مواقع تنها کسانی هستند که سود عمده را از سازوکار رسیدن شرکتهای نوپا به مرحله عرضه سهام در بورس اوراق بهادار میبرند (و من اینجا بیاختیار یاد مکانیزم شرکتهای هرمی یا شبکهای افتادم که در آنجا هم سود اصلی را لایههای اولیه ایجادکننده درخت یا هرم "بازیگران" میبرند و هرچقدر شما در مراحل و لایههای پایینتر درخت و شبکه وارد بازی بشوید ریسکتان بیشتر است و احتمال ضرر و زیان یا حداقل سود نکردنتان افزایش مییابد!)
اما تکاندهندهترین نکته در این میان، تاثیری است که این سازوکار سرمایهگذاری بر روی شکل کسبوکار میگذارد. لاینز توضیح میدهد که در این سازوکار مهمترین عامل برای سرمایهگذاران خطرپذیر میزان رشد فروش در طول زمان (ماهانه، فصلی، سالیانه، ...) در هر کسبوکار است. بنابراین دستاندرکاران شرکتهای تشنهی سرمایهگذاری دست به هرکاری میزنند تا بتوانند در صورتهای مالی خود رشد در فروش را نمایش دهند. در این راه هیچکس از ضرر کردن نمیهراسد! بنابراین تا دلتان بخواهد شرکتهایی بوجود آمدهاند که ماه پشتِ ماه و سال بعد از سال زیانده هستند اما بیخیال همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند، چون سود برای کسی مهم نیست و سرمایه لازم برای ادامه کار را سرمایهگذاران خطرپذیر برایشان فراهم میکنند! پس پیش به سوی "فروش" بیشتر.
نویسندهی شاکیِ ما همچنین تاثیر چنین ساختاری را بر دیگر عوامل کسبوکار، با استفاده از مثال شرکت هاباسپات توضیح میدهد. اینکه دیگر اشتغال در یک شرکت، مفهوم ارتباط کاری طولانیمدت میان کارگر/کارمند و کارفرما را ندارد. نظام سرمایهگذاری شرکتها را به سمت استفاده کوتاهمدت از کارکنان تازهکار سوق میدهد و علم به این مساله از سوی شرکتها و کارکنانشان تاثیرات عمیقی بر روی ارتباط میان این دو و به تبع آن شکل و شمایل یک "بنگاه اقتصادی" در این دنیای جدید میگذارد.
خلاصه اینکه توضیحات لاینز با تصویر کردن دنیای کسبوکار در دنیای امروز و اجزایی که آن را پیش میبرند و شکل میدهند، خواننده را تمام و کمال با عمق دیوانگی حاکم بر این دنیا آشنا میکند!
آرزویی که میتواند کابوس باشد!
فقط چند سال از اتمام تحصیل و شروع به کار من گذشته بود که شرکت مایکروسافت سیستمعامل MS-DOS خود را با نسخه قابلقبولی از نرمافزار Windows جایگزین کرد و با این کار توانست "دنیا را فتح کند". قبلتر از آن رایانههای شخصی (Personal Computers – PCs) که با سیستمعامل MS-DOS کار میکردند تقریبا همه شرق و غرب عالم را درنوردیدند و میزهای کار را در شرکتها، سازمانها، موسسات و حتی خانهها اشغال کردند. به همینخاطر بیل گیتس و شرکت او برای نسل قبل از من یک اسطوره بود و تبدیل شدن به نسخهای شرقی از او یک آرزو (یا شاید باید گفت "حسرت") بزرگ.
نسل من اما با پشتسرگذاشتن طوفان مایکروسافت، به دوران اینترنت رسید و آنجا گوگل اسطوره دستنیافتنی بود (و هست). شرکتی که هر کارآفرینی میخواست/آرزو داشت نمونهای از آن را بنیان بگذارد و هدایت کند (فکر میکنم بهدلیل ممنوع بودن همیشگی دسترسی به facebook در کشور ما این افتخار شامل حال این غول بزرگ اینترنتی نشد!) به همین خاطر هم در کنار همه چیزها، تقلید از محیط کاری و فضای سازمانی که دورادور میشنیدیم در شرکت گوگل برقرار است، از جمله ایدههایی بود که همنسلان من تصور میکردند با استفاده از آن میتوانند خود را به "گوگل شدن" نزدیک کنند.
در صورتی که بهجز این تصاویر جوانپسندانه همیشه زمزمههایی هم از بیمنطقی "سیلیکون ولی" به گوش میرسید. این بیمنطقی اما مثل اینکه نه آنورآبیها را متنبه کرده و نه چشم اینورآبیها را ترسانده است. منطق حکم میکرد که پس از ترکیدن حباب شرکتهای فناوری در اوایل این قرن (dot-com boom) همهچیز شکل عاقلانهتری به خودش بگیرد. اما پانزده، شانزده سال بعد از با خاک یکسان شدن آنهمه شرکت اینترنتی، دنیل لاینز نشانمان میدهد که "جنون" همچنان اصلیترین قوه محرکه در این شاخه از کسبوکار است.
(کتاب را در اردیبهشت 1400 خواندهام)
نویسنده: دنیل لاینز
ترجمه: سعید قدوسینژاد
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 4)
قیمت: 298000 تومان
تعداد صفحات: 333 صفحه
شابک: 978-622-619437-2