"آدم باحالیه، فقط حالیش نیست!"

    امتياز داده شده به اين مطلب:
    ( 0 نفر به اين مطلب امتياز داده است )

    در برخورد با آدم‌های معروف، مخصوصا "سینمایی"ها، ترجیح من معمولا این است که اصلا به روی خودم نیاورم که طرف را می‌شناسم. انگار که او هم بنده‌ای است مثل دیگر بندگان خدا که لازم نیست سر صحبت را باهاش باز کنی، نظرش را درباره انواع چیزهای مربوط یا نامربوط سوال کنی و خلاصه مزاحم آرامش‌اش بشوی.

    در مورد سینمایی‌ها ما معمولا حواس‌مان نیست که عاشق سینه‌چاک بازی‌ها و نقش‌هایی هستیم که آنها آفریده‌اند، نه علاقمند خود آنها. بنابراین وقتی در زندگی واقعی با یکی از اهالی سینما روبرو می‌شویم، معمولا او را با قهرمان‌مان، همان که نقش‌اش را بازی کرده، مقایسه می‌کنیم و اغلب هم نتیجه این مقایسه به نفع شخصیت پیش‌روی‌مان نیست. از غیرواقعی بودن خود سینما که بگذریم، ما معمولا قهرمان‌هایمان را آنقدر در ذهن‌مان بزرگ می‌کنیم که هیچ آدم دو پایی نمی‌تواند به آن زیبایی، شجاعت، ملاحت، خوش‌قلبی و ... که ما در تخیل به شخصیت محبوب‌مان نسبت می‌دهیم، باشد. به این ترتیب "برخورد فیزیکی" با اهل سینما، حال می‌خواهد هنرپیشه باشد یا کارگردان یا دیگر عوامل نامعروف‌تر، معمولا حاصل‌اش این است که نه تنها "طرف از چشم‌مان می‌افتد" بلکه این وسط محبوبیت شخصیت اصلی‌مان هم ناخودآگاه کمی خدشه‌دار می‌شود. مثلا فرض بفرمایید اگر از ارادتمندان شخصیت حاج کاظم در فیلم "آژانس شیشه‌ای" باشید و روزی در میانه خیابان با پرویز پرستویی "اختلاف ترافیکی" پیدا کنید و بابت آن از او دلخور بشوید، از آن پس در ناخودآگاه‌تان نسبت به حاج کاظم هم مقادیری کدورت بوجود خواهد آمد و دیگر حاج کاظم برایتان آن حاج کاظم قبلی نیست!


    من، به عنوان یک فرد عادی، خیلی ساده می‌توانم راه‌ام را کج کنم، به روی خودم نیاورم، و سرم به کار خودم باشد. اما اهل نمایش و شهرت به آسانی نمی‌توانند راه‌شان را کج کنند و طرفداران‌شان را نادیده بگیرند. اصلا نمی‌توانند! کیانیان در مقدمه/کلوزآپ کتاب می‌گوید:

    "شهرت، تنهایی را می‌دزد. همه جا نگاه‌ات می‌کنند. همه جا با تو هستند. زیر ذره‌بین هستی. ... من هم مثل هر آدم دیگری تنهایی می‌خوام. من هم به تنهایی نیاز دارم. بازیگری در هر شکل‌اش تنهایی ندارد. بازیگر، پشت صحنه و روی صحنه همیشه با عده‌ای دم‌خور است. تنها نیست ..." (صفحه 8 کتاب)

    پس حالا که نمی‌شود روی‌ات را برگردانی و وانمود کنی که اصلا "رضا کیانیان" نیستی (شاید فقط خیلی شبیه او هستی!) "این مردم نازنین" می‌شود شرح بعضی از برخوردهایی که هر روز، بابت این "شهرت" پردردسر، برایت پیش می‌آید. بعضی‌ها شیرین و بعضی‌ها هم نه چندان خوشایند.

    کتاب پر از قطعات بامزه است. مثلا همین نقل قول "غلام آدم باحالیه، فقط حالیش نیست!" درست آخرین جمله‌ی کتاب است و علاوه بر آنکه هزار گیر و گرفتاری فرهنگی در آن نهفته است، با خواندنش و تصور موقعیتی که نویسنده در ترافیک خیابان شریعتی تصویر کرده بی‌اختیار آدم به خنده می‌افتد و ... البته مقادیری هم به فکر.


    "این مردم نازنین" در دو مورد، از قطعاتی بامزه از برخوردهای یک هنرپیشه معروف با مردم فراتر می‌رود. اولی در آن بخش‌هایی از کتاب است که کیانیان ماجراهای مربوط به رانندگی خود در شهر تهران و معضلات ترافیکی شهر را بازگو می‌کند. تعداد این موقعیت‌ها، به نسبت تعداد قطعات دیگر کتاب که موضوعاتی "غیرترافیکی" دارند، آنقدر هست که به آسانی می‌شود "ترافیک تهران" را هنرپیشه نقش دوم "این مردم نازنین" به حساب آورد (هنرپیشه نقش اول البته خود نویسنده است!)

    شاید بگویید که این انتخاب درستی بوده. رانندگی و رفتار ترافیکی ما تهرانی‌ها (بقیه شهرهای کشور را نمی‌دانم) هر روز که می‌گذرد آنقدر محیرالعقول‌تر از روز پیش می‌شود که انتخاب "ترافیک" به عنوان هنرپیشه نقش مکمل یک کتاب یا فیلم اصلا انتخاب بدی نیست و چه بسا کلی هم به "فروش" کمک بکند. منهم هم با این نظر موافق‌ام و از این بابت متاسف. و فکر می‌کنم نویسنده/هنرپیشه ما هم بیشتر از جایگاه یک متاسف به ماجرا پرداخته تا فروشنده‌ای که صرفا به دنبال "فروش بیشتر" متاع‌اش است.

    نکته دومی که باز هم به علت تکرار چندباره‌اش در قطعات مختلف کتاب توی چشم می‌زند، حساسیت کیانیان به قضاوت جامعه درباره دین و ایمان اهل هنر است. او هربار که به این موضوع می‌پردازد با اشاره به عنوان "مطرب"، که عوام این قشر را با آن می‌نامند یا اگر هم نمی‌نامند تصوری اینگونه نسبت به آنان دارند، دلخوری خودش را از این شیوه قضاوت نشان می‌دهد.

    راستی چرا در باور عامه شغل یک هنرپیشه با شغل یک پزشک یا راننده یا معلم فرق می‌کند و با وجود اینکه همه می‌دانند و می‌پذیرند که سره و ناسره در شاغلین هر حرفه‌ای وجود دارد باز هم احساسی منفی بر قضاوت عمومی نسبت به فعالیت‌های هنری سنگینی می‌کند؟


    و بالاخره اینکه "این مردم نازنین"، از ابتدای سال تاکنون چهار بار تجدید چاپ شده. یکی از نشانه‌های اقبال کتاب‌خوان‌ها به کتاب.
    نکته‌ای که در این تجدید چاپ‌ها جالب است، تغییر طرح روی جلد هر چاپ نسبت به چاپ قبلی است. معمولا کتاب‌هایی که با سرعت و در فواصل زمانی کوتاه تجدید چاپ می‌شوند با همان طرح روی جلد اولیه چاپ می‌شوند و نهایتا ناشر عبارتی با عنوان "چاپ ..." بر روی جلد اضافه می‌کند که نشاندهنده نوبت چاپ کتاب باشد. ناشران البته در چاپ‌هایی که با فاصله زمانی زیاد (یک یا چند ساله) از یک کتاب منتشر می‌کنند، اقدام به تغییر طرح روی جلد یک کتاب می‌کنند. مخصوصا اگر طرح جلد اولیه را نامناسب و غیرجذاب تشخیص داده باشند. اما معمولا ناشری زحمت این کار را در فواصل زمانی کوتاه به خود نمی‌دهد.

    نشر مشکی اما در تجدید چاپ‌های "این مردم نازنین" در ماه‌های اخیر، هر بار با تغییراتی در طرح روی جلد، به مشتریان همیشگی کتابفروشی‌ها یادآوری می‌کند که چاپ قبلی کتاب تمام شده و چاپ جدیدی از آن بر روی پیشخوان کتابفروشی‌ها فرستاده شده. یکجور تبلیغ بصری اینکه فروش کتاب بالاست و زود به زود چاپ جدیدی از آن به بازار می‌آید. این ترفند برای من خوشایند بود، برای همین گفتم که ذکر خیری از آن کرده باشم. اجر ناشرِ گرافیست‌اش ماجور!

    روی جلد چاپ اول کتاب روی جلد چاپ دوم کتاب روی جلد چاپ سوم کتاب

     

    رضا کیانیانو دیگر اینکه ...

    رضا کیانیان هنرپیشه تلویزیون و سینما را همه می‌شناسند. رضا کیانیان هنرپیشه تئاتر را کمتر می‌شناسند. رضا کیانیان نویسنده را احتمالا خیلی‌ها نمی‌شناسند. اینکه او درباره مباحث مختلف بازیگری مقاله و کتاب می‌نویسد و خیلی هم جدی. به جز "این مردم نازنین" تاکنون کتاب‌های "شعبده بازیگری: بازیگری زندگی نیست، نمایش است"، "تحلیل بازیگری با گفتگو از دیروز و امروز" و "ناصر و فردین: گفت و گوی رضا کیانیان با ناصر ملک‌مطیعی و فردین" منتشر شده است.

    این مردم نازنین
    نویسنده: رضا کیانیان
    ناشر: نشر مشکی
    سال نشر: 1395 (چاپ 11)
    قیمت: 30000 تومان
    تعداد صفحات: 167 صفحه
    شابک: 978-964-8765-30-4
    کتاب مجموعه‌ای است از خاطرات ریز و درشت نویسنده از برخوردهایش در کوچه و بازار و خیابان با مردم و ماجراها و دردسرهایی که بابت شغل‌اش (هنرپیشگی سینما) برای او پیش می‌آید.

    چاپ کتاب تمام شده!

    نظر بدهيد

    تصویر امنیتی
    تصویر امنیتی جدید

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است