چند هفته پیش در اینترنت توجهام به مطلبی جلب شد. اصل مطلب (آن را میتوانید با عنوان "Britain's Telephone Box Libraries" در وب سایت www.amusingplanet.com بیابید) مربوط به سال 2012 است و به ساز و کاری اشاره میکند که در سال 2009 به راه افتاده. بنابراین خیلی تعجبانگیز نیست که همان موقع که آن را خواندم، بصورت محوی به نظرم رسید که قبلا هم موضوع را شنیدهام (امان از ضعف حافظه!) اما به هر حال همانطور که گفتم ماجرا بعد از گذشت چند سال از تولد خبر، دوباره توجهام را جلب کرد و فکر کردم آن را اینجا با شما مطرح کنم.
ماجرا از این قرار است که با همهگیر شدن تلفنهای همراه و ارتباطات اینترنتی، دیگر عملا کاربرد و استفاده از کیوسکهای تلفن در اغلب کشورهای جهان بسیار کم شده است. به همین خاطر شرکتهای مخابراتی به مرور اقدام به جمعآوری کیوسکهای تلفن کردهاند، اتفاقی که در ایران خودمان هم کم و بیش شاهد آن بودهایم.
در انگلستان اما مردم شهرها و روستاها با شروع موج جمعآوری کیوسکهای تلفن، از شرکت مخابرات بریتانیا (British Telecom) خواستند که این کیوسکها را در محل استقرارشان باقی بگذارد و اجازه بدهد که از فضای آنها استفادههای دیگری صورت بگیرد. کیوسکهای قرمز رنگ تلفن در انگلستان، مشابه اتوبوسهای دوطبقه لندن، سالهاست که جزو نمادهای ظاهری معرف انگلستان هستند. گروههای مردمی مختلف با این درخواستشان از مخابرات بریتانیا در حقیقت تقاضای حفظ این نمادهای بصری را مطرح کردند.
مخابرات بریتانیا نیز در سال 2009 با راهاندازی برنامهای به نام Adopt a Kiosk به این تقاضاها پاسخ داد. نهادهای مدنی در شهرها و روستاهای انگلستان با پیوستن به این برنامه امکان مییافتند تا تنها با پرداخت یک پوند انگلیس فضای داخل کیوسکهای تلفن غیرفعال شده را در اختیار بگیرند و از این فضا برای کاربردهای دیگری همچون گالری هنری، چایخانه، گلفروشی و البته کتابخانه، استفاده کنند.
از سال 2009 تا زمان تهیه مطلب مورد توجه ما (سال 2012) 1500 کیوسک تلفن به این ترتیب توسط نهادهای وابسته به شوراها و محلهها در اختیار گرفته شده و تغییر کاربری یافته است.
مطلب، بعد به شرح شیوه استفاده از این کیوسکها برای ایجاد کتابخانه میپردازد. اینکه درِ اغلب این کتابخانهها در ساعات شبانهروز همواره باز است و در آنها کتابها و دیسکهای نوری فیلم در دسترس علاقمندان قرار گرفته. با برداشتن کتاب از این کیوسکها هرکس موظف است یک کتاب دیگر در کیوسک قرار دهد. مکانیزمی که بخاطر آن نام Swap Box یا Book Exchange بر روی کیوسک گذاشتهاند. این مکانیزم باعث میشود که کتابخانهی جمعوجور هیچوقت از کتاب خالی نشود و قفسههای آن همواره برای مراجعهکنندگان بعدی پر از کتاب باشد.
اگر در اینترنت جستجو کنید متوجه میشوید که برنامه Adopt a Kiosk هنوز هم به راه است و علاقمندان همچنان بعد از گذشت 5 سال از شروع این فعالیت، میتوانند با پرداخت همان یک پوند اقدام به دراختیارگیری یک کیوسک تلفن بنمایند. حالا حسابش را بکنید اگر خبر این طرح خلاقانه به گوش شهرداری تهران یا شرکت مخابرات برسد، در شهری که شنیدهام در بعضی نقاط قیمت یک متر مساحتاش به حدود 25 میلیون تومان رسیده، فضای کیوسک را چه مبلغ قیمتگذاری خواهند کرد!
آن چیزی که توجه من را به مطلبی که برایتان شرح دادم جلب کرد، حس نوستالژیک بابت کیوسکهای تلفن نبود. حس نوستالژیک برای اتوبوسهای دوطبقهی تهران بود که نمیدانم در چه زمانی ناگهان از صحنه گیتی محو و ناپدید شدند.
من متعلق به نسلی هستم که در زمانش، درست در وسط پارک ملت (که آن زمان بهش "پارک شاهنشاهی" میگفتیم) یک لوکوموتیو، که نمیدانم واقعی بود یا نه، وجود داشت و در داخل آن کانون پرورش فکری و کودکان کتاب میفروخت. من بسیاری از کتابهای کودکی و نوجوانیام را از داخل این لوکوموتیو خریدهام (بله، در زمان ما سر هر کوی و برزنی یک شهرکتاب نبود!) و به همین خاطر سالهاست که این ابزار حمل و نقل برایم فضایی فرهنگی مرتبط با کتاب و کتابخوانی را تداعی میکند.
با خواندن دربارهی طرح شرکت مخابرات بریتانیا پیش خودم گفتم ای کاش دستاندرکاران آن زمان شهرداری تهران هم کمی خلاقیت به خرج میدادند و به جای معدوم کردن اتوبوسهای دوطبقه، آنها را به فضاهایی اینچنینی تبدیل میکردند. وقتی یک لوکوموتیو میتواند تداعیکننده کتاب و فرهنگ بشود، اتوبوس دوطبقه هم حتما میتواند چنین خاصیتی از خود بروز بدهد!
البته مساحتی که هر اتوبوس دوطبقه اشغال میکند بسیار بیشتر از مساحت یک کیوسک تلفن است و ... "میدونی یک متر زمین الان توی این شهر چقدر قیمتشه!"