خودمانیم، معرفی کردن کتاب کار آسانی نیست! مخصوصا در فضایی که ما داریم و حتی اگر کارت را خوب هم انجام بدهی احتمالا نمیتوانی استقبال و "افزایش فروشی" بوجود بیاوری که به چشم بیاید و حداقل بتوانی پیش خودت قیافه بگیری که "من کردم!"
حالا تصور کنید که همین کار سخت را بخواهید برای "یک کتاب عجیب" انجام بدهید. یعنی تصمیم بگیرید معرفیاش کنید! این دیگر شاقترین کاری است که ممکن است بتوانید تصورش را بکنید. مخصوصا اگر خودتان هم کتاب را نخوانده باشید (انصاف بدهید، آخر مگر یک کتابفروش در طول سال چند تا کتاب میتواند بخواند!)
شاید بپرسید "کتاب عجیب دیگر چه جور کتابی است؟" اگر بخواهم سر به سرتان بگذارم احتمالا باید اینجوری پاسخ بدهم که "کتابی است که به سادگی نمیشود آن را معرفی کرد!" اما اگر بخواهم از بدجنسی بکاهم و کمی بیشتر توضیح بدهم باید اضافه کنم که بعضی کتابها را وقتی دست میگیری، توضیحات پشت جلدشان را میخوانی، توی سایتهای مختلف دربارهشان مطلب گیر میآوری و ... باز هم دستگیرت نمیشود که حرف حسابشان چیست و به این نتیجه میرسی که احتمالا این هم از آن کتاب عجیب و غریبهاست که هیچکس نتوانسته درست و درمان معرفیاش کند و در چند جمله بگوید که درباره چه موضوعی نوشته شده (یا داستانش چیست.)
یکی از پارادوکسهای معرفی کتاب عجیب و غریب هم البته این است که در معرفیات بگویی که کتاب این خاصیت را دارد، یا نگویی. اگر به این موضوع اشاره کنی، احتمالا یک نوع ضدتبلیغ است و داری دستیدستی "مشتریها را میپرانی!" اگر هم به این نکته اشاره نکنی، که خب پس دیگر چی میماند که درباره کتاب بگویی و اذهان عمومی را درباره آن روشن کنی. بعد هم تکلیف روراست بودن با مخاطب و دوری از کلاهبرداری تبلیغاتی چه میشود؟ خلاصه همانطور که گفتم معرفی کردن کتاب کار آسانی نیست! بدانید و آگاه باشید.
همه اینها را گفتم تا برسم به اینجا که میخواهم یک کتاب "عجیب و غریب" را بهتان معرفی کنم. به "جزیرهی ساتن" (یا جزیره ساتن) البته در یکی از فهرستهای ماهانه اخیر جیرهکتاب اشاره کردهام. اما خب، اینجا میخواهم "حرارت بیشتری به خرج بدهم". علت این تصمیم هم این نیست که کتاب را خواندهام و شیفتهاش شدهام (فعلا کتاب در لیست "کتابهایی که باید بخوانم" قرار دارد). بلکه این توجه بیشتر بخاطر "معرفی کتاب"ی است که در سایت آمازون درباره آن خواندم و شیفته آن شدم (یعنی شیفته "معرفی کتاب" کذا و کذا!) اجازه بدهید بیش از این رودهدرازی نکنم و دعوتتان کنم به خواندن یک معرفی کتابِ درخشان برای یک کتاب عجیب:
"1 - 0 - فکر کنم این کتاب به یکی از کلاسیکهای "ادبیات گمانهزن" (Speculative Fiction) تبدیل خواهد شد
1 - 1 - در این مورد البته مطمئن نیستم، چون شک دارم هیچ چیز از کتاب دستگیرم شده باشه
1 - 2 - با وجود این فکر میکنم کتاب باحالیه
1 - 3 - شایدم، کتاب از یادها بره بدون اینکه اسمی ازش باقی بمونه
2 - 0 - اونهایی که با نقد/معرفیهای من آشنا هستند میدانند که من خیلی کم پیش میآد که درباره خط داستانی یا شخصیتهای یک کتاب توضیح بدهم و بجایش احساس کلیام را دربارهاش توضیح میدم
2 - 1 - بنابراین من درباره خط داستان یا شخصیتهای این کتاب توضیحی نمیدهم
2 - 2 - البته این بیشتر بخاطر اینه که مطمئن نیستم اگر میخواستم هم میتونستم اینکار را انجام بدهم
3 - 0 - آنچه در ادامه میآید توضیحات بسیار مختصری درباره خط داستان و شخصیتهای کتاب است
3 - 1 - شخصیت اصلی داستان اسمش یو (U) است
3 - 1 - 1 - اگر این اسم شما را یاد "K" میاندازه، پس احتمالا خیلی از مرحله پرت نیستید
3 - 1 - 2 - اما اگر نمیدانید "K" کی هست، احتمالا این کتابی نیست که خواندنش برای شما مناسب باشه
4 - 0 - این یک کتاب جمع و جور حدودا 200 صفحهای است
4 - 1 - کتاب حاوی فصلهای کوتاه متعدد (بعضیهاشون هم بلند) هست که اغلب به سبک همین معرفی کتابی که برایتان نوشتهام (البته خیلی هنرمندانهتر)، نوشته شده
4 - 2 - خواندن کتاب، اگر بخواهید آن را درست بخوانید، مدت زیادی طول خواهد کشید
5 - 0 - اسم کتاب "جزیرهی ساتن" است
5 - 1 - اگر این اسم شما را یاد منطقهای در نیویورک به نام "استتن آیلند" (Staten Island) میاندازه، خیلی از حال و هوای داستان پرت نیستید
5 - 2 - اگر نمیدانید که "استتن آیلند" چیه، این کتابی نیست که به کار شما بیاد
5 - 3 - اگر شما با "استتن آیلند" آشنا هستید، اما براتون جای مهمی نیست، ممکنه از این کتاب خوشتون بیاد، ممکن هم هست خوشتون نیاد. اما اگر من و شما در یک مهمانی با هم روبرو بشیم مطمئنا میتوانیم با همدیگه کنار بیاییم
6 - 0 - اگر تا اینجای نوشته من رسیدهاید و هنوز دارید تلاش میکنید سر دربیاورید که چی نوشتهام، ولی به هرحال از سبک آن خوشتون اومده، احتمالا از خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد
6 - 1 - اگر تا اینجای نوشته من رسیدهاید و یک کلمه از آن هم سردرنیاوردهاید، و علاوه بر آن از سبک آن هم متنفرید، من هنوز توصیه میکنم که کتاب را بخوانید
6 - 2 - کاسه کوزه بیاستعدادی من را بر سر مککارتی (نویسنده "جزیرهی ساتن") نشکنید. ما همه نمیتوانیم به اندازه او بااستعداد باشیم"
این نقد/معرفی (به نظر من) درخشان را موجودی به نام enubrius نوشته. از اونجا که مطمئنا من در ترجمه به فارسی متن اصلی لغزشهای قابل توجهی داشتهام توصیه میکنم که حتما اگر میتوانید متن اصلی این معرفی را هم در در سایت آمازون بخوانید. کافی است مشخصات اولیه کتاب را رد کنید و به بخش نظرات خوانندگان درباره کتاب برسید. این نقد/معرفی اولین مطلبی است که در این بخش به چشمتان خواهد آمد.
با خواندن مطلب جناب enubrius خواننده به سادگی متوجه میشود که دارد به سراغ چه جور کتابی میرود و قرار است با چه متنی روبرو شود. چون به نوعی متن معرفی هم تلاش کرده تا از سبک نوشتاری کتاب اصلی تقلید کند. و نه فقط سبک نوشتاری، بلکه بر روح این نوشتار (و احتمالا آنطور که enubrius وعده داده به شکل هنرمندانهتری در متن کتاب اصلی) منطقی حاکم است که با وجود (احتمالا) صعبالهضم بودن، خواندنش لذتبخش و در بعضی از لحظات اعجابآور است.
ختم کلام اینکه خواندن نقد/معرفی enubrius به اندازه حل کردن مسالههای هندسه در دبیرستان برایم هیجانانگیز بود و کیف داشت. امیدوارم اصل کتاب هم همین احساس مطبوع را (حتی به میزان بیشتر) تجدید کند.
راستی: اگر کنجکاو هستید بدانید که "K" کیست، نگاهی به بخش کامنتهای نقد enubrius در سایت آمازون بیاندازید!