لوله‌کشی در شهرک طلبه‌نشین!

    امتياز داده شده به اين مطلب:
    ( 0 نفر به اين مطلب امتياز داده است )

    از همان بهار 1393 که اولین شماره "روایت" منتشر شد می‌خواستم درباره آن اینجا برایتان چیزی بنویسم و معرفی‌اش کنم. حالا سه سال گذشته و مجله به شماره 12 رسیده (یکجورهایی بصورت فصلنامه منتشر می‌شود!) و من بالاخره با ورق زدن شماره اخیر مجله به صرافت افتاده‌ام که این نیت سه‌سال‌مانده را عملی کنم!

    قبل از اینکه به شماره 12 بپردازم، اجازه بدهید درباره کلیت مجله توضیح بدهم. شماره‌های مختلف مجله را که جلوی خودم ردیف می‌کنم، می‌بینم که مجله از شماره 5 (پاییز 94) سبک و سیاق فعلی‌اش را پیدا کرده، که من آن را خیلی می‌پسندم و امیدوارم تنوع‌طلبی (یا جبر زمانه) دست‌اندرکاران نشریه را وادار نکند تا قالب فعلی را تغییر بدهند. در این شکل مطلوب من، مطالب هر شماره از مجله فقط و فقط درباره یک موضوع است. مثلا شماره 5 مجله به موضوع "دانشگاه" پرداخته، شماره 6 به "شمال" (بله، همین شمالی که هر تعطیلات سیل مسافران به سمتش راه می‌افتد و جاده‌هایش بند می‌آید و ... این هجوم‌های "تعطیلانه" شکل و قیافه و اقتصاد و فرهنگ و همه‌چیز آن خطه را زیر و زبر کرده است)، شماره 7 به "مراکز خرید" و ...

    مطالب هر شماره درباره آن موضوع خاص، در چهار بخش اصلی منتشر می‌شود. "روایت‌های تحلیلی" که اغلب حرف‌های جدی و تخصصی و کارشناسانه درباره موضوع در آنجا می‌آید. "روایت‌های شخصی" (بخش مورد علاقه من)، که نویسندگان آن در مطالب خود هریک با نگاه شخصی به موضوع می‌پردازند. "روایت‌های میدان" که نویسندگان/محققانش به بررسی میدانی موضوع و عرضه نتایج این بررسی‌ها می‌پردازند (نپرسید که بررسی میدانی یعنی چه! توضیحش سخت است. همین که بروی از این و آن بپرسی که نظرتان درباره موضوع چیست و آمار بگیری و نمودار بکشی و از اینجور کارها). و بالاخره "روایت‌های دیگران" که ترجمه مطالب نویسندگان و اندیشمندانی است که احیانا درباره موضوع، در سمت خودشان (آنور آب)، چیزی نوشته‌اند و حالا برای تکمیل "روایت"، این مطالب هم در این بخش به مجموعه اضافه می‌شود.

    شماره 12 "روایت" به "سکونت" پرداخته. عنوانی گسترده‌تر (و شاید هم علمی‌تر) برای همان "مسکن" خودمان. مطالب در قالب بخش‌های چهارگانه آمده‌اند و همینطور که ورق می‌زنی و یکی در میان تکه‌های برگزیده مطالب که این صفحه و آن صفحه در گوشه‌ها "تاکید شده‌اند" می‌خوانی، تا دلت بخواهد دیدگاه جالب و نکته کنجکاوی‌برانگیز به چشمت می‌خورد.

    اما مطلبی که باعث شد من بالاخره این عهد سه‌سال‌مانده را به جا بیاورم، روایتی است با عنوان "Finding Neverland" که سید محمد حسین محمدی آن را نوشته و در ذیل نامش این توضیح آمده که او "نویسنده و دانش‌آموخته‌ی علوم دینی" است. عنوان انگلیسی مطلب، و اینکه این عنوان یکی از فیلم‌های محبوب من است، کفایت می‌کند تا خواندن آن را شروع کنم. اما با خواندن چند پاراگراف اول مطلب متوجه می‌شوم که جذابیت این "روایت" بسیار فراتر از عنوان آن و سلیقه احتمالا مشترک سینمایی من و نویسنده آن است:

    "توالت فرنگی خانه خراب شده. زنگ می‌زنم به تعمیرکار. شماره‌اش را از روی تابلو ساختمان برداشته بودم. قرار می‌گذاریم. راس ساعت نه صبح زنگ خانه صدا می‌کند. در را که باز می‌کنم، یک روحانی معمم با جعبه‌ابزار جلوی در ایستاده. حرفی نمی‌زنم. می‌آید داخل. عمامه‌اش را می‌دهد دستم. قبا و عبا را درمی‌آورد و می‌رود داخل دستشویی. تا یازده بیرون نمی‌آید. ساعت یازده می‌گوید "دوازده فیضیه کلاس دارم می‌رم و برمی‌گردم." دست و صورتش را می‌شوید و می‌رود تا از کلاس درس عقب نماند. اینجا پردیسان است. شهرک طلبه‌نشینی در قم. درست وقتی که آخرین پیچ شهر قم را به سمت جاده‌قدیم اصفهان رد می‌کنید. در سمت چپ جاده انبوهی از ساختمان‌های چندطبقه قد علم کرده‌اند. توی این ساختمان‌ها طلاب زندگی می‌کنند و من یکی از همان چند ده‌هزار طلبه‌ی ساکن پردیسان هستم.

    از هشتصد سال پیش که شیخ طوسی حوزه‌ی نجف را تاسیس کرد حوزه‌های علمیه همیشه در جوار حرم بوده‌اند. روحانیون و طالبان علوم دینی نی همان حوالی روزگار می‌گذراندند. کم‌تر از دو دهه است که قصه شکل دیگری به خود گرفته است. قم به یک شهر توریستی تبدیل شده. قیمت خانه‌های نزدیک حرم بالا رفته. خانه‌های قدیمی خریده می‌شوند تا هتل و مجتمع تجاری بشوند و ما با ساخته‌شدن هر هتل، یک ساختمان از حوزه و حرم و خودمان دور می‌شویم.

    فاصله‌ی طولانی بین شهرک و شهر، ما را خودکفا کرده است. طلبه‌های شمالی برنج می‌فروشند، طلبه‌های کرمانی خشخاش (البته که مرادم قاووت خشخاش است)، طلبه‌های شیرازی عرقیجات، و خلاصه که هرکدام از ما با توجه به شغل پدری، حرفه و مهارتمان شغل دومی را انتخاب کرده و امرار معاش می‌کنیم؛ هم آب باریکه‌ای است در کنار شهریه‌ی ماهانه و هم نیاز هم‌دیگر را برای رفت‌وآمد به داخل شهر کم می‌کنیم. چرخه‌ی اقتصادی شهرک پردیسان چیزی است شبیه به زندگی‌های اولیه‌ای که بشر برای اولین‌بار در کنار دجله و فرات تجربه کرد ..."

    هر شماره از روایت کلی مطلب دارد. شکر خدا مجله دیر به دیر منتشر می‌شود (گفتم که، جایی ننوشته‌اند اما با ضرب و تقسیم شماره‌های منتشر شده یکجوری می‌شود آن را فصلنامه به حساب آورد!) برای همین هم آدم کلی فرصت دارد تا مطالب آن را سر صبر بخواند و بعد منتظر انتشار شماره بعدی بماند.

    مجله روایت (شماره 12 - فروردین 96)
    نویسنده: سید مجید حسینی (صاحب امتیاز و مدیر مسئول)
    ناشر: -
    سال نشر: 1396 (چاپ 1)
    قیمت: 10000 تومان
    تعداد صفحات: 260 صفحه
    این شماره از مجله به موضوع "سکونت" و "مسکن" اختصاص دارد. از میان نویسندگان مطالب این شماره می‌توان به فلامک جنیدی، سینا دادخواه، ترومن کاپوتی و ... اشاره کرد.

    چاپ کتاب تمام شده!

    نظر بدهيد

    تصویر امنیتی
    تصویر امنیتی جدید

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است