گمشده‌ای که پیدا شد!

    امتياز داده شده به اين مطلب:
    ( 3 نفر به اين مطلب امتياز داده‌اند )

    اولین‌بار والده چند سال پیش این قطعه شعر را کشف کرد. هرسال مجله بخارا در شماره نوروزی خود تعداد قابل توجهی از اشعار شفیعی کدکنی را منتشر می‌کند. چند سال پیش هم والده همانجا این قطعه شعر را پیدا کرد و آنقدر از آن خوشش آمد که تا چند ماه به هرکه می‌رسید شعر را برایش می‌خواند و به‌به و چه‌چه می‌کرد. شعر حال و هوای بهاری نداشت، وگرنه احتمالا آن را در تبریک نوروزی‌اش هم که معمولا با پست الکترونیک برای دوستان و آشنایانش می‌فرستد، می‌آورد.

    رسیدیم به امسال، سالِ مشعشع 1399، سال کرونا. در بهار، مجموعه اشعار جدیدی از دکتر کدکنی منتشر شد. نام کتاب از همان قطعه شعر مورد علاقه والده گرفته شده بود: "طفلی به نام شادی!"

    تا چند ماه، اخوی هربار که سری به ما می‌زد در میان گپ‌وگفت‌هایش این موضوع را هم پیش می‌کشید که: "کتاب جدید کدکنی را هنوز نخریده‌اید؟ در شبکه‌های مجازی می‌گویند خیلی پرفروش است!" بعد از یکی دو نوبت، والده این تفسیر را مطرح کرد که: "منظورش این است یک جلد از کتاب برایش بخری!" این یکی از کارکردهای معمول مادرها است که پیام‌های ردوبدل شده میان فرزندانشان را تفسیر کنند و مراقب باشند که خدای نکرده فرستنده و گیرنده در ارتباط با یکدیگر دچار "اختلال" نشوند (خداییش من صد سال دیگه هم پیام را دریافت می‌کردم متوجه نمی‌شدم که "این" یعنی "آن"!)

    به هرحال با تفسیر والده، اوائل تابستان یک نسخه از "طفلی به نام شادی" خریدم و گذاشتم روی میز نهارخوری خانه، جائی که معمولا کتابهای تازه خریداری شده را آنجا می‌گذاریم تا دم‌دست باشند و هروقت خواستیم بتوانیم آنها را تورقی بکنیم. از این به بعد، اخوی هربار که بهمان سرمی‌زند کتاب را برمی‌دارد و ورق می‌زند و می‌پرسد: "این را برای من خریدی؟!" بعد هم وقتی می‌بیند من صدایم درنمی‌آید مثل بچه‌ی آدم کتاب را می‌گذارد سرجایش و می‌رود سراغ باقی مقولات. حالا والده هربار که او می‌رود می‌گوید: "پس چرا کتاب را نمی‌دهی بهش؟" و من می‌گویم: "چه معنی داره بچه خونه‌ی این و اون هرچی می‌بینه، دلش بخواد!"

    در این مدت که کتاب روی میز ناهارخوری است، من هم چند نوبت آن را ورق می‌زنم. راستش هردفعه هم به دنبال آن شعر معروف می‌گردم که کتاب نام خودش را از آن گرفته. اما شعر را پیدایش نمی‌کنم. چند بار از اول تا آخر سرسری همه صفحات کتاب را ورق می‌زنم اما چشمم آن را نمی‌بیند. آنقدر که دیگر به شک می‌افتم نکند شعر در کتاب نباشد و فقط عنوان کتاب از آن وام گرفته شده. به هر حال بعد از چند هفته وقتی اخوی برای اولین‌بار موهایم را اصلاح می‌کند (اینهم از عوارض دوران کرونا است که سلمانی رفتن را کنار گذاشتیم و اصلاح سر را به یک ماشینِ سرتراشی محول کردیم که تقریبا هر ابوالبشری با هر سطح تخصص می‌تواند از پسش بربیاید!) و در پایان کار می‌گوید "مزدم چی؟!" کتاب را بهش می‌دهم و می‌گویم: "بیا اینهم مزدت!" (سلمانی می‌رفتم ارزان‌تر تمام می‌شد!)

    آخرهای پاییز دوباره یک نسخه دیگر از کتاب می‌خرم، اینبار برای کاربردی تخصصی. باید اطلاعات کتاب را در بانک اطلاعات جیره‌کتاب وارد کنم و به این ترتیب آن را در فهرستی از کتابهای تالیفی تابستان 99 که مشغول تهیه آن هستم، بیاورم (می‌دانم، می‌دانم، گفته بودم کتاب بهار چاپ شده. حالا برای یکی، دو ماه اینور و آنور معامله را بهم نزنیم!) باز دوباره ویرم می‌گیرد که بگردم و شعر "طفلی به نام شادی" را پیدا کنم. باز دوباره شروع می‌کنم به ورق زدن کتاب از اول تا آخر و باز دوباره قطعه شعر کذا را پیدا نمی‌کنم! اینبار اما به آخر کتاب که می‌رسم می‌بینم دو فهرست الفبایی از شعرهای کتاب آنجا هست که من قبلا آنها را ندیده بودم (آفرین به این هوش و حواس). و بالاخره با کمک این فهرست‌ها شعر را در صفحه 39 کتاب پیدا می‌کنم (توضیح اینکه عنوان شعر "گمشده" است!):

    طفلی به‌نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست

    با چشم‌های روشنِ براق

    با گیسویی، به بالای آرزو.

    *

    هرکس ازو نشانی دارد،

    ما را کند خبر

    این هم نشان ما:

    یک‌سو، خلیج فارس

    سویِ دیگر، خزر.

    و بالاخره، امروز صبح، اواسط زمستان 1399، برای خریدن چند کتاب می‌روم به سراغ کتابفروش محل. می‌بینم او که در تمام این ماه‌ها اعلانی با عنوان "تازه‌ترین کتاب شعر شفیعی کدکنی رسید: طفلی به نام شادی" پشت شیشه مغازه‌اش نصب کرده بود، حالا اعلان را مفصل‌تر کرده و در زیر نام کتاب که با حروف پررنگ تیتر روی کاغذ چاپ شده، متن شعر "گمشده" را هم با حروفی کوچک‌تر آورده است. انگار او هم مثل من تازه این گمشده را پیدا کرده است.

     

    طفلی به نام شادی
    نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
    ناشر: سخن
    سال نشر: 1401 (چاپ 7)
    قیمت: 190000 تومان
    تعداد صفحات: 418 صفحه
    شابک: 978-964-372-998-1
    مجموعه‌ پنج دفتر شعر از سروده‌های شاعر و ادیب معاصر ایران که در یک مجلد به چاپ رسیده‌اند

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    نظر بدهيد

    تصویر امنیتی
    تصویر امنیتی جدید

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است