فهرست خردادماه را "سفرنامهها" تسخیر کردهاند! دست خودم نبود. در طول ماه همینطور که کتابهای جدید را رصد میکردم اولی و دومی و سومی و ... به چشمم خوردند. یکی، دوتای اول را، چون نویسندههایشان ایرانی بودند، برای تکمیل "فهرست سفرنامههای معاصر" خریدم. برای خریدن هرکدام از بعدیها هم بالاخره یک دلیلی پیدا شد.
مطابق معمولِ ماههای اخیر، کتاب اول فهرست به عنوانی اختصاص یافته که بیش از همه کنجکاو هستم که آن را بخوانم. شاید برای اینکه میخواهم ببینم تاثیر سوئیس، این کشور همیشه بیطرف اروپایی، بر نویسنده کتاب چه بوده. البته از حق نگذریم که آن "خاکبرسر" بکار رفته در عنوان کتاب هم در این اولویتبندی بیتاثیر نبوده!
نویسنده: فائضه غفار حدادی
ناشر: سوره مهر
سال نشر: 1400 (چاپ 4)
قیمت: 125000 تومان
تعداد صفحات: 408 صفحه
شابک: 978-600-03-3184-9
"چطور همهچیز الکیالکی واقعی میشود …
مثل زلزله است. همانقدر پیشبینی نشده و همانقدر تکاندهنده. اوایل سال 89 است و داریم زندگیمان را میکنیم. من و مهدی و پسر سهسالهمان، علیرضا. هشت سال از ازدواجمان میگذرد و چند سالی هم میشود که درس و دانشگاه را تمام کرده و از فضای خارج رفتن و کجا رفتن و چرا ماندن و پذیرش و بورسیه و رزومه و توصیهنامه و ... حسابی دور شدهایم. بر خلاف کلیشهها از تهران و ایران خوشمان میآید و گوش شیطان کر احساس میکنیم همه چی آرومه! ما چقدر خوشبختیم!
در همین احوالات است که اطلاعیه دوره تخصصی به دست مهدی میرسد که بهدلیل ویژگیهای خاصش، تناسب زیادی با رشته تحصیلی گذشته و شغل فعلیاش دارد. تنها بدیاش این است که در یکی از دانشگاههای کشور سوئیس برگزار خواهد شد. اینکه چرا و چگونه این اطلاعیه به دست آقای همسر رسیده، بماند. مهم این است که شرایط دوره میتواند ایشان را هوایی کند ..."
بعد از سوئیس، نوبت به آلمان میرسد. سفرنامه مونیخ به قلم یکی از دستاندرکاران ادبیات کودکان است (میدانم، چندان کسبوکار هیجانانگیزی نیست!) به نظر میرسد نویسندهی این دومین سفرنامه این ماه، با دید مثبتتری قدم به دیار فرنگ گذاشته. باید دید تا آخر سفر این رویکرد حفظ میشود یا نه.
نویسنده: مهدی حجوانی
ناشر: افق
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 31000 تومان
تعداد صفحات: 237 صفحه
شابک: 978-600-353-457-5
"بعضی از دوستان و عزیزانم در ایران بدشان نمیآید بدانند که من در چه حال و روزی هستم و چه حرفهایی دربارهی آلمان و شهر زیبای مونیج و باقی قضایا دارم. من خیلی حوصلهی سفرنامهنویسی ندارم اما فکر کردم شاید بد نباشد به جای تکرار توصیفها و تعریفها برای این عزیز و آن عزیز، خودم را راحت کنم و حرفهایم را به کمک لپتاپی که قرض کرده و به اینجا آوردهام، تایپ کنم.
ماجرا به اینجا برمیگردد که بزرگترین کتابخانهی بینالمللی ویژهی کودکان و نوجوانان در دنیا کتابخانهی شهر مونیخ آلمان است. این کتابخانهی بزرگ چیزی بیشتر از یک کتابخانه است و در واقع مرکزی برای فعالیتهای فرهنگی به حساب میآید؛ مثلا یکی از کارهایش این است که هر سال با کمک وزارت امور خارجهی آلمان به محققان و پژوهشگرانی که دست در کار کتاب و ادبیات کودک دارند بورس اعطا میکند. تقریبا هر سال به یکی از دستاندرکاران ایران بورس دادهاند. من هم برای کاملتر شدن تحقیقاتی که برای ارائهی تز دکترای خودم در موضوع "زیباشناسی ادبیات کودک" در دانشگاه تربیت مدرس تهران دارم فرم تقاضانامه را پر کردم و طرحم را فرستادم و موافقت شد و بعد هم بار سفر و پرواز و حالا مونیخ ..."
سفرنامههای مصور (Graphic Novels) جناب دولیل تقریبا همزمان و برای عرضه در نمایشگاه کتاب امسال به بازار آمدند. اما من با خودم قرار گذاشتم هرماه یکی از آنها را بخرم. بالاخره باید مراعات وضع جیب را هم کرد!
کتاب را که خریدم به نظرم رسید نسخهای هم برای دوستی که نوروز امسال به همراه خانواده برای اولینبار به چین سفر کرده بود، هدیه بگیرم. کتاب البته به چین سال 1997 میپردازد و مطمئنا "تصویر" چین، خصوصا برای توریستها و بازدیدکنندگان خارجی، از آن زمان تاکنون کلی تغییر کرده. اما حدس میزنم برای دوستم جالب باشد که ببیند رگههایی از "روحِ چین" در آن دوره در سال 2019 هم قابل شناسایی است (شاید هم نیست!)
نویسنده: گی دولیل
ترجمه: عاطفه احمدی
ناشر: اطراف
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 25000 تومان
تعداد صفحات: 151 صفحه
شابک: 978-622-6194-19-8
سال 1997 گی دولیل، کارتونیست شناختهشدهی کانادایی، برای کار به شهر شنژن چین میرود. این کتاب ماجرای سه ماه اقامت او در شهریست که منطقهی ویژهی اقتصادی به حساب میآید، با حصاری الکتریکی و نگهبانهای مسلح از بقیهی کشور جدا شده و آدمهای کمی در آن انگلیسی بلدند. در این سفرنامهی مصورِ معروف، دولیل زندگی کسالتبار هر روزهاش، سختیهایی که مانع زبانی ایجاد میکند و تفاوتها و شباهتهای فرهنگی میان شرق و غرب را با طنز همیشگی و تصویرسازیهای خاصش روایت میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
کتاب بعدی "سفرنامه" نیست. اگر بخواهیم قفسهی مناسبی برایش درنظر بگیریم احتمالا مناسبترین جایگاه آن در قفسهی "معماری" است. اما با توجه به شیوه پرداختن نویسنده به موضوع مورد نظرش و اینکه مطالبی را برایمان بازگو میکند که در هنگام قدم زدن در "شهر" به آنها توجه کرده، یک کتابفروش ناشی ممکن است کتاب را نزدیک سفرنامهها هم قرار بدهد. اینکه کتابفروش نیویورک را ندیده و نسبت به این شهر، او "توریست" محسوب میشود، نیز در ابداع این طبقهبندی بیتاثیر نبوده.
نویسنده: مایکل سورکین
ترجمه: امیر یدالهپور
ناشر: نشر بان
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 85000 تومان
تعداد صفحات: 269 صفحه
شابک: 978-622-6414-01-2
"پیادهروی از آپارتمانام در گرینویچ ویلج تا دفتر کارم در تربیکا تقریبا بیست دقیقه طول میکشد، بسته به اینکه چه مسیری را انتخاب کنم و اینکه برای قهوه و روزنامهی تایمز بایستم یا نه. آغاز حرکت همواره همراه با پایینرفتن از پلههاست. ساختمانی که در آن زندگی میکنم از املاک "قانون قدیم" به شمار میرود و در سال 1892 ساخته شده است؛ این تاریخ و نیز نام آپارتمان، "آنابللی"، روی کتیبهای فلزی بالای در حک شده است. مانند اکثر خانههای استیجاری، ساختمان ما نیز پنجطبقه است (تعداد اندکی از آنها شش یا حتی هفتطبقهاند)؛ و من با همسرم، جون، در طبقهی بالایی زندگی میکنیم.
پایینآمدن آسان است، اما بالارفتن از چهارونیم طبقه پلکان (به اضافهی پلههای سکوی ورودی) - در کل 72 پله - میتواند توانفرسا باشد، بهویژه وقتی با 16 کیلوگرم لباس شستهشده از خشکشویی برمیگردید ..."
مخاطب اصلی سه کتاب بعدی، جوانان هستند. بگذریم که من دیگر به محدودهی "میانسالی" قدم گذاشتهام (این روزها پنجاه به بعد را مثل اینکه اینجوری اسمگذاری کردهاند!) اما حالوهوای هرکدام از کتابها بهگونهای هست که کنجکاوی منِ ناجوان را برانگیزد!
ایدهی "سیزده دلیل ..." فوقالعاده است. ماه گذشته من مشغول تماشای سریال تلویزیونی ساخته شده از روی این داستان بودم، بدون آنکه خبر داشته باشم مبنای داستان، یک کتاب بوده. از همان دقایق اول که چندوچون ماجرا و قضیهی نوارهای ضبطصوت روشن میشود، "میخکوب" سریال میشوم و از خوابوخوراک میافتم تا بالاخره همه قسمتهای فصل اول را میبینم. در میانه دیدن سریال است که متوجه میشوم داستان از روی کتابی ساخته شده و کتاب هم به فارسی ترجمه شده. تاثیر نسخهی تلویزیونی داستان آنقدر هست که وسوسهام کند تا نسخهی کاغذی ماجرا را هم بخوانم (کم پیش میآید که نسخه سینمایی آدم را تشویق کند که به سراغ نسخه کاغذی برود!)
نویسنده: جی اشر
ترجمه: فرمهر امیردوست
ناشر: میلکان
سال نشر: 1403 (چاپ 40)
قیمت: 225000 تومان
تعداد صفحات: 224 صفحه
شابک: 978-600-7845-70-7
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
"دختر تکرار میکنه: "آقا. میخواید چقدر زود برسه؟"
دو انگشتم را محکم رو ابروی چپم میکشم. ضربان قلبم بالا میره. میگم: "فرقی نمیکنه."
متصدی بسته رو میگیره. همون جعبهکفشییه که کمتر از بیستوچهار ساعت قبل جلو خونهمون بود، تو یه کاغذ قهوهای دوباره پیچیده میشه و دقیقا با همون نواری بستهبندی میشه که به دستم رسید. ولی حالا آدرساش به یه اسم جدیده. اسم بعدی تو فهرست هانا بیکر.
زیرلب میگم: "دستهی سیزدهتایی."
"ببخشید؟"
سرم رو تکون میدم. "چقدر میشه؟"
متصدی زن جعبه رو میذاره رو یه پد پلاستیکی، بعد کلیدهای صفحهکلید رو خیلی سریع فار میده.
فنجون قهوهی پمپبنزین رو میذارم رو پیشخوون و به صفحهی نمایشگر خیره میشم. چند تا اسکناس از کیف پولم بیرون میآرم و ته جیبم رو برای سکه میگردم و پولم رو میذارم رو پیشخوون ..."
با دو کتاب بعدی، نشر اطراف انتشار مجموعهای با عنوان "تجربهی جوانی" را آغاز کرده است. هر دو کتاب در قدوقوارهی خود "پرستاره" هستند و به نظر میرسد ماجراهایی خواندنی را روایت میکنند که میتوانند در این تابستان گرم در ذائقهی ادبی جوانان (و میانسالان) تنوع ایجاد کند.
نویسنده: پیج راول
ترجمه: فاطمه عرفانی، فرخنده ملکیفر
ناشر: اطراف
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 34000 تومان
تعداد صفحات: 227 صفحه
شابک: 978-622-6194-02-0
ماجرای زندگی پیج وقتی به اوج میرسد که دوستان مدرسهای او از این ویروس باخبر میشوند. کتاب داستان آشنا شدن یک دختر جوان با نیمهی نامهربان وجود انسانها و تلاش او برای ساختن دنیایی مهربانتر را حکایت میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"این روزها وقتی به مردم میگویم تقریبا ده سال بدون اینکه حتی یک بار دلیلش را بپرسم هر روز دارو میخوردم، جوری نگاهم میکنند انگار یک آدم سهسر هستم یا احمقترین آدم روی زمینم. البته من علت این همه تعجبشان را نمیفهمم اما از وقتی یادم میآید، دارو همیشه جزئی از زندگیام بوده. وقتی خیلی کوچک بودم، چهارزانو مینشستم روی پیشخوان آشپزخانه و منتظر میشدم. بعد مادرم در یک ظرف پلاستیکی سفیدرنگ را باز میکرد، مقداری پودر در یک شیشه شیر میریخت و آن را که روی شیر قلنبهقلنبه بود، هم میزد. بعد در شیشه را میبست و آن را دستم میداد. قیافهام را یک طوری میکردم و آن را میخوردم. مزهاش افتضاح بود؛ اسمش را گذاشته بودم "شربت کوفتی" ..."
نویسنده: مارتین گاندا، کیتلین الیفایرنگا
ترجمه: فروغ منصور قناعی
ناشر: اطراف
سال نشر: 1398 (چاپ 2)
قیمت: 44000 تومان
تعداد صفحات: 316 صفحه
شابک: 978-622-6194-03-7
"تا به حال چیزی از زیمباوه نشنیده بودم اما شکل این کلمه روی تخته قلقلکم داد. عجیب بود، تلفظش هم سخت. تازه آخرین کشور فهرست بلند بالایی هم بود که خانم میلز با گچ روی تخته نوشته بود. خانم میلز از همهی دانشآموزان کلاس انگلیسی پایهی هفتم خواست یکی از کشورها را انتخاب کنند تا یک دوست مکاتبهای از آنجا داشته باشند؛ پروژهی جدیدی که مدرسهمان آن سال شروعش کرده بود.
نزدیک ردیف آخر کلاس مینشستم. معمولا داشتم به دوست صمیمیام، لورن، یادداشت میرساندم یا از پنجره به بیرون خیره میشدم و دربارهی پسرها خیالبافی میکردم. اواخر سپتامبر بود و برگ درختها داشتند سبزی پرطراوتشان را با قرمز آجری و زرد خردلی عوض میکردند. من یک دانشآموز متوسط بودم که اگر تلاشم را میکردم درسم خوب بود. زیمباوه؛ راستش علاقهی چندانی به مدرسه نداشتم اما چیزی در این مکان با اسم عجیبوغریبش بود که من را به سمت خودش میکشید ..."
اگر سه کتاب قبلی مخاطب "جوان" را هدف گرفته بودند، کتاب بعدی مطمئنا برای "میانسالان" جالب توجه است. آنهایی که مثل من سالهای حکومت اتومبیل "پیکان" بر خیابانهای تهران و سایر شهرهای کشور را به یاد میآورند. و البته تجربهی اولین برخورد با پدیدهای اعجابانگیز به نام "پلهبرقی" را در فروشگاههای زنجیرهای کوروش!
نویسنده: گردآوری و نگارش مهدی خیامی
ناشر: نشر نی
سال نشر: 1403 (چاپ 13)
قیمت: 180000 تومان
تعداد صفحات: 246 صفحه
شابک: 978-964-185-623-8
"من، احمد خیامی، آنطور که در شناسنامهام نوشته شده در سال 1303 در مشهد به دنیا آمدهام. تاریخ تولدم حتی در گذرنامهام روز و ماه ندارد و در آن فقط سال 1924 ثبت شده است. چون پدر و مادرم سواد خواندن و نوشتن نداشتند، تاریخ دقیق ولادت مرا در جایی ثبت نکردند. در واقع، آنها تاریخ تولد هشت تن از ده فرزندشان را مکتوب نکردند و از روز و ماه و سال تولد آنها اطلاع دقیقی در دست نیست. مادرم یک بار در موردم گفته بود که در زمستان به دنیا آمدهام و بدینترتیب در نخستین سفرم به اروپا دهم دسامبر 1924 را تاریخ تولدم تعیین کردم.
در آن روزگار، کودکان ما ارزش و شخصیت بچههای امروزی را نداشتند و آمدن و رفتن انسانها آنگونه که باید مهم نبود. نه جشن تولدی برای کودک میگرفتند، نه شمعی به این مناسبت روشن میشد و نه هدیه و بوسهای در کار بود - هرچه بود، کودکی به دنیا میآمد و چند سالی شیر مادر یا دایه را میخورد و بعد هم پسرها تا پنجششسالگی در کوچههای خاکی با بچههای همسنوسال خود بازی میکردند ..."
این ماه کتاب دوم از مجموعه "نسل امینالضرب" را هم خریدم (هنوز دو کتاب دیگر از مجموعه مانده که خریدش میماند برای ماههای بعد!) نکته جالب در این کتاب دوم از مجموعه این است که سالها نام و آوازهی آقای سلیمانی به دلایل مختلف به گوشم خورده بود. خوب است که حالا میتوانم روایتی از آغاز و گسترش کسبوکارش را بخوانم.
نویسنده: سارا برومند
ناشر: امینالضرب، آیندهنگر
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 30000 تومان
تعداد صفحات: 107 صفحه
شابک: 978-600-99772-5-3
"از اتاق ششمتری قلعهی مبارکآباد صدای بگومگوی زن و مردی شنیده میشود. از بگومگوهایشان برمیآید که هیچیک سر کوتاه آمدن ندارند. از زن اصرار است و از مرد انکار. املیلا پایش را توی یک کفش میکند که باید مرتضی را به مدرسه بفرستند، اما مرد میگوید این بچه را چه به مدرسه رفتن؟ باید از همین فردا برود دم مغازهی غلام نجار شاگردی کند. املیلا به گریه میافتد و التماس میکند. مویهکنان به مرد میگوید: "مدرسهی دولتی که برای ما خرجی ندارد، خرجش را خودم با همین گیوهچینی میدهم."
مرد اما مرغش یک پا دارد. طنین صدایش املیلا را رها نمیکند: "باید این بچه را نزد استاد غلام بفرستی. اگر پای این بچه به مدرسه برسد، طلاقت میدهم." با گفتن این جمله حرف آخر را میزند و از در چوبی قلعهی مبارکآباد راهش را میگیرد و میرود ..."
اعتراف: کتاب بعدی را فقط بخاطر تصویر نویسنده شهیر بر روی جلدش خریدم. راستش به نظرم تصویری بسیار "آرتیستی" از کامو است. با گیرایی و وقاری متعلق به آن دوره و زمانه که دیگر اینروزها پیدا نمیشود (حکم قاطع ندهم، کمتر پیدا میشود). شاید هم مشکل از موبایل و همهگیر شدن دوربین و عکس است. به هرحال هرچه هست تصویر روی جلد از خودش اعتبار و اهمیتی ساطع میکرد که نمیشد آن را نخرید.
اعتراف 2: فکر میکنم توی تله افتادهام و از این به بعد همهی این کتابهای مجموعهی "ناداستان" نشر چشمه را هم، ندید، خواهم خرید.
نویسنده: آلبر کامو
ترجمه: هانیه رجبی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 125000 تومان
تعداد صفحات: 160 صفحه
شابک: 978-622-01-0024-9
این روزها کتابهای خانم هالیس حسابی توی بورس هستند. "خودت باش دختر" به چاپ 76 رسیده و کتاب مکمل آن، همین "شرمنده نباش دختر"، که اسفندماه سال گذشته به بازار جهانی عرضه شده، ترجمه فارسیاش با اختلاف یکماه در فروردین امسال به بازار آمده و حالا به چاپ هجدهم رسیده است. یکی به من بگه اینجا چه خبره!
نویسنده: ریچل هالیس
ناشر: کولهپشتی
سال نشر: 1402 (چاپ 66)
قیمت: 177000 تومان
تعداد صفحات: 223 صفحه
شابک: 978-600-461-239-5
نویسنده کتاب تلاش دارد به خوانندهاش نشان دهد که نباید بخاطر "حرف مردم" رویاهایش را کنار بگذارد (یا از آنها شرمنده باشد!) او در بخشهای مختلف کتاب خواننده را تشویق میکند که با تقویت این ذهنیت مشکلات را کنار بزند و آنطور که میخواهد زندگی کند.
"قبلا دندانهایم مثل دندانهای کوسه بودند.
نه، جدی میگویم. من یکی از آن بچههای بدشانسی بودم که دندانهای شیریاش نمیافتادند و بهجای اینکه مثل هر دندان دیگری خودشان محترمانه بیفتند، محکم سر جایشان به زندگی شیریشان چسبیده بودند. همزمان دندانهای اصلیام داشتند بیسروصدا درمیآمدند و رشد میکردند. بله، من دو ردیف دندان داشتم. درست مثل دندانهای کوسه.
در همان دوره بود که تصمیم گرفتم موهای چتریام را خودم با قیچی اصلاح پدرم کوتاه کنم و باید بگویم به خوبی میدانستم که این کار اصلا عاقلانه نیست.
من همیشه کارهای عجیبوغریب میکردم و میکنم؛ در سن یازدهسالگی موهایم را خودم کوتاه کردم که برایم دقیقا مثل عمل باز قلب بود. پیشنهاد میکنم هرگز این کار را امتحان نکنید. موهای چتریام مدام داخل چشمهایم میآمدند و اعصابم را بههم میریختند. اما همانقدر که کارهای عجیب و احمقانه میکردم و میکنم به همان اندازه هم همیشه مسئولیت کارهایم را قبول میکردم و میکنم. تصمیم گرفته بودم با این قضیه کنار بیایم، اما وقتی پدرم کشف کرد چه دستهگلی به آب دادهام، تصمیم گرفت موهای خرابشدهام را مجددا اصلاح کند، ولی متاسفانه هنر آرایشگری او هم حتی یکذره بهتر از من نبود ..."
خب، میرسیم به تازهترین عنوانهای منتشر شده در کتابسرای تندیس. این ماه تندیس یک داستان فانتزی و یک داستان تالیفی را روانه بازار کرده است.
با امتیازهایی که "دروغهای لاکلامورا" دریافت کرده به نظر میرسد کتاب که در سال 2006 منتشر شده در میان خوانندگانش از محبوبیت فراوانی برخوردار است.
نویسنده: اسکات لینچ
ترجمه: سعید سیمرغ
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 200000 تومان 170000 تومان
تعداد صفحات: 687 صفحه
شابک: 978-600-182-360-2
ولی لاک لامورا که در شمشیرزنی مهارت چندانی ندارد، همان خار افسانهایست، و با وجود اینکه واقعا از ثروتمندان میدزدد (مگر کس دیگری آنقدر ارزش دارد که بشود جیب او را خالی کرد؟) ولی تهیدستان حتی یک پول سیاه از آن را نمیبینند. هرچه لاک دزدیده، فقط و فقط از آن خودش و گروهی از دزدان متحدش است. گروه حرامزادگان نجیب.
دنیای زیرزمینی هزاررنگ شهر باستانی کامور تنها خانهای است که او میشناسد، ولی اکنون جنگی مخفیانه در گرفته که میتواند این دنیا را نابود کند. لاک و دوستانش که خودشان را در یک بازی مرگبار گرفتار میبینند، مذبوجانه تلاش میکنند تا فقط بتوانند زنده بمانند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"شبهنگام یک روز طولانی و شرجی تابستانی از سال هفتاد و هفت سندووانی، دزدآموز کامور دیداری ناگهانی و سرزده با راهب بیچشم صومعهی پرلاندرو داشت، به این امید که بتواند لامورا کوچولو را به او بفروشد.
او با لحنی نسبتا ناخجسته گفت: "یه معامله برات دارم."
راهب بیچشم گفت: "لابد یه معامله دیگه، مثل کالو و گالدو؟ هنوز دارم جون میکنم عادتهای بدی رو که اون بیشعورهای زبوننفهم از تو یادگرفتن از کلهشون بیرون کنم و عادتهای بدی رو که خودم لازم دارم یادشون بدم."
دزدآموز شانهای بالا انداخت و گفت: "ای بابا، چینز! وقتی که من او میمونهای کوچولو رو بهت فروختم، بهت گفتم که چه عوضیهایی هستن، تازه اونقدری خوب بودن که ..."
صدای قویتر و پرطنینتر راهب باعث شد اعتراض دزدآموز در گلویش گیر کند. راهب گفت: "یا نکنه یه معامله دیگه مثل سابیتا باشه؟ مطمئنم که یادت میآد بابتش فقط کم مونده بود استخون کشکک زانوی ننه مرحوممو ازم بگیری! باهاس همهی پولشو مس بهت میدادم و تماشات میکردم که چطور موقع بردن اون همه پول، زوارت در میره!" ..."
سه کتاب بعدی فهرست، هر سه بانونوشت هستند. حالا که کتابها در فهرست در کنار هم قرار گرفتهاند، ذهن بیاختیار به سمت مقایسه آنها با یکدیگر میرود. با خواندن همان یک پاراگراف اول از هریک، به نظر میرسد که بانوان نویسنده در این سه اثر سبکهای نوشتاری متفاوتی را دنبال کردهاند.
نویسنده: بهارک کشاورز
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 29000 تومان
تعداد صفحات: 232 صفحه
شابک: 978-600-182-347-3
"باد میآمد؛ بادی که سرآغاز پاییز میوزید.
آهسته از پلهی حمام بالا آمد، میان طاقنما ایستاد. چادرش را محکم به خود پیچید و بقچه بزرگ حمام زیر بغلش زد. حمام سر گذر بود. چهارتا کوچه و یک میدان تا خانه فاصله داشت. سرمای آغاز پاییز کمی آزارش میداد. نگاهی تند به اطراف کرد، نفس پر کوبش را بیرون ریخت و به راه افتاد. اراذل سر گذر نشسته بودند. با سبیل تابداده، چشمهای براق و رگ گردن بالا زده. با آمدن او اراذل با چشمهای هیز نگاهش کردند و کرکر خندیدند. لبهایش شروع به جنبیدن کرد با خود زمزمه کرد: "هل هرزهای چشمناپاک."
چادر گلگلی تمیز، اما کهنهای به سر داشت و صدای لخلخ گالشهای گشادش محله را برداشته بود. موهایش به شکل چتری گرد روی پیشانیاش ریخته بود. دختری بود جوان زیبا و تر و تازه و بچهسال. از آن دخترکانی بود که هی دلت میخواست نگاهش کنی. مقبول و تودلبرو، اما غمی در چشمانش که انگاری همین حالاست گریه کند. یکی از اراذل از جا بلند شد، نیشخندی زد و با دست خاک از شلوارش گرفت. گربهوار پشت او قدم برداشت ..."
نویسنده: بلقیس سلیمانی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1402 (چاپ 8)
قیمت: 190000 تومان
تعداد صفحات: 218 صفحه
شابک: 978-600-229-991-8
" "نشینی پشت در، همه چیز رو بریزی رو دایره!"
"این چه حرفیه کرامت؟ من این بندهی خدا رو اصلا نمیشناسم."
"تو دوتا گوشِ مفت میخوای. آشناوغریبه هم سرت نمیشه. من تو رو میشناسم."
"من غلط میکنم با مرد غریبه حرف بزنم."
کرامت کیفش را میگذارد زیربغلش و قفل را برمیدارد. دوبار قفل را بازوبسته میکند.
"روم به دیوار اگه یه وقت ..."
"تیر بخوره تو اون شکمت. شدی بشکه. یه خاکی تو سرت بکن. تشتی قابلهای چیزی هست بالاخره."
"حالا نمیشه اون بمونه تو اتاق؟ من هزارتا کار دارم."
"لاالهالاالله. زبونِ آدمیزاد حالیت نمیشهها."
"باشه. باشه. گفتم اینطوری تروخشکی براتون آماده میکنم." ..."
نویسنده: الناز خامنوی
ناشر: عقیل
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 60000 تومان 35000 تومان
تعداد صفحات: 520 صفحه
شابک: 978-600-163-249-5
"با طنین انداختن صدای بلند و خشدار عزیز به دل دیوارهای کاهگلی و قدیمی کوچهای که مثل خودش خسته و پیر شده بود، نگرانتر از همیشه سنگهای کوچک و بزرگ یه قل دو قلم را روی زمینی که حالا حسابی از نوازشهای فریبنده سرانگشتان خورشید داغ شده بود، رها کردم.
گرد و خاک سر زانوهایم را از روی شلوار زرشکی راهراهی که خطهایش بعد از بارها وصله و پینه شدن حسابی کج و معوع شده بود تکاندم. تمایلی به رفتن به سمت صدایی که هر لحظه بلندتر و گوشخراشتر از دفعه قبل فریاد میزد "زینب! ذلیلمرده کجایی؟" نداشتم.
با هر یک قدم که جلو میرفتم، دو قدم به عقب برمیگشتم. تنم به رعشه افتاده بود؛ فریادهای عزیز به نظرم غیر عادی میرسیدند. بالاخره به کمک انگشتهای کوچک پاهایم که تمام تلاششان را میکردند تا اجازه ندهند دمپاییهای چند سایز بزرگتر از پاهایم فرار نکنند، خودم را به در آهنی زحمی که پر از دستخط یادگاری جوانهای محل بود رساندم ..."
این ماه دو کتاب طنز در سبد خریدهایم دارم. اولی کتاب جدیدی است که در مجموعه "جهانِ تازهدم" نشر چشمه منتشر شده. ایدهی کتاب جالب است. باید دید این نویسندهی جوان متولد 1370 تا چه حد موفق خواهد شد که لبخند بر لب علاقمندان فلسفه و سیاست بیاورد.
نویسنده: آیدین سیارسریع
ناشر: چشمه
سال نشر: 1398 (چاپ 2)
قیمت: 17000 تومان
تعداد صفحات: 109 صفحه
شابک: 978-622-01-0134-5
... چرتوپیا رمان طنزی است که به زبانی ساده با فلسفه و سیاست شوخی میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"بعد از بحران اقتصادی یونان و آغاز تزلزلِ سیاسی این کشور در 2009 ما، یعنی جمعی از فیلسوفان، اشراف و نجیبزادگان یونانی که دل در گرو اندیشههای حضرت والا افلاطونِ کبیر داشتیم، به دولت وقت فشار آوردیم تا با تشکیل مدینهی فاضله (اتوپیا) و اجرای قوانین افلاطونی از این بحران عبور کند. اما دولت در مقابل این دلسوزیها، در کمال ناسپاسی امتناع ورزید و به اتهام گروگانگیریِ دختر نخستوزیر و تیراندازی به کاخ ریاستجمهوری از کشور اخراجمان کرد. در واکنش به این بیاحترامیِ آشکار، یکی از اعضا به نام گذالفنون با هزینهی شخصی خود جزیرهای به نام کوکوس در استرالیا خرید و خود را بالاترین مقام علمی-سیاسی مدینهی فاضله یعنی "فیلسوفشاه" نامید. چندی بعد نام جزیره به احترام کرت، جزیرهی فیلسوفخیز یونان، "چرت" نامگذاری شد. در یکی از همان روزها حضرت گذالفنون کبیر با هوش بالایی که داشتند متوجه مشکلی در جزیره شدند و گفتند با پنجاه فیلسوف برقراری مدینهی فاضله ممکن نیست و ما باید فیلسوفان سراسر جهان را جذب جزیره نماییم ..."
در پشت جلد کتاب بعدی توضیح داده شده که نویسندهی جوان آن چندی پیش در حادثهای حین سفر در کویر ایران، جان خود را از دست داده است. توضیحی برای اینکه چرا بر طرح روی جلد یک کتاب طنز که تمی شهری دارد، باید دورنمایی از کویر نقش بسته باشد. به هرحال من بابت آن معترضهی "وقایع یک روز اداری" نظرم به کتاب جلب شد. حالا اما این ویژگی جدید احتمالا باعث میشود در هنگام خواندنش احساسی دوگانه داشته باشم!
نویسنده: یاسمن فطورهچی
ناشر: روزنه کار
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 12000 تومان
تعداد صفحات: 103 صفحه
شابک: 978-600-7876-18-3
"مامور حراست سراسیمه از اتاقک نگهبانی مقابل پاترول مشکی پرید و فریاد زد: آی! کجا آقا؟ سرتو انداختی پایین همین طوری میری؟
پسرجوانی با موهای وزوزی سرش را از پنجره ماشین بیرون آورد: داداش بیزحمت این میله رو بده بالا ... قبلا هماهنگ شده …
- با کی؟ ... کارتون چیه؟
- قراره یه فیلم راجع به سازمان شما بسازیم ... جا زیاده ... اگه بخواین شما رو هم بازی میدیم …
- من خودم یه پا فیلمم! ... مجوزتون کو؟
- میاریم، میاریم، خیالتون راحت ... حالا اول بذارین بریم تو بعدا میاریم …
مامور با عصبانیت در ماشین را باز کرد: بیا بیرون ببینم ... بچه گول میزنی؟! به به! ... شلوار جین هم که پوشیدی بلوزت هم که آستین کوتاس! ... به چیه تو مجوز دادن! ... تو ماشین قایم شدی فکر کردی نمیبینمت شیطون؟ ..."
و بالاخره درباره آخرین کتاب فهرست این ماه باید عرض کنم که خودم هم نمیدانم چرا آن را خریدهام!!! ناشر در توضیحی که داده معتقد است که ویژگی این کتاب، که یکی از عنوانهای چاپ شده در یک مجموعه کتاب است و همگی "برگزیدهای از آثار بزرگ ادبی" هستند، آن است که بخشهای برگزیده با "هوشمندی" انتخاب شدهاند. اما نمیدانم این هوشمندی قرار است چه کاربردی داشته باشد و به چه کاری بیاید. من که با دیدن نام خانم الکات هیجانزده شدم و به دلیل قیمت کمِ کتاب تصمیم گرفتم آن را بخرم و ببینم که واقعا چطور چیزی است. حالا که آن را ورق میزنم به نظرم میآید میتواند به عنوان عاملی تبلیغاتی برای آشنا کردن علاقمندان با "زنان کوچک" بکار رود (مثلا در مطب پزشک یا آرایشگاهها یا …) و کسانی را که تاکنون به صرافت خواندن کتاب نیافتادهاند به این امر تشویق کند.
نویسنده: لوئیزا می الکات
ترجمه: زهره خلیلی
ناشر: هنوز
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 19000 تومان
تعداد صفحات: 72 صفحه
شابک: 978-600-6074-90-4
"جو که روی قالی دراز کشیده بود غرغرکنان گفت: "کریسمس بدون هدیه که کریسمس نیست."
مگ به لباسهای مندرس خود نگاه کرد و آه کشید و گفت: "فقیر بودن چهقدر بد است!"
ایمی کوچولو فینفینکنان دنباله حرفشان را گرفت: "فکر نمیکنم انصاف باشد بعضی دخترها یک عالم چیزهای خوشگل داشته باشند، آن وقت بقیه اصلا هیچی نداشته باشند."
بت، که همان گوشه دنج همیشگیاش نشسته بود، با خرسندی گفت: "اما به هر حال ما پدر و مادرمان را داریم و همدیگر را."
چهره آن چهار دختر کمسنوسال با این کلمات امیدبخش زیر نور آتش روشنتر شد. اما با شنیدن حرفهای غمانگیز جو دوباره در هالهای از غم فرورفت.
"ما فعلا پدر نداریم، شاید هم تا مدتی طولانی نداشته باشیم." جو نگفت: "شاید هم هرگز نداشته باشیم" ..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین