خدمتکار و پروفسور (The Housekeeper and the Professor)
نویسنده: یوکو اوگاوا (Yoko Ogawa)
ترجمه: کیهان بهمنی
ناشر: آموت
سال نشر: 1402 (چاپ 16)
قیمت: 225000 تومان
تعداد صفحات: 248 صفحه
شابک: 978-600-6605-17-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 65 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 12 نفر)
نویسنده: یوکو اوگاوا (Yoko Ogawa)
ترجمه: کیهان بهمنی
ناشر: آموت
سال نشر: 1402 (چاپ 16)
قیمت: 225000 تومان
تعداد صفحات: 248 صفحه
شابک: 978-600-6605-17-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 65 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 12 نفر)
داستان از زبان "خدمتکار" روایت میشود. او و پسرش "جذر" مواظبت از "پروفسور" را برعهده دارند. "جذر" اسم واقعی پسرک نیست. این اسم را پروفسور روی پسربچه گذاشته چون موهایش او را به یاد علامت رادیکال میاندازد!
پروفسور در یک تصادف بشدت آسیب دیده و به همین خاطر حافظهی کوتاهمدتاش بیشتر از 80 دقیقه خاطرات و اطلاعات را در خود نگهداری نمیکند. او تئوریهای پیچیده ریاضی یا نام بازیکنان محبوب بیسبالاش را به خوبی به خاطر دارد اما خدمتکار ناچار است هر روز صبح که کارش را شروع میکند، خود را به او معرفی کند. گاهی روزها حتی بیش از یکبار!
به خاطر وضعیت پروفسور، خدمتکار تلاش میکند تا راههایی بیابد که بتواند با او به بهترین وجه کنار بیاید و کارش را انجام دهد. حتی شده برای 80 دقیقه!
پروفسور در یک تصادف بشدت آسیب دیده و به همین خاطر حافظهی کوتاهمدتاش بیشتر از 80 دقیقه خاطرات و اطلاعات را در خود نگهداری نمیکند. او تئوریهای پیچیده ریاضی یا نام بازیکنان محبوب بیسبالاش را به خوبی به خاطر دارد اما خدمتکار ناچار است هر روز صبح که کارش را شروع میکند، خود را به او معرفی کند. گاهی روزها حتی بیش از یکبار!
به خاطر وضعیت پروفسور، خدمتکار تلاش میکند تا راههایی بیابد که بتواند با او به بهترین وجه کنار بیاید و کارش را انجام دهد. حتی شده برای 80 دقیقه!
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ما پروفسور صدایش میکردیم. او هم پسرم را جذر صدا میکرد چون میگفت بالای سر تخت و صاف پسرم او را یاد علامت رادیکال میاندازد.
پروفسور در حالی که موهای پسرم را پریشان میکرد، گفت: "مغز خوبی تو کلهی این پسر هست." جذر هم که برای در امان ماندن از اذیتهای دوستانش کلاه میگذاشت، با اوقات تلخی شانه بالا انداخت. "با همین علامت کوچک توانستیم بینهایت عدد بشناسیم. حتی عددهایی که قابل مشاهده نیستند." و با انگشت روی سطح خاکگرفتهی میزش یک رادیکال کشید.
در میان هزاران هزار چیزی که من و پسرم از پروفسور یاد گرفته بودیم، معنی جذر اعداد یکی از مهمترین آنها بود. بیتردید پروفسور از اینکه من مدام از واژهی بیشمار استفاده میکردم ناراحت میشد. به اعتقاد او این کلمه خیلی آبکی بود چرا که اعداد راهی برای توصیف و تشریح کل کهکشان بودند. اما خب من هم کلمهی دیگری برای این منظور بلد نبودم. پروفسور به ما چیزهایی دربارهی اعداد اول و صدها هزار موقعیت متفاوت آنها یاد داده بود. همچنین دربارهی بزرگترین عدد ثبت شده در کتاب رکوردهای گینس که فقط در بعضی اثباتها ریاضی کاربرد داشت و دربارهی مقولهی ماورای بینهایت توضیحاتی داده بود، اما جالبتر از همهی این مقولات صرف همنشینی با خود پروفسور بود ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید اینجا بیابید.
"ما پروفسور صدایش میکردیم. او هم پسرم را جذر صدا میکرد چون میگفت بالای سر تخت و صاف پسرم او را یاد علامت رادیکال میاندازد.
پروفسور در حالی که موهای پسرم را پریشان میکرد، گفت: "مغز خوبی تو کلهی این پسر هست." جذر هم که برای در امان ماندن از اذیتهای دوستانش کلاه میگذاشت، با اوقات تلخی شانه بالا انداخت. "با همین علامت کوچک توانستیم بینهایت عدد بشناسیم. حتی عددهایی که قابل مشاهده نیستند." و با انگشت روی سطح خاکگرفتهی میزش یک رادیکال کشید.
در میان هزاران هزار چیزی که من و پسرم از پروفسور یاد گرفته بودیم، معنی جذر اعداد یکی از مهمترین آنها بود. بیتردید پروفسور از اینکه من مدام از واژهی بیشمار استفاده میکردم ناراحت میشد. به اعتقاد او این کلمه خیلی آبکی بود چرا که اعداد راهی برای توصیف و تشریح کل کهکشان بودند. اما خب من هم کلمهی دیگری برای این منظور بلد نبودم. پروفسور به ما چیزهایی دربارهی اعداد اول و صدها هزار موقعیت متفاوت آنها یاد داده بود. همچنین دربارهی بزرگترین عدد ثبت شده در کتاب رکوردهای گینس که فقط در بعضی اثباتها ریاضی کاربرد داشت و دربارهی مقولهی ماورای بینهایت توضیحاتی داده بود، اما جالبتر از همهی این مقولات صرف همنشینی با خود پروفسور بود ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید اینجا بیابید.