پرواز بر فراز آشیانه فاخته (One Flew Over the Cuckoo's Nest)
نویسنده: کن کیسی (Ken Kesey)
ترجمه: سعید باستانی
ناشر: هاشمی
سال نشر: 1399 (چاپ 5)
قیمت: 95000 تومان
تعداد صفحات: 368 صفحه
شابک: 978-964-7199-09-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 110 نفر
امتیاز کتاب: (3.72 امتیاز با رای 18 نفر)
نویسنده: کن کیسی (Ken Kesey)
ترجمه: سعید باستانی
ناشر: هاشمی
سال نشر: 1399 (چاپ 5)
قیمت: 95000 تومان
تعداد صفحات: 368 صفحه
شابک: 978-964-7199-09-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 110 نفر
امتیاز کتاب: (3.72 امتیاز با رای 18 نفر)
ورود بیمار تازهای به نام مکمورفی به یک تیمارستان، نظم و قانون آهنین آنجا را بر هم میزند. مکمورفی که برای فرار از زندان خودش را به دیوانگی زده است با مشاهدهی بیعدالتیهای دستاندرکاران تیمارستان در حق بیماران، شروع به مبارزه با مدیران این مجموعه ترسناک مینماید. رفتار او کمکم بر روی بقیهی بیماران نیز تاثیر میگذارد و موجب مقابلهی جمعی آنها با پرستاران و سرپرست تیمارستان میشود.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آنجا هستند.
سیاهپوستهای سفیدپوش پیش از من بلند شدهاند تا قبل از اینکه بتوانم سر بزنگاه مچشان را بگیرم، همه آثار همجنسبازیهایشان را از میان بردارند. وقتی از آسایشگاه بیرون میآیم، هر سه دارند جارو میکشند. نفرت از عنقهای منکسرشان میبارد؛ نفرت از همه چیز، از زمان، از اینجا، از آدمهایی که با آنها سر و کار دارند. وقتی از همه چیز به این حد متنفرند، چه بهتر که مرا نبینند. با گیوههایم دزدکی و به آرامی غبار از کنارشان میگذرم. ولی آنها وسایل حساس مخصوصی دارند که هراس مرا نشان میدهد. ناگهان هر سه نگاههایشان را به من میدوزند، چشمهایشان مانند لامپهای یک رادیوی قدیمی که از پشت دستگاه برق بزند، در آن صورتهای سیاه میدرخشد ... "
اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب را میتوانید در اینجا بیابید.
"آنجا هستند.
سیاهپوستهای سفیدپوش پیش از من بلند شدهاند تا قبل از اینکه بتوانم سر بزنگاه مچشان را بگیرم، همه آثار همجنسبازیهایشان را از میان بردارند. وقتی از آسایشگاه بیرون میآیم، هر سه دارند جارو میکشند. نفرت از عنقهای منکسرشان میبارد؛ نفرت از همه چیز، از زمان، از اینجا، از آدمهایی که با آنها سر و کار دارند. وقتی از همه چیز به این حد متنفرند، چه بهتر که مرا نبینند. با گیوههایم دزدکی و به آرامی غبار از کنارشان میگذرم. ولی آنها وسایل حساس مخصوصی دارند که هراس مرا نشان میدهد. ناگهان هر سه نگاههایشان را به من میدوزند، چشمهایشان مانند لامپهای یک رادیوی قدیمی که از پشت دستگاه برق بزند، در آن صورتهای سیاه میدرخشد ... "
اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب را میتوانید در اینجا بیابید.