رابینسون کروزو (Robinson Crusoe)
نویسنده: دانیل دفو (Daniel Defoe)
ترجمه: مرجان رضایی
ناشر: مرکز
سال نشر: 1397 (چاپ 5)
قیمت: 32500 تومان
تعداد صفحات: 390 صفحه
شابک: 978-964-213-124-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 157 نفر
امتیاز کتاب: (4.44 امتیاز با رای 9 نفر)
نویسنده: دانیل دفو (Daniel Defoe)
ترجمه: مرجان رضایی
ناشر: مرکز
سال نشر: 1397 (چاپ 5)
قیمت: 32500 تومان
تعداد صفحات: 390 صفحه
شابک: 978-964-213-124-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 157 نفر
امتیاز کتاب: (4.44 امتیاز با رای 9 نفر)
داستان معروف کشتیشکستهای که دست روزگار او را به جزیرهای خالی از سکنه در میان اقیانوس میرساند و مجبور میشود سالها در این جزیره به تنهایی نیازهای خود را مرتفع کند و ساز و کار لازم برای ادامه زندگیاش را فراهم نماید.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"من سال 1632 در شهر یورک، و در خانوادهای خوب و البته اصالتا نه اهل آنجا متولد شدم. پدرم خارجی و اهل برمن بود که ابتدا به هال آمده بود. از تجارت به مال و منالی رسید و پس از ترک تجارت به یورک آمد و آنجا با مادرم ازدواج کرد که نام خانوادگیاش رابینسون بود و در آن استان خانوادهای سرشناس بودند. نام من، رابینسون کرویتزناثر، از نام آنها گرفته شده بود؛ ولی از آنجا که در انگلستان واژهها را قلب میکنند، اکنون خودمان را "کروزو" مینامیم و ناممان را این طور مینویسیم، و دوستانم هم همیشه مرا به این نام خواندهاند.
من دو برادر بزرگتر از خود داشتم که یکی سرهنگدوم پیادهنظام انگلستان در فلاندرز بود، که قبلا فرمانده آن سرهنگ لاکهارت معروف بود، و در جنگ اسپانیا در نبرد دانکرک کشته شد؛ اما از سرنوشت برادر دومم هرگز باخبر نشدم، همانطور که پدر و مادرم هم هرگز ندانستند که چه بر سر من آمد ..."
"من سال 1632 در شهر یورک، و در خانوادهای خوب و البته اصالتا نه اهل آنجا متولد شدم. پدرم خارجی و اهل برمن بود که ابتدا به هال آمده بود. از تجارت به مال و منالی رسید و پس از ترک تجارت به یورک آمد و آنجا با مادرم ازدواج کرد که نام خانوادگیاش رابینسون بود و در آن استان خانوادهای سرشناس بودند. نام من، رابینسون کرویتزناثر، از نام آنها گرفته شده بود؛ ولی از آنجا که در انگلستان واژهها را قلب میکنند، اکنون خودمان را "کروزو" مینامیم و ناممان را این طور مینویسیم، و دوستانم هم همیشه مرا به این نام خواندهاند.
من دو برادر بزرگتر از خود داشتم که یکی سرهنگدوم پیادهنظام انگلستان در فلاندرز بود، که قبلا فرمانده آن سرهنگ لاکهارت معروف بود، و در جنگ اسپانیا در نبرد دانکرک کشته شد؛ اما از سرنوشت برادر دومم هرگز باخبر نشدم، همانطور که پدر و مادرم هم هرگز ندانستند که چه بر سر من آمد ..."