مرز سایه (The Shadow Line : A Confession)
نویسنده: جوزف کنراد (Joseph Conrad)
ترجمه: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 8000 تومان
تعداد صفحات: 135 صفحه
شابک: 978-600-278-034-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 6 نفر
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
نویسنده: جوزف کنراد (Joseph Conrad)
ترجمه: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 8000 تومان
تعداد صفحات: 135 صفحه
شابک: 978-600-278-034-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 6 نفر
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
رمان "مرز سایه" در مقایسه با بعضی آثار کنراد، بهمراتب درونگرایانهتر است. در این اثر، معضل اصلی نه بروز ماجراهای پرفراز و نشیب، که سکون و رخوت مرگبار ناشی از عدم وقوع ماجراست. محک اصلی برای تحول شخصیتی خام به شخصیتی پخته، نوعی رکود و عدم تحرک اسرارآمیز است که پنداری حاصل جادو و سحری نحس است. ناخدای کشتی سحر را میشکند و از مرز سایه عبور میکند، اما در آن سوی سایه از دنیای پرتلالو و آکنده از شیرینکامی و خوشبختی اثری نیست. در پایان رمان، شخصیت اصلی اثر بلافاصله آماده شروع سفری دیگر است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"فقط جوانها چنین لحظاتی دارند. نه آنها که خیلی جوانند. نه. آنها که خیلی جوانند، به مفهوم واقعی کلمه، هیچ لحظهای ندارند. خاصیت اوایل جوانی این است که شخص به لحاظ استمرار زیبای امیدی که هیچ وقفه و دروننگریای نمیشناسد، همیشه جلوتر از زمان خود زندگی میکند.
آدم در کوچک دوران پسربچگی را پشت سرش میبندد - و وارد باغی لبریز از سحر و جادو میشود. حتی سایههای این باغ نیز تلالوی نوید و مژده دارند. هر پیچ جاده اغواگر و فریبنده است. و دلیلش این نیست که این سرزمین یا قلمرو کشف نشده است. انسان میداند که همه ابنای بشر از همین مسیر گذر کردهاند. آنچه انسان از آن توقع تجربه احساسی یکه دارد، جذبه تجربه جهان است - بخشی کوچک که از آن خود انسان باشد ..."
"فقط جوانها چنین لحظاتی دارند. نه آنها که خیلی جوانند. نه. آنها که خیلی جوانند، به مفهوم واقعی کلمه، هیچ لحظهای ندارند. خاصیت اوایل جوانی این است که شخص به لحاظ استمرار زیبای امیدی که هیچ وقفه و دروننگریای نمیشناسد، همیشه جلوتر از زمان خود زندگی میکند.
آدم در کوچک دوران پسربچگی را پشت سرش میبندد - و وارد باغی لبریز از سحر و جادو میشود. حتی سایههای این باغ نیز تلالوی نوید و مژده دارند. هر پیچ جاده اغواگر و فریبنده است. و دلیلش این نیست که این سرزمین یا قلمرو کشف نشده است. انسان میداند که همه ابنای بشر از همین مسیر گذر کردهاند. آنچه انسان از آن توقع تجربه احساسی یکه دارد، جذبه تجربه جهان است - بخشی کوچک که از آن خود انسان باشد ..."