لطیف است شب (Tender Is the Night)
نویسنده: اسکات فیتز جرالد (F. Scott Fitzgerald)
ترجمه: اکرم پدرامنیا
ناشر: میلکان
سال نشر: 1394 (چاپ 1)
قیمت: 20000 تومان
تعداد صفحات: 358 صفحه
شابک: 978-600-7443-37-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
نویسنده: اسکات فیتز جرالد (F. Scott Fitzgerald)
ترجمه: اکرم پدرامنیا
ناشر: میلکان
سال نشر: 1394 (چاپ 1)
قیمت: 20000 تومان
تعداد صفحات: 358 صفحه
شابک: 978-600-7443-37-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
این داستان نیز همانند اثر معروف دیگر نویسنده، گتسبی بزرگ، به نوع زندگی و دغدغههای طبقهی ثروتمند آمریکا در دهه 1920 میلادی میپردازد.
دیک و نیکول دایور زوج متمولی هستند که در ویلایی پر زرق و برق در جنوب فرانسه زندگی میکنند. آنها اغلب اوقاتشان را با جمعی از دوستان اغلب آمریکاییشان میگذرانند. از دیگر ساکنین ویلا رزماری هویت هنرپیشهی جوان است که به همراه مادرش نزد خانواده دایور زندگی میکند.
دیک یک روانپزشک است و قبل از ازدواج با نیکول درمان او را که از نوعی ناراحتی روانی رنج میبرد، برعهده داشته است. به هنگام ازدواج دیک و نیکول بعضی از اقوام نیکول معتقد بودند که دیک به دلیل ثروت نیکول با او ازدواج میکند. حالا اما وقتی مخالفان این ازدواج رابطهی نزدیک دیک با رزماری را میبینند پیش خودشان فکر میکنند که بدبینی اولیهشان صحیح بوده است …
دیک و نیکول دایور زوج متمولی هستند که در ویلایی پر زرق و برق در جنوب فرانسه زندگی میکنند. آنها اغلب اوقاتشان را با جمعی از دوستان اغلب آمریکاییشان میگذرانند. از دیگر ساکنین ویلا رزماری هویت هنرپیشهی جوان است که به همراه مادرش نزد خانواده دایور زندگی میکند.
دیک یک روانپزشک است و قبل از ازدواج با نیکول درمان او را که از نوعی ناراحتی روانی رنج میبرد، برعهده داشته است. به هنگام ازدواج دیک و نیکول بعضی از اقوام نیکول معتقد بودند که دیک به دلیل ثروت نیکول با او ازدواج میکند. حالا اما وقتی مخالفان این ازدواج رابطهی نزدیک دیک با رزماری را میبینند پیش خودشان فکر میکنند که بدبینی اولیهشان صحیح بوده است …
داستان با این جملات آغاز میشود:
"در کرانهی دلپذیر ریویرای فرانسه، جایی میان بندر مارسی و مرز ایتالیا، هتل بزرگ، با شکوه و سرخفامیست که درختان سربلند خرما از برافروختگی ظاهرش میکاهند. روبهروی هتل ساحل خیرهکننده و کوتاهیست. این جا که امروز گردشگاه تابستانی آدمهای برجسته و شیکپوش است، ده سال پیش، از آغاز ماه آوریل، وقتی مسافرهای انگلیسی به سمت شمال میرفتند، حتی پرنده پر نمیزد و هنگام شروع این داستان، لابهلای انبوه کاجها در فاصلهی پنج مایلی میان هتل دز اترانژهی گوس و شهر کن، به جای همهی این خانههای ویلایی، گنبدهای ده دوازده خانه ییلاقی قدیمی دیده میشد که مثل لالههای پوسیدهی مرداب بودند. هتل با ساحل درخشانش که به جانمازی آجریرنگ میمانست یکدست بود. صبح زود، تصویر دوردست شهر کن، برجهای قدیمی قهوهای و صورتیرنگ و کوه بنفش آلپ که مرز ایتالیا را تعیین میکرد بر بستر آب میافتاد و به همراه موجها و دایرههایی که از جنبش خزههای کمعمق و شفاف آب ایجاد میشد به لرزه در میآمد ..."
"در کرانهی دلپذیر ریویرای فرانسه، جایی میان بندر مارسی و مرز ایتالیا، هتل بزرگ، با شکوه و سرخفامیست که درختان سربلند خرما از برافروختگی ظاهرش میکاهند. روبهروی هتل ساحل خیرهکننده و کوتاهیست. این جا که امروز گردشگاه تابستانی آدمهای برجسته و شیکپوش است، ده سال پیش، از آغاز ماه آوریل، وقتی مسافرهای انگلیسی به سمت شمال میرفتند، حتی پرنده پر نمیزد و هنگام شروع این داستان، لابهلای انبوه کاجها در فاصلهی پنج مایلی میان هتل دز اترانژهی گوس و شهر کن، به جای همهی این خانههای ویلایی، گنبدهای ده دوازده خانه ییلاقی قدیمی دیده میشد که مثل لالههای پوسیدهی مرداب بودند. هتل با ساحل درخشانش که به جانمازی آجریرنگ میمانست یکدست بود. صبح زود، تصویر دوردست شهر کن، برجهای قدیمی قهوهای و صورتیرنگ و کوه بنفش آلپ که مرز ایتالیا را تعیین میکرد بر بستر آب میافتاد و به همراه موجها و دایرههایی که از جنبش خزههای کمعمق و شفاف آب ایجاد میشد به لرزه در میآمد ..."