شناسنامه کتاب

    شازده کوچولو (The Little Prince)
    نویسنده: آنتوان سنت اگزوپری (Antoine de Saint-Exupéry)
    ترجمه: لیلی گلستان (تصویرگر: نورالدین زرین‌کلک) (Lili Golestan)
    ناشر: گه‌گاه
    سال نشر: 1402 (چاپ 1)
    قیمت: 195000 تومان
    تعداد صفحات: 152 صفحه
    شابک: 978-622-5500-06-8
    تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کرده‌اند: 160 نفر
    امتیاز کتاب: (4.7 امتیاز با رای 120 نفر)

    داستان شاهزاده‌ای نوجوان که از سیاره‌ی خود به راه می‌افتد و کهکشان را طی می‌کند و بالاخره به زمین می‌رسد تا با راوی/نویسنده داستان دوست شود.

    اینها جملات محبوبی هستند که از متن کتاب انتخاب شده‌اند:

    ترجمه لیلی گلستان:

    "... "من هیچی نمی‌فهمیدم! باید او را از اعمالش قضاوت می‌کردم و نه از حرف‌هایش. او با بویش مرا معطر و دلم را روشن کرده بود. هرگز نباید می‌گریختم! باید از ورای حیله‌گری‌هایش، متوجه مهر و محبتش هم می‌شدم. چقدر گل‌ها پر از تناقض‌اند. خب من خیلی جوان بودم و نمی‌دانستم چطور باید او را دوست داشته باشم!" " (صفحه 46)

    "... - درست است. باید از کسی کاری را بخواهی که بتواند انجامش بدهد. قدرت، بیش از هرچیز باید متکی بر عقل باشد. اگر تو از مردمت بخواهی خودشان را در دریا بیندازند، آن‌ها انقلاب خواهند کرد. من حق دارم از آن‌ها فرمان‌بری بخواهم، چون تمام فرمان‌های من از روی عقل است ..." (صفحه 57)

    "... - فقط چیزهایی را می‌توانی بشناسی که با آن‌ها رابطه ایجاد کرده باشی. آدم‌ها دیگر وقت شناخت چیزها را ندارند. آن‌ها چیزهای آماده را از مغازه‌ها می‌خرند، اما چون مغازه دوست‌فروشی وجود ندارد، آدم‌ها هم دیگر دوستی ندارند. تو اگر دوست می‌خواهی با من رابطه ایجاد کن! ..." (صفحه 104 و 105)

    ترجمه محمد قاضی:

    "... - من آن وقتها هیچ نمی‌توانستم بفهمم ... می‌بایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش. او دماغ مرا معطر می‌کرد و به دلم روشنی می‌بخشید. من هرگز نمی‌بایست از او بگریزم! می‌بایست از ورای حیله‌گری‌های ناشی از ضعف او پی به مهر و عاطفه‌اش ببرم. وه که چه ضد و نقیضند این گلها! ولی من بسیار خام‌تر از آن بودم که بدانم چگونه باید دوستش بدارم." (صفحه 44 و 45)

    "... باید از هر کس چیزی خواست که از عهده آن برآید. قدرت قبل از هر چیز باید متکی به عقل باشد. اگر تو به ملت خود فرمان بدهی که همه خود را به دریا بیندازند انقلاب خواهند کرد. من حق دارم که از همه اطاعت بخواهم، چون فرمانهای من عاقلانه است." (صفحه 52)

    "... هیچ چیز را تا اهلی نکنند نمی‌توان شناخت. آدمها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. آنها چیزهای ساخته و پرداخته از دکان می‌خرند، اما چون کاسبی نیست که دوست بفروشد آدمها بی‌دوست و آشنا مانده‌اند. تو اگر دوست می‌خواهی مرا اهلی کن!" (صفحه 87)

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

     

     

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است