امیل (Emile)
نویسنده: ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau)
ترجمه: غلامحسین زیرکزاده
ناشر: ناهید
سال نشر: 1393 (چاپ 7)
قیمت: 16000 تومان
تعداد صفحات: 408 صفحه
شابک: 978-964-6205-20-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
نویسنده: ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau)
ترجمه: غلامحسین زیرکزاده
ناشر: ناهید
سال نشر: 1393 (چاپ 7)
قیمت: 16000 تومان
تعداد صفحات: 408 صفحه
شابک: 978-964-6205-20-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
نویسنده کتاب اعتقاد دارد انسان در بدو تولد، به عنوان یکی از مخلوقات خداوند "از عیب و نقص مبرا است". انسان به مرور و بر اثر تماس با جامعه انسانی و بخاطر خاصیت ویرانگر اجتماع است که فاسد شده و فطرت نیکاش صدمه میبیند. بنابراین روسو در این کتاب تلاش میکند سیستم آموزشی پیشنهادی خود را تشریح کند که مانع از تاثیر منفی و مخرب جامعه بر روی فرد میشود.
او در کتاب این مهم را در قالب داستان تربیت امیل توسط مربیاش طرح میکند تا نشان دهد چگونه یک شهروند ایدهآل را میتوان تربیت کرد تا از گزند مفسدههای جامعه دور بماند.
بسیاری این اثر را اولین کتاب در زمینهی فلسفهی تعلیم و تربیت در ادبیات غرب میدانند.
او در کتاب این مهم را در قالب داستان تربیت امیل توسط مربیاش طرح میکند تا نشان دهد چگونه یک شهروند ایدهآل را میتوان تربیت کرد تا از گزند مفسدههای جامعه دور بماند.
بسیاری این اثر را اولین کتاب در زمینهی فلسفهی تعلیم و تربیت در ادبیات غرب میدانند.
کتاب با این جملات آغاز میشود:
"هر چه از ید خالق عالم جل شانه بیرون میآید از عیب و نقص مبری است، ولی به محض اینکه به دست اولاد آدم رسید فاسد میشود. آدمیزاد زمینی را مجبور میکند محصولی را که مناسب زمین دیگری است بدهد، و درختی را وادار میسازد بار درخت دیگری را بیاورد. اقالیم یا عناصر یا فصول را با هم مخلوط میکند، سگ یا اسب یا غلام خود را ناقصالاعضا میکند تا قشنگتر به نظر آید. همه چیز را به هم میزند، شکل همه چیز را تغییر میدهد. تو گویی از صور مهیب و غولآسا خوشش میآید. میل ندارد هیچ موجودی همانطور که به دست طبیعت ساخته شده است باقی بماند، ولو اینکه آن موجود انسان باشد. او لازم میداند بچهی انسان را مانند کره اسبی که به درد تاخت و تاز میخورد تربیت کند، او را به هر صورتی که میخواهد در آورد، و مثل درختان باغ خود هر شکلی را که میل دارد به او بدهد ..."
"هر چه از ید خالق عالم جل شانه بیرون میآید از عیب و نقص مبری است، ولی به محض اینکه به دست اولاد آدم رسید فاسد میشود. آدمیزاد زمینی را مجبور میکند محصولی را که مناسب زمین دیگری است بدهد، و درختی را وادار میسازد بار درخت دیگری را بیاورد. اقالیم یا عناصر یا فصول را با هم مخلوط میکند، سگ یا اسب یا غلام خود را ناقصالاعضا میکند تا قشنگتر به نظر آید. همه چیز را به هم میزند، شکل همه چیز را تغییر میدهد. تو گویی از صور مهیب و غولآسا خوشش میآید. میل ندارد هیچ موجودی همانطور که به دست طبیعت ساخته شده است باقی بماند، ولو اینکه آن موجود انسان باشد. او لازم میداند بچهی انسان را مانند کره اسبی که به درد تاخت و تاز میخورد تربیت کند، او را به هر صورتی که میخواهد در آورد، و مثل درختان باغ خود هر شکلی را که میل دارد به او بدهد ..."