صد سال تنهائی (One Hundred Years of Solitude)
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez)
ترجمه: بهمن فرزانه
ناشر: امیرکبیر
سال نشر: 1398 (چاپ 18)
قیمت: 62000 تومان
تعداد صفحات: 456 صفحه
شابک: 978-964-453-106-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 37 نفر
امتیاز کتاب: (3.95 امتیاز با رای 42 نفر)
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez)
ترجمه: بهمن فرزانه
ناشر: امیرکبیر
سال نشر: 1398 (چاپ 18)
قیمت: 62000 تومان
تعداد صفحات: 456 صفحه
شابک: 978-964-453-106-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 37 نفر
امتیاز کتاب: (3.95 امتیاز با رای 42 نفر)
داستان زندگی شش نسل از خانوادهی بوئندیا که نسل اول آنها در دهکدهای خیالی به نام ماکوندو ساکن میشود و نسل در نسل زندگی خود را در همین دهکده ادامه میهد. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. طی مدت یک قرن، پنج نسل دیگر از بوئندیاها به وجود میآیند و حوادث سرنوشتسازی همچون ورود کولیها به دهکده و تبادل کالا با ساکنان آن، رخ دادن جنگ داخلی و ورود خارجیها برای تولید انبوه موز را تجربه میکنند ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سالهای سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، در مقابل جوخهی اعدام ایستاده بود، بعدازظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را به "کشف یخ" برده بود. در آن زمان، دهکدهی ماکوندو تنها بیست خانهی کاهگلی و نئین داشت. خانهها در ساحل رودخانه بنا شده بودند. آب رودخانه زلال بود و از روی سنگهای سفید و بزرگی، شبیه به تخم جانوران ماقبل تاریخ، میگذشت. جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میباید با انگشت به آنها اشاره میکردی. هرسال، نزدیک ماه مارس، یک خانوادهی کولی ژندهپوش چادر خود را در نزدیکی دهکده برپا میکرد و با سر و صدای طبل و کرنا، اهالی دهکده را با اختراعات جدید آشنا میساخت. آهنربا نخستین اختراعی بود که به آنجا رسید. مرد کولی درشتهیکلی، که خود را ملکیادس مینامید، با ریش به هم پیچیده و دستان گنجشکوار در ملا عام، آنچه را "هشتمین عجایب کیمیاگران دانشمند مقدونیه" میخواند، معرفی کرد ..."
"سالهای سال بعد، هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا، در مقابل جوخهی اعدام ایستاده بود، بعدازظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را به "کشف یخ" برده بود. در آن زمان، دهکدهی ماکوندو تنها بیست خانهی کاهگلی و نئین داشت. خانهها در ساحل رودخانه بنا شده بودند. آب رودخانه زلال بود و از روی سنگهای سفید و بزرگی، شبیه به تخم جانوران ماقبل تاریخ، میگذشت. جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میباید با انگشت به آنها اشاره میکردی. هرسال، نزدیک ماه مارس، یک خانوادهی کولی ژندهپوش چادر خود را در نزدیکی دهکده برپا میکرد و با سر و صدای طبل و کرنا، اهالی دهکده را با اختراعات جدید آشنا میساخت. آهنربا نخستین اختراعی بود که به آنجا رسید. مرد کولی درشتهیکلی، که خود را ملکیادس مینامید، با ریش به هم پیچیده و دستان گنجشکوار در ملا عام، آنچه را "هشتمین عجایب کیمیاگران دانشمند مقدونیه" میخواند، معرفی کرد ..."