پیرمرد و دریا (The Old Man and The Sea)
نویسنده: ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)
ترجمه: نازی عظیما
ناشر: افق
سال نشر: 1400 (چاپ 13)
قیمت: 165000 تومان
تعداد صفحات: 160 صفحه
شابک: 978-964-369-610-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 22 نفر
امتیاز کتاب: (4.27 امتیاز با رای 15 نفر)
نویسنده: ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)
ترجمه: نازی عظیما
ناشر: افق
سال نشر: 1400 (چاپ 13)
قیمت: 165000 تومان
تعداد صفحات: 160 صفحه
شابک: 978-964-369-610-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 22 نفر
امتیاز کتاب: (4.27 امتیاز با رای 15 نفر)
رمان پیرمرد و دریا به گفتهی خود همینگوی عصارهی همهی زندگی و هنر اوست، اثری سمبولیک و چند لایه که در عین سادگی و صراحت و ایجاز، سرشار از ناگفتههاست. برخی از منتقدان، این رمان را هنرمندانهترین اثر او میدانند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
سانتیاگو، پیرمرد ماهیگیر، 84 روز است که هیچچیز صید نکرده. اما وقتی در روز هشتاد و پنجم به دریا میرود بالاخره موفق میشود که یک نیزهماهی بزرگ، بزرگترین ماهیای که به عمرش دیده را، گرفتار کند. نیزه ماهی اما در بند سانتیاگو همچنان زنده است و مبارزه میکند و پیرمرد به تنهایی توان مهار کردن این صید عظیمالجثه را ندارد ...
سانتیاگو، پیرمرد ماهیگیر، 84 روز است که هیچچیز صید نکرده. اما وقتی در روز هشتاد و پنجم به دریا میرود بالاخره موفق میشود که یک نیزهماهی بزرگ، بزرگترین ماهیای که به عمرش دیده را، گرفتار کند. نیزه ماهی اما در بند سانتیاگو همچنان زنده است و مبارزه میکند و پیرمرد به تنهایی توان مهار کردن این صید عظیمالجثه را ندارد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"او پیرمردی بود که تنها با قایقی در گلفاستریم ماهی میگرفت و هشتاد و چهار روز میگذشت که هیچ ماهی نگرفته بود. چهل روز اول پسرکی همراهش بود. اما پس از چهل روز ماهی نگرفتن، پدر و مادر پسرک گفته بودند که پیرمرد دیگر قطعا سالائو است که بدترین شکل بدبیاری است و پسرک به دستور آنها به سراغ قایقی دیگر رفته بود که همان هفتهی اول سه ماهی درشت گرفته بود. پسرک از دیدن پیرمرد که هر روز با قایقی خالی برمیگشت غمگین میشد و همیشه میرفت تا در بردن گلولههای طناب یا چنگک و قلاب و بادبان که دور دکل پیچیده بود کمکش کند. بادبان با گونی آرد وصله شده بود و آنطور که بسته بود، به پرچم شکستی ابدی میمانست ..."
"او پیرمردی بود که تنها با قایقی در گلفاستریم ماهی میگرفت و هشتاد و چهار روز میگذشت که هیچ ماهی نگرفته بود. چهل روز اول پسرکی همراهش بود. اما پس از چهل روز ماهی نگرفتن، پدر و مادر پسرک گفته بودند که پیرمرد دیگر قطعا سالائو است که بدترین شکل بدبیاری است و پسرک به دستور آنها به سراغ قایقی دیگر رفته بود که همان هفتهی اول سه ماهی درشت گرفته بود. پسرک از دیدن پیرمرد که هر روز با قایقی خالی برمیگشت غمگین میشد و همیشه میرفت تا در بردن گلولههای طناب یا چنگک و قلاب و بادبان که دور دکل پیچیده بود کمکش کند. بادبان با گونی آرد وصله شده بود و آنطور که بسته بود، به پرچم شکستی ابدی میمانست ..."