اتحادیهی ابلهان (A Confederacy of Dunces)
نویسنده: جان کندی تول (John Kennedy Toole)
ترجمه: پیمان خاکسار
ناشر: چشمه
سال نشر: 1403 (چاپ 35)
قیمت: 480000 تومان
تعداد صفحات: صفحه
شابک: 978-600-229-274-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 11 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 4 نفر)
نویسنده: جان کندی تول (John Kennedy Toole)
ترجمه: پیمان خاکسار
ناشر: چشمه
سال نشر: 1403 (چاپ 35)
قیمت: 480000 تومان
تعداد صفحات: صفحه
شابک: 978-600-229-274-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 11 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 4 نفر)
اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسر جوان عظیمالجثهای به اسم ایگنیشس است که با مادرش زندگی میکند و روحیه آرمانگرایانه دارد. او در عین حال فردی تنبل است که مدام برای خانواده و شهر خود دردسر درست میکند. ایگنیشس از جامعه مصرفگرای آمریکایی بیزار است و به قول مترجم کتاب میتوان او را "یک دن کیشوت امروزی" دانست که وادار میشود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعهای که از آن متنفر است روبهرو شود و به شیوهی دیوانهوار خود با آن بستیزد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"یک کلاه سبز شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، میفشرد. روگوشیهای سبز پر بود از گوشهایی بزرگ و موهایی اصلاحنشده و کرک زبری که در گوشها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لبهای پر و بههمفشردهاش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم میزد، چین گوشهی لبهایش پر بود از نارضایتی و خردهچیپس. زیر سایهی آفتابگیر سبز کلاه، چشمان متکبر زرد و آبی ایگنیشس جی. رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی. اچ. هولمز انتظار میکشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانههایی از بدسلیقگی در لباس پوشیدن میگشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباسها به قدری نو و گران بودند که کاملا میشد توهینی به سلیقه و نجابت به حسابشان آورد. داشتن هر چیز نو و گرانقیمت نشانهی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید در اینجا و اینجا بیابید.
"یک کلاه سبز شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، میفشرد. روگوشیهای سبز پر بود از گوشهایی بزرگ و موهایی اصلاحنشده و کرک زبری که در گوشها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لبهای پر و بههمفشردهاش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم میزد، چین گوشهی لبهایش پر بود از نارضایتی و خردهچیپس. زیر سایهی آفتابگیر سبز کلاه، چشمان متکبر زرد و آبی ایگنیشس جی. رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی. اچ. هولمز انتظار میکشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانههایی از بدسلیقگی در لباس پوشیدن میگشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباسها به قدری نو و گران بودند که کاملا میشد توهینی به سلیقه و نجابت به حسابشان آورد. داشتن هر چیز نو و گرانقیمت نشانهی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید در اینجا و اینجا بیابید.