قتل راجر آکروید (The Murder of Roger Ackroyd)
نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
ناشر: هرمس
سال نشر: 1402 (چاپ 13)
قیمت: 188000 تومان
تعداد صفحات: 304 صفحه
شابک: 978-964-363-556-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 17 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 7 نفر)
نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
ناشر: هرمس
سال نشر: 1402 (چاپ 13)
قیمت: 188000 تومان
تعداد صفحات: 304 صفحه
شابک: 978-964-363-556-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 17 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 7 نفر)
اهالی روستای کوچک "کینگز آبوت" همه از مرگ خانم فرارز حرف میزنند که یکی از بیماران دکتر جیمز شپارد بوده. خانم فرارز ظاهرا به علت مصرف بیش از اندازه ورونال فوت کرده و بسیاری از اهالی روستا از جمله کارولین، خواهر فضول جیمز، معتقدند که خانم فرارز چون شوهرش را با آرسنیک به قتل رسانده، دچار عذاب وجدان شده و خودکشی کرده. خانم فرارز قرار بوده پس از گذشت مدتی از برگزاری مراسم عزاداری شوهرش، با جوان شایستهای به نام راجر آکروید ازدواج کند.
دکتر شپارد با یکی از همسایههایش به نام هرکول پوآرو دربارهی این مسائل صحبت میکند. پوآرو بلژیکی است و قبلا کارآگاه بوده و حالا بازنشسته شده و اوقاتش را به کشت کدو مسمایی میگذراند.
شب بعد دکتر شپارد برای شام به منزل راجر آکروید دعوت میشود و پس از شام آکروید نزد او اعتراف میکند که از مرگ خانم فرارز عذاب وجدان دارد. شپارد از آکروید جدا میشود و به خانه برمیگردد. ولی هنوز یک ساعت نگذشته که دوباره به خانه آکروید احضار میشود …
آگاتا کریستی اگر هم قبل یا بعد از نگارش "قتل راجر آکروید" داستان پلیسی دیگری ننوشته بود، باز هم به خاطر این اثر جایگاه مهمی در تاریخ داستانهای پلیسی داشت. "قتل راجر آکروید" به قواعد مرسوم و دیرپای قصههای جنایی پشت کرده و از این لحاظ بین خوانندگان و کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. کریستی در زندگینامهاش به این اختلافنظرها اعتراف کرده و نوشته است: "خیلیها معتقدند "قتل راجر آکروید" تقلب است، ولی اگر داستان را با دقت بیشتری بخوانند میبینند که اشتباه میکنند. انحرافات زمانی مختصری که در داستان وجود دارد، بخوبی در جملات دوپهلو نشان داداده شده".
دکتر شپارد با یکی از همسایههایش به نام هرکول پوآرو دربارهی این مسائل صحبت میکند. پوآرو بلژیکی است و قبلا کارآگاه بوده و حالا بازنشسته شده و اوقاتش را به کشت کدو مسمایی میگذراند.
شب بعد دکتر شپارد برای شام به منزل راجر آکروید دعوت میشود و پس از شام آکروید نزد او اعتراف میکند که از مرگ خانم فرارز عذاب وجدان دارد. شپارد از آکروید جدا میشود و به خانه برمیگردد. ولی هنوز یک ساعت نگذشته که دوباره به خانه آکروید احضار میشود …
آگاتا کریستی اگر هم قبل یا بعد از نگارش "قتل راجر آکروید" داستان پلیسی دیگری ننوشته بود، باز هم به خاطر این اثر جایگاه مهمی در تاریخ داستانهای پلیسی داشت. "قتل راجر آکروید" به قواعد مرسوم و دیرپای قصههای جنایی پشت کرده و از این لحاظ بین خوانندگان و کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. کریستی در زندگینامهاش به این اختلافنظرها اعتراف کرده و نوشته است: "خیلیها معتقدند "قتل راجر آکروید" تقلب است، ولی اگر داستان را با دقت بیشتری بخوانند میبینند که اشتباه میکنند. انحرافات زمانی مختصری که در داستان وجود دارد، بخوبی در جملات دوپهلو نشان داداده شده".