
دوازده (The Twelve)
نویسنده: جاستین کرونین (Justin Cronin)
ترجمه: محمد جوادی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 250000 تومان 213000 تومان
تعداد صفحات: 831 صفحه
شابک: 978-600-182-097-7
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 3 نفر
نویسنده: جاستین کرونین (Justin Cronin)
ترجمه: محمد جوادی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 250000 تومان 213000 تومان
تعداد صفحات: 831 صفحه
شابک: 978-600-182-097-7
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 3 نفر
رمان دوازده بخش دوم از سهگانهی گذرگاه است. این قسمت از سهگانه در سال 2012 منتشر شد و در فهرست پرفروشترین کتابهای جهان قرار گرفت؛ رمانی که تحسین نویسندگان مطرح در ژانر وحشت و تخیلی از جمله استیون کینگ را برانگیخت. قسمت اول این سهگانه نیز از سوی کتابسرای تندیس با نام "گذرگاه" قبلا منتشر شده.
در این کتاب هم همانند کتاب اول، وقایع پس از بروز فاجعهی حاصل از شیوع ویروسی خطرناک پی گرفته میشود. نویسنده حال و روز شخصیتهای مختلف در مقاطع زمانی مختلف پس از شیوع ویروس را پی میگیرد و همانند کتاب اول شخصیت محوری داستان امی است که نسبت به ویروس خطرناک مصونیت دارد.
در این کتاب هم همانند کتاب اول، وقایع پس از بروز فاجعهی حاصل از شیوع ویروسی خطرناک پی گرفته میشود. نویسنده حال و روز شخصیتهای مختلف در مقاطع زمانی مختلف پس از شیوع ویروس را پی میگیرد و همانند کتاب اول شخصیت محوری داستان امی است که نسبت به ویروس خطرناک مصونیت دارد.
بخش اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"بعد از شام و دعای شبانگاهی، و حمام، اگر نوبت حمام بود، و سپس بگومگوی آخر روز (خواهش میکنم خواهر، نمیشه یه کم دیگه بیدار بمونیم؟ لطفا، فقط یه قصهی دیگه؟) وقتی بالاخره بچهها میخوابیدند و همهچیز آرام میشد، امی آنها را تماشا میکرد. منعی برای انجام این کار نبود؛ همهی خواهران به این گردشهای شبانگاهی او عادت کرده بودند. چون شبحی از اتاق ساکتی به اتاق ساکت دیگر سرک میکشید و از میان ردیفهای تختهایی که کودکان با چهرههایی مملو از آرامش و اطمینان روی آنها خوابیده بودند میگذشت. بزرگترین آنها سیزده ساله، در آستانهی بزرگسالی، و کوچکترینشان بچههایی فوقالعاده کم سنوسال بودند. هرکدام داستانی داشتند، داستانی که همیشه غمانگیز بود. بسیاری از آنها نسل سومیهایی بودند که والدینشان از عهدهی پرداخت مالیات برنمیآمدند و آنها را به یتیمخانه سپرده بودند، بقیه، قربانیان شرایط حتی بیرحمانهتری بودند: مادرانی که هنگام زایمان از دنیا رفته بودند و یا مادران مجردی که نمیتوانستند شرمندگی وجودشان را تحمل کنند؛ پدرانی که در امواج تاریک زیرین شهر ناپدید یا به خارج دیوار کشیده شده بودند. سرآغاز این کودکان، متفاوت و در عینحال سرنوشت همه یکسان بود. دخترها به خواهران روحانی ملحق میشدند تا روزگارشان را به عبادت و تفکر و مراقبت از کودکانی چون خود سپری کنند و پسرها سرباز میشدند، اعضای لشکرهای اکتشافی، با پیمانی متفاوت از دختران اما به همان میزان متعهد ..."
"بعد از شام و دعای شبانگاهی، و حمام، اگر نوبت حمام بود، و سپس بگومگوی آخر روز (خواهش میکنم خواهر، نمیشه یه کم دیگه بیدار بمونیم؟ لطفا، فقط یه قصهی دیگه؟) وقتی بالاخره بچهها میخوابیدند و همهچیز آرام میشد، امی آنها را تماشا میکرد. منعی برای انجام این کار نبود؛ همهی خواهران به این گردشهای شبانگاهی او عادت کرده بودند. چون شبحی از اتاق ساکتی به اتاق ساکت دیگر سرک میکشید و از میان ردیفهای تختهایی که کودکان با چهرههایی مملو از آرامش و اطمینان روی آنها خوابیده بودند میگذشت. بزرگترین آنها سیزده ساله، در آستانهی بزرگسالی، و کوچکترینشان بچههایی فوقالعاده کم سنوسال بودند. هرکدام داستانی داشتند، داستانی که همیشه غمانگیز بود. بسیاری از آنها نسل سومیهایی بودند که والدینشان از عهدهی پرداخت مالیات برنمیآمدند و آنها را به یتیمخانه سپرده بودند، بقیه، قربانیان شرایط حتی بیرحمانهتری بودند: مادرانی که هنگام زایمان از دنیا رفته بودند و یا مادران مجردی که نمیتوانستند شرمندگی وجودشان را تحمل کنند؛ پدرانی که در امواج تاریک زیرین شهر ناپدید یا به خارج دیوار کشیده شده بودند. سرآغاز این کودکان، متفاوت و در عینحال سرنوشت همه یکسان بود. دخترها به خواهران روحانی ملحق میشدند تا روزگارشان را به عبادت و تفکر و مراقبت از کودکانی چون خود سپری کنند و پسرها سرباز میشدند، اعضای لشکرهای اکتشافی، با پیمانی متفاوت از دختران اما به همان میزان متعهد ..."