شناسنامه کتاب

    غرور و تعصب (Pride and Prejudice)
    نویسنده: جین آستین (Jane Austen)
    ترجمه: رضا رضایی
    ناشر: نشر نی
    سال نشر: 1401 (چاپ 31)
    قیمت: 280000 تومان
    تعداد صفحات: 449 صفحه
    شابک: 978-964-312-843-1
    تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کرده‌اند: 17 نفر
    امتیاز کتاب: (4.26 امتیاز با رای 42 نفر)
    آقای بینگلی به همراه دوستش دارسی، دو نجیب‌زاده‌ی ثروتمند هستند که برای تفریح و تفرج به ملکی در همسایگی خانواده‌ی بنت می‌آیند. خانم و آقای بنت پنج دختر دارند. این مساله که آنها فرزند پسری ندارند باعث شده تا خانم بنت همواره در فکر پیدا کردن یک داماد پولدار برای هریک از دخترهایش باشد. از این نظر بینگلی و دارسی دو نمونه بسیار مناسب برای خانم بنت هستند!
    اما اعضای خانواده بنت خیلی زود متوجه می‌شوند که هر قدر آقای بینگلی معاشرتی و خوش‌صحبت است، دارسی پرافاده و گوشه‌گیر است و به همه از بالا نگاهی می‌کند و کسی از اهالی منطقه را در شان خود نمی‌داند. به همین خاطر هم خیلی زود خانواده بنت، مخصوصا الیزابت دختر دوم آنها، دارسی را جزو افراد غیرقابل‌معاشرت طبقه‌بندی می‌کنند و فقط به خاطر مراعات حال آقای بینگلی، حضور دارسی را تحمل می‌کنند!
    آقای بینگلی اما با خلق خوش خود دل خانواده بنت را می‌برد و خود نیز پس از مدتی دلباخته‌ی جین، بزرگترین دختر خانواده بنت می‌شود. همزمان با جدی شدن رابطه بینگلی و جین، دارسی نگران می‌شود و بینگلی را راضی می‌کند تا با هم به لندن برگردند. سفر آنها به مرور باعث می‌شود تا ارتباط بینگلی و جین سرد شود و ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "صغیر و کبیر فرض‌شان این است که مرد مجرد پول‌وپله‌دار قاعدتا زن می‌خواهد.
    وقتی چنین مردی وارد محل جدیدی می‌شود، هرقدر هم که احساسات یا عقایدش ناشناخته باشد، چنان این فرض در ذهن خانواده‌های اطراف جا افتاده است که او را حق مسلم یکی از دخترهای خود می‌دانند.
    روزی خانم بنت به شوهرش گفت: "آقای بنت عزیز، شنیده‌ای که ندرفیلد پارک را بالاخره اجاره داده‌اند؟"
    آقای بنت در جواب گفت که نه، نشنیده است.
    خانم بنت گفت: "ولی اجاره شده. همین الان خانم لانگ این‌جا بوده، سیر تا پیازش را گفته."
    آقای بنت جوابی نداد.
    زنش بی‌طاقت شد و با صدای بلند گفت: "نمی‌خواهی بدانی که چه کسی اجاره‌اش کرده؟"
    "تو می‌خواهی به من بگویی. باشد، گوش می‌کنم."
    همین دعوت کافی بود.
    "بله، عزیزم، باید بدانی خانم لانگ می‌گوید که ندرفیلد را یک جوان پول‌وپله‌داری اجاره کرده که مال شمال انگلستان است. روز دوشنبه با کالسکه چهاراسبه آمده بود ملک را ببیند. آن‌قدر خوشش آمد که درجا با آقای موریس توافق کرد. قرار است قبل از پاییز بیاید بنشیند. چند تا از خدمتکارهایش تا آخر هفته بعد می‌آیند به این خانه." ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

     

     

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است