آرزوهای بزرگ (The Great Expectations)
نویسنده: چارلز دیکنز (Charles Dickens)
ترجمه: ابراهیم یونسی
ناشر: دوستان
سال نشر: 1403 (چاپ 15)
قیمت: 450000 تومان
تعداد صفحات: 635 صفحه
شابک: 978-964-6207-48-6
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 7 نفر
امتیاز کتاب: (4.67 امتیاز با رای 6 نفر)
نویسنده: چارلز دیکنز (Charles Dickens)
ترجمه: ابراهیم یونسی
ناشر: دوستان
سال نشر: 1403 (چاپ 15)
قیمت: 450000 تومان
تعداد صفحات: 635 صفحه
شابک: 978-964-6207-48-6
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 7 نفر
امتیاز کتاب: (4.67 امتیاز با رای 6 نفر)
پیپ هفت ساله، زندگی محقری را در کلبهای روستایی، با خواهری بدخلق و سختگیر و شوهر او، جو گارجری مهربان و نرمخو، میگذراند. او که روزی برای سرزدن به قبر مادر و پدرش به گورستان میرود، به طور اتفاقی به یک زندانی فراری محکوم به اعمال شاقه به نام آبل مگویچ برمیخورد. آن زندانی، داستانی ترسناک برای کودک سر هم میکند تا پیپ، نانی برای رفع گرسنگی و سوهانی برای رهاییاش از غل و زنجیری که به دست و پای او بسته است، بیاورد. پیپ هم از روی ناچاری و هم از دلرحمی او را یاری میکند.
مدتی بعد، پیپ توسط خانمی ثروتمند به نام هاویشام استخدام میشود تا گهگاه برای همنشینی و سرگرم نمودنش پیش او برود. خانم هاویشام که روزگاری هنگام عروسی، معشوقش او را بیرحمانه ترک گفته، به همین خاطر به زنی دلسرد و انتقامجو بدل بدل شده است. او استِلا، دخترکی زیبا، اما گستاخ و مغرور را به فرزندی پذیرفته است تا به او بیاموزد که چگونه مردها را به بازی گرفته و بدینگونه انتقام خود را توسط او از مردان بستاند. پیپ کوچک در آن خانه به استلا دل میبندد ...
مدتی بعد، پیپ توسط خانمی ثروتمند به نام هاویشام استخدام میشود تا گهگاه برای همنشینی و سرگرم نمودنش پیش او برود. خانم هاویشام که روزگاری هنگام عروسی، معشوقش او را بیرحمانه ترک گفته، به همین خاطر به زنی دلسرد و انتقامجو بدل بدل شده است. او استِلا، دخترکی زیبا، اما گستاخ و مغرور را به فرزندی پذیرفته است تا به او بیاموزد که چگونه مردها را به بازی گرفته و بدینگونه انتقام خود را توسط او از مردان بستاند. پیپ کوچک در آن خانه به استلا دل میبندد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"چون نام خانوادگی پدرم پیریپ و نام تعمیدی خودم فیلیپ بود، زبان کودکانهام نتوانست از این دو کلمه چیزی واضحتر و طویلتر از پیپ بسازد، بنابراین خود را پیپ نامیدم و دیگران نیز پیپ صدایم کردند.
من پیریپ را به استناد سنگ قبر پدرم و گفته خواهرم، خانم جو گارجری که به آهنگری شوهر کرد، نام خانوادگی پدر خود میدانم. چون هرگز پدر یا مادرم و همچنین تصویر هیچیک از آنها را ندیده بودم، (زیرا زمان زندگیشان خیلی پیش از دوران عکاسی بود) اولین تصوراتم دروباره اینکه آنها به چه شبیه بودند، به طرز نامعقولی از سنگ قبرشان حاصل شد. شکل حروفی که روی سنگ قبر پدرم حک شده بود در من این تصور عجیب را برانگیخت که او مردی چهارشانه، تنومند، سیهچرده و سیهموی بوده ..."
"چون نام خانوادگی پدرم پیریپ و نام تعمیدی خودم فیلیپ بود، زبان کودکانهام نتوانست از این دو کلمه چیزی واضحتر و طویلتر از پیپ بسازد، بنابراین خود را پیپ نامیدم و دیگران نیز پیپ صدایم کردند.
من پیریپ را به استناد سنگ قبر پدرم و گفته خواهرم، خانم جو گارجری که به آهنگری شوهر کرد، نام خانوادگی پدر خود میدانم. چون هرگز پدر یا مادرم و همچنین تصویر هیچیک از آنها را ندیده بودم، (زیرا زمان زندگیشان خیلی پیش از دوران عکاسی بود) اولین تصوراتم دروباره اینکه آنها به چه شبیه بودند، به طرز نامعقولی از سنگ قبرشان حاصل شد. شکل حروفی که روی سنگ قبر پدرم حک شده بود در من این تصور عجیب را برانگیخت که او مردی چهارشانه، تنومند، سیهچرده و سیهموی بوده ..."