بودنبروکها: زوال یک خاندان (Buddenbrooks: The Decline of a Family)
نویسنده: توماس مان (Thomas Mann)
ترجمه: علیاصغر حداد
ناشر: ماهی
سال نشر: 1403 (چاپ 13)
قیمت: 800000 تومان
تعداد صفحات: 782 صفحه
شابک: 978-964-7948-02-9
نویسنده: توماس مان (Thomas Mann)
ترجمه: علیاصغر حداد
ناشر: ماهی
سال نشر: 1403 (چاپ 13)
قیمت: 800000 تومان
تعداد صفحات: 782 صفحه
شابک: 978-964-7948-02-9
کتاب که یکی از شاخصترین آثار نویسندهاش و همچنین ادبیات آلمان است، به زندگی چهار نسل از یک خانواده متوسط شهری میپردازد که به عنوان نمونهای از طبقه بورژوازی به تجارت مشغول هستند و در طول چهار دهه (وقایع کتاب بین سالهای 1835 تا 1877 اتفاق میافتد) به مرور و با گذر از سنت به مدرنیتهی شهری، رو به زوال و نابودی میروند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
" "این چیه - این چیه ...؟"
"لعنت به شیطان، بله، دوشیزه خانم، نکته همین جاست!"
کنسولین بودنبروک، نشسته در کنار مادر شوهر خود بر کاناپهای با ترکیب ساده و سفید که به کله شیری طلایی آراسته بود و روکشی به رنگ زرد روشن داشت، به همسر خود که کمی آنسوتر روی مبلی دستهدار نشسته بود نگاهی انداخت و به یاری دختر خود آمد. دخترک را پدربزرگ کنار پنجره بر زانوان خود نشانده بود.
گفت: "تونی، شهادت میدهم که مرا ..."
و آنتونی کوچک، هشت ساله و لاغر اندام، با لباسی لطیف از حریر درخشان، سر زیبا و موبور خود را کمی از چهرهی پدربزرگ پس کشید و بیآن که چیزی ببیند، چشمان آبی تیرهی خود را فکورانه به عمق اتاق دوخت و یک بار دیگر تکرار کرد: "این چیه؟" سپس آرام به سخن آمد: "شهادت میدهم که مرا" و با چهرهای شکفته به سرعت افزود: "و تمامی موجودات را خداوند آفریده است." آنگاه با کلامی روان، یکپارچه شور و شادی، به گونهای توقفناپذیر تمامی متن را درست مطابق توضیحالمسائلی که اخیرا، به سال 1835، با اجازهی سنای عالیقدر و کاردان از نو اصلاح شده و انتشار یافته بود، طوطیوار بازخواند ..."
" "این چیه - این چیه ...؟"
"لعنت به شیطان، بله، دوشیزه خانم، نکته همین جاست!"
کنسولین بودنبروک، نشسته در کنار مادر شوهر خود بر کاناپهای با ترکیب ساده و سفید که به کله شیری طلایی آراسته بود و روکشی به رنگ زرد روشن داشت، به همسر خود که کمی آنسوتر روی مبلی دستهدار نشسته بود نگاهی انداخت و به یاری دختر خود آمد. دخترک را پدربزرگ کنار پنجره بر زانوان خود نشانده بود.
گفت: "تونی، شهادت میدهم که مرا ..."
و آنتونی کوچک، هشت ساله و لاغر اندام، با لباسی لطیف از حریر درخشان، سر زیبا و موبور خود را کمی از چهرهی پدربزرگ پس کشید و بیآن که چیزی ببیند، چشمان آبی تیرهی خود را فکورانه به عمق اتاق دوخت و یک بار دیگر تکرار کرد: "این چیه؟" سپس آرام به سخن آمد: "شهادت میدهم که مرا" و با چهرهای شکفته به سرعت افزود: "و تمامی موجودات را خداوند آفریده است." آنگاه با کلامی روان، یکپارچه شور و شادی، به گونهای توقفناپذیر تمامی متن را درست مطابق توضیحالمسائلی که اخیرا، به سال 1835، با اجازهی سنای عالیقدر و کاردان از نو اصلاح شده و انتشار یافته بود، طوطیوار بازخواند ..."