فرار کن خرگوش (Rabbit, Run)
نویسنده: جان آپدایک (John Updike)
ترجمه: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1393 (چاپ 3)
قیمت: 17000 تومان
تعداد صفحات: 397 صفحه
شابک: 978-964-311-753-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 8 نفر
امتیاز کتاب: (2.33 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: جان آپدایک (John Updike)
ترجمه: سهیل سمی
ناشر: ققنوس
سال نشر: 1393 (چاپ 3)
قیمت: 17000 تومان
تعداد صفحات: 397 صفحه
شابک: 978-964-311-753-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 8 نفر
امتیاز کتاب: (2.33 امتیاز با رای 3 نفر)
"هری آنگستروم" ملقب به خرگوش، موجود همیشه فراری و گریزان، از مفهوم واقعگرایانة عشق در کانون خانوادهاش و در اجتماع، دلزده و سرخورده میشود. او مثل "پرومته اوس" اساطیر یونان سر به شورش برمیدارد. اما شورش بیپشتوانة او فرجامی چون فرجام سیزیف دارد. هری شورش میکند و شکست میخورد و میگریزد. اما در پایان راه به بلوغ میرسد، یعنی تسلیم میشود. اما تسلیم نه به معنای حقیرانة آن، بلکه به معنای ترک عصیان و جستوجوی ارزشهایی دیگرگونه که بتوان با تکیه بر آنها برای واژههایی چون، عشق، ایثار، ارزش، و زندگی مفاهیمی دیگرگونه کشف کرد. نویسنده، در رمانهای چهارگانة خرگوش، به مضمون رنج کشیدن و تنها ماندن شخصیت اصلی داستانش در برابر ارزشهای دروغین زندگی عامه میپردازد. (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت Ketab.ir)
داستان با این جملات شروع میشود:
"پسرها دور تیر تلفنی که تخته و حلقه به آن نصب شده، بسکتبال بازی میکنند. پاها، فریادها. پاهاشان سنگریزههای پراکنده در کوچه را میکوبد و فریادهاشان هوای مرطوب ماه مارس و آسمان آبی آن سوی سیمها را میشکافد. هری خرگوش حین عبور از کوچه با کت و شلوار میایستد و تماشایشان میکند. با بیست و شش سال و دو ماه و سه روز سن دیگر از او گذشته است. با آن قد بلند شباهتی به خرگوشها ندارد، اما این لقب را به خاطر پهنای صورت سفید و روشنی چشمان آبی و لرزش عصبی زیر بینی ریزش وقتی سیگار به لب میگذارد به او دادهاند ..."
"پسرها دور تیر تلفنی که تخته و حلقه به آن نصب شده، بسکتبال بازی میکنند. پاها، فریادها. پاهاشان سنگریزههای پراکنده در کوچه را میکوبد و فریادهاشان هوای مرطوب ماه مارس و آسمان آبی آن سوی سیمها را میشکافد. هری خرگوش حین عبور از کوچه با کت و شلوار میایستد و تماشایشان میکند. با بیست و شش سال و دو ماه و سه روز سن دیگر از او گذشته است. با آن قد بلند شباهتی به خرگوشها ندارد، اما این لقب را به خاطر پهنای صورت سفید و روشنی چشمان آبی و لرزش عصبی زیر بینی ریزش وقتی سیگار به لب میگذارد به او دادهاند ..."