دن کیشوت (دوره دو جلدی) (Don Quixote)
نویسنده: میگل دوسروانتس سآودرا (Miguel De Cervantes)
ترجمه: محمد قاضی (Mohammad Ghazi)
ناشر: ثالث
سال نشر: 1403 (چاپ 21)
قیمت: 1500000 تومان
تعداد صفحات: 1417 صفحه
شابک: 978-964-7230-94-0
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: میگل دوسروانتس سآودرا (Miguel De Cervantes)
ترجمه: محمد قاضی (Mohammad Ghazi)
ناشر: ثالث
سال نشر: 1403 (چاپ 21)
قیمت: 1500000 تومان
تعداد صفحات: 1417 صفحه
شابک: 978-964-7230-94-0
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
سرگذشت مردی به نام الونسو کیخانو، یک نجیبزاده گوشهنشین، که پس از خواندن داستانهای بیشمار درباره شوالیههای ماجراجو، تحت تأثیر شجاعت و دلاوری قهرمانان داستانهایی که خوانده قرار میگیرد و تصمیم میگیرد خود نیز یک شوالیه شود.
کیخانو پس از این تصمیم نام خود را به دنکیشوت تغییر میدهد و سوار اسب بارکش خود از روستایی ناشناخته در قلب اسپانیا به راه میافتد تا زشتیها و بدیها را از بین ببرد و از حقوق ستمدیدگان دفاع کند. با پیش رفتن داستان آنچه آن را جذاب و خواندنیتر میکند، شوخطبعی و گفتههای بامزه شخصیت اصلی داستان است. او آنچنان اسیر توهمات و رویاهای خود شده است که کاروانسراها را با قلعههای افسون شده و دختران دهاتی را با شاهزادگان زیبارو اشتباه میگیرد. او تصور میکند آسیابهای بادی هیولاهای بزرگی هستند و در رویای خود دوشیزهای زیبارو به نام دولسینهآ را میبیند که دنکیشوت دل در گرو وفاداری او نهاده است. (برگرفته از توضیحات آمده درباره کتاب در وبلاگ taknet88.blogfa.com)
کیخانو پس از این تصمیم نام خود را به دنکیشوت تغییر میدهد و سوار اسب بارکش خود از روستایی ناشناخته در قلب اسپانیا به راه میافتد تا زشتیها و بدیها را از بین ببرد و از حقوق ستمدیدگان دفاع کند. با پیش رفتن داستان آنچه آن را جذاب و خواندنیتر میکند، شوخطبعی و گفتههای بامزه شخصیت اصلی داستان است. او آنچنان اسیر توهمات و رویاهای خود شده است که کاروانسراها را با قلعههای افسون شده و دختران دهاتی را با شاهزادگان زیبارو اشتباه میگیرد. او تصور میکند آسیابهای بادی هیولاهای بزرگی هستند و در رویای خود دوشیزهای زیبارو به نام دولسینهآ را میبیند که دنکیشوت دل در گرو وفاداری او نهاده است. (برگرفته از توضیحات آمده درباره کتاب در وبلاگ taknet88.blogfa.com)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"در یکی از قصبات ولایت مانش که نمیخواهم نام آنرا به یاد آورم، دیر زمانی نیست که نجیبزادهای، از آنان که نیزه و سپری کهنه در مقر اسلحهخانه خود و یابویی مردنی و تازی شکاری دارند، زندگی میکرد. تقریبا هر شب یک دیزی آبگوشت، آن هم بیشتر از گوشت گوسفند نه گاو، و یک سالاد سرکه و شنبهها خاگینه با چربی خوک و جمعهها عدس پخته و یکشنبهها علاوه بر غذای معمول، جوجه کبوتری نیز سهچهارم از عایدی او را تحلیل میبرد.
بقیه برای خرید یک نیمتنه مردانه از پارچه ظریف و شلوار و جوراب سرهم از پارچه مخملنما و کفش دمپایی از سر همان پارچه برای روزهای عید و یک دست لباس از بهترین نوع پشمینه ولایت که نجیبزاده در ایام هفته بهتن میکرد خرج میشد. در خانه کدبانویی داشت که سنش از چهل گذشته و دخترخواهری که هنوز پا به بیست نگذاشته بود، و بعلاوه، خانه شاگردی برای کارهای خانه و صحرا داشت که هم یابو را زین میکرد و هم به همان خوبی میتوانست با داس کوچک علفبری کار کند ..."
"در یکی از قصبات ولایت مانش که نمیخواهم نام آنرا به یاد آورم، دیر زمانی نیست که نجیبزادهای، از آنان که نیزه و سپری کهنه در مقر اسلحهخانه خود و یابویی مردنی و تازی شکاری دارند، زندگی میکرد. تقریبا هر شب یک دیزی آبگوشت، آن هم بیشتر از گوشت گوسفند نه گاو، و یک سالاد سرکه و شنبهها خاگینه با چربی خوک و جمعهها عدس پخته و یکشنبهها علاوه بر غذای معمول، جوجه کبوتری نیز سهچهارم از عایدی او را تحلیل میبرد.
بقیه برای خرید یک نیمتنه مردانه از پارچه ظریف و شلوار و جوراب سرهم از پارچه مخملنما و کفش دمپایی از سر همان پارچه برای روزهای عید و یک دست لباس از بهترین نوع پشمینه ولایت که نجیبزاده در ایام هفته بهتن میکرد خرج میشد. در خانه کدبانویی داشت که سنش از چهل گذشته و دخترخواهری که هنوز پا به بیست نگذاشته بود، و بعلاوه، خانه شاگردی برای کارهای خانه و صحرا داشت که هم یابو را زین میکرد و هم به همان خوبی میتوانست با داس کوچک علفبری کار کند ..."