کلبه عمو تم (Uncle Tom's Cabin)
نویسنده: هریت بیچر استو (Harriet Beecher Stowe)
ترجمه: منیر جزنی (مهران)
ناشر: امیرکبیر
سال نشر: 1392 (چاپ 20)
قیمت: 10000 تومان
تعداد صفحات: 704 صفحه
شابک: 978-964-303-016-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4.6 امتیاز با رای 5 نفر)
نویسنده: هریت بیچر استو (Harriet Beecher Stowe)
ترجمه: منیر جزنی (مهران)
ناشر: امیرکبیر
سال نشر: 1392 (چاپ 20)
قیمت: 10000 تومان
تعداد صفحات: 704 صفحه
شابک: 978-964-303-016-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4.6 امتیاز با رای 5 نفر)
آرتور شلبی به همراه خانوادهاش در مزرعهای در کنتاکی زندگی میکند. خانواده شلبی به دلیل مشکلات مالی با خطر از دست دادن مزرعهشان روبرو هستند. به همین خاطر آقای شلبی تصمیم میگیرد دو تا از بردههایش را به تاجران برده بفروشد تا با استفاده از پولی که بدست میآورد، مزرعهاش را حفظ کند. عمو توم، بردهی میانسالی که به همراه زن و فرزندانش نزد خانواده شلبی زندگی میکند یکی از بردههایی است که آقای شلبی برای فروش انتخاب کرده. برده دیگر، هری پسر الیزا مستخدم مخصوص خانم شلبی است. خانم شلبی مخالف این تصمیم است چون او قبلا به مستخدمش الیزا قول داده که فرزندش هیچوقت فروخته نخواهد شد. جرج شلبی، پسر خانواده هم از اینکه تم از نزد آنها برود ناراضی است. او همیشه تم را به عنوان دوست و راهنمایش به حساب آورده است.
الیزا، وقتی اتفاقی از تصمیم آقای شلبی برای فروش پسرش با خبر میشود، تصمیم میگیرد شبانه با او فرار کند. بعد از فرار الیزا و هری، آقای شلبی تم را میفروشد و ...
الیزا، وقتی اتفاقی از تصمیم آقای شلبی برای فروش پسرش با خبر میشود، تصمیم میگیرد شبانه با او فرار کند. بعد از فرار الیزا و هری، آقای شلبی تم را میفروشد و ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"طرفهای عصر یک روز سرد بهمنماه، در اتاق غذاخوری مجلل و مرفه خانهای واقع در شهر پ... از استان "کنتاکی" دو نفر مرد "جنتلمن" پشت میزی نشسته بودند. نزدیک آنها مستخدمی دیده نمیشد. صندلیها را خیلی به هم نزدیک کرده بودند و به نظر میرسید که این دو جنتلمن راجع به مساله مهمی صحبت میکنند و بحت آنها خیلی شور و هیجان دارد.
اگر تا اینجا کلمه جنتلمن را به کار بردیم تنها برای رعایت ادب و نزاکت بود. زیرا اگر یکی از این دو مرد را به دقت مورد توجه قرار میدادیم بههیچوجه او را شایسته این لقب نمیدیدیم.
این مرد کوتاهقد و چاق بود. چهرهاش خطوط متعارف و خشنی داشت. از روش وقیح و پرمدعای او پیدا بود که مردی است تهی و بیمایه که میخواهد هرطور شده راهی بیابد و خودش را در اجتماع جا کند ..."
"طرفهای عصر یک روز سرد بهمنماه، در اتاق غذاخوری مجلل و مرفه خانهای واقع در شهر پ... از استان "کنتاکی" دو نفر مرد "جنتلمن" پشت میزی نشسته بودند. نزدیک آنها مستخدمی دیده نمیشد. صندلیها را خیلی به هم نزدیک کرده بودند و به نظر میرسید که این دو جنتلمن راجع به مساله مهمی صحبت میکنند و بحت آنها خیلی شور و هیجان دارد.
اگر تا اینجا کلمه جنتلمن را به کار بردیم تنها برای رعایت ادب و نزاکت بود. زیرا اگر یکی از این دو مرد را به دقت مورد توجه قرار میدادیم بههیچوجه او را شایسته این لقب نمیدیدیم.
این مرد کوتاهقد و چاق بود. چهرهاش خطوط متعارف و خشنی داشت. از روش وقیح و پرمدعای او پیدا بود که مردی است تهی و بیمایه که میخواهد هرطور شده راهی بیابد و خودش را در اجتماع جا کند ..."