شهرهای ناپیدا (Invisible Cities)
نویسنده: ایتالو کالوینو (Italo Calvino)
ترجمه: بهمن رئیسی
ناشر: کتاب خورشید
سال نشر: 1401 (چاپ 7)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 208 صفحه
شابک: 978-964-7081-73-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 4 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
نویسنده: ایتالو کالوینو (Italo Calvino)
ترجمه: بهمن رئیسی
ناشر: کتاب خورشید
سال نشر: 1401 (چاپ 7)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 208 صفحه
شابک: 978-964-7081-73-3
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 4 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
کتاب در قالب مکالمه میان قوبلای خان، امپراطور بزرگ مغول و مارکو پولو تاجر و جهانگرد ونیزی شکل میگیرد. مارکوپولو در این کتاب 55 شهر را که در سفرهای خود دیده، با نثری شاعرانه برای خان مغول توصیف میکند. پس از هر ده فصل، مکالمه کوتاهی میان خان مغول و مارکوپولو شکل میگیرد و این دو در مورد موضوعات گوناگونی که از دل توصیفهای مارکوپولو از شهرها بیرون آمده صحبت میکنند.
کتاب بخاطر تلاشش برای نشان دادن قابلیتهای تخیلی "شهر" مورد توجه بسیار معماران و هنرمندان قرار گرفته است.
کتاب بخاطر تلاشش برای نشان دادن قابلیتهای تخیلی "شهر" مورد توجه بسیار معماران و هنرمندان قرار گرفته است.
متن کتاب با این جملات آغاز میشود:
"معلوم نیست قوبلای خان سخنان سفیرش، مارکو پولو را دربارهی شهرهایی که به آنها سفر کردهاست باور دارد یا نه. اما مسلما امپراطور مغول به گزارشات جوان ونیزی با ولع و کنجکاوی بیشتری گوش میدهد تا به سخنان دیگر سفیران یا فرستادگان ویژهی خود. امپراطوران در طول زندگی، به دنبال حس غروری ناشی از گستردگی بیش از حد سرزمینهای فتح شده، پس از تجربهی اندوه و تسلا، روزی به این حقیقت آگاه میشوند که ما به زودی از شناخت و درک آنها دست خواهیم کشید؛ احساسی شبیه خلا که شبی به سراغمان خواهد آمد، با بوی بدن فیلهای زیر باران مانده یا خاکستر چوب صندل که در منقل به سردی میگراید؛ سرگیجهای که نقش رودها و کوههای مصور بر گوی کروی نقشهی جغرافیا را به لرزه درمیآورد و اعلان سقوط آخرین سپاه دشمن در هزیمت را در هم میپیچید …"
"معلوم نیست قوبلای خان سخنان سفیرش، مارکو پولو را دربارهی شهرهایی که به آنها سفر کردهاست باور دارد یا نه. اما مسلما امپراطور مغول به گزارشات جوان ونیزی با ولع و کنجکاوی بیشتری گوش میدهد تا به سخنان دیگر سفیران یا فرستادگان ویژهی خود. امپراطوران در طول زندگی، به دنبال حس غروری ناشی از گستردگی بیش از حد سرزمینهای فتح شده، پس از تجربهی اندوه و تسلا، روزی به این حقیقت آگاه میشوند که ما به زودی از شناخت و درک آنها دست خواهیم کشید؛ احساسی شبیه خلا که شبی به سراغمان خواهد آمد، با بوی بدن فیلهای زیر باران مانده یا خاکستر چوب صندل که در منقل به سردی میگراید؛ سرگیجهای که نقش رودها و کوههای مصور بر گوی کروی نقشهی جغرافیا را به لرزه درمیآورد و اعلان سقوط آخرین سپاه دشمن در هزیمت را در هم میپیچید …"