دلبند (Beloved)
نویسنده: تونی موریسون (Toni Morrison)
ترجمه: شیریندخت دقیقیان
ناشر: چشمه، روشنگران
سال نشر: 1400 (چاپ 9)
قیمت: 110000 تومان
تعداد صفحات: 405 صفحه
شابک: 978-964-8944-60-0
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 14 نفر
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: تونی موریسون (Toni Morrison)
ترجمه: شیریندخت دقیقیان
ناشر: چشمه، روشنگران
سال نشر: 1400 (چاپ 9)
قیمت: 110000 تومان
تعداد صفحات: 405 صفحه
شابک: 978-964-8944-60-0
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 14 نفر
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 3 نفر)
داستان در سالهای بعد از جنگ داخلی آمریکا میگذرد. ست، که سابقا برده بوده، به همراه بچههایش در خانه شماره 124 جاده بلواستون زندگی میکند. در خانه اتفاقات عجیبی و غریبی میافتد. مثلا آینهها بدون دلیلی میشکنند. به نظر میرسد خانهی شماره 124 محل رفت و آمد یک روح سرگردان است. ست عقیده دارد که این روح سرگردان بچهی از دنیا رفتهاش است. برای همین هم نگران اتفاقات عجیب و غریبی که در خانه میافتد نیست. او فکر میکند همه این کارها زیر سر "دلبند" است. نامی که نوزاد ست تا قبل از مرگ با آن نام خوانده میشد.
وقتی پل دی، از دوستان سابق ست، به نزد او میآید و وضعیت را میبیند تصمیم میگیرد تا نظم و منطق را دوباره به این خانهی روحزده بازگرداند. ابتدا هم به نظر میرسد تا حدودی موفق میشود. او دنور، دختر ساکت و گوشهگیر ست را که سالهاست از خانه بیرون نرفته مجبور میکند تا از خانه خارج شود و قدم به جامعه بگذارد. اما در بازگشت با تازهوارد مرموزی مواجه میشود که خود را "دلبند" مینامد و مثل روح سرگردان خانه جای خودش را در دل ست باز کرده است ...
وقتی پل دی، از دوستان سابق ست، به نزد او میآید و وضعیت را میبیند تصمیم میگیرد تا نظم و منطق را دوباره به این خانهی روحزده بازگرداند. ابتدا هم به نظر میرسد تا حدودی موفق میشود. او دنور، دختر ساکت و گوشهگیر ست را که سالهاست از خانه بیرون نرفته مجبور میکند تا از خانه خارج شود و قدم به جامعه بگذارد. اما در بازگشت با تازهوارد مرموزی مواجه میشود که خود را "دلبند" مینامد و مثل روح سرگردان خانه جای خودش را در دل ست باز کرده است ...
داستان با این جملات شروع میشود:
"124 کینهجو بود. پر از زهر کودکی شیرخواره. هم زنهای خانه این را میدانستند و هم بچهها. سالهای سال هریک به رسم خودش با این کینه کنار آمده بود ولی از 1873 ست و دخترش دنور تنها قربانیان آن بود. مادربزرگ بیبی ساگز مرده بود و پسرها، هاوارد و باگلار سیزده سالشان که شد، پا به فرار گذاشتند. اعلام خطر برای باگلار وقتی بود که با یک نگاه ساده آینه از هم پاشید. افتادن اثر دو دست کوچک روی کیک هم برای هاوارد نشانه وضع خطرناک بود. هیچیک از دو پسر نماندند تا چیزهای بیشتری ببینند: دیگ نخودی که روی کف اتاق جزغاله میشد یا نواری از بیسکوییتهای خرد شده نزدیک در خانه. نه. آنها دیگر منتظر یکی از دورههای برقراری آرامش، یعنی هفتهها و حتی ماههایی که وضع عادی بود، نماندند. نه. هریک بیدرنگ، همان دم که خانه میخواست خواری بعدی را به سرشان بیاورد و حس کردند که دیگر تاب یک بار دیگر را ندارند، گریختند …"
"124 کینهجو بود. پر از زهر کودکی شیرخواره. هم زنهای خانه این را میدانستند و هم بچهها. سالهای سال هریک به رسم خودش با این کینه کنار آمده بود ولی از 1873 ست و دخترش دنور تنها قربانیان آن بود. مادربزرگ بیبی ساگز مرده بود و پسرها، هاوارد و باگلار سیزده سالشان که شد، پا به فرار گذاشتند. اعلام خطر برای باگلار وقتی بود که با یک نگاه ساده آینه از هم پاشید. افتادن اثر دو دست کوچک روی کیک هم برای هاوارد نشانه وضع خطرناک بود. هیچیک از دو پسر نماندند تا چیزهای بیشتری ببینند: دیگ نخودی که روی کف اتاق جزغاله میشد یا نواری از بیسکوییتهای خرد شده نزدیک در خانه. نه. آنها دیگر منتظر یکی از دورههای برقراری آرامش، یعنی هفتهها و حتی ماههایی که وضع عادی بود، نماندند. نه. هریک بیدرنگ، همان دم که خانه میخواست خواری بعدی را به سرشان بیاورد و حس کردند که دیگر تاب یک بار دیگر را ندارند، گریختند …"