گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre-Dame)
نویسنده: ویکتور هوگو (Victor Hugo)
ترجمه: جواد محیی
ناشر: جاودان خرد
سال نشر: 1399 (چاپ 14)
قیمت: 280000 تومان
تعداد صفحات: 526 صفحه
شابک: 978-964-6030-28-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
نویسنده: ویکتور هوگو (Victor Hugo)
ترجمه: جواد محیی
ناشر: جاودان خرد
سال نشر: 1399 (چاپ 14)
قیمت: 280000 تومان
تعداد صفحات: 526 صفحه
شابک: 978-964-6030-28-2
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
اسمرالدا دختر کولی جوان و زیبایی است که در خیابانهای پاریس میرقصد و برنامه اجرا میکند. کلود فرولو، رییس شماسهای کلیسای نتردام، راهبی است که نفس شکنجهاش میدهد. او در نهان عاشق اسمرالدا شده است و سعی میکند با کمک کازیمودو، ناقوسزن گوژپشت و بدترکیب نتردام، اسمرالدا را برباید. ولی نقشه او با دخالت کاپیتان فوبوس دوشاتوپر ناکام میماند و کازیمودو دستگیر میشود ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سیصد و چهل و هشت سال و شش ماه و نوزده روز پیش اهالی پاریس به صدای زنگ کلیساها که از سه منطقهی شهر قدیم و جدید و کوی دانشگاه برمیخاست از خواب بیدار شدند.
خاطرهی هیچ روزی از سال چون روز 6 ژانویه سال 1482 در تاریخ به جای نمانده است. آیا غلغلهی ناقوس کلیساها و ازدحام کاسبکاران در پاریس از صبح زود برای چه بود؟ در آن روز از حملهی (پیکارها) و یا (بورگینیون)ها و یا شکار دستهجمعی اشراف و یا عصیان طلاب مدارس در "آلاس" و یا تشریففرمایی "اعلیحضرت پرصولت پادشاهی" خبری نبود، زن یا مرد جیببری را نیز به حکم دادگستری پاریس به دار نمیزدند، سفیر بیگانهای نیز با دبدبه و کبکبه خاص، چنانکه متداول قرن پانزدهم بود وارد پاریس نمیشد، چه که همین دو روز پیش برای آخرین بار سفیر "فلاندر" با فر و شکوه تمام برای مذاکره در امر ازدواج ولیعهد با مارگریت فلاندر وارد پاریس شده و جناب کاردینال "بوربون" نیز برای خوشایند پادشاه، صورت خوشی به این جار و جنجال دهاتیوار شهردار فلاماند نشان داده بود ..."
"سیصد و چهل و هشت سال و شش ماه و نوزده روز پیش اهالی پاریس به صدای زنگ کلیساها که از سه منطقهی شهر قدیم و جدید و کوی دانشگاه برمیخاست از خواب بیدار شدند.
خاطرهی هیچ روزی از سال چون روز 6 ژانویه سال 1482 در تاریخ به جای نمانده است. آیا غلغلهی ناقوس کلیساها و ازدحام کاسبکاران در پاریس از صبح زود برای چه بود؟ در آن روز از حملهی (پیکارها) و یا (بورگینیون)ها و یا شکار دستهجمعی اشراف و یا عصیان طلاب مدارس در "آلاس" و یا تشریففرمایی "اعلیحضرت پرصولت پادشاهی" خبری نبود، زن یا مرد جیببری را نیز به حکم دادگستری پاریس به دار نمیزدند، سفیر بیگانهای نیز با دبدبه و کبکبه خاص، چنانکه متداول قرن پانزدهم بود وارد پاریس نمیشد، چه که همین دو روز پیش برای آخرین بار سفیر "فلاندر" با فر و شکوه تمام برای مذاکره در امر ازدواج ولیعهد با مارگریت فلاندر وارد پاریس شده و جناب کاردینال "بوربون" نیز برای خوشایند پادشاه، صورت خوشی به این جار و جنجال دهاتیوار شهردار فلاماند نشان داده بود ..."