بیلیارد در ساعت نه و نیم (Billiards at Half-Past Nine)
نویسنده: هاینریش بل (Heinrich Boll)
ترجمه: کیکاووس جهانداری
ناشر: ماهی
سال نشر: 1401 (چاپ 7)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 328 صفحه
شابک: 978-964-209-054-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
نویسنده: هاینریش بل (Heinrich Boll)
ترجمه: کیکاووس جهانداری
ناشر: ماهی
سال نشر: 1401 (چاپ 7)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 328 صفحه
شابک: 978-964-209-054-9
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
داستان وقایعنگاری یک روز از زندگی خانوادهای سرشناس در آلمان پس از جنگ است. خانوادهی فهمل سه نسل است که به حرفهی معماری اشتغال دارند و همین باعث شده که همواره از رفاه و ثروت برخوردار باشند. اما این خانواده هم از نابسامانیهای دو جنگ جهانی برکنار نبوده است.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"امروز اولین بار بود که فهمل با او تندی کرد؛ دقیقتر بگوییم: کار تقریبا به خشونت کشید. حدود ساعت یازده و نیم بود که تلفن کرد و همان لحن صدایش برای حکایت از چیزی ناخوشایند کافی بود. این ارتعاشات برای او نامانوس بود، درست به این دلیل که کلمات درست ادا میشد، لحن صدا او را به وحشت انداخت: تمام آن نزاکت و آدابدانی در این صدا تا حد فرمول تنزل یافته بود، درست مثل این که فهمل به جای آب به او H2O تعارف کرده باشد.
فهمل گفت: "لطفا از توی کشوی میزتان کارت کوچک قرمزی را که چهار سال پیش به شما داده بودم بردارید." خانم منشی با دست راست کشوی میز تحریر را باز کرد. یک شکلات تختهای، لتهی کهنه و مایع مخصوص جلادادن فلز را کنار زد و کارت قرمز رنگ را بیرون کشید ..."
"امروز اولین بار بود که فهمل با او تندی کرد؛ دقیقتر بگوییم: کار تقریبا به خشونت کشید. حدود ساعت یازده و نیم بود که تلفن کرد و همان لحن صدایش برای حکایت از چیزی ناخوشایند کافی بود. این ارتعاشات برای او نامانوس بود، درست به این دلیل که کلمات درست ادا میشد، لحن صدا او را به وحشت انداخت: تمام آن نزاکت و آدابدانی در این صدا تا حد فرمول تنزل یافته بود، درست مثل این که فهمل به جای آب به او H2O تعارف کرده باشد.
فهمل گفت: "لطفا از توی کشوی میزتان کارت کوچک قرمزی را که چهار سال پیش به شما داده بودم بردارید." خانم منشی با دست راست کشوی میز تحریر را باز کرد. یک شکلات تختهای، لتهی کهنه و مایع مخصوص جلادادن فلز را کنار زد و کارت قرمز رنگ را بیرون کشید ..."