باغ فراموششده (The Forgotten Garden)
نویسنده: کیت مورتون (Kate Morton)
ترجمه: الگا کیایی
ناشر: افق دور
سال نشر: 1393 (چاپ 1)
قیمت: 25000 تومان
تعداد صفحات: 688 صفحه
شابک: 978-600-6903-18-7
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: کیت مورتون (Kate Morton)
ترجمه: الگا کیایی
ناشر: افق دور
سال نشر: 1393 (چاپ 1)
قیمت: 25000 تومان
تعداد صفحات: 688 صفحه
شابک: 978-600-6903-18-7
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 2 نفر
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
سال 1913 دخترکی خردسال با یک چمدان و یک جلد کتاب، به تنهایی از کشتیای که از انگلستان وارد استرالیا شده پیاده میشود. "نل" توسط یکی از کارمندان بندر پیدا میشود و نزد او بزرگ میشود. در سالروز تولد بیست و یک سالگیاش، همسرش حقیقت را به "نل" میگوید و او که به لحاظ روحی ضربهی سنگینی خورده، دست به کار میشود تا هویت واقعی خود را پیدا کند ...(برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"مکانی که در آنجا خم شده و چمباتمه زده بود تاریک بود و دخترک همان کاری را میکرد که به او گفته شده بود. آن خانم گفته بود منتظر بماند. آنجا هنوز امن نبود و آنها باید مثل موشهای انباری ساکت بمانند. این یک بازی بود. درست مثل قایمباشک.
دخترک از پشت بشکههای چوبی گوش فرا داد و همانطور که پاپا به او یاد داده بود در ذهنش مجسم کرد. مردان، دور و نزدیک. به گمانش این ملوانها بودند که بر سر یکدیگر فریاد میزدند. صداهایی نخراشیده و بلند، پر از دریا و نمک آن. از دور صدای بوق باد کرده کشتیها، به هم خوردن قوطی کنسروها، شلپ شلپ پاروها و از بالا، صدای قارقار مرغان دریایی که با بالهای فراخ برای جذب نور خورشید پرواز میکردند شنیده میشد ..."
"مکانی که در آنجا خم شده و چمباتمه زده بود تاریک بود و دخترک همان کاری را میکرد که به او گفته شده بود. آن خانم گفته بود منتظر بماند. آنجا هنوز امن نبود و آنها باید مثل موشهای انباری ساکت بمانند. این یک بازی بود. درست مثل قایمباشک.
دخترک از پشت بشکههای چوبی گوش فرا داد و همانطور که پاپا به او یاد داده بود در ذهنش مجسم کرد. مردان، دور و نزدیک. به گمانش این ملوانها بودند که بر سر یکدیگر فریاد میزدند. صداهایی نخراشیده و بلند، پر از دریا و نمک آن. از دور صدای بوق باد کرده کشتیها، به هم خوردن قوطی کنسروها، شلپ شلپ پاروها و از بالا، صدای قارقار مرغان دریایی که با بالهای فراخ برای جذب نور خورشید پرواز میکردند شنیده میشد ..."