فرار فروهر
نویسنده: اسماعیل فصیح
ناشر: البرز
سال نشر: 1396 (چاپ 10)
قیمت: 39000 تومان
تعداد صفحات: 568 صفحه
شابک: 978-964-442-008-5
نویسنده: اسماعیل فصیح
ناشر: البرز
سال نشر: 1396 (چاپ 10)
قیمت: 39000 تومان
تعداد صفحات: 568 صفحه
شابک: 978-964-442-008-5
جعفر فروهر استاد بازنشسته دانشگاه در پی سانحهای دچار اختلال روانی شده در آسایشگاهی بستری میشود. او چندی بعد از آسایشگاه فرار میکند و جلال آریان در طول داستان در جستجوی اوست. در کتاب همزمان با این جستجو، یادداشتهای جعفر فروهر که به دست جلال آریان افتاده است و چکیدهای است طنزآمیز از چند هزار سال تاریخ ایران، نقل میشود.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آخرین باری که خودم او را در "آسایشگاه رواندرمانی شفا" در خیابان شهید عباسپور (توانیر)، خیابان نظامی گنجوی، در اتاق خصوصیاش عیادت میکنم یادم هست. رویش را فقط یک بار از دیوار برمیگرداند، نگاهم میکند. فکر نمیکنم مرا بجا میآورد. سرش را دوباره رو به دیوار میکند. در جواب سلام و احوالپرسیهای من هم فقط دو یا سه بار میگوید "خواهش میکنم، برو تنها بذار ..." فقط وقتی بلند میشوم و خداحافظی میکنم است که ورق برمیگردد. یا کلهاش برمیگردد. بلند میشود و مینشیند و ناگهان با یک رشته از همان با خودحرفزدنهای گهگاهی آکادمیک کذاییاش، آکنده از لُغز و ایهام، میگوید: "آقای آریان، میدونستید انقلابهای بزرگ جهان در تمام تاریخ بوسیله اجنبیها و کسانی که این انقلابها را نفهمیدهاند و ریشهها و اهداف آن را درک نکردهاند، تحریف و خراب شده است؟" میایستم نگاهش میکنم ..."
"آخرین باری که خودم او را در "آسایشگاه رواندرمانی شفا" در خیابان شهید عباسپور (توانیر)، خیابان نظامی گنجوی، در اتاق خصوصیاش عیادت میکنم یادم هست. رویش را فقط یک بار از دیوار برمیگرداند، نگاهم میکند. فکر نمیکنم مرا بجا میآورد. سرش را دوباره رو به دیوار میکند. در جواب سلام و احوالپرسیهای من هم فقط دو یا سه بار میگوید "خواهش میکنم، برو تنها بذار ..." فقط وقتی بلند میشوم و خداحافظی میکنم است که ورق برمیگردد. یا کلهاش برمیگردد. بلند میشود و مینشیند و ناگهان با یک رشته از همان با خودحرفزدنهای گهگاهی آکادمیک کذاییاش، آکنده از لُغز و ایهام، میگوید: "آقای آریان، میدونستید انقلابهای بزرگ جهان در تمام تاریخ بوسیله اجنبیها و کسانی که این انقلابها را نفهمیدهاند و ریشهها و اهداف آن را درک نکردهاند، تحریف و خراب شده است؟" میایستم نگاهش میکنم ..."