امپراطوری خورشید (Empire of the Sun)
نویسنده: جی.جی. بالارد (J. G. Ballard)
ترجمه: علیاصغر بهرامی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1399 (چاپ 5)
قیمت: 82000 تومان
تعداد صفحات: 430 صفحه
شابک: 964-362-144-8
نویسنده: جی.جی. بالارد (J. G. Ballard)
ترجمه: علیاصغر بهرامی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1399 (چاپ 5)
قیمت: 82000 تومان
تعداد صفحات: 430 صفحه
شابک: 964-362-144-8
داستان "جا ماندن" یک پسر بچه انگلیسی متولد شانگهای در شلوغی یورش ارتش ژاپن به چین و اسارت او. از روی این داستان استیون اسپیلبرگ نیز فیلمی ساخته اما مطابق معمول، در جریان رقابت سینما و ادبیات مقادیر زیادی از سیاهی و درام رمان از دست رفته است. برای همین خواندن داستان همچنان بر مشاهده فیلم ارجحیت دارد!
داستان با این جملات آغاز میشود:
"جنگها از هم سبقت میجستند و زود به شانگهای میرسیدد، درست مثل جزر و مد دریای چین که شتابان از رود یانگتسه بالا میآمدند و تابوتهایی را که از جایگاه آبسپاری مردگان در بند چینیها به رود سپرده بودند به شهر پر زرق و برق شانگهای پس میدادند.
جیم به تازگی خواب جنگ میدید. شبها سوسوی فیلمهای صامتی بر دیوار اتاق خواب او در خیابان امهرست میافتاد، و ذهن خفتهی او را بدل به سالن نمایش فیلمهای خبری میکرد، سالنی که از تماشاچی تهی بود. سراسر زمستان 1941 را همهی مردم فیلم جنگی نشان میدادند. جیم به هر کجای شهر که میرفت، تکههایی از خوابهایش هم همراه او میرفتند. در سرسرای هتلها و فروشگاههای بزرگ تصویرهایی از دونکرک، توبروک، بارباروسا و تجاوز به نانکینگ از مغز شلوغ و پر ازدحام او به بیرون میپاشید.
جیم نومیدانه میدید حتا سرکشیش کلیسای شانگهای هم خود را به آپارات عتیقهای مجهز کرده است. پس از مراسم صبحگاه یکشنبهی هفتم دسامبر، یعنی شب حملهی ژاپنیها به پرلهاربر، مانع رفتن بچههای گروه کر کلیسا به خانه شدد، و همه را به سرداب کلیسا بردند. بچهها با همان قباهای مخصوصشان به ردیف روی صندلیهای برزنتی نشستند که به درخواست کلیسا از باشگاه قایقرانی شانگهای آورده بودند، و فیلم مارچ آو تایم را که یک سال از سن آن میگذشت، تماشا کردند ..."
"جنگها از هم سبقت میجستند و زود به شانگهای میرسیدد، درست مثل جزر و مد دریای چین که شتابان از رود یانگتسه بالا میآمدند و تابوتهایی را که از جایگاه آبسپاری مردگان در بند چینیها به رود سپرده بودند به شهر پر زرق و برق شانگهای پس میدادند.
جیم به تازگی خواب جنگ میدید. شبها سوسوی فیلمهای صامتی بر دیوار اتاق خواب او در خیابان امهرست میافتاد، و ذهن خفتهی او را بدل به سالن نمایش فیلمهای خبری میکرد، سالنی که از تماشاچی تهی بود. سراسر زمستان 1941 را همهی مردم فیلم جنگی نشان میدادند. جیم به هر کجای شهر که میرفت، تکههایی از خوابهایش هم همراه او میرفتند. در سرسرای هتلها و فروشگاههای بزرگ تصویرهایی از دونکرک، توبروک، بارباروسا و تجاوز به نانکینگ از مغز شلوغ و پر ازدحام او به بیرون میپاشید.
جیم نومیدانه میدید حتا سرکشیش کلیسای شانگهای هم خود را به آپارات عتیقهای مجهز کرده است. پس از مراسم صبحگاه یکشنبهی هفتم دسامبر، یعنی شب حملهی ژاپنیها به پرلهاربر، مانع رفتن بچههای گروه کر کلیسا به خانه شدد، و همه را به سرداب کلیسا بردند. بچهها با همان قباهای مخصوصشان به ردیف روی صندلیهای برزنتی نشستند که به درخواست کلیسا از باشگاه قایقرانی شانگهای آورده بودند، و فیلم مارچ آو تایم را که یک سال از سن آن میگذشت، تماشا کردند ..."