تصویر دوریان گری (The Picture of Dorian Gray)
نویسنده: اسکار وایلد (Oscar Wilde)
ترجمه: رویا منجم
ناشر: علم
سال نشر: 1401 (چاپ 1)
قیمت: 85000 تومان
تعداد صفحات: 312 صفحه
شابک: 978-964-224-320-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 23 نفر
امتیاز کتاب: (4.6 امتیاز با رای 5 نفر)
نویسنده: اسکار وایلد (Oscar Wilde)
ترجمه: رویا منجم
ناشر: علم
سال نشر: 1401 (چاپ 1)
قیمت: 85000 تومان
تعداد صفحات: 312 صفحه
شابک: 978-964-224-320-4
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 23 نفر
امتیاز کتاب: (4.6 امتیاز با رای 5 نفر)
دوریان گری خوشچهرهترین جوان دوران خویش بود و روزی که نقاش تابلویی از او کشید خود به زیبایی تصویرش حسادت کرد و حاضر شد روحش را به شیطان بفروشد، به شرط آنکه خودش همیشه جوان بماند ولی در عوض تابلو رو به پیری گذارد ... و چنین شد که تا سالیانی دراز او همچنان جوان ماند. اما تابلو ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"نگارخانه پر بود از بوی گلهای نسترن، و چون باد ملایم تابستانی در میان درختان باغ میجنبید، از میان در باز بوی تند گلهای یاس، و یا عطر ظریف خارهای کبود-گل به درون میآمد. لرد هنری واتن که روی نیمکت پوشیده با خورجینهای ایرانی لم داده بود و پیوسته سیگار دود میکرد، فقط میتوانست پرتوی از شکوفههای عسلی رنگ و چون عسل شیرین لابورنوم را ببیند، که شاخههای لرزانش تحمل آن همه زیبایی شعلهگون را نداشتند؛ گاه به گاه سایهی پرندگان رقصی میکرد بر روی پردههای ابریشم توساه که روی پنجرهی بلند را گرفته بودند و کوتاه زمانی جلوهیی ژاپنی پدید میآورد، و لرد را به یاد نگارگران پریده رنگ توکیو میانداخت که از رهگذر هنر نقاشی که الزاما بیجنبش است، کوشش در القای جنبش و سرعت داشتند. وزوز بلند زنبورهای عسل که در طول چمنهای ناچیده به سویی بال میزدند، و یا با اصراری بیتغییر گرداگرد گلهای طلایی و غبار گرفتهی یاس رونده میچرخیدند، سکون را جابرانه مینمود. سر و صدای کمفروغ لندن همچون نت یک نواخت و کسالت بار ارگی از دور به گوش میرسید ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا بیابید.
"نگارخانه پر بود از بوی گلهای نسترن، و چون باد ملایم تابستانی در میان درختان باغ میجنبید، از میان در باز بوی تند گلهای یاس، و یا عطر ظریف خارهای کبود-گل به درون میآمد. لرد هنری واتن که روی نیمکت پوشیده با خورجینهای ایرانی لم داده بود و پیوسته سیگار دود میکرد، فقط میتوانست پرتوی از شکوفههای عسلی رنگ و چون عسل شیرین لابورنوم را ببیند، که شاخههای لرزانش تحمل آن همه زیبایی شعلهگون را نداشتند؛ گاه به گاه سایهی پرندگان رقصی میکرد بر روی پردههای ابریشم توساه که روی پنجرهی بلند را گرفته بودند و کوتاه زمانی جلوهیی ژاپنی پدید میآورد، و لرد را به یاد نگارگران پریده رنگ توکیو میانداخت که از رهگذر هنر نقاشی که الزاما بیجنبش است، کوشش در القای جنبش و سرعت داشتند. وزوز بلند زنبورهای عسل که در طول چمنهای ناچیده به سویی بال میزدند، و یا با اصراری بیتغییر گرداگرد گلهای طلایی و غبار گرفتهی یاس رونده میچرخیدند، سکون را جابرانه مینمود. سر و صدای کمفروغ لندن همچون نت یک نواخت و کسالت بار ارگی از دور به گوش میرسید ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا بیابید.