سرود سلیمان (Song of Solomon)
نویسنده: تونی موریسون (Toni Morrison)
ترجمه: علیرضا جباری (آذرنگ)
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 140000 تومان 120000 تومان
تعداد صفحات: 445 صفحه
شابک: 964-362-323-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 8 نفر
امتیاز کتاب: (3.33 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: تونی موریسون (Toni Morrison)
ترجمه: علیرضا جباری (آذرنگ)
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 140000 تومان 120000 تومان
تعداد صفحات: 445 صفحه
شابک: 964-362-323-8
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 8 نفر
امتیاز کتاب: (3.33 امتیاز با رای 3 نفر)
داستان، زندگی قهرمان خود "میلکمن" میکن دد سوم را روایت میکند. وقایع داستان از سال 1931 میلادی با تولد میلکمن آغاز شده و یک دوره زمانی سی ساله را دربرمیگیرد. شخصیتهای داستان متعدد و متعلق به چهار نسل متوالی از خانواده میکن دد و اطرافیان آنها هستند. نویسندهی نامدار و برنده جایزه ادبی نوبل داستان، در روایت خود که در سال 1977 نوشته شده تصویری از زندگی سیاهپوستان آمریکایی و چالشهایشان برای رسیدن به هویت در جامعهای که بردهداری و مبارزه برای حقوق اجتماعی را پشت سر گذاشته، ارائه مینماید.
خانواده دد (Dead) که در شهر میشیگان زندگی میکنند جزو معدود سیاهپوستان متمول هستند که از راه اجارهداری و فشار آوردن بر مستاجران خود به ثروتی دست یافتهاند. میکن دد دوم، پدر میلکمن، که مدیریت این قلمرو کوچک را برعهده دارد، از همسر خود متنفر است، چشم دیدن خواهر خود را ندارد و فرزندانش را از معاشرت و رفت و آمد با دیگر سیاهپوستان منع میکند. در چنین فضایی میلکمن، تلاش میکند تا ابتدا با خدمت به پدر و سپس با تلاش برای فهمیدن اسرار زندگی او برای سوال "کیستی" خودش جوابی پیدا کند.
خانواده دد (Dead) که در شهر میشیگان زندگی میکنند جزو معدود سیاهپوستان متمول هستند که از راه اجارهداری و فشار آوردن بر مستاجران خود به ثروتی دست یافتهاند. میکن دد دوم، پدر میلکمن، که مدیریت این قلمرو کوچک را برعهده دارد، از همسر خود متنفر است، چشم دیدن خواهر خود را ندارد و فرزندانش را از معاشرت و رفت و آمد با دیگر سیاهپوستان منع میکند. در چنین فضایی میلکمن، تلاش میکند تا ابتدا با خدمت به پدر و سپس با تلاش برای فهمیدن اسرار زندگی او برای سوال "کیستی" خودش جوابی پیدا کند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"نمایندهی بیمه عمر مشترک کارولینای شمالی قول داده بود که ساعت 3 از مرسی به آنسوی دریاچه سوپریور پرواز کند. دو روز پیش از این رویداد، او یادداشتی را پشت در خانهی کوچکش که به زنگ زرد رنگآمیزی شده بود چسبانده، روی آن نوشته بود:
ساعت 3 بعدازظهر چهارشنبه 18 فوریهی 1931 با بالهایم از مرسی به دوردستها پرواز خواهم کرد. مرا ببخشید. همهتان را دوست میداشتم.
(امضا) رابرت اسمیت
نماینده بیمه
آقای اسمیت نتوانست جمعیتی به آن بزرگی که لیندبرگ چهار سال پیش از آن گرد آوره بود، جمع کند. بیش از چهل یا پنجاه نفر به بدرقهاش نیامدند، زیرا تا ساعت 11 صبح همان چهارشنبهای که او برای پروازش انتخاب کرده بود، هنوز کسی یادداشت او را نخوانده بود. در آنوقت روز، وسط هفته خبر دهان به دهان گشت و آرامآرام منتشر شد. بچهها در مدرسه بودند و مردها سر کارشان، بیشتر زنها هم شال و کلاه میکردند تا بروند ببینند قصاب محل دنبه یا دل و رودهای برایشان کنار گذاشته یا نه ..."
"نمایندهی بیمه عمر مشترک کارولینای شمالی قول داده بود که ساعت 3 از مرسی به آنسوی دریاچه سوپریور پرواز کند. دو روز پیش از این رویداد، او یادداشتی را پشت در خانهی کوچکش که به زنگ زرد رنگآمیزی شده بود چسبانده، روی آن نوشته بود:
ساعت 3 بعدازظهر چهارشنبه 18 فوریهی 1931 با بالهایم از مرسی به دوردستها پرواز خواهم کرد. مرا ببخشید. همهتان را دوست میداشتم.
(امضا) رابرت اسمیت
نماینده بیمه
آقای اسمیت نتوانست جمعیتی به آن بزرگی که لیندبرگ چهار سال پیش از آن گرد آوره بود، جمع کند. بیش از چهل یا پنجاه نفر به بدرقهاش نیامدند، زیرا تا ساعت 11 صبح همان چهارشنبهای که او برای پروازش انتخاب کرده بود، هنوز کسی یادداشت او را نخوانده بود. در آنوقت روز، وسط هفته خبر دهان به دهان گشت و آرامآرام منتشر شد. بچهها در مدرسه بودند و مردها سر کارشان، بیشتر زنها هم شال و کلاه میکردند تا بروند ببینند قصاب محل دنبه یا دل و رودهای برایشان کنار گذاشته یا نه ..."