خانه قانونزده (Bleak House)
نویسنده: چارلز دیکنز (Charles Dickens)
ترجمه: ابراهیم یونسی
ناشر: نگاه
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 950000 تومان
تعداد صفحات: 940 صفحه
شابک: 978-964-351-525-6
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
نویسنده: چارلز دیکنز (Charles Dickens)
ترجمه: ابراهیم یونسی
ناشر: نگاه
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 950000 تومان
تعداد صفحات: 940 صفحه
شابک: 978-964-351-525-6
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 1 نفر
در یکی از دادگاههای شهر لندن که به پروندههای مدنی رسیدگی میشود، پروندهای درباره یک ارثیه در دست بررسی است که رسیدگی به آن چند نسل است که ادامه داشته و به پرونده "جارندیس و جارندیس" معروف شده. ادا کلر و ریچارد کارلستون، که هر دو در کودکی یتیم شدهاند، به این پرونده ارتباط دارند. استر سامرسن هم دختر جوان دیگری است که او هم در کودکی دور از پدر و مادر و به دست خالهی بدخلق و نامهربانش بزرگ شده. این سه جوان در زمان رخداد داستان به همت جان جارندیس (یکی از اقوام دور ریچارد) گرد هم آمدهاند و با یکدیگر در خانهای که جارندیس در اختیارشان قرار داده، زندگی میکنند.
از سوی دیگر خانواده قدیمی، پولدار و مهم ددلاک، وکیل باوفایی به نام تالکینگهورن دارند که همه کارهای حقوقیشان را انجام میدهد. توجه بیش از اندازهی لیدی ددلاک به دستنوشتهای در میان کاغذهای آقای تالکینگهورن، باعث مشکوک شدن وکیل به خانم ددلاک میشود. به همین خاطر او تحقیقات مفصلی را شروع میکند تا دریابد ارتباط خانم ددلاک با نویسنده مرموز دستنوشتهای که در پروندههای او پیدا شده، چیست ...
از سوی دیگر خانواده قدیمی، پولدار و مهم ددلاک، وکیل باوفایی به نام تالکینگهورن دارند که همه کارهای حقوقیشان را انجام میدهد. توجه بیش از اندازهی لیدی ددلاک به دستنوشتهای در میان کاغذهای آقای تالکینگهورن، باعث مشکوک شدن وکیل به خانم ددلاک میشود. به همین خاطر او تحقیقات مفصلی را شروع میکند تا دریابد ارتباط خانم ددلاک با نویسنده مرموز دستنوشتهای که در پروندههای او پیدا شده، چیست ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"لندن. دورهی کار عدالتخانهی عظمی، پس از تعطیلات عید میکائیل، تازه آغاز شده و قاضیالقضات در لینکلنز اینهال به قضا نشسته است. هوای ماه نوامبر سخت طوفانی است. کوچهها و خیابانها را چنان گل فرا گرفته است که گویی سیلابهای اولیه اندکی پیش از روی زمین واپس نشستهاند و عجب نخواهد بود اگر آدم با "مگالوسوروس"ی، روبرو شود که نزدیک چهل پا طول آن است، و چون مارمولک فیلآسایی به سنگینی از "هوبورن هیل" بالا میخزد. دودی که از دودکشها فرود میآید باران ریز و سیاهی را بهوجود میآورد که رشتههای دوده به بزرگی دانههای برف در آن دیده میشود - گویی در سوگ خورشید نشستهاند. سیمای سگهای گلآلود را نمیتوان تشخیص داد؛ و حال اسبهای درشکه نیز بهتر از آنها نیست: گل حتی چشمبندشان را پوشانده است. عابران با خشمی که مسری است چترشان به هم میخورد؛ در سر پیچها میلغزند و سر میخورند، و از هنگامی که روز دمیده - اگر دمیده باشد - هزاران عابر در سر همین پیچها لغزیده و سر خوردهاند، و همچنانکه میلغزند و سر میخورند سپردههای تازهای را بر قشر فشردهی گلی که با اصرار تمام به کف خیابان چسبیده است و موجودیش با ربح مرکب بالا میرود میافزایند ..."
"لندن. دورهی کار عدالتخانهی عظمی، پس از تعطیلات عید میکائیل، تازه آغاز شده و قاضیالقضات در لینکلنز اینهال به قضا نشسته است. هوای ماه نوامبر سخت طوفانی است. کوچهها و خیابانها را چنان گل فرا گرفته است که گویی سیلابهای اولیه اندکی پیش از روی زمین واپس نشستهاند و عجب نخواهد بود اگر آدم با "مگالوسوروس"ی، روبرو شود که نزدیک چهل پا طول آن است، و چون مارمولک فیلآسایی به سنگینی از "هوبورن هیل" بالا میخزد. دودی که از دودکشها فرود میآید باران ریز و سیاهی را بهوجود میآورد که رشتههای دوده به بزرگی دانههای برف در آن دیده میشود - گویی در سوگ خورشید نشستهاند. سیمای سگهای گلآلود را نمیتوان تشخیص داد؛ و حال اسبهای درشکه نیز بهتر از آنها نیست: گل حتی چشمبندشان را پوشانده است. عابران با خشمی که مسری است چترشان به هم میخورد؛ در سر پیچها میلغزند و سر میخورند، و از هنگامی که روز دمیده - اگر دمیده باشد - هزاران عابر در سر همین پیچها لغزیده و سر خوردهاند، و همچنانکه میلغزند و سر میخورند سپردههای تازهای را بر قشر فشردهی گلی که با اصرار تمام به کف خیابان چسبیده است و موجودیش با ربح مرکب بالا میرود میافزایند ..."