تابستان در بادن بادن (Summer in Baden-Baden)
نویسنده: لئونید تسیپکین (Leonid Tsypkin)
ترجمه: مهرشید متولی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1390 (چاپ 1)
قیمت: 4000 تومان
تعداد صفحات: 183 صفحه
شابک: 978-600-182-002-1
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 5 نفر
نویسنده: لئونید تسیپکین (Leonid Tsypkin)
ترجمه: مهرشید متولی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1390 (چاپ 1)
قیمت: 4000 تومان
تعداد صفحات: 183 صفحه
شابک: 978-600-182-002-1
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 5 نفر
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سوار قطار بودم، روز سفر میکردم، ولی زمستان و اواخر دسامبر بود، درست چلهی زمستان - و اضافه کنم که قطار به سمت شمال میرفت - به لنینگراد - برای همین آن سوی پنجره زود تاریک میشد - چراغهای درخشان ایستگاه مسکو در چشمانداز برق میزد و دوباره انگار که دستی نامرئی بپراکندشان، پشت سر من ناپدید میشد - هر سکوی برفپوش حومهی شهر با ردیف زودگذر چراغهایش در نواری مشتعل ذوب میشد - انگار که قطار از بالای پل سر ایستگاه نعره بزند، صدای خفهی ایستگاه به عقب فرار میکرد - پنجرههای دو جداره با قابهای خوب عایقبندی نشده و شیشههای بخارگرفتهی نیمه یخزده صدا را خفه میکرد - حتی چراغهای ایستگاه هم به شدت، خطی از آتش روی شیشهها حک کرده، آن را میشکافت ..."
"سوار قطار بودم، روز سفر میکردم، ولی زمستان و اواخر دسامبر بود، درست چلهی زمستان - و اضافه کنم که قطار به سمت شمال میرفت - به لنینگراد - برای همین آن سوی پنجره زود تاریک میشد - چراغهای درخشان ایستگاه مسکو در چشمانداز برق میزد و دوباره انگار که دستی نامرئی بپراکندشان، پشت سر من ناپدید میشد - هر سکوی برفپوش حومهی شهر با ردیف زودگذر چراغهایش در نواری مشتعل ذوب میشد - انگار که قطار از بالای پل سر ایستگاه نعره بزند، صدای خفهی ایستگاه به عقب فرار میکرد - پنجرههای دو جداره با قابهای خوب عایقبندی نشده و شیشههای بخارگرفتهی نیمه یخزده صدا را خفه میکرد - حتی چراغهای ایستگاه هم به شدت، خطی از آتش روی شیشهها حک کرده، آن را میشکافت ..."