موج (The Wave)
نویسنده: مورتون رو (Morton Rhue (Todd Strasser))
ترجمه: ناصر زاهدی
ناشر: پیدایش
سال نشر: 1398 (چاپ 2)
قیمت: 23000 تومان
تعداد صفحات: 228 صفحه
شابک: 978-964-349-572-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 35 نفر
امتیاز کتاب: (4.67 امتیاز با رای 3 نفر)
نویسنده: مورتون رو (Morton Rhue (Todd Strasser))
ترجمه: ناصر زاهدی
ناشر: پیدایش
سال نشر: 1398 (چاپ 2)
قیمت: 23000 تومان
تعداد صفحات: 228 صفحه
شابک: 978-964-349-572-5
تعداد کسانی که تاکنون کتاب را دریافت کردهاند: 35 نفر
امتیاز کتاب: (4.67 امتیاز با رای 3 نفر)
در جنگ جهانی دوم میلیونها نفر کشته شدند، میلیونها نفر آواره گشتند و میلیونها نفر مجروح شدند. همهی این افراد قربانی تعصب، جهالت و خودخواهی یک تن (آدولف هیتلر) بودند. اما چگونه یک نفر با ابزاری به نام شستشوی مغزی میتواند جهانی را به آتش و خون بکشد؟
رمان "موج" با بیان حوادثی کاملا واقعی و قابل باور این حادثه نفرتانگیز را بررسی و تحلیل میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
بن راس، معلم یک دبیرستان در زمان معاصر تصمیم میگیرد تا برای آشنا کردن شاگردانش با وقایع تاریخی که در آلمان نازی اتفاق افتاد و موجب بروز فاشیسم در این کشور و شروع جنگ جهانی دوم شد، "آزمایشی اجتماعی" را در کلاس به اجرا بگذارد. او با تعریف یکسری دستورات انضباطی بچهها را به روشی که آلمانها در حزب نازی تشکل یافتند، سازماندهی کرد. اما به مرور سیر وقایع بگونهای پیش رفت که کنترل اوضاع از دست آقای راس هم خارج شد و "حزب جدید" در مدرسه تبدیل به یک عامل اعمال قدرت و فشار بر روی دانشآموزان شد ...
رمان "موج" با بیان حوادثی کاملا واقعی و قابل باور این حادثه نفرتانگیز را بررسی و تحلیل میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
بن راس، معلم یک دبیرستان در زمان معاصر تصمیم میگیرد تا برای آشنا کردن شاگردانش با وقایع تاریخی که در آلمان نازی اتفاق افتاد و موجب بروز فاشیسم در این کشور و شروع جنگ جهانی دوم شد، "آزمایشی اجتماعی" را در کلاس به اجرا بگذارد. او با تعریف یکسری دستورات انضباطی بچهها را به روشی که آلمانها در حزب نازی تشکل یافتند، سازماندهی کرد. اما به مرور سیر وقایع بگونهای پیش رفت که کنترل اوضاع از دست آقای راس هم خارج شد و "حزب جدید" در مدرسه تبدیل به یک عامل اعمال قدرت و فشار بر روی دانشآموزان شد ...
داستان کتاب با این جملات آغاز میشود:
"لاوری ساندرز در دفتر هیئت تحریریهی مجله دبیرستان گوردون نشسته بود و بالای خودکارش را میجوید. او دختری زیبا با موهایی به رنگ قهوهای روشن بود که همیشه لبخندی بر گوشهی لب داشت. لبخندی که فقط زمانی از صورتش محو میشد که یا هیجانزده بود و یا داشت بالای خودکارش را میجوید و این کار را او این اواخر بیشتر و بیشتر انجام میداد. در میان خودکارهایش دیگر خودکاری نبود که انتهایش کاملا جویده و از فرم افتاده نشده باشد. به هر جهت این کار باز هم خیلی بهتر از کشیدن سیگار بود.
لاوری به دور و برش در دفتر کوچک نگاهی انداخت. میزهای تحریر، ماشینهای تایپ و انبوه صفحات نقاشی شده اتاق را پر کرده بود. در واقع میبایستی که در این لحظه پشت هر ماشین تحریر یکی نشسته و مشغول نوشتن مقالهای برای مجله مدرسه به نام "محصول" باشد. همچنین طراحان و نقاشان مجله نیز میبایستی در این لحظه بر روی میزهای طراحی خم شده باشند تا طرح مجله بعدی را بریزند. اما جز لاوری هیچکس در اتاق نبود. مشکل آنجا بود که آن روز، روزی زیبا و هوای بیرون خوب و روحپرور بود ..."
"لاوری ساندرز در دفتر هیئت تحریریهی مجله دبیرستان گوردون نشسته بود و بالای خودکارش را میجوید. او دختری زیبا با موهایی به رنگ قهوهای روشن بود که همیشه لبخندی بر گوشهی لب داشت. لبخندی که فقط زمانی از صورتش محو میشد که یا هیجانزده بود و یا داشت بالای خودکارش را میجوید و این کار را او این اواخر بیشتر و بیشتر انجام میداد. در میان خودکارهایش دیگر خودکاری نبود که انتهایش کاملا جویده و از فرم افتاده نشده باشد. به هر جهت این کار باز هم خیلی بهتر از کشیدن سیگار بود.
لاوری به دور و برش در دفتر کوچک نگاهی انداخت. میزهای تحریر، ماشینهای تایپ و انبوه صفحات نقاشی شده اتاق را پر کرده بود. در واقع میبایستی که در این لحظه پشت هر ماشین تحریر یکی نشسته و مشغول نوشتن مقالهای برای مجله مدرسه به نام "محصول" باشد. همچنین طراحان و نقاشان مجله نیز میبایستی در این لحظه بر روی میزهای طراحی خم شده باشند تا طرح مجله بعدی را بریزند. اما جز لاوری هیچکس در اتاق نبود. مشکل آنجا بود که آن روز، روزی زیبا و هوای بیرون خوب و روحپرور بود ..."