وقتی که مشغول سر هم کردن صفحه/فهرست کتابهایی که به بیشترین زبانهای دنیا ترجمه شدهاند بودم، متوجه شدم که جیرهکتاب تا امروز نام و نشان کتاب "آلیس در سرزمین عجایب" را در بانک اطلاعاتی خود نیاورده است.
پیش خودم فکر کردم شاید این به آن خاطر است که من هیچوقت درست و حسابی واله و شیدا و طرفدار "آلیس" نبودهام. تخیل داستان همیشه برایم سنگینتر از آن بوده که بتوانم هضماش کنم و هر بار هم که به این مساله فکر میکنم به این میرسم که "تخیل" من ایراد دارد و احتمالا بخاطر کم و کسریهای فرهنگی، قادر نیست آنقدر بپرد که آنهمه اتفاقات عجیب و غریب "آلیس در سرمین عجایب" را هضم کند یا از آن بالاتر، ازش لذت ببرد!
به هر حال کتاب معروفتر و "کلاسیکتر" از آنی است که بشود نادیدهاش گرفت. در همین فهرست "کتابهایی که به بیشترین زبانها ترجمه شدهاند" میبینیم که به 174 زبان ترجمه شده (از این نظر در مقام چهارم در فهرست مذکور است). نامش در فهرست "1001 کتابی که باید پیش از مرگ خواند" (برای بزرگسالان) و همچنین "1001 کتابی که باید پیش از بزرگ شدن خواند" (برای کودکان و نوجوان) نیز هست. بعید میدانم فهرست معتبر دیگری هم از برگزیدگان ادبیات جهان تنظیم شده باشد که نام "آلیس در سرزمین عجایب" در آن نیامده باشد.
به همینخاطر جزو کارهایم نوشتم که نام و نشان کتاب را در بانک اطلاعاتی جیرهکتاب اضافه کنم و امکان مطالعهاش را به یادتان بیاندازم (خدا را چه دیدید، شاید تخیل شما از مال من پر پروازش میزانتر بود!) ترجمه زویا پیرزاد را از کتاب قبلا خریده بودم، اما هرچه در کتابخانهام گشتم، پیدایش نکردم. بنابراین کتاب را سفارش دادم تا دوستان کتابفروش برایم تهیهاش کنند (نکته: با وجود آن شهرت و اعتباری که شرح آن رفت، لزوما کتاب را در هر کتابفروشی که به آن مراجعه کنیم، نخواهیم یافت!!!)
در مدتی که منتظر رسیدن کتاب بودم، مقالهای در وب سایت روزنامه گاردین پیدا کردم که دیگر عزمام را برای پرداختن به "آلیس در سرزمین عجایب" جزم کرد. از قرار سال 2015 یکصد و پنجاهمین سالگرد انتشار کتاب لوئیس کارول است و به همین مناسبت نمایشهایی برای گروههای سنی مختلف در شهر لندن در حال اجراست. کارگردان هنری این نمایشها در مطلب گاردین 10 نکته خواندنی درباره "آلیس در سرزمین عجایب" را برای خوانندگان توضیح داده و در آخر هم نیمچه تبلیغی برای نمایشهای در حال اجرا کرده و از مردم خواسته تا به دیدن آنها بروند.
از میان 10 نکتهای که آقای کارگردان درباره کتاب ذکر کرده، 4تایشان به نظر من جالب آمد که در ادامه آنها را برایتان میآورم. اما قبل از آن، ماجرای به روی کاغذ آمدن داستان "آلیس در سرزمین عجایب" هم خواندنی است. پس اول چند خطی هم درباره این ماجرا به نقل از سایت ویکیپدیا بخوانید:
داستان "آلیس در سرزمین عجایب" درست در روز چهارم جولای 1862 متولد شد. در این روز، که انگار چندان هم آفتابی و گرم و دلچسب نبوده، لوییس کارول (که اسم واقعیاش "چارلز لاتویج داجسون" بوده است) به همراه یکی از دوستانش و سه دختر کوچک هنری لیدل با نامهای شارلوت (13 ساله)، "آلیس" (10 ساله) و مری (8 ساله)، چند ساعتی را به قایقسواری روی رودخانه میپردازند (نام هریک از خواهران لیدل در حقیقت دو قسمتی است. من برای راحتی کار برای هرکدام یک قسمت از نامشان را آوردهام. راستش را بخواهید این فقط آلیس است که در داستان ما نقش کلیدی دارد!). در طول این سفر کوتاه با قایق، لوییس کارول داستان دختری به نام آلیس را برای بچهها تعریف میکند که حوصلهاش سر رفته (حالتی که احتمالا بچهها در قایق داشتهاند و او میخواسته با گفتن داستان سرشان را گرم کند) و ناگهان خرگوش عجیب و غریبی را میبیند و به دنبال او به راه میافتد.
بچهها عاشق داستان میشوند و همانجا آلیس (که احتمالا چون قهرمان داستان همنام او انتخاب شده، از بقیه هیجانزدهتر بوده) از کارول تقاضا میکند که قصه را برای او روی کاغذ بنویسد تا بتواند هر موقع دلش خواست، آن را بخواند. ابراز احساسات بچهها در قایق باعث میشود که بعد از رسیدن به مقصد، لوئیس کارول دست به کار نوشتن داستان بشود. او سه سال برروی دستنویس کتاب کار میکند و بالاخره در سال 1865 (دقیقا 150 سال پیش) کتاب منتشر میشود.
و اما چهار نکتهی جالب درباره "آلیس در سرزمین عجایب":
- در زمان انتشار کتاب، ملکه ویکتوریا بر انگلستان فرمانروایی میکرده است. او کتاب را میخواند و بسیار آن را میپسندد به همین خاطر در ملاقاتی با لوییس کارول به او پیشنهاد میدهد تا کارول کتاب بعدیاش را به ملکه تقدیم کند(!!!) کارول هم که در واقع در زمینهی ریاضیات تحصیل کرده بود، کتاب بعدیاش را که اسم قلمبهسلمبهای داشت و درباره موضوعی بسیار تخصصی درباره ریاضیات نوشته شده بود، به ملکه انگلستان تقدیم کرد! (این احتمالا جزو معدود مواقعی بوده که ملکه ویکتوریا از کسی رودست خورده است!!!)
- لوییس کارول به یک نارسایی عصبی مبتلا بوده است. این نارسایی نادر معمولا باعث ایجاد توهمهای عجیب و غریب در مبتلایان میشود و بر روی تصوری که شخص از ابعاد اجسام مختلف در ذهن دارد، تاثیر میگذارد. ابعاد عجیب و غریب اجسام جزو یکی از اصلیترین المانهایی است که در داستان "آلیس در سرزمین عجایب" از آن استفاده شده است. این نارسایی که اولینبار توسط جان تاد در سال 1955 کشف شده، بعدها با نام سندروم "آلیس در سرزمین عجایب" نامگذاری شد.
- چینیها در سال 1931 کتاب "آلیس در سرزمین عجایب" را ممنوع اعلام کردند. استدلال آنها برای تصمیمشان این بود که "حیوانات نباید به زبان آدمها صحبت کنند!"
- در سال 1890 لوییس کارول نسخهای کوتاهتر از "آلیس در سرزمین عجایب" را برای بچههای کوچکتر (سنین زیر 5 سال) تدوین و منتشر کرد. این نسخهی کوتاهتر هم نقاشیهایی از جان تنیل، تصویرگر کتاب اصلی، را به همراه داشت. بسیاری نقاشیهای جان تنیل را یکی از دلایل شهرت و موفقیت کتاب آلیس در طول 150 سال گذشته میدانند.
و بالاخره اینکه مطلب روزنامه گاردین پیوندی هم به یک گالری تصویرسازی برای کتاب "آلیس در سرزمین عجایب" دارد که در آنجا تصاویری را که آنتونی براون برای نسخهی جدیدی از کتاب آماده کرده به همراه توضیحات تصویرگر به نمایش گذاشته است. توصیه میکنم دیدن این تصاویر را از دست ندهید!
نویسنده: لوئیس کارول
ترجمه: زویا پیرزاد
ناشر: مرکز
سال نشر: 1402 (چاپ 15)
قیمت: 110000 تومان
تعداد صفحات: 149 صفحه
شابک: 978-964-305-229-4