از اثرات پرتقال بر کتابخوانی!

    امتياز داده شده به اين مطلب:
    ( 9 نفر به اين مطلب امتياز داده‌اند )

    چند هفته‌ای است که نشسته‌ام و دارم یکی بعد از دیگری کتاب‌های انتشارات پرتقال را می‌خوانم! خودمانیم، سر سیاه زمستان اسم این ناشر تازه‌تاسیس در ترغیبم به خواندن کتابها خیلی موثر بوده. پیش خودم فکر می‌کنم اگر به جای پرتقال اسمشان را گذاشته بودند لیموترش یا هندوانه احتمالا کار و زندگی‌ام را اینهمه مدت برای خواندن کتابها ول نمی‌کردم. نه اینکه از هندوانه یا لیموترش (یا دیگر میوه‌ها) بدم بیاد، نه! هرکدام برای خودشان جایگاه و مقام و مرتبه خاصی دارند و ما هم مخلص همگی هستیم. اما "پرتقال" به نظرم برای اینکه اسمش به کتاب ربط داشته باشد، نامگذاری مناسب و هیجان‌انگیزی است و ... خب جایزه‌اش هم اینکه این انتخاب اسم حداقل من یکی را وادار کرده تا تند و تند و پشت هم کتابهایشان را بخوانم.

    از میان 11 عنوان کتابی که فعلا اینجا معرفی کرده‌ام، پنج تای اول را تاکنون خوانده‌ام و حالا هم مشغول خواندن "شاید عروس دریایی" هستم.

    پنج کتابی را که خوانده‌ام به ترتیب میزانی که دوستشان داشتم، ردیف کرده‌ام. اولین کتاب را از همه بیشتر دوست داشتم و بقیه به ترتیب. البته کتابها همه خوب بودند اما خب هر داستانی نزد هر خواننده‌ای یک اندازه قدر و ارزش بدست می‌آورد. مثلا دوست نوجوانی در تعریف از "پاستیل‌های بنفش" برایمان نوشته بود: "جزو قشنگ‌ترین کتابهایی بود که خوندم. بعضی وقت‌ها منو خوشحال می‌کرد بعضی وقت‌ها اشکمو در میاورد. هرکی نخونه ضرر کرده." ولی خب من توی این پنج کتاب فعلا "جنگی که نجاتم داد" را بیشتر از همه دوست داشته‌ام.

    نمی‌دانم فرصت می‌کنم بقیه کتاب‌ها را هم بخوانم یا نه. دوست دارم "سرافینا و شنل سیاه" و "من جوکم" را هم حتما بخوانم. "یک پیاده‌روی طولانی تا آب" هم حجم زیادی ندارد و باید بشود زود تمامش کرد. با این حال کتابهای دیگری هم همینطور توی صف خواندن هستند و اینکه بابت یک اسم ناقابل "پرتقال" اینهمه وقت بگذاری و بقیه کتابهایی را که نام و نشان پرتقال برخودشان ندارند فراموش کنی، شاید چندان منصفانه نباشد.

    چند وقت پیش دوستی گله کرده بود که خیلی وقت است در بخش نوجوانان کتابی معرفی نکرده‌ام و مطلبی نگذاشته‌ام. انتقاد بجایی بود. بنابراین احتمالا در هفته‌های آتی "آدم بزرگ‌ها" باید کمی تحمل کنند تا مقداری کتاب نوجوان (و صد البته کودک) در جیره‌کتاب معرفی شود. فعلا این فهرست پرتقالی‌اش را داشته باشید تا برسیم به بقیه:

    (سه سال و اندی بعد، خرداد 1399: جیره‌کتاب همچنان به خریدن و خواندن کتاب‌های انتشارات پرتقال ادامه داده است. بنابراین هم تعداد کتابهای فهرست افزایش پیدا کرده و هم تعداد کتاب‌های محبوبم در میان کتابهای این فهرست. خواستم بگم که فکر نکنید این مطلب خیلی قدیمی شده!!!)

     

    نامه‌های معمولی سربازی که هیچ‌کس او را نمی‌شناخت
    نویسنده: متیو لندیس
    ترجمه: بهاره صادقی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 2)
    قیمت: 83000 تومان
    تعداد صفحات: 270 صفحه
    شابک: 978-600-462-767-2

    الیور که همه‌چیز را درباره‌ی جنگ داخلی آمریکا می‌داند، برای پروژه‌ی درس تاریخ با الا هم‌گروه می‌شود. از نظر الیور، هم‌گروهی‌اش دختری وظیفه‌نشناس و خیالباف است. علاوه بر این دردسر، الیور باید درباره‌ی سربازی تحقیق کند که در هیچ جنگی شرکت نکرده و بر اثر بیماری مرده است. او مطمئن است که پروژه‌اش نابود می‌شود. اما الا با آنچه الیور انتظار دارد خیلی فرق دارد. با کمک کوین که مشاور نویسندگی آن‌هاست، اوضاع این تیم سه‌نفره روبه‌راه می‌شود.

    اما بعد الیور به رازی پی می‌برد. او می‌تواند پرده از یک معما بردارد. اما آیا ارزش دارد که در ازای افشای حقیقت، دوستان تازه‌اش را از دست بدهد؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "الیور می‌دانست سامانتا قضیه را نمی‌داند.

    اما باز هم از او پرسید.

    سامانتا با یک حرکت موهای سیاهش را عقب زد و فهرست تکلیف‌های خانه را که در اسلاید پاورپوینت آقای کارو نوشته شده بود، یادداشت کرد. الیور قبلا این کار را کرده بود. زودتر از بقیه سر کلاس مطالعات اجتماعی حاضر می‌شد و قبل از اینکه آقای کارو به سراغ موسیقی خوشامدگویی برود، فهرست تکالیفش را می‌نوشت.

    سامانتا گفت: "نه نمی‌دونستم."

    "گرنت یه دانشجوی معمولی بود؛ اما در اسب‌سواری مهارت خیلی‌خیلی زیادی داشت. لی رتبه‌ی دوم رو توی کل کلاسش آورد."

    "این رو هم نمی‌دونستم."

    "هر دوشون هم توی جنگ مکزیک و آمریکا شرکت کردن."

    "واقعا؟"

    "آره، واقعا. فکرش رو بکن. دو نفر که به یه دانشکده‌ی افسری می‌رفتن و با یه دشمن می‌جنگیدن، توی جنگ داخلی علیه هم جنگیدن! چقدر باحاله! مگه نه؟"

    "آهان!"

    سامانتا چرخید تا با دختری حرف بزند که پشت میز کنابری نشسته بود.

    برای الیور که مهم نبود. همه نمی‌دانستند جنگ داخلی چقدر مهم بوده است. ایرادی هم نداشت.. اتفاق‌های مهم باید در همه‌ی دوران‌ها بازگو می‌شدند و الیور هم بی‌خیال گفتنشان نمی‌شد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    برزخ گم‌شدگان (سه‌گانه تسخیرگر - کتاب 1)
    نویسنده: نیل شوسترمن
    ترجمه: پگاه خدادادی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 3)
    قیمت: 320000 تومان
    تعداد صفحات: 326 صفحه
    شابک: 978-622-274-239-3

    نیک و الی از تصادف ماشین‌هایشان جان سالم به در نبرده‌اند و حالا در برزخی بین مرگ و زندگی در سرزمین گم‌شدگان گیر افتاده‌اند؛ سرزمینی که هم جادویی است و هم خطرناک و ارواح گم‌شده دسته‌دسته در آن پرسه می‌زنند. هرکس مدت زیادی در این سرزمین بی‌حرکت در یک جا بماند، به قعر زمین فرو می‌رود.

    آن‌ها باید راهی برای بازگشت به خانه بیایبند؛ اما هرچه بیشتر بمانند، بیشتر گذشته‌شان را فراموش می‌کنند. اگر همه‌ی خاطرات آن‌ها از خانه محو شود، ممکن است هیچ‌وقت راه گریزی از این دنیای عجیب و پرخطر پیدا نکنند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "در چشم‌برهم‌زدنی، در جاده‌ای که از بالای جنگل مرده می‌گذشت، در روزی عادی مثل بقیه‌ی روزها، یک تویوتای سفید و یک مرسدس بنز مشکی تصادف کردند و به توده‌ای خاکستری تبدیل شدند.

    روی صندلی جلوی تویوتا، الکساندرا نشسته بود. دوستانش او را الی صدا می‌کردند.

    الی داشت با پدرش سر اینکه صدای موزیک رادیو چقدر بلند باشد بحث می‌کرد. چند لحظه‌ی پیش کمربند ایمنی‌اش را باز کرده بود تا بلوزش را مرتب کند.

    داخل مرسدس بنز، نیک وسط صندلی عقب نشسته بود. او برای شرکت در مراسم عروسی پسرعمویش لباس رسمی پوشیده بود و داشت سعی می‌کرد شکلاتی را که تقریبا تمام روز توی جیبش مانده بود، بخورد. خواهر و برادرش که دو طرف او نشسته بودند، به‌عمد به آرنج‌های او تنه می‌زدند و با این کار باعث می‌شدند نیک شکلات نیمه‌آب‌شده را به صورتش بمالد. اتومبیل بنز چهارنفره بود و نیک که وسط صندلی عقف نشسته بود کمربند نداشت ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    واتسون‌ها به بیرمنگام می‌روند - 1963
    نویسنده: کریستوفر پل کرتیس
    ترجمه: زانیار ابراهیمی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 2)
    قیمت: 69000 تومان
    تعداد صفحات: 204 صفحه
    شابک: 978-600-462-896-9

    داستان از زبان کنی واتسون، پسر ده ساله یک خانواده طبقه متوسط آفریقایی-آمریکایی روایت می‌شود. خانواده واتسون در اوایل دهه 1960 میلادی در ایالت میشیگان زندگی می‌کنند. کنی در ابتدای داستان درباره تلاشش برای پیدا کردن دوست در شهر محل زندگی‌اش برایمان تعریف می‌کند. وقتی قرار می‌شود برادر بزرگتر کنی نزد مادربزرگش برود و پیش او زندگی کند، همه خانواده دست به سفری به ایالت آلاباما می‌زنند تا بایرون را نزد مادربزرگ ببرند. در این سفر آنها به قلب ایالتهای جنوبی آمریکا می‌روند و زمانی به آلاباما می‌رسند که یکی از مهم‌ترین اتفاقات در تاریخ معاصر آمریکا در حال رخ دادن است.

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "یکی از آن شنبه‌های سرد استخوان‌سوز بود. یکی از آن روزهایی که وقتی نفست را بیرون می‌دادی، یخ می‌بست، و مثل یک قلنبه‌ی دود توی هوا آویزان می‌ماند. همین‌طور که راه می‌رفتی عین قطاری بودی که دودهای سفید تپل‌مپل و پف‌پفی بیرون می‌داد.

    آن‌قدر سرد بود که اگر عقلت را از دست می‌دادی و از خانه بیرون می‌رفتی، بی‌اختیار هزار دفعه پلک می‌زدی، شاید به این خاطر که آب چشم‌هایت یخ نبندد. آن‌قدر سرد بود که اگر تف می‌کردی، آب دهانت کش می‌آمد و قبل از اینکه برسد زمین، یخ می‌زد. هوای بیرون، بینهایت درجه زیر صفر بود.

    حتی داخل خانه‌مان هم سرد بود. پلیور و کلاه و شال و سه جفت جوراب پوشیده بودیم و باز سردمان بود. پیچ بخاری را تا ته چرخانده بودیم و با آن ترق‌تروقی که شعله‌ها راه انداخته بودند فکر می‌کردیم الان است بخاری منفجر شود، ولی باز هم انگار ننه‌سرما آمده بود و توی خانهدی ما بست نشسته بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    پسر، موش کور، روباه و اسب
    نویسنده: چارلی مکسی
    ترجمه: احسان کریم‌ویسی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 7)
    قیمت: 165000 تومان
    تعداد صفحات: 136 صفحه
    شابک: 978-600-462-820-4

    داستان مصور یک پسر کنجکاو، یک موش کور حریص، یک روباه محتاط و یک اسب دانا که با هم همراه شده‌اند و در حین این همراهی گاهی در وضعیت‌هایی دشوار قرار می‌گیرند و در این موقعیت‌ها بزرگترین ترس‌ها و بزرگترین کشفیات خود را در مورد آسیب‌پذیری، مهربانی، امید، دوستی و عشق با همدیگر به اشتراک می‌گذارند. ماجراهای مشترک و گفتگوهای مهم بین این چهار دوست پر از درس‌های زندگی است که با خوانندگان در هر سنی ارتباط برقرار کرده است. (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت آمازون)

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    نبرد نوابغ: چه کسی جهان را روشن کرد؟
    نویسنده: مایک وینچل
    ترجمه: آزاده حسنی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 3)
    قیمت: 230000 تومان
    تعداد صفحات: 235 صفحه
    شابک: 978-622-274-053-5

    در عصر طلایی نبردی سرنوشت‌ساز در جریان بود و ادیسون با سیستم جریان مستقیم الکتریسته‌اش که به‌خوبی در جامعه جا افتاده بود، رودروی نیکولا تسلا و جورج وستینگ‌هاوس قرار گرفته بود که سیستم جریان متناوب نوآورانه‌اشان هنوز در مرحله‌ی آزمایش قرار داشت. شرایط به شدت مخاطره‌آمیز بود، چون هر دو طرف این رقابت می‌دانستند برنده با سیستم خودش، برق مورد نیاز را برای به‌کار انداختن اختراع‌های جدید تامین می‌کند و از آنجایی که همه‌چیز با برق سروکار داشت، برنده عملا بر دنیا حکم می‌راند.

    این کتاب داستان سه مرد مشهور عصر طلایی را روایت می‌کند: توماس ادیسون، نیکولا تسلا و جورج وستینگ‌هاوس. اینکه چه کسانی بودند، برای پیشرفت جامعه چه کردند، برای پرورش و پیشرفت نوآوری‌هایشان چقدر کوشیدند و نهایتا برای پیشی گرفتن در این مسابقه و برنده شدن در این نبرد چه کارهایی انجام دادند. (برگفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    در قلب اطلس
    نویسنده: دبرا هلیگمن
    ترجمه: راضیه خشنود
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 2)
    قیمت: 279000 تومان
    تعداد صفحات: 298 صفحه
    شابک: 978-600-462-954-6

    در بمباران بی‌وقفه‌ی ارتش آلمان و خشونت روزافزون جنگ جهانی دوم، هزاران خانواده انگلیسی تصمیم گرفتند به کمک یک طرح دولتی فرزندانشان را به جایی امن در کشورهای دیگر بفرستند. در سپتامبر 1940، کشتی مسافربری بنارس‌سیتی با صد کودک رهسپار کانادا شد. پس از آنکه کشتی‌های جنگی اسکورت از بنارس‌سیتی جدا شدند، یک زیردریایی آلمانی به کشتی حامل کودکان حمله کرد. این کتاب داستان کودکانی است که در این تراژدی بدل به قهرمان شدند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    فصل اول کتاب با این جملات آغاز می‌شود:

    "17 سپتامبر 1940، شب‌هنگام

    در میانه‌ی اقیانوس اطلس، زیردریایی آلمانی یک کشتی مسافربری را در دیدرس خود دارد. فرمانده‌ی یوبوت و خدمه‌اش کل روز در تعقیب این کشتی بوده‌اند. آن‌ها منتظر فرصت مناسب‌اند.

    دویست مسافر کشتی روحشان هم خبر ندارد که زیردریایی زیر آب کمین کرده و آماده‌ی حمله به آن‌هاست. از این دویست مسافر، صد نفرشان کودک‌اند که بیشترشان با لباس‌خواب در تختشان خوابیده‌اند.

    چند دقیقه قبل از ساعت ده شب، فرمانده‌ی یوبوت 48 دستور می‌دهد: اژدرها، شلیک ...

    هشت روز قبل

    در لندن آژیر حمله‌ی هوایی به صدا درمی‌آید. یکی دیگر از شب‌های بمباران است. گاسی گریموندِ سیزده‌ساله و خانواده‌اش دوان‌دوان به پناهگاهشان در زیرزمین خانه می‌روند. هنگامی که بمب‌ها در آسمان شب منفجر شدند و بر سر شهر فرود آمدند، گاسی همراه پدر و مادر و نه خواهر و برادرش، ترسان و لرزان دور هم کز کردند. غوغای جنگ حتی از زیرزمین هم شنیده می‌شد: زوزه‌ی زنگ خطر، انفجار بمب‌ها، بعد صدای هولناک فروریختن، سوت و جیغ‌وفریاد در شهر. زمین هم لرزید. این بار خطر از سر خانواده‌ی گریموند گذشت، اما جنگ از هر طرف محاصره‌شان کرده بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    فرار آلفا (مدرسه‌ی عالی شرارت - کتاب اول)
    نویسنده: مارک والدن
    ترجمه: مهسا ملک‌مرزبان
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 2)
    قیمت: 139000 تومان
    تعداد صفحات: 231 صفحه
    شابک: 978-622-274-154-9

    اوتو ملپنس سیزده ساله، برای حضور در مدرسه‌ی عالی شرارت انتخاب شده؛ مدرسه‌آی فوق سری برای شرورها. اما تا وقتی دوران کارآموزی‌اش تمام نشده، حق ندارد از آنجا برود. تنها یک راه پیش رویش است که تا پیش از این هیچ‌کس موفق به انجامش نشده: فرار. اما چطور؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "اوتو با تکانی بیدار شد. انگار کل دنیا داشت از زیر به او ضربه می‌زد. چشم‌هایش را باز کرد و با اخم به نور نابهنگام نگاهی انداخت. از اینکه اقیانوس در چند متری زیرپایش بود تعجب کرد. کمی طول کشید تا بفهمد از پنجره‌ی کناری یک‌جور هواپیما-هلیکوپتر دارد نگاه می‌کند؛ این را از صدای گرومب‌گرومب خفه، اما بی‌وقفه‌ی پره‌هایی که از بالای سرش می‌آمد حدس زد.

    زیر لب گفت: "من کجام؟" و به گستره‌ی وسیع آب‌های آزاد زل زد.

    "سوال خوبیه." این صدای متین اوتو را به خودش آورد. چرخید و چهره‌ی پسر آسیایی قدبلندی را دید که ساکت روی صندلی کناری‌اش نشسته بود.

    "امیدوارم زودتر جوابش را پیدا کنیم." نگاه آرامش‌بخشی به اوتو انداخت. "شاید تو بتونی وضعیت فعلی ما رو مشخص‌تر کنی."

    صدایش هیچ حس خاصی نداشت، فقط کمی کنجکاوی، همین ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    ساکنین خیابان 141 (خانواده‌ی وندربیکر - کتاب اول)
    نویسنده: کارینا یان گلازر
    ترجمه: مریم رئیسی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 8)
    قیمت: 229000 تومان
    تعداد صفحات: 231 صفحه
    شابک: 978-600-462-382-7

    فقط پنج روز تا کریسمس مانده و بچه‌های خانواده‌ی وندربیکر باید به فکر شیرینی‌ها و هدیه‌های کریسمس باشند؛ اما وقتی صاحبخانه‌ی بی‌رحمشان به طور اسرارآمیزی از تمدید قراردادشان امتناع می‌کند، پنج فرزند خانواده باید به فکر یافتن راهی باشند تا قبل از شروع سال نو، نظر او را عوض کنند. کافی است به او نشان دهند که آن‌ها چه‌قدر فوق‌العاده‌اند، درست است؟ اما هر نقشه‌ای که با خوش‌بینی می‌کشند، خنده‌دار و افتضاح از آب درمی‌آید و شیطنت‌هایشان بیشتر کفر صاحبخانه را درمی‌آورد. حالا دیگر وندربیکرها به یک معجزه‌ی کریسمسی احتیاج دارند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "توی محله‌ای آرام با ساختمان‌های شبیه هم در خیابان 141، داخل آپارتمانی با سنگ‌های قرمز تیره، خانواده‌ی وندربیکر برای جلسه‌ای خانوادگی در اتاق نشیمن دور هم جمع شدند. حیوان‌های خانگی‌شان، گربه‌ای به نام فرنتس، یک طوطی به نام جورج واشنگتن و خرگوشی به نام پاگانینی روی فرش اتاق نشیمن که نور باریکی از آفتاب بعدازظهر رویش می‌تابید، دراز کشیده و مشغول چرت عصرگاهی بودند. لوله‌های آب داخل دیوارها هم با صدای خوشایندی آن‌ها را همراهی می‌کردند.

    "ترجیح می‌دین اول خبر خوب رو بشنوین یا خبر بد؟"

    پنج فرزند خانواده‌ی وندربیکر به پدر و مادرشان نگاه کردند.

    ایسا و لینی گفتند: "خبر خوب."

    جسی، اولیور و هایاسینث گفتند: "خبر بد." ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    آن‌سوی آبی بی‌کران
    نویسنده: لارن ولک
    ترجمه: شبنم حاتمی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 18)
    قیمت: 260000 تومان
    تعداد صفحات: 291 صفحه
    شابک: 978-600-462-187-8

    کروی دوازده‌ساله تمام زندگی‌اش را در تکه‌جزیره‌ای کوچک و جدامانده از بقیه‌ی جزیره‌های سرد و زیبای الیزابتی در ایالت ماساچوست گذرانده است. وقتی فقط چند ساعت از تولدش گذشته بود، سوار بر قایقی کوچک در دریای بی‌کران رها شد. تنها دوستان و هم‌صحبتانش یعنی اش، مردی که او را از دریا گرفته و بزرگ کرده و خانم مگی، همسایه‌ی تندخو و در عین حال مهربانش در آن سوی آب‌راه هستند.

    کرو همیشه نسبت به دنیای اطرافش کنجکاو بوده است. اما یک شب با دیدن آتشی مرموز و عجیب در آن سوی آب، پرسش‌هایی درباره‌ی گذشته توی قلبش شکل می‌گیرد. خیلی زود زنجیره‌ای از حوادث پشت سر هم رخ می‌دهند که کرو را در مسیر کشف حقیقت و البته خطر به پیش می‌رانند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "من کرو هستم. وقتی نوزاد بودم، مرا توی قایقی قدیمی راهی دریا کردند و دریا مرا مثل دانه‌ای سوار بر امواج به جزیره‌ای کوچک رساند. اُش کسی بود که مرا پیدا کرد و به خانه‌اش برد. کسی که یادم داد چطور در آن جزیره‌ی کوچک ریشه بدوانم و چطور در شرایط آفتابی و بارانی، خوب رشد کنم و معنای حقیقی شکوفا شدن را بفهمم.

    جزیره‌ای که ما در آن همدیگر را پیدا کردیم کوچک ولی ثابت و پابرجا بود. چون به ستون صخره‌ای سیاه‌رنگ و بزرگی متصل شده بود که محافظ و جان‌پناه کلبه‌ی ما بود. کلبه‌ی متزلزل ما از تکه‌های به‌جامانده از کشتی‌های غرق‌شده روی بستری از خاک و لجن ساخته شده بود. باغچه‌ای کوچک و قایقی بادبادنی کنار کلبه قرار داشت. قایق تنها وسیله‌ای بود که ما را به جاهایی که پاهایمان قادر به رفتن نبود می‌برد. تمام داشته‌هایمان همین‌ها بود و ما حس می‌کردیم که در این دنیا به هیچ‌چیز دیگری نیاز نداریم؛ حداقل آن اوایل این‌طور بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    دختر آفریقا
    نویسنده: گلوریا ولان
    ترجمه: سیده فاطمه وزیری فرد
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 4)
    قیمت: 199000 تومان
    تعداد صفحات: 179 صفحه
    شابک: 978-600-462-959-1

    آفریقا تنها خانه‌ای است که ریچل شریدان در تمام عمرش می‌شناخت. پدر و مادر مبلغش به علت آنفولانزا می‌میرند و او در مقابل همسایه‌های بدجنسشان به طعمه‌ای بی‌پناه و آسیب‌پذیر می‌ماند. ریچل بین دروغ و حرص محاصره و گرفتار نقشه‌ای مجرمانه می‌شود. او را به انگلستان می‌فرستند و در آنجا مجبور می‌شود با فریب زندگی کند. باید مثل شیر صبور و قوی باشد و منتظر فرصتی بماند که بتواند خودش سرنوشتش را به دست بگیرد و دوباره راهی برای برگشتن به خانه پیدا کند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "حسابی غافلگیرمان کرد؛ مثل کفتارهایی که شب صدایشان را از پنجره‌ی اتاقم شنیدم و کانورو گفت بوی مرگ آن‌ها را به سمت ما کشانده. سال 1919 بود. چون جنگ جهانی اول تمام شده بود، فکر می‌کردیم دیگر از مرگ‌ومیر خبری نیست. اما این‌طور نبود. آنفولانزا با بی‌رحمی دور دنیا می‌گشت و قربانی می‌گرفت. نیم‌میلیون نفر در آمریکا کشته شدند؛ در هند میلیون‌ها میلیون نفر. در مناطق تحت تسلط بریتانیا در شرق آفریقا، یعنی همان جایی که من در آن زندگی می‌کردم، آنفولانزا در بندر مومباسا گسترش یافت و پانصد کیلومتر تا شهر نایروبی پیش رفت و از آنجا هم به باغ‌ها و کشتزارها خزید و خودش را به شامباهای قبایل کیکویو و ماسای رساند. دست آخر از توماینی سر درآورد؛ همان بیمارستان مربوط به انجمن مبلغان مذهبی که پدرم در آنجا پزشک بود و مادرم معلم. آنفولانزا پدر و مادرم را هم کشت ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    فرستنده: زوئی واشینگتن
    نویسنده: جانی مارکس
    ترجمه: مریم حیدریان
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 4)
    قیمت: 259000 تومان
    تعداد صفحات: 244 صفحه
    شابک: 978-600-462-970-6

    زویی در روز تولد دوازده‌سالگی‌اش نامه‌ای از طرف مارکوس، پدر واقعی‌اش، دریافت می‌کند. مارکوس از زمان تولد زویی توی زندان بوده و مادر و ناپدری زویی هم بهش اجازه نمی‌دهند با او در ارتباط باشد. زویی که کنجکاو شده با مارکوس حرف بزند، برایش نامه می‌نویسد و ...

    از طرفی ترور، صمیمی‌ترین دوست زویی، پشت سرش بدگویی کرده. زویی از این موضوع خیلی ناراحت است و حالا با هم قهر کرده‌اند ...

    زویی چگونه می‌تواند به پدرش کمک کند و او را از زندان نجات بدهد؟ دوستی‌اش با ترور چه می‌شود؟ آیا می‌تواند او را ببخشد و دوستی‌شان را از سر بگیرند؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "روزی که دوازده‌ساله شدم، مطمئن بودم بهترین تولد عمرم را تجربه خواهم کرد، تا اینکه آن نامه به دستم رسید.

    جشن تولد رویایی‌ام را توی قنادی آری برگزار کرده بودم. دوست مامان، آریانا، توی بیکن‌هیل قنادی داشت. آنجا محله‌ی مورد علاقه‌ی من در تمام بوستون بود. ساختمان‌های آجری بامزه، خانه‌های شهری و خیابان‌های سنگ‌فرش‌شده. همین‌طور سوپرمارکتی که سبدهایی پر از میوه‌های تازه را برای فروش بیرون گذاشته بود. شکلات‌فروشی، کافی‌شاپ و یک‌عالمه رستوران شیک. بعد قنادی آری بود با آن سایه‌بان آبی روشن زیبا و تابلوی چوبی روی سردر که اسم مغازه را با رنگ سفیدی روی آن نوشته بودند. پشت ویترین مغازه همیشه پر بود از کاپ‌کیک‌هایی که کنار گل‌های تازه، چیده شده بودند. می‌شد قبل از ورود بوی شکر را استشمام کرد ..."<.p>

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    تکه‌هایی که من شدند
    نویسنده: رنه واتسون
    ترجمه: شروین جوانبخت
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 5)
    قیمت: 230000 تومان
    تعداد صفحات: 262 صفحه
    شابک: 978-600-462-908-9

    جید معتقد است که اگر بخواهد در زندگی به موفقیتی دست پیدا کند، باید یکجوری از محله فقیرنشینی که در آن به‌دنیا آمده، خارج بشود. مادرش به او توصیه می‌کند که از هر فرصتی که زندگی در اختیارش قرار می‌دهد، استفاده کند. جید هم همین‌کار را می‌کند: او هر روز صبح سوار اتوبوس می‌شود، محله و دوستانش را پشت سر می‌گذارد و به مدرسه‌ای خصوصی و اسم‌ورسم‌دار می‌رود که همه اونجا او را به عنوان یک وصله‌ناجور به حساب می‌آورند، اما در عوض تا دلش بخواهد فرصت و موقعیت آنجا در اختیارش قرار دارد.

    اما جید از بعضی از این فرصت‌ها خوشش نمی‌آید و به این نتیجه می‌رسد که شاید لازم است خودش فرصت‌های زندگی خودش را بسازد ...

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "وقتی کلمه‌ی اسپانیایی موفق شدن را یاد گرفتم، خیلی برایم جالب بود که کلمه‌ی exit در دلش جا گرفته است. انگار جهان داشت بهم می‌گفت اگر بخواهم درست زندگی کنم، باید خانه‌ام، محله‌ام و دوست‌هایم را ترک کنم.

    شاید هم کم‌کم ازشان جدا شده‌ام. دو سال گذشته به دبیرستان سنت فرانسیس در آن‌سر شهر می‌روم، دور از همه‌ی آدم‌ها و چیزهایی که دوستشان دارم. فردا اولین روز سال سوم است و آن‌قدر دل‌شوره دارم که انگار اولین روز سال اول دبیرستان است. همه‌ی دوست‌هایم به مدرسه‌ی نورت‌ساید می‌روند. فکر کنم هیچ‌وقت نتوانم به این مدرسه عادت کنم. به مادرم التماس کردم بگذارد به همان مدرسه‌ی محله‌ی خودمان بروم، ولی همه‌اش جواب می‌داد: "جید، عزیزم، خیلی فرصت خوبی نصیبت شده." فرصتی که نباید از دستش بدهم. مدرسه‌ام بهترین مدرسه خصوصی در پورتلند است؛ بنابراین بیشتر بچه‌هایش سفیدپوست‌اند، برای همین خیلی گران است. نمی‌خواستم بیخودی امیدوار باشم. چه فایده‌ای داشت تقاضای ثبت‌نام بدهم و بعدش اگر قبول شدم، مامان نتواند از پس هزینه‌هایش بربیاید؟ ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    موتورهای مرگبار (مجموعه رویدادنگاری شهر گرسنه - کتاب اول)
    نویسنده: فیلیپ ریو
    ترجمه: مهدی بنواری
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 4)
    قیمت: 299000 تومان
    تعداد صفحات: 313 صفحه
    شابک: 978-600-462-432-9
    امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)

    داستان در آینده‌ای تاریک می‌گذرد که در آن جهان طی جنگی خانمان‌برانداز که تنها شصت دقیقه به‌طول انجامیده دچار صدمات فراوان شده و براثر این درگیری جهانی، کره زمین متناوبا با مشکلات زمین‌شناسی مختلفی همچون زلزله، آتشفشان و ... دست‌وپنجه نرم می‌کند.

    برای مقابله با این مشکلات یکی از رهبران جهان روشی ابداع کرده و به کمک آن شهر لندن با استفاده از موتورها و چرخ‌های غول‌آسا می‌تواند حرکت کند و به این ترتیب با حمله به دیگر شهرها، منابع مورد نیاز خود را با غارت شهرهای دیگر بدست آورد. این فناوری بدست شهرهای دیگر جهان هم افتاده است و حالا جهان به دو پاره تقسیم شده. یک گروه شهرها و مناطقی که طرفدار این هستند تا با استفاده از این فناوری مناطق ضعیف از سوی مناطق قوی‌تر مورد حمله قرار بگیرند تا در این تنازع منابع ضعیف‌ها توسط قوی‌ها تاراج شود. گروه دیگر اما معتقدند که شهرها باید دست از حرکت و جابجایی بردارند و به‌این‌ترتیب به مصرف بی‌رویه منابع کره زمین خاتمه دهند.

    در ابتدای داستان شهر لندن برای تسخیر شهر کوچکی به نام سالت‌هوک حرکت خود را آغاز کرده. در همین زمان تام، پسر نوجوانی که در محل بازیافت منابع بدست آمده از دیگر شهرها در لندن کار می‌کند، با تدیوس ولنتاین افسانه‌ای، که مشهورترین باستان‌شناس لندن و سرپرست مرکز بازیافت منابع است و دخترش کاترین آشنا می‌شود. او موفق می‌شود که جلوی سوءقصد هستر شاو به ولنتاین را بگیرد. هستر یکی از اهالی سالت‌هوک است که تصمیم دارد برای جلوگیری از نابودی شهرش توسط لندن ولنتاین را از سرراه بردارد. اما با دخالت تام پابفرار می‌گذارد و تام هم شروع به تعقیب او می‌کند تا سر از کارش دربیاورد ...

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "بعدازظهر بهاری پر باد و دلگیری بود و شهر لندن، شهرک کوچک معدن‌کاوی را در پهنه‌ی بستر خشکیده‌ی دریایی تعقیب می‌کرد که پیش از این دریای شمال نام داشت.

    اگر اوضاع روبه‌راه بود، لندن خودش را برای شکاری چنین مردنی به زحمت نمی‌انداخت. قدیم‌ترها، شهر پیشرانه‌ای لندن، سوار بر چرخ‌ها و شنی‌هایش، برای صید شهرهایی بسیار بزرگ‌تر از این، از شمال تا مرز برهوت یخ و از جنوب تا سواحل مدیترانه جولان می‌داد. اما این روزها دیگر شکار، از هر نوعی، کمیاب شده بود و برخی شهرهای بزرگ‌تر با حرص و ولع در کمین لندن بودند. ده سالی می‌شد که لندن از ترس آن‌ها مخفی شده و در منطقه‌ای مرطوب و کوهستانی در غرب پناه گرفته بود. جایی که به اعتقاد صنف مورخان زمانی جزیره‌ی بریتانیا بوده. ده سالی می‌شد که لندن چیزی جز شهرک‌های کشاورزی خرد و دهکده‌های یک‌جانشین آن دره‌های مرطوب را به نیش نکشیده بود. حالا، بالاخره، جناب شهردار تصمیم گرفته بود که دیگر وقت آن است شهرش را از پل سرزمینی به قلمرو شکارگاه بزرگ برگرداند ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    مرسی سوآرز بزرگ می‌شود
    نویسنده: مگ مدینا
    ترجمه: مریم رئیسی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 2)
    قیمت: 83000 تومان
    تعداد صفحات: 310 صفحه
    شابک: 978-600-462-654-5
    مرسی سوآرز می‌دانست کلاس ششم برای او متفاوت خواهد بود، ولی نمی‌دانست تا چه حد متفاوت. او و برادر بزرگ‌ترش رولی، با بورسیه به مدرسه‌ای غیرانتفاعی در ایالت فلوریدا وارد شده‌اند. خانواده‌ی آن‌ها توان پرداخت هزینه‌های تحصیل در آن مدرسه را ندارند بنابراین مرسی و رولی باید در عوض هزینه‌ی تحصیلشان خدمات اجتماعی فوق برنامه ارائه دهند. در مدرسه رفتار بقیه‌ی بچه‌ها با مرسی چندان دوستانه نیست. در خانه هم اوضاع چندان تعریفی ندارد: لولو، پدربزرگ مرسی تازگی‌ها رفتارهای عجیب و غریبی از خودش نشان می‌دهد. هیچ‌کدام از اعضای خانواده به مرسی نمی‌گویند چه اتفاقی دارد می‌افتد، او هم در دنیای نگرانی‌هایش غرق است. با این اوضاع چه باید کرد؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "فکرش را که می‌کنم، انگار همین دیروز بود که دمپایی راحتی به پا، نشسته بودم و جرعه‌جرعه شربت آبلیمو می‌نوشیدم و پسرعمه‌های دوقلویم را تماشا می‌کردم که زیرآب‌پاش توی حیاط بدوبدو می‌کردند. حالا اینجا سر کلاس آقای پچت نشسته‌ام، توی این روپوش پلی‌استری مدرسه عرق می‌ریزم و منتظرم تا این شکنجه تمام شود.
    وسط مبحث آموزش تربیت‌بدنی هستیم که آقای پچت یقه‌ی کیپ لباسش را صاف می‌کند و می‌گوید: "وقت رفتنه."
    طبق قانون همیشگی کلاس، از جایم بلند می‌شوم و صندلی‌ام را عقب می‌دهم. خیلی خوشحالم که امروز روز عکاسی است و کلاسمان زود تعطیل می‌شود. جای شکرش باقی است که مجبور نیستیم فصل اول کتاب درسی‌مان را شروع کنیم: من عادی هستم، تو عادی هستی؛ تفاوت‌ها در سن رشد.
    چقدر مزخرف ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    دنیای بی‌کران، سلام!
    نویسنده: ارین انترادا کلی
    ترجمه: آناهیتا حضرتی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 4)
    قیمت: 139000 تومان
    تعداد صفحات: 219 صفحه
    شابک: 978-600-462-297-4
    ورجیل پسربچه یازده ساله‌ای کم‌حرف و خجالتی است که دوستان زیادی ندارد و فکر می‌کند در میان اعضای خانواده‌اش که همگی عاشق سینه‌چاک ورزش‌های مختلف هستند، وصله‌ای ناجور به حساب می‌آید. اوضاع اما وقتی تغییر می‌کند که چت، یکی از بچه باحال‌های مدرسه، تصمیم می‌گیرد با ورجیل شوخی کند و بر اثر آن ورجیل از تهِ یک چاه عمیق سردرمی‌آورد. در این وضعیت دو سه تا از بچه‌های دیگر مدرسه که در عجیب‌وغریب بودن دست‌کمی از ورجیل ندارند تصمیم می‌گیرند به او کمک کنند و چت را بابت کاری که انجام داده، تنبیه کنند ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "بااین‌که پایه‌ی ششم را تازه تمام کرده بود، ورجیل سالیناس یازده‌ساله هنوز هیچی نشده، غصه‌ی سال‌های باقی‌مانده‌ی دوره‌ی متوسطه‌اش را می‌خورد. همه‌ی آن سال‌ها را تصور می‌کرد که مثل مانع مسابقه، پشت هم ردیف شده‌اند و هرکدام، از آن‌یکی بلندتر، پهن‌تر و سخت‌تر است و خودش را هم می‌دید که با آن پاهای لاغرمردنی و بی‌جان، جلویشان ایستاده. ورجیل درست بلد نبود از روی موانع بپرد. این قضیه هم به این سادگی‌ها دستگیرش نشد. توی کلاس ورزش فهمید؛ همان‌جا که از همه کوچک‌تر و نچسب‌تر بود و همیشه توی یارکشی آخرین نفر انتخاب می‌شد.
    اگر همه‌ی این‌ها را در نظر بگیریم، ورجیل باید روز آخر مدرسه خوشحال می‌بود. سال تحصیلی تمام شده بود و او باید بپربپرکنان به خانه می‌رفت و خودش را برای تابستان آفتابی پیشِ رو آماده می‌کرد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    دزدهای خوب
    نویسنده: کاترین راندل
    ترجمه: سینا یوسفی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 3)
    قیمت: 79000 تومان
    تعداد صفحات: 242 صفحه
    شابک: 978-600-462-775-7
    وقتی یک کله‌گنده‌ی پولدار به روش ناجوانمردانه‌ای قلعه پدربزرگ ویتا را از چنگش درمی‌آورد، ویتا تصمیم می‌گیرد تا آنچه را که متعلق به پدربزرگش هست دوباره پس بگیرد و کله‌گنده را سرجایش بنشاند. او با کمک دوست جدیدش که یک جیب‌بر است و تعدادی از دیگر دوستانش که در سیرک کار می‌کنند نقشه تسخیر قلعه را می‌کشد. اما منهتن نیویورک در دهه 1920 پر از رمز و راز است و ویتا به کمک بیشتری نیاز دارد تا بتواند از پس این شهر و مردم رند و کلکش بربیاید ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "ویتا مثل بوکسوری که قبل از شروع مبارزه به رقیبش ادای احترام می‌کند، با چهره‌ای جدی به شهر نگاه کرد و سرش را کمی به‌طرف پایین و بالا تکان داد.
    روی عرشه‌ی کشتی تنها بود. دریا وحشی و طوفانی بود و امواج نمکینش را ده متر بالاتر به‌طرف آسمان پرتاب می‌کرد. بقیه‌ی مسافران اقیانوس‌پیما، از جمله مادر ویتا، تصمیمی منطقی گرفته و در کابین‌هایشان پناه گرفته بودند.
    اما منطقی‌بودن همیشه هم منطقی نیست.
    ویتا دور از بقیه در فضای باز ایستاده بود. دودستی نرده‌ی کشتی را چسبیده بود. کشتی داشت قله‌ی موجی را فتح می‌کرد که اندازه‌ی یک سالن اپرا ارتفاع داشت. همه‌ی این‌ها دست‌به‌دست هم داد تا ویتا اولین کسی باشد که شهر را می‌بیند ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    تابستانی به رنگ اقیانوس
    نویسنده: جیلیان مک‌دان
    ترجمه: طوبی سلیمانی موحد
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 6)
    قیمت: 290000 تومان
    تعداد صفحات: 288 صفحه
    شابک: 978-600-462-782-5
    کت و برادرش جوجو دل توی دلشان نیست که تابستان را در کنار دوست صمیمی‌شان بگذرانند. اما در لحظه‌ی آخر مجبور می‌شوند طبق نقشه‌ی مامان به کارولینای شمالی بروند، آن هم پیش پدربزرگ و مادربزرگی که تا به حال آن‌ها را ندیده‌اند. آن‌جا اتفاقاتی می‌افتد که زندگی و روابط آن‌ها را برای همیشه از این رو به آن رو می‌کند … (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "کت همیشه در اعماق ذهنش به برادرش فکر می‌کرد، مگر مواقعی که برادرش به سطح ذهنش می‌آمد.
    ممکن بود در حال ضرب ذهنی کسرها، مغزش یواش یواش این سوال را پیش بکشد که "حواست بود مارکِ لباس جوجو را بکنی؟"
    ممکن بود موقع مطالعه درباره گیاهان نواحی توندرا، ذهنش درگیر این سوال شود که نکند معلم جوجو هِنری صدایش بزند؟ چیزی که جوجو ازش بیزار بود.
    ممکن بود وقتی که پوره‌ی سیب‌زمینی را داخل بشقابش می‌ریخت، از خودش بپرسد: "یعنی جوجو تنها کلاس اولی‌ای می‌شه که تو آکواریوم از بقیه عقب می‌مونه؟"
    روزهای خوب، جوجو دوست داشت این‌طرف و آن‌طرف برود. روزهای بد به سیم آخر می‌زد. اما درهرصورت، کت او را به اندازه‌ی پهنای پل گلدن‌گیت، عمق دریا و قدرت آرواره‌های کوسه موقع گاز گرفتن دوست داشت ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    وضعیت قرمز (مجموعه ربات آدم‌کش 1)
    نویسنده: مارتا ولز
    ترجمه: فرزین سوری
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 6)
    قیمت: 150000 تومان
    تعداد صفحات: 126 صفحه
    شابک: 978-600-462-738-2
    در سیاره‌ای دوردست تیمی از محققان و کاشفان مشغول نمونه‌برداری و آزمایش هستند و به‌هیچ‌وجه خبر ندارند که اندروید امنیتی‌شان، آزادی عمل خودش را به دست آورده و کاملا هوشیار است. ولی به جای اینکه همه‌ی تیم را قتل‌عام کند، ترجیح می‌دهد در آرامش سریال‌های آبدوغ‌خیاری تماشا کند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "بعد از اینکه ماژول سرفرماندهی‌ام را هک کردم، خیلی راحت می‌توانستم از آن قاتل‌های زنجیره‌ای دیوانه بشوم، اما در عوض متوجه شدم می‌توانم به فید برنامه‌های سرگرمی وصل شوم که از ماهواره‌های شرکتی پخش می‌شدند. از آن‌لحظه بیش از 35000 ساعت یا همین حدود گذشته است و در این‌مدت مرتکب قتل نشده‌ام؛ احتمالا فقط کمی کمتر از 35000 ساعت فیلم و سریال و کتاب و نمایشنامه و موسیقی مصرف کرده‌ام. به‌عنوان ماشین کشتاری سنگ‌دل، بدجوری کوتاهی کرده‌ام.
    البته هنوز هم کار می‌کردم؛ قرارداد جدیدی بسته بودم و امیدوار بودم تحقیق میدانی دکتر وولسکو و دکتر بارواژ زودتر به پایان برسد و برگردیم به اقامتگاه تا بتوانم قسمت 397 سریال ظهور و سقوط پناهگاه را ببینم.
    راستش را بگویم حسابی حواسم پرت بود. قراردادم خسته‌کننده بود و داشتم با خودم فکر می‌کردم چطور است از طریق کانال مخابراتی اضطراری که مخصوص هشدارهای حیاتی است، به شبکه‌ی سرگرمی وصل بشوم و بدون اینکه سیستم اصلی فعالیتم را ثبت کند، موسیقی گوش بدهم. انجام چنین هکی بیرون از اقامتگاه، کار سختی بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    دختر انار
    نویسنده: ایشا سعید
    ترجمه: فاطمه پارسا
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 13)
    قیمت: 220000 تومان
    تعداد صفحات: 211 صفحه
    شابک: 978-600-462-366-7
    امل دختربچه دوازده ساله‌ای است که آرزو دارد معلم بشود. این آرزو اما یکروز که امل ناخواسته یکی از اعضای خانواده خان صاحب را مسخره می‌کند، برباد می‌رود. خانواده خان صاحب در روستای امل در پاکستان همه‌کاره هستند و اشتباه امل باعث می‌شود تا او را مجبور کنند برای جبران آن، به عنوان خدمتکار در خانه اربابی مشغول به کار شود.
    امل در خانه خان صاحب شاهد است که این خانواده برای حفظ قدرت و تسلط‌شان بر روستا دست به هر کاری می‌زنند. امل متوجه می‌شود که تا وقتی اهالی روستا از این خانواده و قدرتش در ترس و هراس هستند، خان صاحب هم می‌تواند نفوذ خود را در روستا حفظ کند و بر اهالی آن حکم براند. او دیگر می‌داند که برای حفظ امنیت کسانی که دوستشان دارد و همچنین آزادی خودش، ناچار است تا با دیگر خدمتکاران خانه اربابی متحد شود و برای تغییر وضعیت موجود کاری انجام دهد ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "از پنجره‌ی کلاسمان پسرها را تماشا می‌کردم که جست‌وخیز‌کنان از ساختمان آجری مدرسه‌ای بیرون می‌آمدند که در زمینِ روبه‌رویی قرار داشت. کلاسمان باز هم بیش از اندازه طول کشیده بود.
    دخترها روی صندلی‌هایشان بی‌قرار بودند و دزدکی به ساعت بالای تخته‌سیاه نگاه می‌کردند. دوستم، حفصه، آه کشید.
    خانم سعدیه رو به ما گفت: "خب، خبر بدی براتون دارم." یک دسته کاغذ از روی میزش برداشت و ادامه داد: "برگه‌های امتحان ریاضی‌تون رو تصحیح کردم. فقط پنج نفرتون قبول شده‌ین."
    همه‌ی بچه‌های کلاس آه کشیدند.
    خانم سعدیه برای این‌که ساکتمان کند گفت: "خب، خب" و ادامه داد: "معنی‌ش اینه که باید بیشتر تمرین کنیم. فردا سوال‌های امتحانتون رو مرور می‌کنیم و هفته‌ی بعد دوباره امتحان می‌گیرم."
    خواهر کوچکترم سیما، نزدیک گوشم گفت: "سوال‌هاش خیلی سخت بودن." ما همگی جلوی تخته‌سیاه به صف ایستادیم تا برگه‌هایمان را تحویل بگیریم. خواهرم دوباره گفت: "بهتر بود تا پاییز توی کلاس سال پایین‌تر می‌موندم." ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    خشکسالی (بی‌آبی)
    نویسنده: نیل شوسترمن، جرود شوسترمن
    ترجمه: آرزو مقدس
    ناشر: پیدایش
    سال نشر: 1400 (چاپ 1)
    قیمت: 112000 تومان
    تعداد صفحات: 415 صفحه
    شابک: 978-600-462-669-9
    چند وقتی از خشکسالی فاجعه‌بار در کالیفرنیا می‌گذرد. حالا اسمش را گذاشته‌اند "لوله‌های خالی". زندگی مردم به فهرستی از کارهایی که نباید انجام بدهند تبدیل شده: چمن‌ها را آب نده، استخرت را پر نکن، دوش طولانی نگیر ... تا روزی که حتی یک قطره آب از شیر جاری نمی‌شود.
    محله‌ی ساکت و خارج از شهر الیسا ناگهان به میدان جنگ آدم‌های درمانده تبدیل می‌شود. همسایه‌ها و خانواده‌ها در تلاش برای به دست آوردن جرعه‌ای آب به جان هم می‌افتند. وقتی پدر و مادر الیسا به خانه برنمی‌گردند، زندگی او و برادرش به خطر می‌افتد. حالا الیسا ناچار است تصمیم‌های بسیار دشواری بگیرد بلکه از این مهلکه جان سالم به در ببرد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "صداهای بسیار عجیبی از شیر آب آشپزخانه به گوش می‌رسد.
    انگار آسم گرفته باشد، سرفه و خس خس می‌کند. مثل کسی که در حال غرق شدن است، خِرخِر می‌کند. یک بار دیگر هم کمی آب غرغره می‌کند و بعد ساکت می‌شود. حیوان بیچاره، کینگستون، گوش‌هایش را راست می‌کند، اما همچنان فاصله‌اش را با سینک ظرفشویی حفظ می‌کند؛ انگار شک دارد مبادا آب دوباره از آن جاری شود، اما از این شانس‌ها نداریم.
    مامان گیج و مبهوت همین‌طور آنجا ایستاده و ظرف آب کینگستون را زیر شیر گرفته. بعد شیر را می‌بندد و می‌گوید: "الیسا، برو بابات را صدا کن."
    بابا از وقتی که یک‌تنه آشپزخانه‌مان را بازسازی کرد، هوا برش داشت که حسابی در لوله‌کشی و برق‌کاری مهارت دارد. همیشه می‌گفت: وقتی آدم می‌تونه خودش کاری رو انجام بده، چرا پیمانکار بیاره که پول خون باباش رو از آدم می‌گیره؟ بعد دست به کار شد و تعمیرات را شروع کرد. از آن به بعد، لوله‌کشی و سیم‌کشی‌مان همیشه ایراد داشت ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    داس مرگ (مجموعه داس مرگ - کتاب اول)
    نویسنده: نیل شوسترمن
    ترجمه: آرزو مقدس
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 19)
    قیمت: 440000 تومان
    تعداد صفحات: 443 صفحه
    شابک: 978-600-462-158-8
    امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)

    گرسنگی، بیماری، جنگ، رنج، بشر موفق شده همه اینها را از میان بردارد. او حتی مرگ را هم از بین برده است و حالا نامیرا شده است. در چنین وضعیتی فقط داس‌ها می‌توانند به زندگی‌ها پایان دهند؛ به آن‌ها فرمان داده شده که برای کنترل جمعیت ساکنان زمین این کار را انجام دهند.

    سیترا و روئن به عنوان کارآموز یک داس انتخاب شده‌اند؛ نقشی که هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌خواهند بپذیرند. این دو نوجوان باید در زمینه‌ی هنر گرفتن جان‌ها حسابی زبردست شوند، چرا که می‌دانند عاقبت شکست در رقابتی که بین آن دو وجود دارد، از دست دادن جان خودشان است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

    کتاب اولین بخش از مجموعه‌ای سه‌گانه است.

    داستان با این جملات آغاز می‌شود:

    "عصر یک روز سرد ماه نوامبر بود که داس آمد. سیترا پشت میز ناهارخوری نشسته بود و با یک مساله‌ی سخت جبر کلنجار می‌رفت و نمی‌توانست مقدار X و Y را به دست آورد که این متغیر جدید و مرگبار، به معادله‌ی زندگی‌اش قدم گذاشت.

    برای خانواده‌ی ترانوا زیاد مهمان می‌آمد، به همین خاطر هم وقتی زنگ در را زدند، هیچ‌کس به دلش بد راه نداد؛ خورشید خاموش نشد و هیچ نشانه‌ای نبود که از رسیدن مرگ به خانه‌شان خبر دهد. شاید بهتر بود کائنات لطف می‌کرد و هشداری می‌داد اما در طرح کلی جهان، داس‌ها و ماموران جمع‌آوری مالیات، به یک اندازه ماورایی هستند. سروکله‌شان پیدا می‌شود، وظیفه‌ی ناخوشایندشان را انجام می‌دهند و می‌روند.

    مادرش در را باز کرد. سیترا، مهمان را ندید چون وقتی در باز می‌شد، جلوی دیدش را می‌گرفت و او را پنهان می‌کرد. او، مادرش را دید که چطور ناگهان بی‌حرکت همان‌جا ایستاد. انگار رگ‌های تنش سخت شده بودند. انگار اگر ضربه‌ای می‌خورد، به زمین می‌افتاد و خرد می‌شد ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    چلنجر دیپ
    نویسنده: نیل شوسترمن
    ترجمه: مرضیه ورشوساز
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 6)
    قیمت: 279000 تومان
    تعداد صفحات: 312 صفحه
    شابک: 978-600-8347-98-9
    کیدن بوش به موازات دنیای معمولی که همگان می‌بینند، شاهد دنیای دیگری است که در ذهن او جریان دارد. او صداهایی می‌شنود و رویاهایی می‌بیند، که دیگران از وجود آن بی‌خبرند. در یکی از این رویاها او با یک ناخدای کشتی ملاقات می‌کند و تصمیم می‌گیرد با آن‌ها به عمق گودال ماریانا سفر کند. حکایت کیدن بوش در این همراهی، حکایت سفر به اعماق تاریک و تنگ ذهن و در نهایت تلاش برای رهایی از سیاهچاله‌های درون است. نویسنده با تجربه‌ی منحصربه‌فردی که از این‌گونه سفرهای درونی دارد، شما را به دنیایی سراسر تجربه و همذات‌پنداری فرامی‌خواند تا با این همدلی بی‌نظیر، بتوانید از پس سفرهای سیاه و تاریک ذهنی خود با موفقیت برآیید. (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت انتشارات پرتقال)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "دو چیز را می‌دانی. یک: آن‌جا بوده‌ای. دو: محال است آن‌جا بوده باش. این دو واقعیت ناسازگار مثل توپ هستند و تو مثل شعبده‌بازها باید بلد باشی مدام دست‌به‌دستشان کنی. توپ سوم را هم لازم داری تا گردش توپ‌ها روان‌تر شود. توپ سوم زمان است که خیلی تندتر و دیوانه‌وارتر از چیزی که همه‌ی ما خیال می‌کنیم، می‌دود.
    ساعت پنج صبح است. این را می‌دانی چون یک ساعت باتری‌خور روی دیوار اتاقت هست و آن‌قدر بلند تیک‌تیک می‌کند که بعضی وقت‌ها مجبوری صدایش را با بالش خفه کنی. با این‌که این‌جا پنج صبح است، یک جای دیگر توی چین پنج بعدازظهر است و همین ثابت می‌کند اگر با دید جهانی به واقعیت‌های ناسازگار نگاه کنی، قابل فهم می‌شوند. البته حالا دیگر فهمیده‌ای فرستادن افکارت به چین همیشه هم خوب نیست.
    خواهرت توی اتاق کناری خواب است و پدر و مادرت توی دوتا اتاق آن‌طرف‌تر. پدرت خروپف می‌کند. تا چند لحظه‌ی دیگر مادرت آن‌قدر بهش سقلمه می‌زند که وادارش کند غلت بزن، بعد خروپف قطع می‌شود؛ شاید تا وقتی آفتا بزند. همه‌ی این‌ها طبیعی است و حسابی باعث آرامش می‌شود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    بی‌نظیر، مثل یک فیل
    نویسنده: لیندا اوتمن های
    ترجمه: سپیده صادق
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 5)
    قیمت: 259000 تومان
    تعداد صفحات: 244 صفحه
    شابک: 978-600-462-295-0
    لی‌لی عاشق پدربزرگ و مادربزرگش است. اما از کار اونها خوشش نمی‌آید. پدربزرگ و مادربزرگ لی‌لی توی کار سیرک هستند. به همین خاطر لی‌لی ترجیح می‌دهد با پدرش زندگی کند. دور از مادر بی‌مبالاتش و البته هرچه دورتر از فیل مورد علاقه‌ی پدربزرگش در سیرک، کوینسی.
    مرگ پدربزرگ اما باعث می‌شود که لی‌لی برای مراسم تدفین پدربزرگ به فلوریدا برود. او و کوینسی هر دو از مرگ پدربزرگ غمگین هستند. البته لی‌لی هنوز هم دل خوشی از کوینسی ندارد، اما او فیل مورد علاقه‌ی پدربزرگش بوده و حالا آنها هر دو عزادار یک نفر هستند. برای همین هم وقتی کوینسی توی دردسر می‌افتد، لی‌لی تصمیم می‌گیرد که برای نجات این یادگار پدربزرگش دست‌به‌کار شود ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "بالاخره دارم فیل‌سواری می‌کنم، سوار کویینی گریس، فیل سیرک بابابزرگ بیل هستم، ولی یک‌جورهایی انگار سوار کل دنیا شده‌ام. این بالا، روی این دنیای غیرقابل اعتماد و پرتکان (مثل دختر گاوچرانی ترسو سوار بر حیوانی پوست‌کلفت)، روی فیل خاکستری و پر چین‌وچروکی نشسته‌ام که آهسته‌آهسته پیش می‌رود. این فیل خویشاوند من است. چون خیلی قبل‌تر از آن که من به دنیا بیایم، یعنی از سی سال قبل، کویینی گریس پیش بابابزرگ بیل و مامان‌بزرگ ویولت بوده است و او را مثل بچه‌ی خودشان دوست دارند.
    به خس‌خس افتاده‌ام. معمولا هروقت نگرانم این‌طوری میدشوم، به‌خصوص توی هوای گرم. خیس عرق شده‌ام. جای نیش پشه‌ها روی پاهایم قرمز و متورم شده و حسابی می‌خارد. فیل‌سواری، آن‌طوری که در سایت‌های اینترنتی جنگل‌ها و حیات وحش می‌گویند، کار خارق‌العاده یا خاصی نیست ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    این کتاب را ممنوع کنید
    نویسنده: الن گرتز
    ترجمه: سارا عاشوری
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 11)
    قیمت: 239000 تومان
    تعداد صفحات: 205 صفحه
    شابک: 978-600-462-229-5
    همه چیز از روزی شروع شد که ایمی‌آن اولینجر خواست تنها کتاب مورد علاقه‌اش یعنی فرار از موزه‌ی نیویورک را از کتابخانه امانت بگیرد. همان موقع بود که کتابدار مدرسه خانم جونز خبر بد را به او داد. کتاب مورد علاقه‌اش ممنوع شده بود! آن هم فقط به این دلیل که مادر یکی از هم‌کلاسی‌ها فکر می‌کرد آن کتاب مناسب بچه‌ها نیست. ایمی‌آن تصمیم می‌گیرد کمد مدرسه‌اش را به کتابخانه‌ای برای کتاب‌های ممنوعه تبدیل کند و با این اتفاق بجنگد. وقتی همه از این ماجرا باخبر می‌شوند جنجال بزرگی توی مدرسه راه می‌افتد. چیزی نمی‌گذرد که ایمی‌آن و دوستانش درگیر جنگی غیرمنتظره می‌شوند که به خاطر حق تصمیم‌گیری برای کتاب‌خواندن به راه افتاده است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "همه‌چیز از روزی شروع شد که کتاب محبوبم از توی کتابخانه غیبش زد. اصلا خبر نداشتم که گم شده؛ حداقل تا آن‌موقع خبر نداشتم. فکر می‌کردم، کتابم هنوز توی قفسه است و مثل دختربچه‌ای که توی غذاخوری منتظر تنها دوستش نشسته، منتظر من است که بروم و پیدایش کنم. تنها چیزی که می‌خواستم این بود که قبل از رفتن به سالن اجتماعات، به سمت کتابخانه بدوم و کتاب محبوبم را امانت بگیرم؛ اما ربکا، تنها دوستم در دنیای واقعی، هنوز داشت درباره‌ی ثبت سایتی به نام خودمان حرف می‌زد.
    ربکا ازم پرسید: "تا حالا به ثبت سایت ایمی‌آن اولینجر دات کام، فکر کردی؟"
    "نه ربکا، هیچ‌وقت به همچین چیزی فکر نکرده‌م. من فقط نه سالمه؛ چرا باید خودم رو به زحمت بندازم که یه سایت به اسم خودم ثبت کنم. اون هم وقتی بابا و مامانم حتی بهم اجازه نمی‌دن از فیس‌بوک استفاده کنم؟"
    این چیزی بود که می‌خواستم بگویم؛ ولی فقط گفتم: "نه."
    ربکا گفت: "بهتره بهش فکر کنی. تو یه اسم منحصر‌به‌فرد داری؛ ولی باز هم ممکنه یه نفر ثبتش بکنه. اون‌وقت می‌خوای چی‌کار کنی؟ همین حالا هم ربکا زیمرمن دات کام رو یکی برداشته! من فقط ده سالمه و هنوز هیچی نشده حقوق معنوی آینده‌م به باد رفته. جی زی و بیانسه هنوز یه ماه هم از تولد بچه‌شون نگذشته بود که به اسمش سایت ثبت کردن. فکرش رو بکن که مامان و بابای من از این چیزها سر درمی‌آوردن و وقتی به دنیا اومدم این کار رو می‌کردن." ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    اقیانوسی در ذهن
    نویسنده: کلر وندرپول
    ترجمه: عطیه الحسینی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 28)
    قیمت: 260000 تومان
    تعداد صفحات: 292 صفحه
    شابک: 978-600-8111-72-6
    جک به تازه‌گی مادرش را از دست داده. پدرش، که تازه از جنگ برگشته، جک را در یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در یک شهر ساحلی ثبت‌نام می‌کند. جک توی مدرسه بدبیاری‌های زیادی می‌آورد. در آستانه‌ی غرق‌شدن قرار می‌گیرد، در قایقرانی ضعیف است و ... همین باعث می‌شود از نظر روحی بیش از پیش ضعیف‌ شود. در همین حال با ارلی آشنا می‌شود. پسری که عجیب‌ترین شاگرد مدرسه است و عادت‌های خیلی عجیبی دارد. به ارلی گفته شده که برادرش در جنگ مرده اما ارلی این حرف‌ را باور نمی‌کند و می‌خواهد او را پیدا کند. برای همین جک و ارلی سفر خود را آغاز می‌کنند. در طول سفر ماجراهای زیادی برایشان اتفاق می‌افتد. اما سرانجام موفق می‌شوند و ارلی به برادرش می‌رسد. جک که در طول سفر چیزهای زیادی از ارلی یاد گرفته مهارت‌های بیشتری پیدا کرده و در طول سفر انگار آدم دیگری شده. بعد از سفر می‌بیند که روابطش با پدرش کاملا فرق کرده و با هم خوب هستند و او با غم از دست دادن مادرش کنار آمده است.
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "اولین باری که چشمتان به اقیانوس می‌افتد، معمولا یا ترسناک است یا هیجان‌انگیز. کاش برای من هم همین‌طور بود، اما من بالا آوردم؛ درست روی ساحل سنگی اقیانوس.
    چند ساعت پیش با یک هواپیمای باربری نظامی، به مین رسیده بودیم. توی تمام راه، این غول بزرگ کج‌وراست می‌شد و تلفق‌تولوق می‌کرد، ولی پدرم سرگرم خواندن کتابچه‌ی قوانین آماده‌باش نیروی دریایی و سنگربندی ساحلی بود. قبل از آن‌که سوار هواپیما بشوم حالت تهوع داشتم. وقتی از بالای میسوری می‌گذشتیم، حالم به‌هم خورد. بیشتر مسیر ایالت‌های اوهایو، پنسیلوانیا و نیویورک هم پاکت کاغذی را دودستی چسبانده بودم به دهانم. کاپیتان (منظورم پدرم است، نه خلبان) یک کلمه هم حرف نمی‌زد، اما می‌دانستم دارد با خودش فکر می‌کند که پسرش با این بیماری حرکت‌زدگی هرگز نمی‌تواند دریانورد بشود. راستش لباس روشن دریانوردی، زیاد هم به صورت سبزه‌ی من نمی‌آمد. زیرچشمی نگاهش می‌کردم. هنوز عادت نداشتم خیلی دوروبرش باشم ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    با گرگ‌ها
    نویسنده: کترین راندل
    ترجمه: آرزو مقدس
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 5)
    قیمت: 139000 تومان
    تعداد صفحات: 216 صفحه
    شابک: 978-600-8347-46-0
    مادر فئو یک وحشی‌کننده است. او گرگ‌هایی را که دلالان حیوانات وحشی در نوزادی از پدر و مادرشان جدا کرده و اهلی شده‌اند دوباره آموزش می‌دهد تا بتوانند به حیات‌وحش برگردند و به تنهایی در جنگل زندگی کنند.
    فئو هم دوست دارد یک وحشی‌کننده بشود. بنابراین تمام سعی‌اش را می‌کند تا فوت‌وفن این کار را از مادرش بیاموزد. اما همه مثل فئو و مادرش به گرگها علاقه ندارند. بنابراین وقتی مادر فئو اسیر می‌شود این فئو است که باید در جنگل سرد به دنبال او بگردد و از گرگ‌های مادرش یاد بگیرد که چطور زنده بماند.
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "یکی بود، یکی نبود. سال‌ها پیش دخترکی بود از اهالی روسیه. این دختر با اینکه موها و چشم‌ها و ناخن‌هایش همیشه تیره بودند و اخلاقی تند و طوفانی داشت، فقط وقت‌هایی عصبانی می‌شد که هیچ چاره‌ی دیگری نداشت. البته این‌جور وقت‌ها هم زیاد پیش می‌آمدند. اسم این دختر "فئودورا" بود.
    او در کلبه‌ای جنگلی زندگی می‌کرد که از چوب درخت‌های جنگل اطرافش، ساخته شده بود. دیوارها با پشم گوسفند عایق‌بندی شده بودند تا کلبه را در برابر سرمای سخت روسیه حفظ کنند و توی خانه با نور فانوس روشن شده بود. "فئو" این فانوس‌ها را با رنگ‌های جعبه‌ی آبرنگش نقاشی کرده بود و به همین دلیل هم نورهای قرمز و سبز و زرد از پنجره‌های خانه توی جنگل می‌افتاد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    چهار ستاره: منتقد کوچک
    نویسنده: ترا درمن
    ترجمه: الهام فیاضی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 4)
    قیمت: 77000 تومان
    تعداد صفحات: 239 صفحه
    شابک: 978-600-8675-69-3
    گلادیس از هفت‌سالگی آشپزی می‌کنه و دستپختش هم عالیه. اما پدر و مادر عاشق فست‌فود گلادیس اصلا از این موضوع خبر ندارند. وقتی که حادثه‌ای کوچک در آشپزخانه رخ می‌دهد، پدر و مادر گلادیس نزدیک شدن او را به اجاق گاز ممنوع می‌کنند. او از این موضوع خیلی دلخوره، اما خیلی زود فرصتی پیدا می‌کنه که تلافی این کار رو دربیاره. یکی از معروف‌ترین روزنامه‌های دنیا اشتباها با گلادیس تماس می‌گیره و از او می‌خواد که برای صفحه نقد رستوران‌هایشان مطلب بنویسد. اما گلادیس برای اینکه بتونه مطالبش را سر موقع به روزنامه برسونه و این رویایی‌ترین شغل دنیا را برای خودش حفظ کنه، باید مشکلاتی را هم از سر راه خودش برداره ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "گلادیس گتسبی پشت پیشخان آشپزخانه ایستاد. مشعل دمنده‌ی سنگین پدرش را با زحمت بلند کرد و لوله‌اش را روی فنجان سرامیکی نگه داشت. انگشتش را با احتیاط روی دکمه‌ی آتش گذاشت. کافی بود آن را فشار بدهد تا کاستاردهای ساده‌ی کوچکش ترد و خوشمزه شوند. درست در همیه لحظه، صدای کوبیده شدن در ماشین به گوشش خورد.
    یک‌لحظه از ترس خشکش زد، ولی وقتی به ساعت نگاه کرد، خیالش راحت شد. ساعت 5:16 دقیقه بود. یعنی چهل‌وچهار دقیقه مانده بود تا والدینش از سر کار برگردند. در ضمن، سابقه نداشت آن‌ها زودتر به خانه برسند. با خودش گفت، حتما صدای همسایه‌هاس، و دوباره سر کارش برگشت.
    گلادیس می‌دانست که این مشغل برای دسر درست‌کردن مناسب نیست؛ قد و قواره‌اش خیلی بزرگ‌تر از مشعلی بود که عکسش را توی کتاب "آشپزی برای تازه‌کارها" زده بودند. تازه، رویش علامت خطر بزرگی داشت و زیرش با خط درشت نوشته بود، "خطر، به‌شدت آتش‌گیر!" با وجود این خیال نداشت فقط چون والدینش وسایل مناسب آشپزی نداشتند، از خیر تجربه‌های تازه در آشپزی بگذرد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    چهاردهمین ماهی قرمز
    نویسنده: جنیفر ال. هالم
    ترجمه: مهناز بهرامی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 3)
    قیمت: 73000 تومان
    تعداد صفحات: 150 صفحه
    شابک: 978-600-462-144-1
    الی یازده سالشه و اصلا از تغییر خوشش نمیاد! او دلش برای کلاس پنجم تنگ میشه. الی دلش برای بهترین دوستش هم تنگ میشه. او حتی دلش برای ماهی قرمزش هم تنگ میشه. بعد یک روز سروکله‌ی یک پسربچه پیدا میشه. اون کمی قلدر و بدقلقه. از همه عجیب‌تر اینکه اون خیلی شبیه پدربزرگ درگذشته‌ی الی است. پدربزرگ الی در زمان حیاتش یک دانشمند بوده و اغلب اوقات به جاودانگی فکر می‌کرده. آیا ممکنه این پسربچه‌ی سربه‌هوا پدربزرگ عزیز الی باشه؟ یعنی بابابزرگ ملوین بالاخره تونسته که راز جوانی ابدی را کشف کنه؟ ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "وقتی مهدکودک می‌رفتم، یک مربی داشتیم که اسمش استارلیلی بود. او همیشه لباس‌های رنگین‌کمانی می‌پوشید و یک‌جور کوکی بی‌مزه با خودش می‌آورد که با گرانولا و تخم کتان درست می‌شد.
    استارلیلی یادمان داد وقت‌هایی که میان‌وعده می‌خوریم ساکت بنشینیم و وقتی عطسه می‌کنیم آرنجمان را جلوی دهانمان بگیریم و خمیر بازی را نخوریم (هرچند انگار خیلی از بچه‌ها فکر می‌کردند این آخری دل‌بخواهی است).
    یک روز او همه‌ی ما را با یک ماهی قرمز روانه‌ی خانه کرد. هر ده‌تایشان را از مغازه‌ی حیوانات خانگی یک دلار خریده بود. قبل از خداحافظی با ما کمی هم برای پدر و مادرهایمان سخنرانی کرد.
    برایشان توضیح داد که: "این ماهی‌ها به بچه‌های شما چرخه‌ی زندگی رو یاد می‌دن. ماهی‌های قرمز عمر کوتاهی دارن."
    من ماهی‌ام را به خانه بردم و اسمش را قرمزی گذاشتم. مثل هر بچه‌ی دیگری توی دنیا من هم فکر می‌کردم آن‌ها اصل‌اند. هرچند انگار قرمزی من تقریبا اصل از آب درآمد.
    چون قرمزی نمی‌مرد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    دختری که ماه را نوشید!
    نویسنده: کلی بارن‌هیل
    ترجمه: فروغ منصورقناعی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 165)
    قیمت: 390000 تومان
    تعداد صفحات: 296 صفحه
    شابک: 978-600-8347-81-1
    زانِ پیر، جادوگر دل‌رحمی است که به نوزادان قربانی و رهاشده در جنگل کمک می‌کند و آن‌ها را در طرف دیگر جنگل، به خانواده‌هایی می‌سپارد که بتوانند ازشان نگهداری کنند.
    ماجرا از روزی شروع می‌شود که زان به‌جای نور ستاره، نور ماه را به نوزادی می‌خوراند. زان به‌خوبی می‌داند که نباید قدرت جادویی ماه را دست‌کم بگیرد و نوزاد را به حال خود رها کند؛ پس چاره‌ای می‌اندیشد تا نوزاد با قدرتی که دارد، به خودش و دیگران آسیب نرساند. اما چگونه می‌توان مانع قدرت ماه شد؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "بله.
    یه جادوگر تو جنگله. همیشه یه جادوگر بوده.
    می‌شه یه‌بار هم که شده دست از شلوغ‌بازی برداری؟ وای خدایا! تا حالا بچه‌ای به این سرتقی ندیده بودم.
    نه عزیز دلم، تا حالا ندیدمش. هیچ‌کس ندیدتش. خیلی ساله. ما یه کارایی می‌کنیم تا هیچ‌وقت مجبور نشیم ببینیمش.
    کارای وحشتناک.
    مجبورم نکن بگم. تو که خودت می‌دونی.
    نمی‌تونم عزیزم. هشیکی نمی‌دونه اون چرا بچه‌ها رو می‌خواد. نمی‌دونم چرا همیشه اصرار داره کوچیک‌ترین عضو ما رو ببره. نمی‌شه راحت ازش بپرسیم. کسی تا حالا اونو ندیده. ما می‌خوایم خیالمون راحت باشه که هیچ‌وقت هم نمی‌بینیمش.
    معلومه که وجود داره. این چه سوالیه! یه نگاه به جنگل بنداز! خیلی خطرناکه! دودهای سمی، چاه‌ها، آتشفشان‌های جوشان و هزارتا خطر دیگه هر طرفش هست. فکر می‌کنی اینا اتفاقیه؟ نه! همه‌ی اینا به خاطر جادوگره و اگه به چیزی که می‌خواد عمل نکنیم، می‌دونی باهامون چی‌کار می‌کنه؟ ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    رویای دویدن
    نویسنده: وندلین ون درانن
    ترجمه: آناهیتا حضرتی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 33)
    قیمت: 350000 تومان
    تعداد صفحات: 335 صفحه
    شابک: 978-600-8111-82-5
    برای جسیکا دویدن همه‌ی زندگی است. برای همین هم وقتی در یک تصادف یکی از پاهایش را از دست می‌دهد، به نظرش زندگی‌اش به پایان رسیده. بنابراین وقتی به او می‌گویند که با کمک یک پای مصنوعی می‌تواند دوباره راه برود اصلا هیجان‌زده نمی‌شود . وقتی نشود دوید، راه رفتن را می‌خواهد چه کند؟
    کنار آمدن جسیکا با پای مصنوعی یک چیز است و تحمل دیگران که او را در مدرسه با این وضع می‌بینند، چیز دیگر. آیا او بالاخره می‌تواند دوباره روی پاهای خود بایستد و از آن مهم‌تر، بدود؟
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "زندگی‌ام به آخر خط رسیده!
    بعد از همه‌ی رویاهای شیرینی که مورفین برایم آورد، واقعیت عین یک کابوس انتظارم را می‌کشد.
    واقعیتی که توان روبه‌روشدن با آن را ندارم.
    آن‌قدر گریه می‌کنم تا خوابم ببرد. ای کاش وقتی از خواب بیدار می‌شوم، همه‌چیز تمام شده باشد. ولی هربار که بیدار می‌شوم، همین کابوس را توی بیداری می‌بینم!
    مامان زیر گوشم می‌گوید: "هیسسس. آروم باش، همه‌چی درست می‌شه." ولی چشم‌هایش ورم کرده و قرمز شده؛ معلوم است چیزی را که می‌گوید باور ندارد.
    ولی بابا نه، حتی سعی نمی‌کند الکی به من دروغ بگوید. چه فایده‌ای دارد؟ بابا خوب می‌داند چه بلایی سرم آمده ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    هشت کلید
    نویسنده: سوزان لافلور
    ترجمه: زهرا غفاری داریان
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 140 (چاپ 13)
    قیمت: 229000 تومان
    تعداد صفحات: 238 صفحه
    شابک: 978-600-8675-03-7
    پدر و مادر آلیس وقتی او خیلی کوچک بوده، مرده‌اند. برای همین هم آلیس از زمانی که یادش می‌آید در خانه‌ای بزرگ نزد عمو و عمه‌اش زندگی کرده. در کنار خانه‌ی عموی آلیس انباری هست و در طبقه‌ی بالای این انبار هشت در که از وقتی آلیس به یادش می‌آید همه آنها قفل بوده‌اند.
    اما کمی بعد از تولد دوازده سالگی آلیس کلیدی پیدا می‌کند. کلیدی که انگار پدرش خواسته که به دست او برسد. این کلید یکی از درهای قفل شده‌ی انبار را باز می‌کند و همین آغاز تغییرات بزرگی در زندگی آلیس است ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "همه‌ی ماجرا درست روز قبل از شروع کلاس ششم آغاز شد. همان بار آخری که من و فرانکلین داشتیم با هم شوالیه‌بازی می‌کردیم.
    شوالیه‌بازی این‌طوری است که ما شمشیرهایمان را برمی‌داریم، مستقیم می‌دویم طرف جنگل و بعد انگار که مثلا داریم مبارزه‌ای واقعی انجام می‌دهیم، با شوالیه‌های نامرئی می‌جنگیم.
    وقتی شش سالمان بود، عمو هیو شمشیرهای چوبی‌مان را برایمان درست کرد و ما از همان موقع تا حالا این بازی را با هم انجام می‌دهیم. مادر فرانکلین از اینکه عمو هیو برایمان اسلحه درست کرده اصلا راضی نبود، ولی عمو خیالش را راحت کرد و بهش اطمینان داد بدترین بلایی که با این شمشیرها ممکن است سرمان بیاید، زخمی شدن دست و پایمان با تراشه‌های چوب است که تازه این اتفاق هم فقط چندبار برایمان پیش آمد.
    ما هیچ‌وقت واقعا با هم نمی‌جنگیم ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    کتاب‌بازها
    نویسنده: جنیفر چمبلیس برتمن
    ترجمه: امین توکلی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 32)
    قیمت: 300000 تومان
    تعداد صفحات: 328 صفحه
    شابک: 978-600-8111-94-8
    امیلی خیلی خوشحاله که با خانواده‌اش به شهر سانفرانسیسکو اومده. چون این شهر محل زندگی قهرمان محبوبش گریسون گریسولد است. گریسولد ناشر کتاب و تولیدکننده یک بازی باحال کامپیوتری به نام "کتاب‌بازها" است. اما به محض ورود امیلی و خانواده‌اش به شهر، او متوجه میشه که به گریسولد حمله شده و او حالا در بیمارستان در وضعیت کما به سر می‌بره. در این وضعیت هیچکس از تازه‌ترین بازی گریسولد که همه منتظر انتشارش بودند، خبر نداره. امیلی یک کتاب عجیب پیدا می‌کنه و متوجه میشه که این کتاب متعلق به گریسولده و احتمالا تنها نسخه از جدیدترین بازی او. به همین خاطر امیلی به همراه دوستش جیمز شروع به حل معماهای بازی گریسولد می‌کنه. غافل از اینکه حمله‌کنندگان به گریسولد دنبال آنها هم هستند ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "گریسون گریسولد که موهای نقره‌ای رنگش مثل بال کبوتر بالای سرش بالا و پایین می‌رفت، سوت‌زنان از خیابان مارکت پایین می‌آمد. او عصای پیاده‌روی مخصوصش را که رنگ‌های انتشارات بیساید، راه‌راه رویش کشیده شده بود، هماهنگ با سوت زدنش روی زمین می‌زد و جلو می‌رفت. چند لحظه بعد، تاکسی‌ای از راه رسید و بوق زد. راننده که به سمت شیشه‌ی سرنشین خم شده بود گفت:
    "آقای گریسولد! می‌خواید برسونمتون؟ این‌دفعه مهمون هستید، دوست من."
    "خیلی لطف داری، ولی همین‌طوری راحتم، ممنون." آقای گریسولد در جواب و به نشانه‌ی قدردانی عصایش را بالا برد. او ترجیح می‌داد با اتوبوس‌های برقی یا مترو رفت‌وآمد کند. هرچه باشد، آن‌ها رگ‌های ارتباطی شهری بودند که آقای گریسولد عاشقش بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    تقریبا (مطلقا تقریبا)
    نویسنده: لیزا گراف
    ترجمه: مرضیه ورشوساز
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 9)
    قیمت: 279000 تومان
    تعداد صفحات: 288 صفحه
    شابک: 978-600-8111-89-4
    البی تازه مدرسه‌اش را عوض کرده. مدرسه قبلی او را جواب کرده چون فکر می‌کرده البی در درس خواندن و فهمیدن مطالب هم‌سطح بقیه‌ی بچه‌های هم‌سن خودش نیست. در مدرسه جدید هم وضع چندان فرقی نکرده. هنوز البی توی خیلی چیزها ضعیف است. با وجود تلاش بسیاری که می‌کند، هیچوقت نمی‌تواند در املا بهترین نمره را بگیرد. یا با وجود پشتکاری که دارد نمی‌تواند کتابهایی را که بقیه بچه‌ها در سن و سال او می‌خوانند، بخواند و موضوع‌شان را بفهمد. البی واقعا مشکل دارد! شکر خدا که در مدرسه جدید معلم‌ها خیلی باملاحظه‌تر هستند و برای کمک به البی تلاش بسیاری می‌کنند.
    اما بعد سر و کله‌ی کالیستا پیدا می‌شود. پرستار بچه‌ای که پدر و مادر البی استخدام کرده‌اند تا در نبود آنها البی را به مدرسه ببرد و بیاورد و مواظب او باشد. البی از هیچکدام از پرستارهای قبلی‌اش دل خوشی ندارد. اما کالیستا با همه‌ی آنها فرق می‌کند. او خیلی چیزها به البی یاد می‌دهد و به او یادآوری می‌کند که بقیه‌ی آدم‌ها هم هرکدام ضعف‌ها و قوت‌های خودشان را دارند.
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "- همه که نمی‌تونن بالاترین سنگ باشن.
    این حرفی بود که بابابزرگ پارک به مامان زد. فکر کرده بودند من خوابم و نمی‌شنوم یا نمی‌دانم. اما من گوشم تیز است.
    - باید یه سری سنگ زیر باشه که بتونی بقیه سنگ‌ها رو روشون بچینی.
    توی اتاقم نشسته بودم و عروسک‌های ارتشی‌ام را یکی‌یکی از روی طاقچه‌ی لب پنجره می‌انداختم پایین. بابا گفته بود که دیگر بزرگ شده‌ام. برای همین، باهاشان بازی نمی‌کردم. فقط تپ، تپ، تپ می‌انداختمشان پایین، روی تخت؛ اما یواش، که کسی صدایش را نشنود؛ تپ ... تپ ... . نمی‌دانم چرا، اما با شنیدن حرف‌هایشان حس کردم توی دلم سنگین شده. شاید هم بیرون بدنم سنگین شده بود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    کبوترهای وحشی
    نویسنده: ایمی تیمبرلیک
    ترجمه: نیلوفر امن‌زاده
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 11)
    قیمت: 229000 تومان
    تعداد صفحات: 232 صفحه
    شابک: 978-600-8111-75-7
    داستان کتاب در فضایی وسترن می‌گذرد. در شهری در ویسکانسین در سال 1871، کلانتر جسد غیرقابل شناسایی دختری را با خود به شهر می‌آورد که لباس‌های آگاتا، خواهر جرجی را به تن دارد. خانواده همه برای خاکسپاری آگاتا آماده می‌شوند اما جرجی باور نمی‌کند که خواهرش مرده باشد. او که تیراندازی ماهر است، تفنگ خود را برمی‌دارد و به سمت غرب می‌رود تا بفهمد که چه بر سر خواهرش آمده ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "ماجرا این‌گونه شروع شد. یادم می‌آید در هفتم ژوئن 1871 فکرش به سرم زد. این تاریخ توی ذهنم مانده چون روز اولین خاکسپاری خواهرم بود و من می‌دانستم که این آخرین خاکسپاری‌اش نیست ... به خاطر همین بود که از خانه رفتم. این نسخه‌ی کوتاه ماجراست.
    اما مطمئنم ترجیح می‌دهید به جای نسخه‌ی کوتاه، نسخه‌ی طولانی را بشنوید.
    در لحظه‌ای که این فکر از سرم گذشت. بین مامان و پدربزرگ بولت گیر افتاده بودم. مامان مثل یک مجسمه‌ی سیاه‌پوش شده بود و تنها فرقش با مجسمه، حرکت انگشت‌های شست و اشاره‌اش روی یک تکه پارچه‌ی سبزآبی بود. پدربزرگ بولت آه کشید و دست‌هایش را روی کلاهی که جلوی شکمش نگه داشته بود جابه‌جا کرد. دیدن جناب کشیش در آن‌طرف چاله‌ی دو متری، یادم انداخت که من "خواهر مرحومه" هستم؛ یک عنوان شیک و پیک برای کسی که آرام می‌ایستد، زبانش را نگه می‌دارد و خودش را عزادار نشان می‌دهد. اما من اصلا نمی‌توانستم ثابت بمانم ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    اشتیاق یخی
    نویسنده: تری لین جانسون
    ترجمه: عادله قلی‌پور
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 11)
    قیمت: 220000 تومان
    تعداد صفحات: 184 صفحه
    شابک: 978-600-8347-90-3
    ویکی بعد از مرگ پدرش تصمیم می‌گیرد قهرمان مسابقات سورتمه‌سواری شود، تا آرزوی پدرش را برآورده کند. اما مادرش اجازه نمی‌دهد او سگ‌های جدیدی بخرد. پس ویکی خودش به تنهایی راه می‌افتد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "هر هشت‌تا سگ سورتمه‌ام دوبه‌دو جلوتر از خودم صف کشیده بودند؛ آن‌ها بی‌صبرانه به زمین چنگ می‌زدند و به لرزش صدای بلندگو گوش می‌دادند.
    "و این هم تیم شماره‌ی پنج ... دختر همشهری‌مون ... ویکتوریا سکورد!"
    صدای مردانه‌ای از بلندگو درباره‌ی مسابقه‌های قبلی‌ام حرف می‌زد و "بین"، سردسته‌ی سگ‌هایم، دم نازکش را توی هوا به این‌طرف و آن‌طرف تاب می‌داد.
    تا آمد خیز بردارد و بپرد، چشمش به چشم من افتاد. چنان صدایی از خودش درآورد که مو به تنم سیخ شد و دندان‌هایم به‌هم خورد. فریاد زدم: "آروم باش پسر!" و بعد محکم به افسار سورتمه چسبیدم.
    همیشه از نقطه‌ی شروع نفرت داشتم. با وجود بیشتر از صدتا سگ، حال‌وهوای آنجا حسابی حال آدم را آشفته می‌کند. واق‌واق سگ‌های تیم پشت سری توی گوشم پیچیده بود و بوی گند خرابکاری‌شان که به کف کفش‌هایم چسبیده بود، مشامم را اذیت می‌کرد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    سیرک میراندا
    نویسنده: کیسی بیزلی
    ترجمه: ندا احمدی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 10)
    قیمت: 249000 تومان
    تعداد صفحات: 247 صفحه
    شابک: 978-600-8111-74-0
    پدربزرگ میکا در بستر مرگ است و عمه‌اش گرترودیس آمده تا از او مراقبت کند. در این حال اما پدربزرگ همچنان داستان سیرک میراندا و حیوانات و کارکنان جادویی آن را برای میکا تعریف می‌کند. پدربزرگ بالاخره روزی به میکا ثابت می‌کند که سیرک میراندا وجود دارد. میکا که حالا می‌داند چگونه باید به سیرک برود، با دوستش جنی راه می‌افتد تا قدرتمندترین شعبده‌باز دنیا را آنجا پیدا کند. شعبده‌باز از قدیم به پدربزرگ یک معجزه بدهکار بوده و حالا میکا می‌رود تا از او بخواهد پدربزرگش را از مرگ نجات بدهد. مشکل اما اینجاست که شعبده‌باز اصلا خیال ندارد بدهی خودش را صاف کند ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "چهار کلمه‌ی ناقابل، تمام آن چیزی بود که می‌توانست اوضاع را روبه‌راه کند. زمزمه‌ی کلمه‌ها، از اتاق طبقه‌ی بالا می‌آمد و با صدای خش‌خش کاغذ و بوی گند شربت گلودرد، همراه بود. پیرمرد، با صدای کشدار سرفه و خس‌خس نفس‌هایش، مشغول نوشتن نامه‌ی مهمی بود.
    به: لایت‌بندر
    در: سیرک میراندا!
    باید ببینمتان! سال‌ها از زمانی که در سیرک میراندا بودم، گذشته؛ اما امیدوارم من را به خاطر بیاورید. من هرگز شما را فراموش نکرده‌ام. اسم من "افرایم تاتل" است. اگر یادتان باشد، در زمان جنگ، وقتی پسربچه‌ی کوچکی بودم، همدیگر را ملاقات کردیم. شما به من قول یک معجزه دادید؛ یادتان هست؟ نمی‌دانم این پیغام را چطور به دستتان برسانم, از وقتی خیلی جوان‌تر بودم، تا همین حالا، هیچ خبری از سیرک شما نشنیده‌ام؛ اما به من قولی داده بودید و من در تمام این سال‌ها، مطمئن بودم که هر وقت نیاز باشد، به کمکم می‌آیید ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    روباهی به نام پکس
    نویسنده: سارا پنی‌پکر
    ترجمه: بهرنگ خسروی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 33)
    قیمت: 240000 تومان
    تعداد صفحات: 216 صفحه
    شابک: 978-600-8347-02-6
    امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
    پیتر پکس را وقتی خیلی کوچک بود پیدا کرده و چون پدر و مادرش مرده بودند، از او در خانه نگهداری کرده است. برای پکس پیتر هم پدر هست و هم مادر. اما حالا جنگ دارد به محل زندگی پیتر نزدیک می‌شود و پدر پیتر تصمیم دارد که او را برای امنیت بیشتر نزد پدربزرگش بفرستد. پیتر نمی‌تواند پکس را به همراه خود ببرد بنابراین برخلاف میل او و به دستور پدر، آنها یکروز روباه جوان را در جنگل رها می‌کنند.
    پیتر نزد پدربزرگ می‌رود، اما همچنان نگران پکس است. بنابراین تصمیم می‌گیرد از خانه پدربزرگ فرار کند و به تنهایی به دنبال پکس برود ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "روباه قبل از پسر متوجه کم‌شدن سرعت اتومبیل شد. او همیشه همه‌چیز را زودتر از بقیه حس می‌کرد؛ در طول ستون فقراتش، با نوک پنجه‌هایش، و در موهای ریز و حساس مچ‌هایش ... تکان‌های اتومبیل را حس کرد و فهمید جاده ناصاف‌تر شده است. از روی پاهای پسر بلند شد و نسیمی را که از پنجره‌ی باز اتومبیل به داخل می‌آمد، بو کشید. این بو نشانه‌ی آن بود که دارند به جنگل نزدیک می‌شوند. بوی تند درخت کاج، بوی چوب مخصوص و پوست تنه‌اش، بوی میوه‌ی مخروطی شکل و برگ‌های سوزنی‌اش، همگی انگار هوا را مثل تیری که از کمان رها شده باشد، می‌شکافت و جلو می‌آمد؛ اما روباه، به‌غیر از این، بوهای دیگری را هم احساس می‌کرد؛ عطر ملایم شبدر و سیر وحشی، بوی سرخس و صدها چیز دیگر که شاید به عمرش هیچ‌وقت ندیده بود؛ اما می‌فهمید که بوی تازه و تندی دارند ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    ربات جنگلی
    نویسنده: پیتر براون
    ترجمه: آناهیتا حضرتی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 8)
    قیمت: 230000 تومان
    تعداد صفحات: 240 صفحه
    شابک: 978-600-8111-90-0
    کشتی باری حاوی یک محموله ربات به علت طوفان غرق می‌شود. از محموله کشتی، یک ربات به نام رز سالم به جزیره‌ای می‌رسد و وقتی حیوانات جزیره مشغول وارسی آن هستند، ناخواسته روشن می‌شود. رز که برنامه‌ریزی شده تا به انسان‌ها خدمت کند، در جزیره به این سو و آن سو می‌رود. او کم‌کم با تهدیدهای موجود در جزیره آشنا می‌شود و با کمک به حیوانات جزیره اعتماد آنها را به خود جلب می‌کند. او حتی جوجه اردکی را به فرزندی قبول می‌کند و تربیت و مراقبت از او را برعهده می‌گیرد ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "داستان ما از وسط اقیانوس شروع می‌شود، با باد و باران و رعد و برق و موج‌های آن‌چنانی. طوفان خشمگین، توی سیاهی شب، می‌خروشید. وسط آن‌همه جوش و خروش، یک کشتی باری در حال غرق‌شدن بود. کشتی رفت
    پایین و
    پایین و
    پایین‌تر
    تا این‌که رسید به کف اقیانوس.
    با غرق شدن کشتی، یک‌عالمه جعبه روی سطح آب شناور شدند، ولی از آن‌جایی که طوفان پرتشان می‌کرد این‌طرف و آن‌طرف، یکی‌یکی شروع کردند به غرق‌شدن و فرورفتن توی آب اقیانوس. موج‌ها هم یکی‌یکی آن‌ها را بلعیدند، تا این‌که فقط پنج‌تا از آن‌ها باقی ماندند ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    جنگی که بالاخره نجاتم داد
    نویسنده: کیمبرلی بروبیکر بردلی
    ترجمه: مرضیه ورشوساز
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 22)
    قیمت: 299000 تومان
    تعداد صفحات: 314 صفحه
    شابک: 978-600-462-214-1
    داستان کتاب سرگذشت قهرمانان کتاب "جنگی که نجاتم داد" پی می‌گیرد.
    پای آدا پس از عمل جراحی‌اش کاملا درمان شده. جنگ جهانی دوم روزبه‌روز شدیدتر می‌شود و سختی‌ها و خطراتش در زندگی روزانه‌ی آدا، برادرش و دیگر دوستانش بیشتر نمایان می‌شود.
    بچه‌ها، پس از نابود شدن خانه‌ی سوزان در بمباران، به همراه او در کلبه‌ای متعلق به خانم تورتون با او و دخترش مگی زندگی می‌کنند. زندگی در این خانه‌ی شلوغ مشکلات خودش را دارد. اما این وسط سروکله‌ی روت هم پیدا می‌شود. یک دختر آلمانی یهودی. یعنی ممکن است این دختر آلمانی یک جاسوس باشد؟
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "ما شاید خیلی چیزها بدانیم، ولی لزوما باورشان نداریم.
    "آدا! باید یه چیزی بخوری!" صدای سوزان است که غر می‌زند و بعد دست‌های سوزان که فنجان چای یخ‌کرده‌ای را توی دست‌هایم فشار می‌دهد.
    گفتم: "نمی‌خوام. جدی نمی‌خوام."
    سوزان انگشت‌هایم را دور فنجان گذاشت و گفت: "می‌فهمم، ولی لطفا سعی کن. این آخرین چیزیه که اجازه داری بخوری. صبح تشنه‌ت می‌شه."
    پای راستم از مچ به پایین چرخیده بود. کل عمرم همین‌طوری بود. استخوان‌های مچم پیچ خورده بود و پیچ‌خورده رشد کرده بود، برای همین ناخن‌های پایم کشیده می‌شد به زمین و جایی که باید کف پا می‌شد رو به آسمان بود. راه رفتن آن‌قدر درد داشت که نگو. به جز جاهایی که پینه بسته بود پوست پایم زخم می‌شد و خون می‌آمد.
    آن شب که توی بیمارستان بودم - تقریبا سه سال قبل - دوشنبه 16 سپتامبر 1940، بیشتر از یک سال از جنگ بین هیتلر و تقریبا بقیه‌ی دنیا گذشته بود و یازده سال از جنگ بقیه‌ی دنیا و من ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    جنگی که نجاتم داد
    نویسنده: کیمبرلی بروبیکر بردلی
    ترجمه: مرضیه ورشوساز
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 40)
    قیمت: 259000 تومان
    تعداد صفحات: 289 صفحه
    شابک: 978-600-8111-68-9
    امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 2 نفر)
    آدا در تمام عمرش از اتاقی که به همراه مادر و برادرش در آن زندگی می‌کنه، بیرون نرفته. پاهای آدا بطور مادرزادی بدشکل و دفرمه هستند و به همین خاطر هم مادرش خجالت می‌کشه که مردم او را ببینند. او آدا را مجبور کرده تا یازده سال تمام دنیا را تنها از پنجره‌ی اتاقشان در طبقه سوم ببیند و دیدنی‌های آن را از زبان برادر کوچکترش بشنود.
    اما حالا جنگ شروع شده و قرار است آلمان‌ها شهرهای انگلستان، از جمله لندن را بمباران کنند. برای همین هم دولت برنامه‌ریزی کرده تا خانواده‌های اهل لندن بچه‌هایشان را به خارج از شهر و روستاهای مختلف کشور بفرستند تا در آنجا از گزند بمبارانها در امان باشند.
    مادر آدا تصمیم می‌گیرد جیمی، برادر کوچک آدا را به همراه بچه‌های دیگر به خارج از لندن بفرستد. اما مطابق معمول آدا باید در اتاق بماند تا کسی او را نبیند. صبح روز عزیمت، آدا و جیمی که دلشان نمی‌خواهد از هم جدا شوند، مخفیانه به ایستگاه قطار می‌روند و بدون اطلاع مادر قدم در راهی می‌گذارند که زندگی آدا را کاملا تغییر می‌دهد ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    " "آدا! بیا کنار از پشت اون پنجره!" صدای فریاد مام است. بازویم را گرفت و آن‌قدر محکم کشید که از روی صندلی افتادم و به زمین کوبیده شدم.
    "می‌خواستم به استیون وایت سلام کنم، همین." می‌دانستم که نباید جوابش را بدهم. اما بعضی وقت‌ها دهانم زودتر از مغزم کار می‌کرد. نمی‌دانم چرا آن تابستان شجاع شده بودم.
    مام سیلی محکمی زد. سرم از عقب به پایه‌ی صندلی خورد و تا چند ثانیه فقط ستاره می‌دیدم.
    مام گفت: "تو با هیش‌کی حرف نمی‌زنی! از روی مهربونی گفتم می‌تونی بیرون رو نیگا کنی، اگه بخوای حتی دماغت رو از پنجره ببری بیرون، دیگه تمومه! چه برسه بخوای با کسی حرف بزنی!"
    زیر لب گفتم: "جیمی که بیرونه."
    مام گفت: "چرا نباشه؟ مثل تو افلیج نیست که."
    لب‌هایم را به‌هم فشار دادم که جمله‌ی بعدی را نگویم، سرم را هم تکان دادم که از ذهنم بیرون برود ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    ماهی روی درخت
    نویسنده: لیندا ماللی هانت
    ترجمه: مرضیه ورشوساز
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 15)
    قیمت: 249000 تومان
    تعداد صفحات: 251 صفحه
    شابک: 978-600-8111-41-2
    الی نمی‌تونه چیزی بخونه! او برای مخفی کردن این مشکلش راه‌حل‌های خلاقانه‌ای داره و معلم‌ها و دیگر مسئولین مدرسه را با کلک‌های مختلف روی انگشتش می‌چرخونه. اما وقتی آقای دنیلز، معلم جدید کلاس‌شان، سر و کله‌اش پیدا میشه، اوضاع عوض میشه.
    آقای دانیلز متوجه میشه که الی دچار یک بیماری با نام خوانش‌پریشی (dyslexia) است. او می‌خواهد به الی کمک کند اما الی در تمام عمرش معتقد بوده که چون نمی‌تواند بخواند، پس خنگ است و خنگی هم از آن دردهاست که علاجی ندارد!
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "همیشه همان‌جاست. مطمئنم که هست؛ درست همان‌قدر که از زمین زیر پایم مطمئنم.
    خانم هال می‌پرسد: "خب الی، بالاخره می‌خوای بنویسی یا نه؟"
    اگر معلم بداخلاقی بود، راحت‌تر بودم.
    "بنویس دیگه. می‌دونم که می‌تونی."
    "اگه بهتون بگم می‌تونم با دندونام از درخت برم بالا چی؟ بازم بهم می‌گید می‌تونی؟"
    الیور می‌خندد و خودش را می‌اندازد روی میز؛ مثل دروازه‌بان‌ها که برای توپ شیرجه می‌زنند.
    شِی غرغر می‌کند: "الی، فقط واسه یه بار توی عمرت عادی رفتار کن!"
    کنار شِی، آلبرتِ هیکل‌گنده، با همان لباس تیره‌ی همیشگی که رویش نوشته "جرقه"، نشسته. یک‌دفعه سر جایش سیخ می‌شود، انگار که منتظر ترکیدن ترقه باشد.
    خانم هال یک نفس عمیق می‌کشد و می‌گوید: "الی، ببین ... من فقط می‌خوام یه صفحه درباره‌ی خودت بنویسی." ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    فرار از کتابخانه‌ی آقای لمونچلو
    نویسنده: کریس گرابنستاین
    ترجمه: مژگان ایمانی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 34)
    قیمت: 299000 تومان
    تعداد صفحات: 340 صفحه
    شابک: 978-600-8111-57-3
    امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
    آقای لمونچلو، سازنده‌ی معروف‌ترین بازی‌ها و سرگرمی‌های بچه‌ها، تصمیم گرفته که پس از سال‌ها کتابخانه جدیدی در شهرشان بسازد و به بچه‌ها نشان دهد که کتاب خواندن و پرسه زدن در کتابخانه، می‌تواند به اندازه‌ی بازی‌های رایانه‌ای و اینور و آنور رفتن در اینترنت، لذتبخش و هیجان‌انگیز باشد. حتی بیشتر از آن!
    کتابخانه‌ی آقای لمونچلو بسیار مجهز و پیشرفته است. آخر او با فروش بازی‌های مختلف خیلی پولدار شده و برای همین هم در ساختن کتابخانه سنگ‌تمام گذاشته است. برای شب افتتاحیه‌ی کتابخانه هم برنامه‌ریزی شده تا ده نفر از بچه‌های برگزیده مدرسه، شب را تا صبح در کتابخانه بگذرانند و پیش از بقیه مردم شهر از امکانات این کتابخانه استفاده کنند. اما وقتی کایل و دوستانش وارد کتابخانه می‌شوند، متوجه می‌شوند که آقای لمونچلو خواب دیگری برایشان دیده و با طراحی یک مسابقه بزرگ از آنها می‌خواهد تا راه خروج از کتابخانه را پیدا کنند و برنده‌ی بزرگترین بازی‌ای بشوند که تابه‌حال آقای لمونچلو طراحی کرده است!
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "کایل کیلی، برای یک هفته از بیرون رفتن محروم شد.
    همه‌چیز با میان‌بر زدن از وسط بوته‌ی رز محبوب مادرش شروع شد. تیغ‌ها دردناک بودند، اما کایل توانسته بود با لگدکردن چندتا بوته‌ی خار و گل اطلسی، پنج ثانیه از برادر بزرگترش، مایک، جلو بیفتد.
    کایل و برادرش، هر دو می‌دانستند که برای برنده‌شدن در مسابقه و پیدا کردن آخرین تکه از معما، باید به داخل خانه بروند.
    کایل طبق قوانین بازی، میوه‌ی کاجش را پیدا کرده بود. او میوه‌ی کاج را برای تمام‌کردن مرحله‌ی "بیرون از خانه" نیاز داشت. کایل مطمئن بود که مایک هم به‌آسانی توانسته است "گل زردرنگ" را بچیند؛ ماه ژوئن بود و گل‌های قاصدک همه‌جا روییده بودند.
    مایک فریاد زد: "بیخیال شو کایل! تو هیچ شانسی نداری." و هر دو با سرعت به‌سمت خانه دویدند ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    پاستیل‌های بنفش
    نویسنده: کاترین اپلگیت
    ترجمه: آناهیتا حضرتی
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 224)
    قیمت: 255000 تومان
    تعداد صفحات: 196 صفحه
    شابک: 978-600-8111-48-1
    امتیاز کتاب: (4.3 امتیاز با رای 3 نفر)
    جکسون در خانواده‌ای چهار نفره زندگی می‌کند. پدر او بیمار شد و کارش را از دست داد. مادر جکسون به عنوان پیشخدمت در رستوران‌های مختلف مشغول به کار است. اما زندگی برایشان خیلی سخت می‌گذرد و از نظر مالی تحت فشار هستند. تا الان یک بار مجبور شده‌اند که همه‌ی دار و ندار خود را بفروشند و برای مدتی در ماشین خود زندگی کنند. بعد از چند سال دوباره با مشکل مواجه شده‌اند و احتمال اینکه دوباره مجبور شوند در ماشین زندگی کنند، خیلی زیاد است. جکسون که خود را فردی منطقی می‌داند سعی می‌کند برای خانواده‌اش دردسر درست نکند، اما حضور دوست خیالی‌اش کرنشا چارچوب ذهنی‌اش را به هم می‌زند. کرنشا که گربه‌ای بسیار گنده است، اولین‌بار که خانواده جکسون بی‌خانمان شد، به کمک جکسون آمد تا بتواند مشکلاتش را راحت‌تر پذیرفته و آنها را حل کند. این بار نیز به سراغ جکسون آمده است و حضورش ماجراهایی را در پی دارد.
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "من چند چیز مهم درباره‌ی گربه‌ی موج‌سوار فهمیدم:
    اولین چیز؛ او یک گربه‌ی موج‌سوار است.
    دومین چیز؛ روی تی‌شرتش نوشته بود: "گربه‌ها سرور، سگ‌ها خاک‌برسر."
    سومین چیز، یک چتر بسته توی دستش داشت. انگار همه‌اش نگران خیس‌شدن بود؛ که البته وقتی خوب بهش فکر می‌کنی، می‌بینی با موج‌سواری جور درنمی‌آید.
    چهارمین چیز، انگار هیچ‌کس دیگری توی ساحل نمی‌دیدش.
    سوار یک موج درست‌وحسابی شده بود و خیلی نرم، سواری می‌کرد؛ اما همین‌که نزدیک ساحل شد، اشتباهی چترش را باز کرد. وزش تند باد، او را به آسمان برد و گربه، از بغل گوش مرغ دریایی رد شد ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    جزیره‌ی دکتر لیبریس
    نویسنده: کریس گرابنستاین
    ترجمه: نگار عباس‌پور
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 14)
    قیمت: 230000 تومان
    تعداد صفحات: 277 صفحه
    شابک: 978-600-8111-54-2
    بیلی امسال تابستان را در خانه‌ی دکتر لیبریس می‌گذراند و در عین ناباوری، درگیر اتفاق‌های عجیبی می‌شود.
    هروقت بیلی یکی از کتاب‌های کتابخانه‌ی شخصی دکتر لیبریس را باز می‌کند، صداهایی را از توی جزیره‌ی وسط دریاچه می‌شنود! انگار داستان‌هایی که می‌خواند، یکهو جان می‌گیرند و واقعی می‌شوند! (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "پدر "بیلی گیلفویل" دنده را عوض کرد و ماشین یک‌دفعه از جا کنده شد.
    در میان سروصدای موتور ماشین و وزش شدید باد، فریاد زد: "سفت بشین بچه‌جون! مگه اون تابلوی جاده‌ی پیچ‌درپیچ رو نمی‌بینی؟!"
    ماشین روباز، مثل جت جاده‌ی پیچ‌درپیچ زمین‌های ییلاقی را بالا می‌رفت و بیلی پیش خودش فکر می‌کرد که انگار سوار کهکشان‌پیمای "مارمولک فضایی" در کتاب تصویری موردعلاقه‌اش شده است.
    فریاد کشید: "یوهوووووو!"
    سقف ماشین باز بود. باد میان موهای بیلی می‌پیچید و مثل شلاق به این‌طرف و آن‌طرف می‌کوبیدشان. سنگ‌ریزه‌ها با شدت از زیر چرخ‌های ماشین به اطراف پرتاب می‌شدند و پشه‌ها، چلپ و چولوپ، پخش می‌شدند روی شیشه‌ی جلوی ماشین ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    یک پیاده‌روی طولانی تا آب
    نویسنده: لیندا سو پارک
    ترجمه: پونه افتخاری یکتا
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1402 (چاپ 10)
    قیمت: 84000 تومان
    تعداد صفحات: 112 صفحه
    شابک: 978-600-8111-40-5
    امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
    نویسنده دو داستان را بصورت موازی برای خواننده روایت می‌کند. داستان نی‌آ در سال 2008 و در جنوب سودان می‌گذرد. این دختربچه یازده‌ساله ناچار است برای بدست آوردن آب هر روز دو ساعت تا نزدیکترین برکه آب برود و ظرف آب خانواده را پر کند و برگردد. روزی دوبار!
    داستان دیگر در سال 1985 می‌گذرد و ماجرای پسربچه یازده‌ساله‌ای است با نام سلوا که از جنگ و ناآرامی در سودان فراری شده و در یک سرزمین وحشی و خشن برای پیدا کردن خانواده‌اش و رسیدن به مکانی آرام و به دور از جنگ و خونریزی با خطرهای مختلفی روبرو می‌شود.
    داستان این دو نوجوان یازده ساله که در دو زمان متفاوت زندگی کرده‌اند، بالاخره به هم پیوند می‌خورد و ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "رفتن آسان بود.
    موقع رفتن، بشکه‌ی بزرگ پلاستیکی خالی بود و نی‌آ با آن قدوقواره‌ی بلندش، به‌راحتی می‌توانست دسته‌اش را از این دست به آن دست جابه‌جا کند، بشکه را کنار خودش تاب بدهد یا توی بغلش بگیرد؛ و یا حتی می‌توانست آن را دنبال خودش بکشد. روی زمین بکوبدش و البته با هر ضربه، ابری از گردوغبار را هم به آسمان بفرستد!
    موقع رفتن، اصلا مجبور نبود وزن زیادی را تحمل کند؛ بازی‌بازی و مثلا سرخوشانه می‌رفت، اما هوا گرم بود و بااینکه هنوز خیلی مانده بود تا ظهر، حرارت خورشید آن‌قدر زیاد بود که راه‌رفتنش را سخت‌تر می‌کرد. همین می‌شد که حتی اگر بین راه هیچ توقفی نمی‌کرد، باز هم نیمی از زمان صبح تا ظهر را طول می‌کشید تا به مقصد برسد ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    شاید عروس دریایی
    نویسنده: الی بنجامین
    ترجمه: آرزو قلی‌زاده
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 36)
    قیمت: 280000 تومان
    تعداد صفحات: 288 صفحه
    شابک: 978-600-8111-47-4
    امتیاز کتاب: (4.4 امتیاز با رای 5 نفر)
    سوزی سوانسون همیشه چیزهایی می‌داند که بچه‌های هم‌سن و سالش نمی‌دانند؛ مثلا این‌که هر سال، عروس‌های دریایی به‌طور میانگین 150 میلیون‌بار نیش می‌زنند؛ یا هر بچه مدرسه‌ی راهنمایی، حدودا 20 میلیارد اتم شکسپیر در وجودش دارد؛ اما با این همه هوش وقتی با بهترین دوستش مشکلی پیدا می‌کند و قبل از این‌که بتواند دوباره با او دوست شود ...(برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "اگر به مدت کافی به عروس‌های دریایی نگاه کنید، تپش قلبشان را احساس می‌کنید. فرقی ندارد آن‌ها از کدام نوع باشند؛ "آتولا"ی خون‌قرمز با درخشش دل‌فریب و خیره‌کننده و یا گونه‌ی "کلاه‌گل‌دار" یا "آرلیا آریتا" که مثل ماه نیمه‌روشن است. وقتی به سرعت جمع می‌شوند و دوباره خود را رها می‌کنند، انگار ضربان دارند؛ جایی که تمام گمشده‌هایت در آن پنهان شده‌اند.
    البته عروس‌های دریایی قلبی ندارند، یعنی راستش نه قلب دارند، نه مغز، نه استخوان و نه خون؛ اما می‌توانید مدتی به آن‌ها نگاه کنید تا تپش قلبشان را حس کنید!
    خانم "ترتن" می‌گوید اگر 80 سال عمر کنی، قلبت سه میلیارد بار می‌تپد. داشتم سعی می‌کردم چنین عدد بزرگی را تصور کنم. سه میلیارد. سه میلیارد ساعت قبل، انسان‌های مدرن وجود نداشتند و فقط غارنشینان چشم گنده‌ی پرمو روی زمین زندگی می‌کردند که تنها صدایشان خِرخِر بود. سه میلیارد سال قبل، شاید زندگی هم وجود نداشت؛ و حالا ببین قلبت چقدر خوب کارش را انجام می‌دهد و می‌تواند تا سه میلیارد بار پشت سر هم بزند؛ البته به شرطی که تا آن‌وقت زنده باشی ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    من جوکم: یک داستان نوجوانانه
    نویسنده: جیمز پترسون
    ترجمه: بیتا ابراهیمی، بهشته خادم‌شریف
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 43)
    قیمت: 339000 تومان
    تعداد صفحات: 306 صفحه
    شابک: 978-600-8111-35-1
    جیمی گریم پسربچه‌ای که یک آرزو بیشتر در دنیا نداره. اون هم اینکه بتونه بزرگترین هنرمند کمدی دنیا بشه. او برای رسیدن به این هدفش مشکلات زیادی داره. اول اینکه برای رسیدن به این مقام اون باید توی مسابقه‌های مختلف "کمدی ایستاده" (Standup Comedy) شرکت کنه. اما جیمی معلوله و روی صندلی چرخ‌دار اینور و انور میره. بنابراین از همینجا مشکلاتش شروع میشه. اون تازه به شهر اومده و نزد خانواده عمویش زندگی می‌کنه. وقتی عموی جیمی بهش خبر می‌ده که بزودی قراره مسابقه‌ای با عنوان "بامزه‌ترین کمدین نوجوان دنیا" برگزار بشه، جیمی تصمیم می‌گیره توی این مسابقه شرکت کنه و ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "تا حالا یه کار مسخره کردین؟ یه کار خیلی مسخره ها؟ مثلا اینکه خودتون رو بکشین تا یه عالمه غریبه رو از خنده روده‌بر کنین. هان؟ مسخره‌ست دیگه.
    خداییش قبول دارین؟
    راستش داستان من راجع به همین کار خیلی مسخره‌ست؛ داستانی که با یه حال گند درست‌حسابی شروع می‌شه و در اصل یه درام مردافکنه. باور کنین. البته وسطش چندتایی اتفاق بامزه هم میفته، وگرنه که از غصه دق می‌کردیم.
    حالا دقیقا چی شد که اومدم مثل یه دونه ذرت در حال انفجار، زیر نورافکن داغ وایسادم، بالا پایین پریدم و ترکیدم؟ شر شر عرق ریختم و جلوی هزار جفت چشم که زل‌زل نیگام می‌کردن، وایستادم تا با نگاهاشون عین دریل سوراخ سوراخم کنن؟ بعله، سوال به‌جائیه ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    سرافینا و شنل سیاه
    نویسنده: رابرت بیتی
    ترجمه: شبنم حیدری‌پور
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1397 (چاپ 9)
    قیمت: 83000 تومان
    تعداد صفحات: 255 صفحه
    شابک: 978-600-8111-46-7
    سرافینا با پدرش توی زیرزمین یک عمارت زندگی می‌کرد. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا این‌که یک شب سرافینا با صحنه‌ی عجیبی روبرو شد. مرد غریبه‌ای که شنل سیاه پوشیده بود، سعی داشت دختری را بدزدد؛ شنل سیاه و جادویی که قدرت فوق‌العاده‌ای به مرد می‌داد. سرافینا که از گم شدن بچه‌ها در عمارت خبر داشت تصمیم گرفت کاری کند. برای همین از زیرزمین عمارت بالا آمد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "سرافینا چشم‌هایش را باز کرد. همه جای کارگاه را با دقت نگاه کرد تا ببیند وقتی خواب بوده، موش احمقی جرئت کرده پایش را در قلمرو او بگذارد یا نه. خوب می‌دانست که موش‌ها همین دوروبر، بین شیارهای تنگ و تاریک زیرزمین درندشت می‌لولند و منتظرند تا هر چیزی را که می‌توانند، از آشپزخانه و انبار بدزندند. او بیشتر روز را توی مکان دلخواه و دور از دسترسش چرت زده بود. پشت دیگ بخار زنگارگرفته‌ی کارگاه، خودش را روی تشک کهنه‌ای جمع کرده بود و آنجا را بیشتر از هر جای دیگری، خانه‌ی خودش می‌دانست. چکش‌ها، دنده‌ها، آچار و پیچ‌گوشتی‌ها از ستون‌های کارگاه آویزان بودند و بوی تکراری روغن ماشین، فضا را پر کرده بود. سرافینا به فضای تاریک اطرافش که رفته‌رفته تاریک و تاریک‌تر می‌شد، نگاهی انداخت و گوشش را برای شنیدن صداهای بیرون، خوب تیز کرد ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    من و داداش رباتم
    نویسنده: جیمز پترسون
    ترجمه: میترا امیری
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1401 (چاپ 9)
    قیمت: 97000 تومان
    تعداد صفحات: 317 صفحه
    شابک: 978-600-8111-45-0
    سامی و خانواده‌اش در یک خانه‌ی پر از ربات زندگی می‌کنند؛ و حالا مادرش در فکر ساختن یک ربات جدید است تا با سامی به مدرسه برود.
    سامی اصلا از این کار خوشش نمی‌آید؛
    اما مادرش پیش خودش فکر می‌کند که اگر این ربات را بسازد، سامی می‌تواند یک داداش ربات داشته باشد!
    خیلی هم بد نیست، نه؟
    اگر شما هم دوست دارید بدانید که زندگی کردن با یک عالمه ربات‌های هیجان‌انگیز و باهوش، چقدر می‌تواند متقاوت و جذاب باشد، با ما همراه شوید ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "سلام! من "سامی هایز رودریگز" هستم. شاید من را بشناسید؛ من همان بچه‌ای هستم که همه مسخره‌اش می‌کنند. چرا؟ چون مادرم مجبورم کرد یک ربات را با خودم به مدرسه ببرم؛ احمقانه‌ترین و خجالت‌آورترین چیزی که ممکن است در تاریخ یک مدرسه اتفاق بیفتد! یعنی حتی اگر تا عصر حجر و دوره‌ی انسان‌های اولیه هم به عقب برگردیم، باز هم محال است چنین اتفاقی برای کسی افتاده باشد!
    باید داستان این ربات دیوانه را برایتان تعریف کنم.
    سربه‌سرتان نمی‌گذارم، اما راستش او فکر می‌کند که برادرم است! باور کنید!
    و می‌دانید ایده‌ی احمقانه‌ی این ربات خنگ از کجا آمد؟ از مادرم! ..."

    چاپ کتاب تمام شده!

    ماهی چاق گنده‌ی من که زامبی شد
    نویسنده: مو اهارا
    ترجمه: الناز خضری
    ناشر: پرتقال
    سال نشر: 1403 (چاپ 19)
    قیمت: 210000 تومان
    تعداد صفحات: 183 صفحه
    شابک: 978-600-8111-42-9
    امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 1 نفر)
    مارک، برادر بزرگ تام، به تازگی دانشمند خبیثی شده که می‌خواهد روی ماهی‌قرمز تام آزمایش‌هایی انجام دهد. مارک با آزمایش‌هایش ماهی‌قرمز را مسموم می‌کند و تام نمی‌تواند او را نجات دهد. ... اما صبر کنید!
    تام با کمک دوستش ماهی‌قرمز را با شوک باتری الکتریکی به زندگی برمی‌گردانند و از آن به بعد اسم ماهی را فرانکی می‌گذارند؛ اما فرانکی دیگر یک ماهی‌قرمز معمولی نیست؛ او تبدیل به یک ماهی‌قرمز زامبی با قدرت هیپنوتیزم‌کننده شده و می‌خواهد انتقام بگیرد ...
    داستان با این جملات آغاز می‌شود:
    "دیروز برادر بزرگم، مارک، تبدیل شد به یک دانشمند خبیث واقعی. البته مارک تقریبا همیشه بدجنس بوده، معمولا من را هل می‌دهد یا به سمتم چیزمیز پرت می‌کند، زندانی‌ام می‌کند، مثل توپ شوتم می‌کند این‌ور و آن‌ور و از این‌جور کارهای خبیثانه، اما این آخری‌ها به یک شیطان واقعی تبدیل شده. ماجرا از آنجایی شروع شد که حرف زدن مارک به‌طور ناگهانی تغییر کرد.
    داد زد: "هی! تام! کنترل از راه دور! همین حالا!"
    مارک داشت بریده‌بریده حرف می‌زد؛ انگار که چیزی توی سرش کوبیده باشند و مغزش یک تکان اساسی خورده باشد. کنترل را از دستم قاپید و لگدی هم نثار پایم کرد. بعد زیرلبی گفت: "کودن!" ..."

    این کتاب را از جیره‌کتاب بخرید ...

    مشاهده و انتخاب کتاب‌های فهرست در بخش مشترکین

    در این فهرست کتاب‌های زیر معرفی شده‌اند: ماهی روی درخت (لیندا ماللی هانت)، جنگی که نجاتم داد (کیمبرلی بروبیکر بردلی)، فرار از کتابخانه‌ی آقای لمونچلو (کریس گرابنستاین)، پاستیل‌های بنفش (کاترین اپلگیت)، یک پیاده‌روی طولانی تا آب (لیندا سو پارک)، ماهی چاق گنده‌ی من که زامبی شد (مو اهارا)، جزیره‌ی دکتر لیبریس (کریس گرابنستاین)، من و داداش رباتم (جیمز پترسون)، شاید عروس دریایی (الی بنجامین)، سرافینا و شنل سیاه (رابرت بیتی)، من جوکم: یک داستان نوجوانانه (جیمز پترسون)، تقریبا (مطلقا تقریبا) (لیزا گراف)، روباهی به نام پکس (سارا پنی‌پکر)، دختری که ماه را نوشید! (کلی بارن‌هیل)، هشت کلید (سوزان لافلور)، کتاب‌بازها (جنیفر چمبلیس برتمن)، سیرک میراندا (کیسی بیزلی)، رویای دویدن (وندلین ون درانن)، اشتیاق یخی (تری لین جانسون)، کبوترهای وحشی (ایمی تیمبرلیک)، ربات جنگلی (پیتر براون)، جنگی که بالاخره نجاتم داد (کیمبرلی بروبیکر بردلی)، چهاردهمین ماهی قرمز (جنیفر ال. هالم)، چهار ستاره: منتقد کوچک (ترا درمن)، با گرگ‌ها (کترین راندل)، اقیانوسی در ذهن (کلر وندرپول)، این کتاب را ممنوع کنید (الن گرتز)، بی‌نظیر، مثل یک فیل (لیندا اوتمن های)، چلنجر دیپ (نیل شوسترمن)، داس مرگ (مجموعه داس مرگ - کتاب اول) (نیل شوسترمن)

    نظرات درباره اين مطلب  

    #2 یه کتابدوست 1400-05-29 15:36
    سلام من چهارتا از کتابایی که تو خوندی رو خوندم روباهی به نام پکس ربات جنگلی پاستیل های بنفش و شاید عروس دریایی. میشه خودتو معرفی کنی؟ من میرم کلاس پنجم و یازده سالمه. شما چطور؟ خب اگه تونستی جواب بده.
    نقل قول کردن
    #1 Timi 1400-02-24 14:27
    سلام من تیمی هستم و از توی این کتابا فقط پاستیل های بنفش رو خوندم. من تیمی کارناگاه ۷ جلدش و بیگ نیت ۷ جلدش و زمان کاغذی و نجات الاغ کوچولو و مهندس الی و جوهری که جان گرفت رو هم خوندم و لیست کتابایی که میخوام بخرم خیلی زیاده و من خیلی انتشارات پرتقال رو دوست دارم ولی چون من پرتقال ترش رو دوست دارم و پرتقال همش میگه شیرین ترین پرتقال دنیا هست من ازش بدم میاد.
    نقل قول کردن

    نظر بدهيد

    تصویر امنیتی
    تصویر امنیتی جدید

    حقوق كلیه مطالب منتشر شده در این پایگاه اطلاع‌رسانی متعلق به جیره‌كتاب است