چند روز پیش نوشتم که: "... زندگی [برای ما کتابفروشها،] اون قدیمها که کتابها فقط علمی-تخیلی بودند و "فانتزی" قاطی ماجرا نشده بود، خیلی آسانتر بود!"
آن زمانها یک قفسهی "علمی-تخیلی" داشتیم و هر کتابی که تویش به فضا و سفینهها و موجودات فرازمینی اشارهای رفته بود، در این قفسه قرار میدادیم. اما این روزها تفکیک کردن این دو "نوع" ادبی از همدیگر گاهی خیلی سخت میشود. شاید یک راه آسانش این باشد که خودمان را راحت کنیم و اسم قفسه را بگذاریم "فانتزی و علمی-تخیلی"! اما این راهحل برای طرفداران علمی-تخیلیها، که من هم جزوشان هستم، کمی جفا به ساحت کتابها و قفسهی مورد علاقهمان محسوب میشود.
به هر حال اما گذر زمانه و تغییرات ناشی از آن را نمیشود متوقف کرد یا نادیده گرفت. این روزها "فانتزی" گلسرسبد است و آن "علمی-تخیلی" خالص و ناب سالهای دور دیگر چندان طرفداری ندارد. کتابهای این نوع ادبی تند و تند چاپ و تجدیدچاپ میشوند و به گواهی همین تواتر انتشارشان به نظر میرسد که حتی در ایران "کتابنخوان" خودمان هم کتابهای این قفسه در میان موضوعهای دیگر، طرفداران بیشتری دارد (خدا سرکار خانم رولینگ را برای ناشران و کتابفروشان حفظ کند).
آنچه که در ادامه میآید دستچینی است از کتابهای فانتزی منتشر شده در ماههای اخیر به همراه چند انتخاب هم از سالهای دورتر که اخیرا دیدم در بازار بعد از مدتها دوباره تجدید چاپ شدهاند. امیدوارم به مرور به این فهرست کتابهای دیگری هم اضافه کنیم که در نهایت وقتی علاقمندان این قفسه به سراغ این صفحه آمدند، احساس کنند که بخش اعظم "باید خواند"های این قفسه در این فهرست معرفی شده است (الان احتمالا خیلی جامانده و جاافتاده دارد!)
اگر "فانتزیخوان حرفهای" هستید و میبینید کتاب مهمی در این فهرست جایش خالی است لطفا از امکان ثبت نظر در انتهای صفحه استفاده کنید و نام و نشان کتاب را برایمان بنویسید. تلاش میکنم در اسرع وقت نام و نشان پیشنهاد شما را هم در فهرست بگنجانیم و ... به این ترتیب در ترویج ادبیات فانتزی کوشا باشیم.
و اما کتابهای این فهرست:
فانتزیهای کلاسیک
اجازه بدهید معرفی کتابهای فانتزی را با فهرستی از آثار کلاسیک این قفسه که به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند شروغ کنیم. مبنای "کلاسیک بودن" یا نبودن را بعد از مدتی کلنجار، فهرستی در وب سایت گود ریدز قرار دادم که به نظرم با توجه به انتخابهایش مرجع قابل قبولی است.
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
ترجمه: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
سال نشر: 1401 (چاپ 14)
قیمت: 855000 تومان
تعداد صفحات: 798 صفحه
شابک: 978-964-334-116-9
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
"این کتاب به طور عمده درباره هابیتهاست و امید است که خواننده از خلال صفحات آن چیزهای زیادی درباره شخصیت و اندکی از تاریخشان را دریابد. اطلاعات بیشتر را در گزیدهای از "کتاب سرخ سرحد غربی" میتوان یافت که پیشتر با عنوان هابیت منتشر شده است. داستان از نخستین فصلهای "کتاب سرخ" اقتباس شده که نوشته خود بیلبو است، اولین هابیتی که آوازهاش در جهان پیچید و او آن را آنجا و بازگشت دوباره مینامید، چرا که کتاب درباره سفر او به شرق و بازگشت از آنجا بود، این ماجرا تمام هابیتها را درگیر وقایع عظیم آن دوران نمود و ما آن را در اینجا نقل خواهیم کرد ..."
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
ترجمه: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
سال نشر: 1401 (چاپ 11)
قیمت: 495000 تومان
تعداد صفحات: 432 صفحه
شابک: 978-964-334-200-5
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 5 نفر)
"روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی میکرد. نه از آن سوراخهای کثیف و نمور که پر از دم کرم است و بوی لجن میدهد، و باز نه از آن سوراخهای خشک و خالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمیشود؛ سوراخ، از آن سوراخهای هابیتی بود، و این یعنی آسایش.
یک در کاملا گرد داشت مثل پنجرهی کشتی، که رنگ سبز خورده بود، با یک دستگیرهی زرد و براق و برنجی درست در وسط. در به یک تالار لوله مانند شبیه تونل باز میشد: یک تونل خیلی دنج، بدون دود و دم، با دیوارهای تخته کوب و کف آجر شده و مفروش، مجهز به صندلیهای صیقل خورده، و یک عالمه، یک عالمه گل میخ برای آویختن کت و کلاه: این هابیت ما دلش غنج میزد برای دید و بازدید ..."
نویسنده: کلایو استیپلز لوئیس
ترجمه: امید اقتداری، منوچهر کریمزاده
ناشر: هرمس
سال نشر: 1401 (چاپ 6)
قیمت: 186000 تومان
تعداد صفحات: 169 صفحه
شابک: 978-964-7100-05-2
امتیاز کتاب: (3.8 امتیاز با رای 8 نفر)
پیتر، سوزان، ادموند و لوسی پونسی برای در امان ماندن از بمباران جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۰، از لندن به خانه یکی از اقوام خود، که در حومه انگلستان است، میروند. لوسی هنگام گشتوگذار در خانه، به طور اتفاقی وارد کمد لباسی میشود و در داخل آن دری به سرزمین جادویی نارنیا پیدا میکند. سرزمین نارنیا مدتی است که تحت سیطرهی جادوگر ظالمی با نام جادوگر سفید قرار گرفته است و بچهها، که به مرور با راهنمایی لوسی همگی قدم به نارنیا میگذارند، درگیر مبارزه با او و آزاد کردن نارنیا از دست جادوگر سفید میشوند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"روزگاری چهار بچه به نامهای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی بودند. این داستان درباره اتفاقی است که برای آنها افتاد. یعنی همان موقع که در زمان جنگ و بمباران هوایی، آنها را از لندن بیرون فرستاده بودند. آنها را به خانه پرفسوری پیر فرستاده بودند که در چند ده کیلومتری نزدیکترین ایستگاه راهآهن و سه کیلومتری نزدیکترین باجه پست در خارج شهر بود. پرفسور مجرد بود و در خانهای بسیار بزرگ زندگی میکرد که کدبانوی آن خانم مکردی بود و سه خدمتکار داشت. (اسم آنها هم ایوی، مارگارت و بتی بود؛ هرچند که نقش زیادی در کل قصه ندارند.) خود پرفسور پیرمردی با موهایی سفید و ژولیده بود. ریش سفیدش تقریبا تمام صورتش را میپوشاند و بچهها به محض اینکه او را دیدند، از او خوششان آمد؛ ولی آن شب اول که برای استقبال از آنها از در بیرون آمد، قیافهاش چنان عجیب بود که لوسی (که از همه کوچکتر بود) کمی از او ترسید و ادموند (که کمی از او بزرگتر بود) خندهاش گرفت ..."
نویسنده: میکائیل انده
ترجمه: شیرین بنیاحمد
ناشر: چشمه
سال نشر: 1395 (چاپ 3)
قیمت: 40000 تومان
تعداد صفحات: 578 صفحه
شابک: 978-964-5571-30-4
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
داستان کتاب از آنجایی آغاز میشود که دنیای رویاها با خطری جدی مواجه شده است. هیچ (و یا پوچی) به آرامی همه جا را فرا میگیرد. ملکهٔ بیآلایش که خود نیز به سختی بیمار است، جنگجویی به نام آتریو از نژاد سبزپوستان را برای پیدا کردن راه علاجی به دنبال جستجوی بزرگ میفرستد. آتریو بسیار شجاع است و با وجود اینکه هم سن و سال باستیان است، همانند بزرگترها فکر میکند … (خلاصه داستان ار وب سایت ویکیپدیا برداشت شده)
"این حروف روی درِ شیشهای مغازه کوچکی دیده میشد، یعنی هنگامی که از درون دکان کمنور از پشت شیشه به بیرون نگاه میکردی، این نوشته به نظر میآمد.
صبح تاریک و سرد یکی از روزهای پاییز بود. باران سیلآسا میبارید و قطرات آن از روی شیشه به پایین میلغزید و نوشته روی آن را در هم میکرد. چیزی که از ورای شیشه دیده میشد، تنها دیوار بارانخورده و پیسهدار آن سوی خیابان بود.
ناگهان درِ مغازه با چنان شدتی باز شدن که زنگوله بالای آن سراسیمه به صدا در آمد و مدتی طول کشید تا از حرکت باز ماند. مسبب این سر و صدا پسرک چاق ده یازده سالهای بود که موهای باران خوردهی قهوهای رنگ او روی صورتش ریخته بود و از پالتوی خیسش آب میچکید. بند چرمی کیف مدرسهاش را به روی یک شانه انداخته کمی رنگ پریده به نظر میرسید و نفسنفس میزد. ولی درست برخلاف شتابی که در لحظهی ورود داشت، اکنون در میان در میخکوب شده بود …"
نویسنده: نرتن جاستر
ترجمه: شهلا طهماسبی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1389 (چاپ 2)
قیمت: 6500 تومان
تعداد صفحات: 306 صفحه
شابک: 978-964-362-686-0
"زمانی پسری بود به اسم میلو، که حوصلهی خودش را نداشت؛ نه این که فکر کنید بعضی وقتها، نه، همیشه بیحوصله بود. وقتی که در مدرسه بود، آرزوی بیرون رفتن داشت و وقتی که بیرون بود، آرزوی مدرسه را داشت. در راه جایی که میرفت، به فکر خانه بود و وقتی که به خانه میرسید، به فکر رفتن بود. هر جا که بود، دلش میخواست جایی دیگر باشد و همینکه به آنجا میرسید، فکر میکرد بیجهت به خودش زحمت دادهاست. هیچچیز برای او جذاب و دلپذیر نبود، دست کم چیزهایی که میبایست جذاب و دلپذیر باشد …"
نویسنده: پاتریشیا ای. مککلیپ
ترجمه: مریم عزیزی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1399 (چاپ 1)
قیمت: 40000 تومان 36000 تومان
تعداد صفحات: 224 صفحه
شابک: 978-600-182-618-4
سیبل جوان به همراه جانورانی جادویی در باغ خود به تنهایی زندگی میکند و به هیچ موجود دیگری هم نیاز ندارد. او با استفاده از ذهنش با حیوانات خود ارتباط برقرار میکند و بههمین خاطر ارتباطی با دیگر موجودات دنیا ندارد. اما نظم زندگی او زمانی که جنگاوری با نوزادی در بغل به در باغ او میآید، برهممیریزد.
کورن، نوزاد ریانا، ملکه الد را همراه خود آورده تا او را به سیبل بسپارد. ریانا اخیرا بهدست همسرش دِرد، فرمانروای الد، کشته شده است. دِرد از عشق میان ریانا و نورل باخبر شده و هردو آنها را میکشد. حالا کورن دستور دارد نوزاد را به سیبل بسپارد تا از او نگهداری کند و با بزرگ شدن او جانشین و وارثی ناخواسته برای دِرد تربیت شود و به میدان آید.
سیبل نوزاد را قبول میکند و با اینکار ناخواسته درِ عشقها، خیانتها، انتقامها و ... انسانها را بر روی باغ ساکت و آرام خود میگشاید ..."
داستان با این جملات آغاز میشود:
"هیلدِ جادوگر در شهر پادشاهی موندور با زنی بیچیز درآمیخت و زن پسری زاد که یک چشمش سبز بود و چشم دیگرش سیاه. هیلد که چشمانی به سیاهی لجنزارهای فیربولگ داشت، چون باد از زندگی زن گذشت؛ اما کودکشان میک تا پانزدهسالگی در موندور باقی ماند. میک پسری درشتجثه و قوی بود و نزد آهنگر شاگردی میکرد. آنان که برای تعمیر ارابه یا نعلبندی میآمدند، از کندی و ترشرویی او کارشان به ناسزاگویی میکشید و در این مواقع، حسی خزنده چون هیولایی در تاریکی لجنزار در وجود میک زنده میشد. برمیگشت و با چشم سیاهش نگاهشان میکرد. آنها هم ساکت میشدند و از او فاصله میگرفتند. همچون آتشی که در دل هیزم نیمسوز و مرطوب خانه دارد رگهای از جادو در جان پسرک وجود داشت. کم پیش میآمد که صدای زمخت و خشنش را صرف همکلامی با کسی کند؛ اما وقتی در بازار اسبی، سگ گرسنهای یا کبوتری در قفس را نوازش میکرد آتش جادو در چشم سیاهش شعلهور میشد و صدایش لطافت رویایی رود سلینون را مییافت ..."
فانتزی برای کوچکترها
کتابهای فانتزی معمولا سن و سال نمیشناسند و در میان همهی گروههای سنی طرفدار دارند. اما خب بعضیهایشان توجه مخاطبهای کمسنوسالتر را هم به خودشان جمع میکنند.
چند عنوانی که در زیر میآیند، آنهایی هستند که به شهادت اهل فن اینچنین خاصیتی دارند و میتوان از آنها برای علاقمند کردن گروه سنی 10 الی 12 سال به کتابهای این قفسه، کمک گرفت.
نویسنده: جی. کی. رولینگ
ترجمه: سعید کبریایی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 7)
قیمت: 250000 تومان
تعداد صفحات: 348 صفحه
شابک: 978-600-182-828-7
امتیاز کتاب: (4.8 امتیاز با رای 21 نفر)
هری پسر یتیمی که پدر و مادرش را از دست داده، در شبی تاریک به خاله و شوهر خالهاش سپرده میشود تا از او مواظبت کنند و او را بزرگ کنند. هری در خانهی خالهاش خیلی سختی میکشد. خانوادهی خالهی هری بسیار پسرشان دادلی را لوس میکنند و در عوض هرچه دستشان میرسد به هری سرکوفت میزنند و او را اذیت میکنند.
اما پس از سالها، درست وقتی زمان مدرسه رفتن هری میشود اتفاقی میافتد. آدمهای عجیبی از راه میرسند و هری را با خود به شگفتانگیزترین مدرسهی شبانهروزی دنیا میبرند. به مدرسهی جادوگری هاگوارتز.
در هاگوارتز است که بالاخره هری متوجه میشود چه بلایی بر سر پدر و مادرش آمده و …
"آقا و خانم دورسلی ساکن خانهی شمارهی چهار خیابان پریوت درایو بودند. خانوادهی آنها بسیار معمولی و عادی بود و آنها از این بابت بسیار راضی و خشنود بودند. این خانواده به هیچ وجه با امور مرموز و اسرارآمیز سر و کار نداشتند زیرا سحر و جادو را امر مهمل و بیهودهای میپنداشتند و علاقهای به این گونه مسائل نداشتند.
آقای دورسلی مدیر شرکت دریلسازی گرونینگز، مردی درشتاندام و قوی هیکل بود با گردنی بسیار کوتاه که سبیل بلندی داشت. همسر او، خانم دورسلی زنی لاغراندام بود با موهای بور و گردنی کشیده و بلند. بلندی گردنش بسیار برایش مفید بود زیرا بیشتر وقتش را صرف سرک کشیدن به خانهی همسایهها میکرد. آنها پسری داشتند به نام دادلی که به عقیده خودشان لنگه نداشت ..."
نویسنده: دی. جی. مکهیل
ترجمه: ویدا اسلامیه
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1402 (چاپ 8)
قیمت: 295000 تومان
تعداد صفحات: 464 صفحه
شابک: 978-964-8944-44-0
این ماجرا تنها به زمینی که میشناسیم ختم نمیشود. بابی کمکم به این درک میرسد که زندگی در این جهان چنان که او تصور میکرد نیست. اما پیش از آن که بتواند مخالفتی از خود نشان بدهد به گسترهی دیگری به نام دندارن کشیده میشود. به قلمرویی که ساکنانش موجوداتی عجیبند. فرمانروای مستبد و جادوگری بر آن حکومت میکند و گرفتار انقلاب خطرناکی است.
اگر بابی بخواهد بار دیگر خانوادهاش را ببیند، باید نقش نجاتبخشی خود را تمام و کمال بپذیرد زیرا چنان که بر او آشکار میشود دندارن تازه آغاز ماجراست ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
این کتاب، کتاب اول از یک مجموعه ده جلدی است.
"امیدوارم تو باشی که این را میخوانی، مارک.
امیدوارم یک نفر این را بخواند چون تنها چیزی که در حال حاضر موجب میشود عقلم به کلی از سرم نپره، آوردن تمام اینها به روی کاغذ است، بلکه روزی که همه چیز تمام شد به کمک آن ثابت کنم که خالیبند نیستم. میدانی، دیروز دو اتفاق پیش آمد که زندگیم را تا ابد تغییر داد.
اولین اتفاق این بود که بالاخره کورتنی چتویند را دیدم. بله، همان کورتنی چتویند معروف که موقع فکر کردن لب پایینش را میگزد، با نگاه چشمهای خاکستری تیرهاش تا ته دلت نفوذ میکند، با لباس والیبالش قیافهای باور نکردنی پیدا میکند و همیشه بوی ملایم گل سرخ از او به مشام میرسد. آره، دیدمش. این اتفاق از مدتها پیش در حال وقوع بود و بالاخره پیش آمد. جانمی جان ..."
نویسنده: ا این کالفر
ترجمه: شیدا رنجبر
ناشر: افق
سال نشر: 1402 (چاپ 17)
قیمت: 310000 تومان
تعداد صفحات: 454 صفحه
شابک: 978-964-369-084-7
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 3 نفر)
آرتمیس خیال میکند از تمام قوانین جنها اطلاع دارد و آنها مثل موم در مشت او گرفتارند. اما جنها ناگهان برخلاف قوانین خود عمل میکنند و درگیری بالا میگیرد ...
"شهر هوشیمینه در فصل تابستان، بنا به معیارهای معمول، هوا به طرز خفقانآوری گرم است. گفتن این نکته لازم نیست که آرتمیس فاول هم اگر کاری تا این حد مهم و حیاتی در رابطه با نقشهاش نداشت، ممکن نبود چنین هوای ناراحتکنندهای را تحمل کند.
آفتاب به مذاق آرتمیس خوش نمیآمد. او با آفتاب سازگاری نداشت. ساعتهای طولانی در اتاق دربسته جلو مونیتور کامپیوتر نشستن، طراوت و شادابی پوستش را زدوده بود. مثل یک خونآشم سفید و رنگپریده بود و از نور آفتاب تقریبا به ستوه آمده بود ..."
نویسنده: نیل گیمن
ترجمه: کیوان عبیدی آشتیانی
ناشر: افق
سال نشر: 1402 (چاپ 4)
قیمت: 150000 تومان
تعداد صفحات: 352 صفحه
شابک: 978-964-7822-69-5
امتیاز کتاب: (3.7 امتیاز با رای 3 نفر)
اهالی گورستان، ارواح اهالی شهر در زمانهای دور و نزدیک، تصمیم میگیرند نوزاد را به فرزندخواندگی قبول کنند و از او نگهداری نمایند. آنها اسم نوزاد را “نوبادی” (هیچکس) میگذارند. سالها میگذرد و باد در گورستان بزرگ میشود اما نیروهای خطرناکی که جان خانوادهاش را گرفتهاند همچنان به دنبال او هستند.
"دستی در تاریکی خنجری را گرفته بود. خنجر دستهای از استخوان سیاه صیقلی داشت و تیغهای بهتر و برندهتر از هر تیغی. اگر به بدن کسی فرو میرفت شخص تا مدتی حس نمیکرد جایی از بدناش بریده شده است.
خنجر هر آنچه را که برای انجاماش به آن خانه آورده شده بود انجام داده و حالا دسته و تیغهاش خیس بود.
لایِ در خیابان هنوز باز بود، و خنجر و مردی که آن را در اختیار داشت از همانجا به داخل خانه آمده بودند و باریکههایی از مه شبانه پیچ و تاب میخورد و از لای درِ باز به داخل میخزید.
مردکِ همهکاره در پاگرد مکثی کرد. با دست چپ دستمال سفید بزرگی را از جیب کت سیاهاش بیرون آورد و با آن خنجر و دست راستِ پوشیده در دستکشاش که خنجر را گرفته بود پاک کرد؛ بعد دستمال را به کناری گذاشت. شکار تقریبا تمام شده بود. زن را در بسترش، مرد را کف اتاق خواب و بچهی بزرگتر را در اتاق خوش آب و رنگاش و در میان اسباببازیها و ماکتهای نیمهکارهاش رها کرده بود. فقط بچهی کوچولو و نوپای خانواده باقی مانده بود. با کشتن او ماموریتاش به پایان میرسید …"
کورالاین و والدین پرمشغلهاش به خانهای بزرگ و قدیمی اثاثکشی کردهاند، خانهای چنان بزرگ که کاوش گوشه و کنار آن سرگرمی خوبی برای کورالاین میشود که حوصلهاش از تنهایی سر رفتهاست. پشت چهاردهمین در از درهای متعدد خانه، کورالاین جهانی به کلی متفاوت کشف میکند، یک جهان آینهای معوج، که در آن بسیاری از آنچه کورالاین در رویاهای خود دیدهاست، و حتی نسخه بدلهایی از پدر و مادرش، یافت میشوند. کورالاین برای بازگشت به دنیای اصلی خود، ماجراهای جالبی در پیش رو دارد. (برگرفته از مقدمه کتاب، ترجمه مهسا ملکمرزبان)
داستان کتاب با این جملات آغاز میشود:
"کمی بعد از اینکه اسبابکشی کردند، کورالاین در را پیدا کرد.
خانه قدیمی بود - زیرشیروانی انباری شده بود و زیرزمینش سردابه بود و باغی به هم ریخته داشت که درختهای کهنسالی درونش روییده بود.
خانواده کارولاین صاحب تمام خانه نبودند - خانه خیلی بزرگ بود. بخشی از خانه مال آنها بود. در آن خانهی قدیمی آدمهای دیگری هم زندگی میکردند. خانم اسپینک و خانم فورسیبل طبقهی پایین خانهی کورالاین، یعنی طبقهی همکف زندگی میکردند. هر دو پیر و چاق بودند و چند سگ پاکوتاه داشتند که اسم چندتایشان هیمیش، اندرو و جاک بود. در اولین دیدارشان، خانم اسپینک به کورالاین گفته بود که خودش و خانم فورسیبل قدیم ندیمها هنرپیشه بودند ..."
نویسنده: لمونی اسنیکت
ترجمه: نسترن پاشایی
ناشر: ماهی
سال نشر: 1403 (چاپ 16)
قیمت: 125000 تومان
تعداد صفحات: 128 صفحه
شابک: 978-964-93333-1-1
امتیاز کتاب: (4.4 امتیاز با رای 14 نفر)
متاسفم که باید بگویم کتابی که در دست دارید، بیش از حد ناخوشایند است. این کتاب سرگذشت غمانگیز سه بچهی بسیار بدشانس است، که گرچه بچههایی زیبا و باهوش هستند، اما زندگیشان پر از رنج و بدبختی است. از همان اولین صفحهی کتاب که بچهها کنار دریا هستند و خبری بد به آنها میرسد، بلا و مصیبت در هر گوشهای در کمین آنهاست. شاید بشود گفت که آنها آهنربای بدشانسیها هستند.
در همین کتاب کوتاه، این سه بچه با یک تبهکار حریص و نفرتانگیز، لباسهای خارشآور، آتشسوزی مصیبتبار، نمایشی برای دزدیدن ثروتشان، و فرنی سرد برای صبحانه روبهرو میشوند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"اگر دوست دارید داستانهایی را بخوانید که پایان خوشی دارند، بهتر است کتاب دیگری دست بگیرید. این کتاب، پایان خوشی که ندارد، هیچ، آغاز خوشی هم ندارد. وانگهی آن وسطها هم ماجراهای چندان خوشی اتفاق نمیافتد. دلیلش هم این است که اصلا در زندگی سه بودلر نوجوان چیزهای شاد زیادی پیش نمیآید. ویولت، کلاوس و سانی بودلر، بچههای تیزهوش، جذاب و مبتکری بودند و صورت دلچسبی هم داشتند، اما تا بخواهید بدبیار بودند و بیشتر چیزهایی هم که به سرشان میآمد همهاش از بدبیاری و درماندگی بود. ببخشید که اینها را برایتان گفتم، چه میشود کرد، داستان بودلرها از این قرار است ..."
نویسنده: پاتریک نس
ترجمه: محمدرضا ملکی
ناشر: پیدایش
سال نشر: 1401 (چاپ 4)
قیمت: 205000 تومان
تعداد صفحات: 301 صفحه
شابک: 978-600-296-454-0
"هیولا درست بعد از نیمهشب، همان موقعی که همیشه هیولاها خودشان را نشان میدهند، ظاهر شد.
کانر در آن لحظه بیدار بود.
کابوس دیده بود. نه کابوسی جدید. همان کابوس همیشگی. خواب وحشتناکی که تازگیها زیاد میدید. خواب تاریکی، باد، جیغ. و دستهایی که هر چقدر هم آنها را محکم میگرفت، از میان انگشتانش سر میخوردند. کابوسی که پایانش همیشه …
کانر پچپچ کنان به تاریکی داخل اتاق خوابش گفت: "از اینجا برو." سعی میکرد کابوس را به عقب برگرداند و اجازه ندهد به دنبال او پا به دنیای بیداریش بگذارد. "همین حالا از اینجا برو."
به ساعتی که مادرش روی میز کنار تختش گذاشته بود، نگاهی انداخت. 12:7 هفت دقیقه از نیمهشب میگذشت. مسلما برای شبی که پایان روز مدرسه و شب قبل از روز یکشنبه بود، دیروقت به حساب میآمد..."
نویسنده: گارت نیکس
ترجمه: مریم رفیعی
ناشر: بهنام
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 200000 تومان
تعداد صفحات: 302 صفحه
شابک: 978-964-5668-72-1
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
اما به نظر میرسد که سرنوشت آرتور با سرنوشت ساکنان آن خانه گره خورده است و او چارهای ندارد جز این که برای نجات دنیای خود تن به مبارزه دهد.
"سعی کرده بودند وصیتنامه را نابود کنند، اما ظاهرا این کار از توانشان خارج بود. به همین دلیل آن را به دو صورت شکستند: اول از نظر جسمی که کاغذ پوستی را پاره و تکههای آن را در فضا و زمان پخش کردند؛ دوم از نظر روحی، چون حتی به یک شرط آن عمل نشد.
متولیان خیانتکار دوست نداشتند هیچیک از شروط وصیتنامه به اجرا درآید؛ به همین دلیل هر هفت تکهی وصیتنامه را با دقت بسیار پنهان کردند.
اولین و کماهمیتترین تکه را داخل کریستال صاف و شفافی که از الماس هم محکمتر بود، گذاشتند. بعد کریستال را در داخل جعبهای از جنس شیشهی نشکن قرار دادند و جعبه را داخل قفسی از نقره و مالاکیث گذاشتند و قفس را روی سطح خورشیدی مرده در نقطه انتهایی زمان میخکوب کردند …"
نویسنده: سوزان کالینز
ترجمه: عاطفه احمدی
ناشر: ویدا
سال نشر: 1400 (چاپ 5)
قیمت: 121000 تومان
تعداد صفحات: 268 صفحه
شابک: 978-600-2910-17-2
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
"گریگور پیشانیاش را برای مدتی طولانی به توری پنجره تکیه داده بود و حالا میتوانست رد چهارخانههای کوچکی را بالای ابروهایش حس کند. انگشتانش را روی برآمدگیها کشید و جلوی خودش را گرفت تا مثل انسانهای غارنشین داد نکشد. در سینهاش فریادی جمع شده بود، فریادی طولانی و از عمق وجود که بهدرد مواقع واقعا ضروری میخورد، مثل وقتی که بدون سلاح به ببری تیزدندان برخورده باشید یا در عصر یخبندان، آتشتان خاموش شده باشد. او حتی دهانش را هم باز کرد و پیش از آنکه سرش را دوباره و همراه با آه کوتاهی از سر ناامیدی به توری پنجره بکوبد، نفسی عمیق کشید ..."
فانتزیهای ایرانی
الان چند سالی است که نویسندگان ایرانی هم به نوشتن داستان در سبک فانتزی روی آوردهاند. تعدادی از فانتزیهای منتشر شده ایرانی هم مورد توجه خوانندگان قرار گرفته و تا چند نوبت تجدید چاپ شدهاند. چند عنوان از آنها که توجهام را جلب کردند در زیر برایتان میآورم. توصیه میکنم اگر پیگیر فانتزیهای ایرانی هستید و یکی از کتابهای زیر را خواندهاید حتما نظر و امتیاز خود را برای این کتابها در وب سایت جیرهکتاب درج کنید تا بقیه علاقمندان هم به خریدن و خواندن آنها ترغیب شوند.
نویسنده: آرمان آرین
ناشر: موج
سال نشر: 1401 (چاپ 9)
قیمت: 150000 تومان
تعداد صفحات: 224 صفحه
شابک: 978-964-5834-35-5
امتیاز کتاب: (3.9 امتیاز با رای 7 نفر)
" "اَشوَزدَنگهه"، نامش بود. پسری جوان از اهالی روستایی در شمال شرقی شهر "سیَلک". یکسال بیش نبود که به سیَلک آمده و اینطور پیشرفت کرده بود؛ حالا حسادت خیلیها را برمیانگیخت!
شبها وقتی از میان شاگردان، استاد "کوارَسمَن" ایلامی، او را به ساخت ترکیبات ویژه، بیدار نگاه میداشت دیگران با لوچههای آویزان، از دالان تاریک دخمه به اتاقها باز میگشتند ولی اشوزدنگهه در کنار استاد بیدار میماند تا ساخت ترکیبات پنهانی و گاه ممنوعه را بیازمایند و ساعتها در خواص نهانی اجسام، تحقیق کنند.
استاد که خود مردی خستگیناپذیر بود با دیدن شوق شاگرد، مصممتر تا پگاه آفتاب نمیخوابید و اینگونه خیلی زود برای همه مسلم شد که شاگرد ماندگار نزد استاد بزرگ در انتهای سال، کسی جز اشوزدنگهه نخواهد بود ..."
نویسنده: سیدعلی خواسته
ناشر: افق
سال نشر: 1400 (چاپ 4)
قیمت: 135000 تومان
تعداد صفحات: 468 صفحه
شابک: 978-964-369-956-7
"فرتیاد" یکی از جوانان این سرزمین است که با مادر و خواهرش زندگی میکند. پدر او جزو افراد رده بالای پادشاهی و از یاران نزدیک فرمانرواست. او همیشه مشغول جنگ است تا مردم از خطرهای اهریمنی در امان بمانند. پدر فرتیاد به تازگی دار و دسته راهزنی معروف و جفاکار را شکست داده و تبدیل به قهرمان کشور شده است و حالا خود را برای جنگی دیگر آماده میکند. هدف نهایی فرمانروا و افرادش این است که این سرزمین را از وجود تمامی اهریمنان و جادوگران پاک کنند.
فرتیاد یک توانایی خاص دارد و به پدرش قول داده که نگذارد کسی از آن باخبر بشود. او میتواند افکار انسانها را ردگیری کند و جای آدمها را پیدا کند. این توانایی او موجب دردسر بزرگی برایش میشود و پای او را که نوجوانی بیش نیست به ماجرای عجیبی میکشد، تا جایی که سرنوشت سرزمین پارلهآن در گروی تصمیمات و اقدامات او قرار میگیرد ...
"تاریکی.
همیشه از تاریکی میترسیدم.
در میان جنگلی تاریک و انبوه میدویدم. قطرات ریز باران روی صورت داغم به آرامی سر میخوردند. نفسکشیدن برایم سخت شده بود و هر لحظه احساس میکردم قلبم میخواهد از جا کنده شود. با این حال نمیتوانستم بایستم، میدانستم اهریمنی مخوف به دنبالم است و توقف با چیزی برابر نخواهد بود، جز مرگی دردناک.
آسمان سیاه و ابری بیشتر از همیشه به زمین نزدیک بود، آنقدر نزدیک که انگار نوک درختهای جنگل به آن میسایید. درختهایی که همراه زوزهی باد، مانند دریایی سیاه و مواج به اینسو و آنسو خم میشدند. آنقدر ترسیده بودم که هر شاخهی درختی را چنگالی میدیدم که برای گرفتنم دراز شده است. حتی نمیدانستم به کدام سمت میروم، به حاشیهی جنگل یا قلب آن ..."
نویسنده: حمیدرضا شاهآبادی
ناشر: افق
سال نشر: 1403 (چاپ 15)
قیمت: 255000 تومان
تعداد صفحات: 239 صفحه
شابک: 978-600-353-387-5
این کتاب، بخش اول از یک مجموعه سهگانه است.
"دیگر از کنار دیوارهای بلند، بیاعتنا رد نمیشوم. دیوار بلند فقط یک دیوار نیست؛ نشانهای است از چیزی که پشت آن یا حتی در دل آن پنهان شده است. پشت دیوارها چیزهایی هستند که نمیدانیم. چیزهایی که از آنها بیخبریم. چیزهایی که گاهی جذاب و شگفتآورند و گاهی هولناک و وحشتانگیز.
آخرینبار که یک دیوار بلند دیدم، پشت آن عمارتی بود بزرگ و قدیمی با ایوان بلند و ستونهای چوبی و حوض بزرگ سیاهرنگی که وسط حیاطش مثل دهان یک مرده باز مانده بود. عمارتی با دیوارهای بزرگ و پهن که به قول رضاقلیمیرزا، جنازههای بسیاری را در دل خود جا داده بودند و شبها از میانشان صداهای عجیبی به گوش میرسید. با دیدن آن عمارت بود که فهمیدم نباید از کنار دیوارهای بلند بیاعتنا گذشت ..."
نویسنده: مریم عزیزی
ناشر: افق
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 88000 تومان
تعداد صفحات: 469 صفحه
شابک: 978-600-353-047-8
کتاب بخش اول از یک مجموعه شش کتابی است. (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت goodreads.com)
"مهتاب پرغرور میتابید و پهنهی دشت زیر چتر فرمانرواییاش میدرخشید. درختان در باد ملایم آخر تابستان برگ میتکاندند و گلهای سرخ در پناه ساقههای درهمپیچیدهی یاس و پیچک، ستارگان را تماشا میکردند. ابرهای دور بر افقِ سایه سایه از کوههای بلند، طرح باران را زمزمه میکردند و بر تپهها و لابهلای بومادرانهای بهگلنشسته، کرههای تازه از شیرگرفتهی اسبهای بالدار خواب ماجراجوییهای روزی را که پشت سر گذاشته بودند میدیدند. مادران بیدار بودند و گوشبهزنگ تغییری قریب که زبانههایش نرم و خزنده پیش میآمد و فضای آرام دشت را اندکاندک زیر فلسهای خود میگرفت.
تککلبهی نوسازدشت، نیمهمحصور میان سروهای کهن، مانند دیگر شبها از گرمی مهر انباشته بود؛ آتش در اجاقش میسوخت و خندههای شیرین نوزادی ششماهه آفتاب را مهمان دیوارهای غرق در پیچک و یاسش میکرد. روشنایی چنان پایدار و مانا جلوه میکرد که درهمشکستن و فروریختنش، حادثهای دور از ذهن و نیازمند قرنها گذر زمان به نظر میآمد ..."
فانتزیهای بانونوشت
نمیدانم در نظر گرفتن این زیرگروه پسنیده است یا نه (ممکن است متهم به داشتن نگاه جنسیتزده بشوم!) اما خب برایم جالب است که در قفسه کتابهای فانتزی چقدر نویسنده زن حضور دارد. نویسندگانی که بسیاری هم آثاری موفق و پرآوازه نوشته و منتشر کردهاند. یک ویژگی دیگر اغلب فانتزیهای بانونوشت این است که بسیاری از آنها قهرمانشان را زن یا دختری نوجوان انتخاب کردهاند. این ویژگی آنقدر پررنگ است که یادم میآید زمانی توجه منتقدان هالیوود هم به این موضوع جلب شده بود، چون فانتزیهای موفق معمولا سر از پرده سینما هم درمیآورند. به هرحال وقتی به فهرست اولیهام نگاه کردم، دیدم اینجا هم بسیاری آثار بانونوشت داریم. پس فعلا این زیرگروه را بپذیرید تا ببینیم چه خواهد شد!
نویسنده: سوزان کالینز
ترجمه: شبنم سعادت
ناشر: افراز
سال نشر: 1397 (چاپ 5)
قیمت: 580000 تومان
تعداد صفحات: 406 صفحه
شابک: 978-964-243-317-9
امتیاز کتاب: (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)
وقتی کتنیس اوردین شانزده ساله قدم پیش میگذارد تا جای خواهرش را در مسابقات بگیرد، آن را به چشم حکم مرگ میبیند. اما کتنیس قبلا نیز در شرف مرگ بوده است. برای کتنیس تلاش برای زنده ماندن عادتی همیشگی است ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"از خواب برمیخیزم، سمت دیگر تخت سرد است. انگشتانم را دراز میکنم، و گرمای بدن پریم را جستجو میکنم اما تنها رویهی کرباسی و زبر تشک را حس میکنم. حتما خواب بد دیده و داخل رختخواب مادرم خزیده است. حتما همین کار را کرده است. امروز روز برداشت و جمعآوری است.
به آرنجم تکیه میدهم. روشنایی اتاق آنقدر هست که بتوانم ببینمشان. خواهر کوچکم، پریم، به پهلو خوابیده خود را در آغوش مادرم جمع کرده، و گونههایشان به یکدیگر چسبیده است. مادرم در خواب جوانتر به نظر میرسد، هنوز خسته و نگران است اما خیلی شکستخورده و از پاافتاده نیست. چهرهی پریم به تازگی شبنم صبحگاهی است، و مانند اسمش به زیبایی گل پامچال است. یک زمانی مادرم نیز بسیار زیبا بود. یا اینطور میگفتند ..."
نویسنده: ویکتوریا اویارد
ترجمه: محمدصالح نورانیزاده
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 11)
قیمت: 495000 تومان
تعداد صفحات: 512 صفحه
شابک: 978-600-182-170-7
پادشاه برای مخفی کردن این ناممکن، مجبورش میکند خود را شاهدختی گمشده معرفی کند و بعد به نامزدی یکی از شاهزادگان درآید. با هرچه بیشتر فرو رفتن در دنیای نقرهای، مر کارهایی انجام میدهد که آغازگر رقصی مرگبار هستند که شاهزادهها را در برابر هم و مر را در برابر احساسات خود قرار میدهد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"از "اولین جمعه" متنفرم. روستا را شلوغ میکند و حالا، در این گرمای تابستان، آخرین چیزی که هر کسی ممکن است بخواهد، همین است. از این جایی که من در سایه ایستادهام خیلی بد نیست؛ ولی بوی بدنهایی که به خاطر کار صبحگاهی عرق کردهاند؛ برای خراب کردن شیر کافیست. هوا به خاطر گرما و رطوبت میلرزد و حتی حوضچههای آبی هم که از طوفان دیروز مانده، داغ شده و رنگینکمانی از روغن و گریس روی آنها خودنمایی میکند.
کمکم همه مغازههایشان را میبندند و بازار خلوت میشود. مغازهدارها حواسپرت و بیخیال هستند و این به من کمک میکند تا هر چیز را که دلم میخواهد از جنسهایشان بردارم. تا زمانی که کارم تمام میشود، جیبهایم از جنسهای دزدی پر است و سیبی هم برای خوردن در مسیر در دستانم است ..."
نویسنده: طاهره مافی
ترجمه: شبنم سعادت
ناشر: پریان
سال نشر: 1403 (چاپ 45)
قیمت: 155000 تومان
تعداد صفحات: 261 صفحه
شابک: 978-600-7058-26-8
هیچکس نمیداند چرا تماس دست جولیت مرگبار است. اما "سازمان" برایش نقشههایی دارد. نقشههایی تا او را مثل سلاحی به کار گیرد.
اما جولیت هم نقشههای خودش را دارد. پس از یک عمر اسارت، سرانجام برای اولینبار پی میبرد قدرت مقابله و مبارزه دارد ... و آیندهای با همان پسری که فکر میکرد برای همیشه او را از دست داده است.
در این کتاب هیجانانگیز آغازین، نویسنده یک دنیای پادآرمانشهری میخکوبکننده، داستان ابرقهرمانی مهیج و قهرمانی فراموشنشدنی را معرفی میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"264 روز است که زندانی شدهام.
جز یک دفترچهی کوچک و خودکاری خراب و ارقام توی ذهنم مصاحبی ندارد. 1 پنجره. 4 دیوار. 44 مترمربع جا. 26 حرف الفبایی که در 264 روز تنهایی به آن سخن نگفتهام.
6336 ساعت از زمانی که انسان دیگری را لمس کردهام میگذرد.
به من گفتند: "یک همسلولی/هماتاقی خواهی داشت."
به من گفتند: "یک دیوانه دیگر درست مثل خودت/دیگه تنها نمیمونی."
آنها نوکرهای سازمان احیا هستند. ابتکاری که قرار بود به جامعه روبهمرگمان کمک کند. همان آدمهایی که من را از خانهی پدریام بیرون کشیدند و در آسایشگاهی زندانی کردند. آن هم بابت چیزی که دست خودم نیست. هیچکس اهمیتی نمیدهد که من خودم هم خبر نداشتم قادر به چه کاری هستم. که من خودم هم نمیدانستم دارم چهکار میکنم ..."
نویسنده: سامانتا شنن
ترجمه: حسین شهرابی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1398 (چاپ 2)
قیمت: 190000 تومان
تعداد صفحات: 598 صفحه
شابک: 978-600-182-120-2
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 3 نفر)
اما وقتی پیج را دستگیر میکنند، متوجه میشود قدرتی در پشت پرده وجود دارد بسیار پلیدتر و عظیمتر از قلعه. روشنبینها را به زندانی میبرند که خودش شهری مستقل است. شهر آکسفورد که دو قرن پیش از روی نقشهها محو کردند و الان در اختیار نژادی قدرتمند و فراطبیعی است به نام "رفائیم". روشنبینها ارزش زیادی برای رفائیم دارند: اما تنها در مقام سرباز و کارگر.
پیج را به یکی از رفائیم میسپرند به نام "سماک مشارتیم" یا "حارس" که مسئول آموزش و نگهداری از او باشد. حارس ارباب پیج است و در نتیجه دشمنش. اما اگر پیج بخواهد آزادیاش را به دست بیاورد، باید از ذهن حارس و انگیزههای مرموزش سر دربیاورد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"دوست دارم تصور کنم در ابتدا تعداد ما بیشتر بوده. البته گمان نکنم آنقدرها هم زیاد. با وجود این، بیشک بیشتر از تعداد الانمان بودهایم.
ما اقلیتی هستیم که دنیا وجودمان را نمیپذیرد. نه چون ما چیزی از جنس تخیل هستیم؛ که حتا آن هم ممنوع است. ما شبیه بقیه هستیم. گاهی از خیلی جهات شبیه بقیه هم رفتار میکنیم. واقعا هم شبیه بقیه هستیم. همهجا هستیم، در همهی خیابانها. به شیوهای زندگی میکنیم که احتمالا به چشم خیلیهایتان عادی است؛ مشروط بر آنکه خیلی سفت و سخت کنجکاوی نکنید.
همهی ما نمیدانیم چه هستیم و چه تواناییهایی داریم. بعضیهایمان ممکن است بمیریم و نفهمیم. بعضیهایمان میدانند و هرگز گیر نمیافتند. اما بههرحال در میان مردم هستیم ..."
ولی انتخاب شدن برای امریکا سینگر یک کابوس است و باید به عشقش برای اسپن، پسری که یک درجهی اجتماعی از او پایینتر است، پشت کند. او خانهاش را به منظور شرکت در رقابتی تنگاتنگ برای بهدستآوردن تاجی که نمیخواهد، ترک میکند و در قصری ساکن میشود که شورشیهای وحشی پیوسته به آن حمله میکنند.
سپس امریکا، شاهزاده مکسون را ملاقات میکند. به تدریج در مورد تمام رویاهایی که برای آیندهاش داشته، مردد میشود و به این نتیجه میرسد زندگیای که همیشه در ذهنش تجسم میکرده، بههیچوجه با آیندهای که هرگز تصورش را هم نمیکرده، قابل قیاس نیست. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(کتاب، بخش اول از یک مجموعه 5 جلدی است)
"وقتی نامه را از صندوق پست برداشتیم، مادرم به وجد آمد. در ذهنش این گونه فکر کرده بود که تمام مشکلاتمان حل شده و برای همیشه رخت بربستهاند. من مانع بزرگ نقشهی هوشمندانهاش بودم. گمان نمیکردم دختر خیلی سرکشی باشم ولی اینجا بود که خط قرمزی برای خودم کشیدم.
دلم نمیخواست عضوی از خانوادهی سلطنتی باشم و نمیخواستم جزو درجهیکها باشم. حتی نمیخواستم تلاشی برای این کار بکنم.
در اتاقم، تنها مکانی که میتوانستم از پچپچهای خانهی شلوغمان در امان باشم، پنهان شدم و سعی کردم استدلالی برای تحتتاثیر قرار دادن و عوض کردن عقیدهی مادرم بیابم. تا اینجا، مجموعهای سفت و سخت از عقاید صادقانهی خودم داشتم ... فکر نمیکردم او بخواهد حتی به یکی از این نظرات گوش بدهد ..."
جون و دی که در دو دنیای کاملا متفاوت بزرگ شدهاند، هیچ دلیلی برای مواجه شدن با یکدیگر ندارند - البته تا روزی که برادر جون، متیاس کشته شده و دی به عنوان متهم اصلی این جرم شناسایی میشود. در این بازی پر هیجان موش و گربه، دی برای نجات خانوادهاش تلاش میکند، و جون به دنبال گرفتن انتقام متیاس است. اما در گذر زمان، این دو متوجه میشوند که حقیقتی ترسناک باعث رسیدنشان به همدیگر شده، و کشورشان حاضر است برای محافظت از رازهایش کارهای بسیاری بکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(کتاب، بخش اول از یک مجموعه 4 جلدی است)
"مادرم فکر میکند من مردهام.
البته مشخصا نمردهام اما برای سلامت خودش هم که شده بهتر است اینطور فکر کند.
حداقل دو بار در ماه پوستر تحت تعقیب خودم را میبینم که روی جامبوترونها در سراسر مرکز شهر لسآنجلس نمایش داده میشوند. بیشتر عکسهای روی صفحهنمایشها از چیزهای خوب و خوشحالکننده هستند؛ کودکان خندانی که زیر آسمان آبی ایستادهاند، توریستهایی که جلوی خرابههای دروازه طلایی ژست گرفتهاند، و تبلیغات جمهوری با رنگهای نئونی. تبلیغات زیادی هم در مورد مناطق مهاجرنشین یا همان کلونیها به چشم میخورد. تبلیغات میگویند: "کلونیها زمینهای ما را میخواهند، چیزهایی را میخواهند که خودشان ندارند. نگذارید خانههایتان را تصرف کنند! از ما حمایت کنید!" ..."
فانتزیهای طنزآمیز
این هم یکی دیگر از زیرشاخههای کتابهای فانتزی است. داستانهایی که در ژانر فانتزی بصورت طنز نوشته شدهاند. در زبان اصلی تعداد این فانتزیها کم نیست و برخی از آنها خیلی هم پرطرفدار شدهاند. احتمالا به همین خاطر در ماهها و سالهای آینده باید منتظر ترجمه تعداد بیشتری از این فانتزیها به زبان فارسی باشیم.
نویسنده: تری پرچت
ترجمه: نرگس شربتی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 2)
قیمت: 280000 تومان
تعداد صفحات: 248 صفحه
شابک: 978-600-182-672-6
مجموعهی دنیای تخت همونطور که از اسمش پیداست در دنیایی تخت اتفاق میافته که روی پشت چهار فیل غولآسا قرار گرفته. خود فیلها روی لاک یک لاکپشت غولپیکر ایستادن و لاکپشت غولپیکر (آتوئین بزرگ) در فضای لایتناهی شنا میکنه و به طرف مقصد نامعلومش میره.
دنیای تخت اقیانوسها و قارههای خودش رو داره که هر کدوم از اونها تمدن مختص خودشون رو در خودشون جا دادن.
داستان کتاب اول این مجموعه در شهر آنخ. مورپورک آغاز میشه که بزرگترین شهر در دنیای تخته.
یه گردشگر کنجکاو و خوشبین، یه جادوگر مردودی بدبین و بدشانس که از سایه خودش هم میترسه، یه صندوق جادویی که مثل یه سگ وفادار، صاحبش رو همهجا تعقیب میکنه و انواع و اقسام موجودات عجیب در دنیای تخت ساکن هستن و ماجراهای عجیب و خندهداری رو رقم میزنن. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آتیش توی شهر دوتکهی آنخ-مورپورک زبانه میکشید. شعلهها موقع لیسیدن ناحیهی جادوگرها به رنگ آبی و سبز درمیاومدن و حتی رگههایی از رنگ هشتم (اکتارین) میونشون ظاهر میشد. وقتی شعلههای پیشقراول راهشون رو به مخازن و روغنفروشیهای بازار پیدا کردن، آتیش با فوارههایی از جنس شعله و انفجار، بیشتر از قبل شعلهور شد. وقتی شعلهها به راستهی عطرفروشهای بازار رسیدن، با رایحهی شیرینی شروع به سوختن کردن و وقتی دستههای گیاههای دارویی کمیاب توی عطاریها رو لمس کردن، دود حاصل از سوختن اونها باعث شد عقل از سر مردم بپره و شروع کنن با خدایان خودشون حرف زدن.
حالا دیگه تمام بخش مرکزی مورپورک طعمهی حرق شده بود و شهروندان ثروتمندتر و ارزشمندتر آنخ در طرف دیگهی شهر داشتن با شجاعت تمام به این وضعیت واکنش نشون میدادن؛ یعنی چطوری؟ اینطوری که پلهای ارتباطی دو بخش شهر رو با شور و حرارتی زیاد خراب میکردن؛ اما کشتیهای توی بندرهای مورپورک که انبارهاشون پر بود از غلات، پنبه و الوار و بدنهشون پوشیده بود از قیر، داشتن شادمانه برای خودشون میسوختن و لنگرگاههاشون خاکستر میشدن ..."
نویسنده: نیل گیمن، تری پرچت
ترجمه: سوگند رجبینسب
ناشر: بهنام
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 380000 تومان
تعداد صفحات: 384 صفحه
شابک: 978-622-6651-59-2
طبق کتاب "پیشگوییهایی ظریف و دقیق" اگنس ناتر جادوگر، دنیا خیلی زود به پایان میرسد. آن هم درست قبل از شام.
ارتش بهشت و جهنم آماده میشوند، آتلانتیس دوباره روی آب میآید، بارانی از قورباغه میبارد و توفان به پا میشود. ظاهرا همهچیز طبق نقشهی الهی پیش میرود تا دریاها به جوش آیند و دنیا به پایان برسد. اما یک فرشته و یک شیطان که از ازل در دنیا بوده و در کار انسانها دخالت کردهاند، آنقدر از دنیا خوششان میآید که دلشان نمیخواهد نابود شود. پس تصمیم میگیرند با کمک هم هرطور که شده دنیا را نجات دهند، اما ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"روزی زیبا بود.
تمام روزها زیبا بودند. هفت روزی از آغاز دنیا میگذشت و باران هنوز اختراع نشده بود. اما ابرهای سیاه در شرق بهشت به چشم میخوردند و اولین توفان در راه بود. قرار بود توفانی شدید باشد.
فرشتهی دروازهی شرقی بالهایش را بالای سرش گرفت تا از خود در برابر اولین قطران باران محافظت کند.
او مودبانه گفت: "ببخشید. داشتی چی میگفتی؟"
مار گفت: "اون نقشه بیفایده بود."
فرشته که نامش آزیرافیل بود، گفت: "اوه، بله."
مار گفت: "راستش رو بخوای فکر کنم دیگه زیادهروی بود. منظورم اینه که خب اولین گناهشون بود. نمیفهمم چرا دونستن تفاوت خیر و شر اینقدر بده."
آزیرافیل با نگرانی گفت: "باید هم بد باشه، وگرنه پای تو در میون نبود."
مار که اسمش کرولی بود و قصد داشت آن را تغییر دهد، گفت: "اونا بهم گفتن برو اونجا و یکم مشکل درست کن."
آزیرافیل گفت: "آره، اما تو یه شیطانی. فکر نکنم بتونی خوب باشی. بدی تو ذاتته. میدونی که من باهات مشکل شخصی ندارم."
کرولی گفت: "باید قبول کنی که تقصیر خودشونه. منظورم همون درختیه که زیرش با حروف درشت نوشتن "دست نزنید." چرا اون درخت رو روی یه کوه بلند یا یه جای دور نذاشتن؟ اینطوری با خودت فکر میکنی، خب واقعا قصدش چیه." ..."
و بقیه فانتزیها ...
نویسنده: فرانک هربرت
ترجمه: مهیار فروتنفر
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1403 (چاپ 13)
قیمت: 800000 تومان
تعداد صفحات: 847 صفحه
شابک: 978-600-182-283-4
یک هفته قبل از عزیمت دوک و خانوادهاش به آراکیس، "مادر روحانی" عجیبوغریبی به دیدن پل و مادرش میآید. پل در این دیدار آزمونی را که مادر روحانی برایش ترتیب میدهد، با موفقیت پشت سر میگذارد. اما مادر روحانی در همین دیدار بیخبر از او تواناییهایی عجیب و خارقالعاده به او میبخشد که در آینده بر سرنوشت نبرد دوک لئو و بارون هارکونن تاثیرگذار است …
"یک هفته پیش از مهاجرت خاندان آتریدیز به آراکیس در میان دوندگیهای لحظهی آخر که دیگر داشت به جنونی افسارگسیخته و تحملناپذیر بدل میشد، عجوزهای به دیدار مادرِ پل آمد.
کاخ کالادان شب نسبتا گرمی را میگذراند و مانند تمام اوقات پیش از بارندگی، روی تختهسنگهای برهمچیدهی کهنسالی که برای بیستوشش نسل از خاندان آنریدیز حکم خانه را داشتند نم سردی نشسته بود.
عجوزه از در جانبی وارد عمارت شد و با عبور از راهرویی طاقدار به اتاق پل رسید. در آنجا لحظهای درنگ کرد و به داخل سرک کشید تا نگاهی به پل بیاندازد که در تختخوابش آرمیده بود ..."
نویسنده: نیل شوسترمن
ترجمه: آرزو مقدس
ناشر: پرتقال
سال نشر: 1402 (چاپ 19)
قیمت: 440000 تومان
تعداد صفحات: 443 صفحه
شابک: 978-600-462-158-8
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
گرسنگی، بیماری، جنگ، رنج، بشر موفق شده همه اینها را از میان بردارد. او حتی مرگ را هم از بین برده است و حالا نامیرا شده است. در چنین وضعیتی فقط داسها میتوانند به زندگیها پایان دهند؛ به آنها فرمان داده شده که برای کنترل جمعیت ساکنان زمین این کار را انجام دهند.
سیترا و روئن به عنوان کارآموز یک داس انتخاب شدهاند؛ نقشی که هیچیک از آنها نمیخواهند بپذیرند. این دو نوجوان باید در زمینهی هنر گرفتن جانها حسابی زبردست شوند، چرا که میدانند عاقبت شکست در رقابتی که بین آن دو وجود دارد، از دست دادن جان خودشان است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
کتاب اولین بخش از مجموعهای سهگانه است.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"عصر یک روز سرد ماه نوامبر بود که داس آمد. سیترا پشت میز ناهارخوری نشسته بود و با یک مسالهی سخت جبر کلنجار میرفت و نمیتوانست مقدار X و Y را به دست آورد که این متغیر جدید و مرگبار، به معادلهی زندگیاش قدم گذاشت.
برای خانوادهی ترانوا زیاد مهمان میآمد، به همین خاطر هم وقتی زنگ در را زدند، هیچکس به دلش بد راه نداد؛ خورشید خاموش نشد و هیچ نشانهای نبود که از رسیدن مرگ به خانهشان خبر دهد. شاید بهتر بود کائنات لطف میکرد و هشداری میداد اما در طرح کلی جهان، داسها و ماموران جمعآوری مالیات، به یک اندازه ماورایی هستند. سروکلهشان پیدا میشود، وظیفهی ناخوشایندشان را انجام میدهند و میروند.
مادرش در را باز کرد. سیترا، مهمان را ندید چون وقتی در باز میشد، جلوی دیدش را میگرفت و او را پنهان میکرد. او، مادرش را دید که چطور ناگهان بیحرکت همانجا ایستاد. انگار رگهای تنش سخت شده بودند. انگار اگر ضربهای میخورد، به زمین میافتاد و خرد میشد ..."
نویسنده: پاتریک راتفوس
ترجمه: مریم رفیعی
ناشر: بهنام
سال نشر: 1398 (چاپ 3)
قیمت: 200000 تومان
تعداد صفحات: 288 صفحه
شابک: 978-600-7132-20-3
بیا فرض کنیم من در مرکز جهان قرار دارم. بیا داستانهای کسلکننده رو بیخیال شیم: ظهور و سقوط امپراتوریها، حماسهی قهرمانها، نغمههای عشقهای تراژیک. بیا عجله کنیم و به تنها داستانی بپردازیم که اهمیت داره. داستان من. اسم من کوئوته ...
کوت کیست؟ مهمانخانهداری که به همراه دستیارش باست در شهری کوچک مهمانخانهی ویستون را اداره میکند، مهمانخانهای که مشتری چندانی ندارد و اتفاق هیجانانگیزی در آن نمیافتد ...
تا این که یک روز وقایعنویس از راه میرسد و کوت مجبور میشود نه تنها جانش را نجات دهد و اتاقی در اختیارش بگذارد، بلکه داستان زندگیاش را نیز در سه روز برای او تعریف کند؛ داستان زندگی "کوئوت"، مرد جوان و با استعدادی که به مشهورترین و نامدارترین جادوگر زمان خود تبدیل میشود.
نام باد شرح ماجراهایی است که قهرمان داستان ما در روز اول تعریف میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
(توجه: ترجمه فارسی کتاب در سه جلد منتشر شده است و هریک از مجلدات به تنهایی قابل تهیه است.)
داستان با این جملات آغاز میشود:
دوباره شب شده بود. مهمانخانه ویستون در سکوت فرو رفته بود، سکوتی که از سه بخش تشکیل میشد.
بارزترین بخش آن، سکوتی توخالی و انعکاسدار بود که از فقدان برخی چیزها ناشی میشد. اگر آن شب باد میوزید، صدای آن مانند آهی بلند لای شاخههای درختان میپیچید، تابلوی مهمانخانه را به قیژقیژ میانداخت و این سکوت را مانند برگهای پاییزی در جاده جارو میکرد و با خود میبرد. اگر جمعیتی (حتی در حد چند نفر) در مهمانخانه حضور داشتند، این سکوت را با صدای گفتوگو خنده و سر و صداهایی که در این ساعت از شب از یک مهمانخانه انتظار میرود، پر میکردند. اگر آهنگی پخش میشد ... اما نه، البته که آهنگی در کار نبود. در واقع هیچ یک از این موارد وجود نداشتند و در نتیجه این سکوت همچنان پابرجا بود ..."
نویسنده: ان. کی. جمیسین
ترجمه: مطهره اسلامی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 540000 تومان
تعداد صفحات: 470 صفحه
شابک: 978-600-182-362-6
سیاره محل زندگی نژادها و موجودات مختلفی است. یکی از اصلیترین آنها، اوروگنها هستند. نژادی که میتوانند انرژی سیاره و درجه حرارت آن را کنترل کنند و موجب وقوع زمینلرزه در سطح سیاره بشوند.
داستان با تکگویی یکی از قدرتمندترین اوروگنهای سیاره شروع میشود. او برای خواننده توضیح میدهد که دنیایش در وضعیتی ناامیدکننده قرار گرفته و نژادش در حال انقراض است. به همین خاطر او از قدرت خارقالعادهاش استفاده میکند تا بر روی سرتاسر "قاره" شکافی ایجاد کند و باعث بدترین فصل پنجمی شود که در طول تاریخ ثبت شده.
داستان پس از این تکگویی، سرنوشت سه تن از اوروگنها را در سه بازه زمانی مختلف بازمیگوید.
"تو زن هستی. زن تو است. تو ایسان هستی. یادت هست؟ زنی که پسرش مرده بود.
تو یک اوروگن هستی که ده سال است در شهر کوچک تیریمو زندگی میکنی. فقط سه نفر اینجا هستند که میدانند اوروگن هستی و دو نفر از آنها بچههای تو هستند.
خب. الان فقط یکی باقیمانده است که میداند.
در ده سال گذشته تا حد امکان یک زندگی معمولی را سپری کردهای. از جای دیگری به تیریمو آمدی، مردم شهر واقعا اهمیت نمیدهند از کجا یا چرا. از آنجا که مشخص بود که تحصیل کرده هستی، معلم مدرسه محلی برای بچههای ده تا سیزده ساله شدی. نه بهترین معلم هستی و نه بدترین. بچهها وقتی بزرگتر میشوند، فراموشت میکنند ولی حداقل در مدرسه چیزکی یاد میگیرند. قصاب، احتمالا اسمت را میداند چون دوست دارد با تو لاس بزند. ولی نانوا نه، چون تو ساکت هستی و او مثل بقیه اهالی شهر تو را با عنوان زن جیجا میشناسد ..."
نویسنده: رنسام ریگز
ترجمه: شبنم سعادت
ناشر: پریان
سال نشر: 1402 (چاپ 5)
قیمت: 190000 تومان
تعداد صفحات: 359 صفحه
شابک: 978-600-7058-36-7
"همان زمان که تازه داشتم میپذیرفتم زندگیام عادی خواهد بود، اتفاقاتی غیرعادی رخ داد. اولینشان مانند یک ضربهی روحی وحشتناک بود، شبیه چیزی که آدم را برای همیشه تغییر خواهد داد؛ و زندگیام را به دو نیم کرد: قبل از آن اتفاق و بعد از آن اتفاق. مانند بسیاری از اتفاقات غیرعادیای که در راه بود، این اتفاق هم به پدربزرگم، ایبراهام پورتمن مربوط میشد.
تا وقتی بزرگ شوم، بابابزرگ پورتمن جالبترین آدمی بود که میشناختم. در یتیمخانه زندگی کرده بود، در جنگها جنگیده بود، از اقیانوسها با کشتی بخار و از بیابانها سوار بر اسب عبور کرده بود، در سیرکها نمایش اجرا کرده بود، در مورد تفنگ و دفاع شخصی و زنده ماندن در برهوت هرچه بود و نبود میدانست، و غیر از انگلیسی دستکم به سه زبان دیگر حرف میزد.
تمام اینها بیبروبرگرد خارقالعاده بهنظر میرسید آن هم برای بچهای که هرگز پایش را از فلوریدا بیرون نگذاشته بود، هر بار میدیدمش التماس میکردم تا با داستانهایش سرگرمم کند ..."
نویسنده: دیوید گمل
ترجمه: سهیلا فرزیننژاد
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 30000 تومان
تعداد صفحات: 482 صفحه
شابک: 978-964-8944-51-8
حالا تنها حائل میان درنان و سپاه نادیر، دژ دروس دلنوچ است. قلعهای که با شش لایه دیوار محافظت میشود و بر سر گذرگاهی کوهستانی قرار دارد که مسیر لشگر نادیر برای حمله به درنان است. آبالاین اگر بتواند سه ماه در مقابل سپاه نادیر مقاومت کند، نیروی تازهنفس به او میرسد و امکان مبارزه با جنگجویان نادیر را پیدا میکند. اما آیا او میتواند با ده هزار نفر سرباز در مقابل سپاه پانصدهزارنفری نادیر مقاومت کند ...
"پیک درنای با حالتی عصبی بیرون درهای بزرگ تالار فرمانروایی که توسط دو نگهبان نادیر حفاظت میشد، منتظر بود. نگهبانها به رو به رو خیره شده بودند، چشمان کشیده و اریب آنها به نشان عقاب برنزی نصب شده بر روی در چوبی تیره رنگ، دوخته شده بود.
لبان خشک خود را با زبان خشکش لیسید و شنل بنفش رنگش را بر روی شانههای استخوانیاش مرتب کرد. آن روز در اتاق شورا، در درنان، در فاصلهی نهصد کیلومتری سمت جنوب، هنگامی که آبالاین از او خواست که این ماموریت مهم و حساس را به عهده بگیرد، با چه اطمینان و اتکا به نفسی ماموریت را پذیرفته بود. ماموریت سفر به گلگوتیر و گرفتن تائید و تصویب عهدنامهای با اولریک، ارباب قبایل نادیر. در گذشته، بارتلوس در تهیهی پیشنویس عهدنامه کمک کرده بود و دو بار هم در هنگام مذاکره در واگریای غربی و در سمت جنوب در ماشراپور حضور داشت ..."
نویسنده: سیمون آر. گرین
ترجمه: علی مصلح حیدرزاده
ناشر: ویدا
سال نشر: 1399 (چاپ 8)
قیمت: 233000 تومان
تعداد صفحات: 210 صفحه
شابک: 978-964-6807-90-7
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 2 نفر)
من نایت ساید را مدتها پیش ترک کردم. جانم در خطر بود. حالا در خیابانهای روشن لندن زندگی میکنم.
اما کار و کاسبی اخیرا کساد شده است. به همین دلیل وقتی جوانا برت که از او بوی پول به مشام میرسید، در دفترم ظاهر شد و از من خواست دختر نوجوان گمشدهاش را پیدا کنم، نتوانستم نه بگویم.
خیل زود فهمیدم دختربچه کجا رفته است؛ نایت ساید؛ آن شهر دوزخی که زیر لندن واقع شده است. جایی که همیشه ساعت 3 صبح است. جایی که میتوانید کنار اسطورهها قدم بزنید و با هیولاها دمخور شوید. جایی که هیچ چیز آنچه به نظر میرسد، نیست و هر اتفاقی ممکن است.
من قسم خورده بودم هرگز به آنجا باز نگردم. اما یک دختربچه به خطر افتاده و یک زن به من اعتماد کرده است. پس هیچ انتخابی ندارم ... من به خانه بازمیگردم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"کارآگاههای خصوصی در هر شکل و اندازهای وجود دارند اما واقعیت این است که هیچکدام شبیه به کارآگاههایی که در سریالهای تلویزیونی دیدهایم نیستند. بعضی از آنها پروندههای مربوط به بیمه را دنبال میکنند، برخی دیگر با دوربین ویدیویی، اطراف هتلهای ارزان قیمت پرسه میزنند و امیدوارند مدارکی برای یک زوج یا زوجه مشکوک پیدا کنند و تعداد خیلی کمی هم که از شهرت بیشتری برخوردارند این فرصت را پیدا میکنند که دربارهی جنایتهای حل نشده تحقیق کنند. بعضیها هم چیزهایی که وجود ندارند یا نباید وجود داشته باشند، تعقیب میکنند. اما کار من به عنوان کارآگاه پیدا کردن چیزهاست. چیزهایی که گاهی ترجیح میدهم هرگز پیدایشان نکنم، اما خودشان وارد قلمرو من میشوند. آن روزها روی تابلوی رنگ و رو رفتهی دفترم نوشته بود: "تحقیقات کارآگاه تیلور". من تیلور هستم قدبلند و تیره، خیلی خوشقیافه نیستم و زخمهای ماجراهای قدیمی را با افتخار حفظ کردهام و هیچ وقت مشتریهایی که به دفتر من رجوع میکنند را مایوس نمیکنم؛ البته اگر کمی دست به جیب شوند ..."
نویسنده: پیرس براون
ترجمه: مهنام عبادی
ناشر: باژ
سال نشر: 1402 (چاپ 2)
قیمت: 623000 تومان
تعداد صفحات: 335 صفحه
شابک: 978-600-98409-5-3
با وجود سختیهای زیاد، زندگیاش را سپری میکند زیرا میپندارد خون و عرق او، روزی جهانی بهتر برای فرزندانش به ارمغان میآورد.
اما به دارو و امثال او خیانت شده. به زودی خواهد فهمید که بشریت نسلهاست به سطح مریخ دست یافته است. شهرهای پهناور و گردشگاهها بر سطح سیاره گسترده شدهاند. برای طبقهی حکمرانان فاسد، دارو (و سرخهایی همانند او) چیزی نیستند جز تعدادی برده.
دارو، با آرزوی عدالت و در حالی که با خاطرهی عشقی از دست رفته انگیزه میگیرد، دار و ندارش را فدا میکند تا به موسسهی افسانهای نفوذ کند؛ مکانی که نژاد سلطهگر زرین، خود را محک میزند و نسل بعدی سروران بشریت، برای دستیابی به قدرت دست و پا میزنند. او مجبور خواهد شد به خاطر جانش و آیندهی تمدن انسانی با بهترین و وحشیترین افراد طبقهی حاکم رقابت کند.
در آنجا، برای پایین کشیدن دشمنانش از هیچ کاری فروگذار نمیکند ... حتی اگر به معنای تبدیل شدن به یکی از آنها باشد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"اولین چیزی که باید دربارهام بدانید، این است که پسر خلف پدرم هستم. وقتی آنها به سراغش آمدند، مطابق خواستهی خودش رفتار کردم. گریه نکردم. حتی وقتی حکومت مراسم دستگیریاش را پخش کرد. نه حتی وقتی زرینها محاکمهاش کردند یا خاکستریها او را به دار آویختند. مادرم به این خاطر کتکم زد. برادرم کیران، قرار بود بچهی صبور خانه باشد. او بزرگتر بود و من کوچکتر بودم. این من بودم که باید گریه میکردم. در عوض، زمانی که اییو فسقلی یک گل هیمنتوس در پوتین کاری پدرم فرو کرد و بعد کنار پدر خودش دوید، کیران بود که هقهق گریهاش بلند شد ..."
نویسنده: اسکات لینچ
ترجمه: سعید سیمرغ
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 200000 تومان 170000 تومان
تعداد صفحات: 687 صفحه
شابک: 978-600-182-360-2
ولی لاک لامورا که در شمشیرزنی مهارت چندانی ندارد، همان خار افسانهایست، و با وجود اینکه واقعا از ثروتمندان میدزدد (مگر کس دیگری آنقدر ارزش دارد که بشود جیب او را خالی کرد؟) ولی تهیدستان حتی یک پول سیاه از آن را نمیبینند. هرچه لاک دزدیده، فقط و فقط از آن خودش و گروهی از دزدان متحدش است. گروه حرامزادگان نجیب.
دنیای زیرزمینی هزاررنگ شهر باستانی کامور تنها خانهای است که او میشناسد، ولی اکنون جنگی مخفیانه در گرفته که میتواند این دنیا را نابود کند. لاک و دوستانش که خودشان را در یک بازی مرگبار گرفتار میبینند، مذبوجانه تلاش میکنند تا فقط بتوانند زنده بمانند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"شبهنگام یک روز طولانی و شرجی تابستانی از سال هفتاد و هفت سندووانی، دزدآموز کامور دیداری ناگهانی و سرزده با راهب بیچشم صومعهی پرلاندرو داشت، به این امید که بتواند لامورا کوچولو را به او بفروشد.
او با لحنی نسبتا ناخجسته گفت: "یه معامله برات دارم."
راهب بیچشم گفت: "لابد یه معامله دیگه، مثل کالو و گالدو؟ هنوز دارم جون میکنم عادتهای بدی رو که اون بیشعورهای زبوننفهم از تو یادگرفتن از کلهشون بیرون کنم و عادتهای بدی رو که خودم لازم دارم یادشون بدم."
دزدآموز شانهای بالا انداخت و گفت: "ای بابا، چینز! وقتی که من او میمونهای کوچولو رو بهت فروختم، بهت گفتم که چه عوضیهایی هستن، تازه اونقدری خوب بودن که ..."
صدای قویتر و پرطنینتر راهب باعث شد اعتراض دزدآموز در گلویش گیر کند. راهب گفت: "یا نکنه یه معامله دیگه مثل سابیتا باشه؟ مطمئنم که یادت میآد بابتش فقط کم مونده بود استخون کشکک زانوی ننه مرحوممو ازم بگیری! باهاس همهی پولشو مس بهت میدادم و تماشات میکردم که چطور موقع بردن اون همه پول، زوارت در میره!" ..."
نویسنده: گلن کوک
ترجمه: آیدا کشوری
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1397 (چاپ 2)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 397 صفحه
شابک: 978-600-182-133-2
"تکچشم میگفت، عجایب و خبرهای بد به اندازهی کافی زیاد هستند. باید خودمان را مقصر بد تفسیر کردن آنها بدانیم. معلولیت تکچشم به هیچوجه ادراک بینظیرش را دچار نقص نمیکرد.
صاعقه از آسمان صاف به تپهی نکروپولیتن اصابت کرد. آذرخش به لوحی برنزی برخورد که از مقبرهی فوروالاکا محافظت میکرد و هنگام برخورد نیمی از طلسم حبس را تخریب کرد. به ناگاه بارش سنگ شروع شد و از مجسمهها خون جاری شد. کاهنها در چندین معبد گزارش قربانیهایی را بدون قلب یا جگر دادند. یکی از قربانیها پس از باز شدن دل و رودهاش فرار کرده و هنوز دستگیر نشده بود. در سربازخانهی خورک جایی که دستههای شهری اسکان داده شده بودند، تصویر تئوکس کاملا برگشته بود ..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین
نظرات درباره اين مطلب
مجموعه ارباب حلقه ها تالکین
مجموعه شاهکش راتفوس
مجموعه لایت برینگر برندن سندرسون
مجموعه دژ سرخ
مجموعه زمین شکسته ان کی جمیسین
مجموعه نارنیا سی اس لوییس
مجموعه هری پاتر جی کی رولینگ
مجموعه پادشاهی کهن گارث نیکس
مجموعه دریای زمین ارسولا ک د لوژوان
مجموعه شش کلاغ سایه و استخوان لی باردوگو
مجموه بارتیمیوس جاناتان استرود
مجموعه شانارا تری بروکس
این مجموعه ها هم جزء اونا ک شما گفتید هستن
مجموعه آتش و یخ از جرج آر مارتین
مجموعه سریر شیشه ای از سارا جی ماس
مجموعه گروهان سیاه اثر گلن کوک
مجموعه چرخ زمان نویسنده رابرت جردن
مجموعه جهان تخت از تری پریچت
مجموعه مه زاد از برندون سندرسون
مواد تیره او نوشته فیلیپ پولمن
شانارا نوشته تری بروکس
سهگانه معماگر نوشته پاتریشیا ای مککیلیپ
دروغ های مک لامارا نوشته اسکات لینچ
مجموعه چهار جلدی وراثت. نویسنده: کریستوفر پائولینی
مجموعه خردم کن خانم مافی هم هست که خانم شبنم سعادت ترجمه کردن، اون هم فانتزی خوبیه