اسفندماه، مثل چند سال اخیر، جیرهکتاب درگیر آماده کردن بستههای کتاب برای چند شرکتی بود که تهیه هدایای نوروزیشان را برعهده ما گذاشته بودند. کار معمولا با ارائه کتابهای پیشنهادی در دی و بهمن شروع میشود و بعد که "کارفرما" بالاخره کتابهای مورد نظرش را انتخاب میکند و تعداد مورد نیاز را مشخص میکند، کار تهیه و بستهبندی کتابها هم با جیرهکتاب است.
ماجرا البته وقتی چالش میشود که با درخواست 60 یا 80 نسخه کتاب وارد بازار میشوی. در بازاری که تیراژ کتابهایش بین 300 تا 500 نسخه است، جور کردن "اینهمه کتاب" گاهی برای خودش داستانی پیدا میکند و کلی باید آرسنلوپنبازی دربیاوری تا بالاخره تعداد مورد نظر از کتاب درخواستی را جور کنی.
امسال هم تهیه کردن چند عنوان از کتابهای درخواستی "کارفرما" به مشکل خورد و در چند نوبت مجبور شدیم چند عنوان را با چند عنوان دیگر جایگزین کنیم. در همین جستجوها به دنبال کتاب "موی بافته" بودم که بصورت اتفاقی توجهام به "بافته موی مادربزرگ" جلب شد. نمیدانم کتاب چه خاصیتی داشت (شاید مناسب بودن قیمتش!) که تصمیم گرفتم آن را بخرم و بعد که داشتم پاراگراف اول کتاب را در مشخصات آن تایپ میکردم، قلابش بهم گیرد کرد که "عجب داستانی!" پس به محض اینکه خواندن کتابی که دستم بود را تمام کردم، سراغ این کتاب آمدم و ... فعلا هم مشغول خواندنش هستم.
نویسنده: آلینا برونسکی
ترجمه: مهشید میرمعزی
ناشر: مروارید
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 88000 تومان
تعداد صفحات: 203 صفحه
شابک: 978-600-405-625-0
مکس به همراه پدربزرگ و مادربزرگش، در یک اردوگاه پناهندگان در آلمان زندگی میکنند. مادربزرگِ یکدنده و خودرای مکس بود که آنها را وادار کرده بود برای رسیدن به آیندهای بهتر از سرزمین مادریشان، روسیه، به آلمان مهاجرت کنند. اما حالا که به آلمان رسیده بودند، مادربزرگ از هیچچیز در این کشور اروپایی احساس رضایت نمیکرد! او اعتقاد داشت که دکترها و معلمها همهشان بیلیاقت هستند، غذایی که آنجا بهشان میدادند سمی است و آلمانها اصولا مردم قابلاعتمادی نیستند.
مادربزرگ اعتقاد داشت مکس هم از بچگی دستوپاچلفتی و بیعرضه بوده است و به همین خاطر او باید هر روز همراه مکس به مدرسه برود تا نکند بچههای دیگر آنجا صدمهای به او بزنند.
با وجود اینها مکس آنقدر سرش میشد که متوجه شود پدربزرگ گوشهگیر و کمحرفش سخت عاشق همسایه کناریشان، نینا شده است. وقتی که نینا بچهای به دنیا میآورد که هیچکس نمیتواند شباهت او را با پدربزرگ مکس کتمان کند همهچیز به هم میریزد و زمین و زمان آماده میشوند تا خود را از شر خشم مادربزرگ مکس حفظ کنند و جان به سلامت ببرند ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"لحظهای را که پدربزرگم عاشق شد دقیقا به خاطر دارم. او در چشم من فرد بسیار پیری بود که بیش از پنجاه سال داشت؛ و این راز جدید و همراه با احساساتش موجی از تحسین در من برانگیخت که البته درآمیخته با نوعی بدجنسی هم بود. تا آن زمان فکر میکردم من تنها مشکل پدربزرگ و مادربزرگم هستم.
حدس میزدم که مادربزرگ نباید چیزی بفهمد. او به دلایلی بسیار بیاهمیتتر مثلا وقتی سر شام خردهنان از دست پدربزرگ میریخت، تهدید میکرد که او را میکشد.
ششساله بودم و با عشق هم آشنایی داشتم. در مهدکودک در روسیه پشت سر هم عاشق سه مربی شدم. گاهی هم همزمان عاشق چند نفر بودم. در ساختمان نهطبقهای که قبل از مهاجرت در آن زندگی میکردیم، دختری زیر هجده سال نبود که دستکم مدتی به او نظر نداشته باشم. وقتی مادربزرگ در خیابان متوجه نگاههای من به موج دامنها و دماسبی آنها میشد، دستش را جلوی چشمهایم میگرفت و میگفت: "چشمهات درنیاد! هیچوقت یکی از اینها نصیبت نمیشه." ..."
"کارفرما" برای تعدادی از هدیهگیرندگان دانهدرشتش کتاب "چهل سال و یک شب" (خاطرات مهدی کرباسیان) را انتخاب کرده بود. برای تهیه این کتاب هم خودم را به آب و آتش زدم و آخرش هم موفق نشدم 10 نسخه از آن را تهیه کنم.
مشکل این یکی این بود که اصلا معلوم نبود کتاب را چطور توزیع کردهاند و چاپ اول آن را که طی چند ماه تمام شده بود، چطور و کجا فروختهاند. ناشر کتاب، ناشر گمنامی بود که تنها شماره تلفن موجود از او را کسی جواب نمیداد و تنها سرنخ موجود از کتاب در دیجیکالا بود که ... "آخه دیجیکالا هم جای کتاب فروختنه!" خلاصه، هرچه گشتم نتوانستم سرنخ قابلقبولی از کتاب پیدا کنم.
پس قرار شد این یکی را هم با کتابی دیگر جایگزین کنیم. اما به دانهدرشتهایی که مثلا یکیشان در انتخابات اخیر، نامزد ریاستجمهوری بوده، چه کتابی میشود هدیه داد (اصلا به نظرتان هیچکدامشان اهل کتاب خواندن هستند!!!)
یادم افتاد چندی پیش جایی خوانده بودم که کتابِ جالب آقای احمدی امویی پس از سالها که در بازار پیدا نمیشد، اخیرا تجدید چاپ شده. به کارفرما پیشنهاد کردم خاطرات کرباسیان را با این یکی جایگزین کنیم و او هم پذیرفت. حالا بگرد دنبال این انتخاب جدید که تازه به بازار آمده و علیالقاعده تهیه 10 نسخه از آن نباید کار سختی باشد. اما باز هرجا میپرسیدی کسی از کتاب خبری نداشت. خوشبختانه ناشر این یکی اما تلفنش را جواب میداد. در تماس تلفنی مشخص شد که ناشر کتابهای تازهچاپش را در یکماه اول فقط خودش توزیع میکند و آن را در اختیار زنجیره توزیع قرار نمیدهد. پس تنها راه چاره تهیه کتاب از خود ناشر است (و سکوت در مقابل این طرز برخورد که توزیعکننده و کتابفروش را "اجنبی" به حساب میآورد و به زبان بیزبانی اعلام میکند که "جلو نیایید! نوبرانهاش سهم خودم است")
بگذریم! کتابها را تهیه کردم و هنگام ورود اطلاعات کتاب در جیرهکتاب دیدم متنی را که در پشت جلد چاپ اول آن (ناشر: گام نو) آمده بیشتر میپسندم. پس تصمیم گرفتم بنا بر مصالح بازاریابی، همان متن "پندآموز" چاپ اول را در معرفی این چاپ جدید بیاورم!
نویسنده: بهمن احمدی امویی
ناشر: کتاب پارسه
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 160000 تومان 144000 تومان
تعداد صفحات: 536 صفحه
شابک: 978-600-2535-29-0
این کتاب، داستان چگونگی تکنوکرات شدن افرادی است که بدون کوچکترین تجربه اجرایی و مدیریتی، اداره امور کشور را پس از یک انقلاب پرتلاطم در دست گرفتند. افرادی که به گفته محمدعلی نجفی، یکی از وزرای حاضر در چندین وزارتخانه، در ابتدای انقلاب حتی نام "کارتابل و پاراف کردن" را هنوز نشنیده بودند و نمیدانستند چه باید بکنند.
تصمیمگیران سیاسی-اقتصادیای که هرگونه برنامهریزی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دخالت در کار خداوند و در نتیجه خلاف شرع مقدس اسلام میدانستند و نیروهایی که به طور فطری اقتصاد غرب و شرق را قبول نداشتند و میخواستند، اقتصاد اسلامی را جایگزین آن کنند. اقتصادی که مبنا و اصول آن هنوز برایشان ناشناخته بود و جز در یکی دو کتاب آن هم به صورت کلی، چیز دیگری درباره آن نمیدانستند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد ویراست اول کتاب)
کتاب مجموعهای است از گفتگوها با عزتالله سحابی، محسن نوربخش، حسین عادلی، مسعود روغنی زنجانی، مسعود نیلی و محمدعلی نجفی درباره تجربه برنامهریزی اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران. در ویراست جدید کتاب دو گفتگو با بایزید مردوخی و سیدمحمد طبیبیان به این مجموعه افزوده شده است.
یکی از انتخابهایم برای کارفرمایی دیگر، کتاب تاریخ مصور بشر است. از قبل میدانم که او عاشق کتابهای مصور/کمیک استریپ است. هنگام ارسال نمونهای از کتاب برای او در یادداشتی در لفافه توجه میدهم که چون میخواهد کتاب را به طرفهای کاریاش هدیه بدهد، شاید به دلیل نویسنده واقعی کتاب صلاح نداند که آن را انتخاب کند. البته مستقیما از نویسنده کتاب نام نمیبرم. چند روز بعد پیغام میرسد که 70 نسخه از کتاب میخواهند و خوشبختانه تعداد مورد نیاز را بدون دردسر چندانی تهیه میکنیم.
در حال بستهبندی کتابها هستیم که کارفرما پیام میفرستد "آیا نویسنده کتاب یووال نوح هراری است؟" آه از نهادم بلند میشود! "من که بهشان هشدار داده بودم"، "حالا اگر کتاب را نخواهند، من با این همه کتاب گرانقیمت چکار کنم؟" خلاصه، دقایقی پرتعلیق سپری شد تا جرات کنم و پیام بفرستم "بله، نویسنده کتاب همان اسمشو نبر معروف است که بعد پدیدآورندگان ذکر شده بر روی جلد کتاب متن او را برداشتهاند و بصورت مصور درآوردهاند. ناشر ایرانی هم تمهید زده و اسم اصلکاری را حذف کرده تا احتمالا کتاب به درودیوار نخورد!"
چند ثانیهای پراضطراب سپری شد تا گوشی لرزید و بقوبوقی کرد و دیدم کارفرما پیام فرستاده که "مشکلی نیست، وقتی کتاب مجوز وزارت ارشاد را دارد دیگر ما کاسه داغتر از آش نمیشویم!" نفس راحتی کشیدم و دوباره به بستهبندی هدایا مشغول شدم.
نویسنده: (ویراستار) دیوید وندرمولن (تصویرگر: دنیل کاساناوه)
ترجمه: جواد سروش
ناشر: آسیم
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 150000 تومان
تعداد صفحات: 248 صفحه
شابک: 978-964-418-669-1
تاریخ مصور بشر روشن میسازد که "انسان" یعنی چه، انسان در زیستشناسی و تاریخ چگونه تعریف میشود، بشر چه آیندهای دارد، و چه تلاشی برای رسیدن خود به درجه خدایان کرده است و میکند.
100 هزار سال پیش دستکم شش گونه مختلف انسان در جهان مسکون زندگی میکردند، اما اکنون فقط انسان خردمند باقی مانده است. چه اتفاقی برای گونههای دیگر افتاد؟ و چه اتفاقی ممکن است برای ما بیفتد؟
این کتاب داستان پیدایش و تکامل انسان است. با خواندن این کتاب درک و فهم ما از "انسان" بالا میرود. نویسنده از راه بررسی نقش انسانِ رو به تحول در اکوسیستم جهانی گرفته تا ترسیم ظهور امپراتوریها، ما را به این چالش وامیدارد تا در عقاید و اندیشههای رسمی دیرینه تجدیدنظر کنیم، تحولات گذشته را به مسائل روز ربط دهیم و آنها را با هم بسنجیم، و حوادث منفرد را در بستر رویدادها و اندیشههای کلی بنگریم. متن ساده و خوشخوان کتاب با تصاویر درخشان و هنرمندانه آن برای خوانندگانی در تمام سنین مناسب است.
(مطالب کتاب بصورت مصور/کمیکاستریپ ارائه شده است)
سفارش کتاب سوم از "مجموعه رمانهای ناپل" توسط یکی از دوستان باعث شد من با خانم فرانته آشنا بشوم. احتمالا قبلا هم کتابهای او را دیده بودم (درست یادم نیست) اما به آنها توجه نکرده بودم. اینبار اما توجهام به مجموعه رمانهای ناپل جلب شد. وقتی دیدم از روی داستان کتابها سریالی تلویزیونی هم تهیه شده فکر کردم بد نیست فعلا اولین کتاب مجموعه را تهیه کنم تا بعد ببینم چه میشود. یادمان نرود که ادبیات همیشه بر سینما مقدم است.
نویسنده: النا فرانته
ترجمه: فریده گوینده
ناشر: لگا
سال نشر: 1397 (چاپ 902)
قیمت: 57000 تومان
تعداد صفحات: 306 صفحه
شابک: 978-600-8987-10-9
این مجموعه چهارگانه، داستان زندگی و دوستی دو دختر از خانوادههایی فقیر ساکن محلات شهر ناپل در ایتالیا را روایت میکند. کتاب اول این مجموعه، به آشنایی النا و لیلا در سن ده سالگی و ماجراهایی که آنها در سالهای مدرسه و نوجوانی پشت سر میگذارند، میپردازد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"امروز صبح رینو تلفن کرد. فکر کردم دوباره پول میخواهد و آماده بودم تا به او جواب رد بدهم. اما دلیل زنگ زدنش چیزی دیگر بود: مادرش رفته بود.
"از کی؟"
"از دو هفته پیش."
"آنوقت حالا داری به من زنگ میزنی؟"
لحن صدایم میبایست تند بوده باشد. عصبانی یا آزرده نبودم اما لحنم کمی گزنده بود. با دستپاچگی و آشفتگی، نیمی به لهجه محلی و نیمی ایتالیایی سعی کرد توضیح بدهد. گفت مطمئن بوده که مادرش طبق معمول، مشغول گشتوگذار در اطراف ناپل است. p>
"حتی شبها؟"
"میدانی که چه جور آدمی است."
"میدانم. اما دو هفته غیبت آیا به نظرت طبیعی است؟"
"آره، مدتهاست ندیدهایش، النا. او بدتر شده، خواب ندارد، میآید، میرود، هرکار دلش میخواهد میکند."
به هرحال، عاقبت نگران شده بود. از همه پرسوجو کرده بود. به بیمارستانها سرزده بود. حتی به سراغ پلیس هم رفته بود. اما خبری بهدست نیاورده بود. مادرش هیچجا نبود. چه پسر خوبی؛ مرد گنده چهلسالهای که در زندگیاش هیچوقت کار نکرده بود، مگر دوره کوتاهی که آنهم عبارت بود از کلاهبرداری و ولخرجی، میتوانستم تصور کنم به چه دقتی جستوجو کرده بود. رویهمرفته آدم بیفکری بود، و در قلبش تنها جای خودش بود ..."
معرفی کتاب "پرونده" را در فضای مجازی میبینم و نخوانده شیفته کتاب میشوم. پس به این و آن میسپارم که یک نسخه از کتاب برایم تهیه کنند. اما کسی چیزی از کتاب نشنیده (شما که توضیحاتم را درباره کتاب "اقتصاد سیاسی ایران" در چند ردیف بالاتر خواندهاید، حالا دیگر میدانید که موضوع از چه قرار است!) اما من دستبردار نیستم و هردفعه به کتابفروش محل یادآوری میکنم که "پس کتاب من چی شد؟" تا اینکه بالاخره یک ماه کذا میگذرد و سروکله کتاب در بازار پیدا میشود و یکروز کتابفروش محل آن را جلویم میگذارد که "بیا، بگیر بردار ببر! کچل کردی ما را!!!"
نویسنده: تیموتی گارتن اش
ترجمه: صبا نوروزی
ناشر: کتاب پارسه
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 95000 تومان 83000 تومان
تعداد صفحات: 270 صفحه
شابک: 978-600-253-796-6
در سال 1978، جوانی انگلیسی و عاشقپیشه تصمیم به زندگی در برلین میگیرد تا دریابد که در شهری ازهمگسسته، چه چیزهایی درباره استبداد و آزادی دستگیرش میشود. پانزده سال بعد، تیموتی گارتن اش که بهواسطه گزارشهای خود درباره فروپاشی کمونیسم در اروپای مرکزی به شهرت رسیده، دوباره به این شهر بازمیگردد. این دفعه، تصمیم به بررسی "پرونده"ای دارد به نام "رومئو". این پرونده توسط اشتازی، پلیس مخفی آلمان شرقی، و به کمک تعدادی جاسوس گردآوری شده و حاوی گزارشی ریز و بسیار دقیق از زندگی پیشین او در برلین است. گارتن اش در این گزارشِ شخصی سعی در بازکشف شخصیت دوران جوانیاش از دریچه چشمان اشتازی دارد و به دنبال گفتگو و رویارویی با کسانی است که علیه او جاسوسی کردهاند.
این کتاب، با مروری بر مستندات و خاطرات، دیدار حضوری در دفاتر جاسوسی انگلیس و نیز اتاقهای نشیمن افسران بازنشسته اشتازی، به روایتی شخصی تبدیل شده که به اندازه داستانهای جورج اورول و گراهام گرین مسحورکننده، جذاب و یادآور خلاقیت است - و مهمتر اینکه، تمامش عین حقیقت است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
برایتان گفته بودم که چند ماهی است رابطهمان با نشر چشمه (یا در حقیقت پخش کتاب چشمه) برقرار شده است و دسترسیمان به کتابهای این ناشر پرکار و معروف راحت شده است. در یکی دو ماه گذشته چند کتاب از میان آثار منتشر شده در این بنگاه انتشاراتی تهیه کردهام که در زیر، به ترتیب آنها را آوردهام.
"اینجا بدون مرد" دومین کتابی است که مونا زارع در مجموعه "جهانِ تازهدم" نشر چشمه منتشر کرده است. کتاب اول او در این مجموعه، "چگونه با پدرت آشنا شدم؟" در میان مخاطبان جیرهکتاب بسیار پرطرفدار بوده و مخصوصا مورد توجه خانمهای نوجوان و جوان قرار گرفته. از خلاصه داستان کتاب جدید خانم زارع اینطور برمیآید که کتاب دوم او نیز در این مجموعه احتمالا باید خواندنی و "خندیدنی" باشد!
نویسنده: مونا زارع
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 180000 تومان
تعداد صفحات: 198 صفحه
شابک: 978-622-01-0911-2
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
ویروسی مرموز در حال منقرض کردن مردهاست و دنیا به دست زنها افتاده. میترا، آیدا و شیرین، زنانی هستند که هنوز مردی در زندگیشان باقی مانده. آنها سعی میکنند مردهایشان را مانند کالایی لوکس و ممنوعه مخفی کنند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ده، نه، هشت، هفت، شش، پنج، چهار، سه، دو، یک ... چشمهایم را باز کردم. دو خطش پر نشده بود. تکانش دادم. فکر کردم شاید مثلا یک جایی توی مسیرش گیر کرده باشد و اینطوری راه بیفتد. سر این یکی همهی هیکلم را نجس کرده بودم، چون لحظهی آخری پلاستیکش باز نمیشد و گند زدم به لباس کارم. صدای کشیده شدن دمپایی فرهاد را شنیدم که داشت به سمت دستشویی میآمد. قبل از اینکه بزند به در، گفتم "نیا تو!"
چهارانگشتی روی در ضرب گرفت و گفت "نرفتی هنوز؟"
میدانم که میداند دارم اینجا چه غلطی میکنم. اما چند وقتی است دیگر به روی خودش نمیآورد. آرنجم را از روی زانوهایم برداشتم و سیفون توالتفرنگی را کشیدم. همانطور که نشسته بودم، شلوارم را درآوردم و انداختم توی لگنِ زیر دوش. بِیبی چک را دوباره چک کردم و انداختم توی سطل. توی آینه، که فرهاد موقع مسواک زدن پر از نقطههای کف کرده بودش، نگاهی به خودم انداختم. موی فر و آشفتهام را بالای سرم جمع کردم و با کشِ دورِ مچم بستمشان. درِ دستشویی را که باز کردم، فرهاد داشت لقمههایی را که دیشب آماده کرده بودم توی ظرفِ نهارم میچید. نگاهم کرد و باقیِ لقمهها را گذاشت توی ظرف و گفت"بدو شلوار بپوش، تا یه جایی برسونمت." "
کتابهای این فهرست را که داشتم مرتب میکردم متوجه شدم ناخواسته دو کتاب از سیدعلی کاشفی خوانساری در سبد این ماه جیرهکتاب قرار گرفته. اینکه میگویم "ناخواسته" منظورم این است که علت خریدن کتابها نام و نشان نویسنده یا احیانا ارادتی خاص به او نبوده و چه بسا حتی در هنگام خریدن کتابها خیلی توجه نکردهام که نویسندهشان چه کسی بوده. بعد یادم آمد چند ماه پیش هم، در هنگام ردیف کردن کتابهای فهرستی که برای والده تهیه و تنظیم میکنم به کتابی از او برخوردم که سخت توجهام را به خودش جلب کرد و جایی در ذهنم علامتی گذاشتم که احیانا بعدا (مثلا کی؟) دوباره به سراغش بروم و اگر فرصتی باشد، کامل آن را بخوانم.
این "جلبتوجه"های مستقل از نویسنده، حالا که اینقدر مکرر شده است، به نظرم نشانه این است که از این به بعد باید حواسم را بیشتر جمع کنم و هروقت نام سیدعلی کاشفی خوانساری را شنیدم، بدانم که ماجرایی مورد علاقهام در جریان است!!!
نویسنده: به کوشش سیدعلی کاشفی خوانساری
ناشر: چشمه
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 72000 تومان
تعداد صفحات: 194 صفحه
شابک: 978-622-01-0953-2
کتاب حاوی چهل خاطره، یادداشت و دلنوشته درباره قصهها، قصهگویی و قصهگویان به قلم چهل شاعر، داستاننویس، قصهگو، روزنامهنگار، کتابدار، مترجم، تصویرگر، هنرمند و ... است. خاطراتی که ما را به دنیای خوش کودکی میبرد و دربارهی ریشههای فرهنگ و سنت ایران به فکر وامیدارد. خاطراتی ناب، صادقانه، شیرین و خواندنی که در کنار هم تصویری گویا و زیبا از تفکر، زندگی و آداب ایرانیان پیش روی میگذارد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
از نامهایی که نوشته و خاطرهای از آنها در کتاب آمده میتوان به جعفر ابراهیمی شاهد، نوشآفرین انصاری، احترام برومند، گیتی خامنه، مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد، محمدرضا شمس و ... اشاره کرد.
کتاب با نوشتهای از خسرو آقایاری با عنوان "ردپای باران" با این جملات آغاز میشود:
"کودکیهای من در تهران گذشت؛ شهر مهربانیها. تهران آن روزگار شهری بسیار صمیمی بود؛ شهری که طراوت و دوستی از درودیوارش میبارید، با مردمانی بسیار دوستداشتنی. چیزی که هنوز در خاطرم موج میزند و بهویژه اینروزها بسیار پروبال میگیرد یاد مردمانی است که یکرنگی و اعتماد خصوصیت بارزشان بود؛ مردمی که اگرچه عوام بودند و آدمهای کوچهوبازار، در همان نگاه اول حتی برای منِ خردسال بهوضوح آشکار بود که میتوان بهشان دل بست و اعتماد کرد. مردمی که بهراستی همشکل و همقوارهی مدعایشان بودند؛ در آنها هرگز چیزی که نشانه گزافه باشد نمیدیدی ..."
"خاطرات یک پسر ..." رسما آخرین کتابی است که در سال 1400 خریدهام. کتاب را پیک پخش چشمه در روز پنجشنبه 26 اسفند حوالی ساعت 2 بعدازظهر به دستم میرساند و با دریافت آن دیگر پرونده کتاب خریدن در سال 1400 بسته میشود.
کتاب را بابت نام و نشان نویسندهاش خریدهام اما حالا که ورقش زدهام و متوجه شدهام که روایتی است از سالهای دههی 1360، احساسم نسبت به آن تغییر کرده. من که نسبت به آن سالها احساسم اصلا "یادته؟!" نیست، پیش خودم میگویم "اما نباید فراموش کرد!"
نویسنده: رضی هیرمندی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1401 (چاپ 2)
قیمت: 58000 تومان
تعداد صفحات: 129 صفحه
شابک: 978-622-01-0961-7
نویسندهی کتاب که به خاطرهنویسی علاقهی خاصی دارد با خود قرار میگذارد خاطرات فرزند اولش را از بدو تولد تا زمانی که فرزندش بتواند قلم به دست بگیرد به نیابت از او بنویسد. نشان به همان نشانی که نوشتن خاطراتِ یک پسر (و بعدها دو پسر) به صورت یک وظیفهی مادامالعمر بر عهدهی پدر باقی میماند.
این کتاب بخشی از خاطراتِ هفت سالِ اول زندگی پسر بزرگتر نویسنده (از 1361 تا 1368) را در بر میگیرد. خواننده خواهد دید که نویسنده با "همدستی" همسرش با یک تیر چند نشان زده؛ یعنی نهتنها خاطرات پسرش، بلکه به صورت زیرپوستی گوشههایی از خاطرات مشترک خانواده و روزگار پرتبوتابشان را نیز به رشتهی تحریر کشیده است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
در ذیل تاریخ 12 مرداد هزار و سیصد و شصت و شش میخوانیم:
"توی ایوان نشستهام و روزنامه میخوانم. صدای تو را میشنوم که با دختر داییهایت درددل میکنی: "بابام یک شاگرد خرپول داره که برای بچههاش هر چی دلشون میخواد میخره. ولی بابا و مامان من خیلی زرنگن. میگن ما هم پولداریم، ولی پولدارِ معمولی! اون وقت یه آتاری نمیتونن برام بگیرن. تا آخر عمرمون هم نمیتونیم بگیریم." اینها عین حرفهای تو بود."
اینکه تازه در چاپ هفتم به سراغ کتاب جزیرهی شاتر رفتهام احتمالا تقصیر مارتین اسکورسیزی است! فیلم اقتباسی او از روی داستان این کتاب جزو معدود آثار سینمایی است که دیدن آن را در نیمه رها کردم و تاب نیاوردم آن را تا انتها تماشا کنم.
اعتراف به این موضوع با توجه به امتیاز و ستاره داده شده به فیلم، احتمالا نشانه وجود یک گیر فنی در گیرندههای فرهنگی-هنری من است. اما وقتی به فیلمهای مشابه پیشنهادی در ذیل صفحه معرفی جزیره شاتر در وب سایت imdb نگاه میکنم و میبینم که چند فیلم دیگر "نامحبوبم" در آن بخش ردیف شدهاند (حساب "فارست گامپ" از بقیه جداست) به خودم میگویم که "چاره چیه؟ ما هم با این گیر به دنیا آمدهایم!"
به هرحال ظاهر شدن نام و نشان کتاب دنیس لهین در این فهرست را مدیون سفارش کتاب از سوی یکی از دوستان در آلمان هستیم، که خواستند کتاب را برایشان تهیه و ارسال کنم.
نویسنده: دنیس لهین
ترجمه: کوروش سلیمزاده
ناشر: چشمه
سال نشر: 1402 (چاپ 9)
قیمت: 340000 تومان
تعداد صفحات: 435 صفحه
شابک: 978-600-229-453-6
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
ادوارد "تدی" دانیلز، مارشال ایالات متحده به همراه همکارش چاک با یک کشتی مسافری خودشان را به جزیره شاتر میرسانند. جایی که زندانی امنیتی برای محکومین جنایی که تشخیص داده شده از سلامت عقلی برخوردار نیستند، در آنجا قرار دارد. آنها مامور شدهاند تا درباره ناپدید شدن یکی از محکومین این زندان به نام راشل سولاندو تحقیق کنند. سولاندو بخاطر آنکه سه بچه خودش را غرق کرده بوده، در زندان محکومیت خود را میگذرانده ولی با وجود مراقبتهای بسیاری که از او صورت میگرفته، موفق شده است که از زندان فرار کند.
در بازدید از سلول زندان او، تدی و چاک نوشتهای رمزی را مییابند که تدی معتقد است به زندانی شماره 67 اشاره دارد، در حالی که مطابق اسناد موجود در زندان، تنها 66 زندانی در آنجا نگهداری میشدهاند. در طول تحقیقات تدی به چاک اعتراف میکند که قصد دارد تا انتقام مرگ همسرش را بگیرد. همسر تدی چند سال قبل به دست محکومی به قتل رسیده که تدی تصور میکند در حال حاضر در زندان جزیره شاتر زندانی است ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"برگرفته از دفترچه خاطرات دکتر لستر شیهان
سوم ماه می، 1993
از واپسین باری که جزیره را دیدم سالها میگذرد. بارِ آخر از روی عرشهی قایق یکی از دوستانم بود. در فاصلهی نزدیکی از بندر بوستون گشت میزدیم و من توانستم جزیره را در دوردست ببینم، در پوششی از مهِ تابستانی، کنار خط ساحلی، همچون لکهای از رنگ که با سهلانگاری در گوشهای از آسمان جا خوش کرده باشد.
بیشتر از بیست سال است که قدم به درون جزیره نگذاشتهام، ولی امیلی (گاهی بهشوخی و گاهی جدی) میگوید چندان هم مطمئن نیست که من اصلا جزیره را ترک کرده باشم. یکبار هم گفت زمان برای من چیزی جز چند نشان لای کتاب نیست که برای جلو و عقب رفتن در لابهلای متنِ زندگیام به کار میبرم، برای بازگشتِ دوباره و دوباره به رویدادهایی که مرا در چشم همکاران و همقطاران زیرکترم به نمونهای قابل استناد از یک مالیخولیایی تمامعیار تبدیل کرده است ..."
حالا که انگار کتابها دارند به ترتیب ناشرهایشان اینجا ردیف میشوند، بگذارید برویم به سروقت تازههای نشر اطراف در این چند ماه اخیر.
"خانهخوانی" اعلام میکند که درباره خانههای دوره گذار معماری تهران است. یعنی خانه سه طبقه کودکی من در محله سنائی هم متعلق به همین دوره گذار بوده است؟ چه میدانم؟ مگر من از معماری چقدر سرم میشود؟
همینقدر میدانم که با ورق زدن کتاب و نگاه کردن به عکسهای خانههایی که هرکدام در یک فصل کتاب اهالیشان درباره آن صحبت کردهاند، یاد آن خانه سه طبقه افتادم و هزاران نکته و خاطره و احساس ریزودرشت که میتوانم سناریواش را با اعطای نقش اول به "خانه"مان بنویسم. ویژگی یگانهای که بعد از نقل مکان از آن خانه و ساکن شدن در یکی از "معمارانهترین خانههای تهران" (!!!) دیگر تکرار نشد.
نویسنده: علی طباطبایی
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 8)
قیمت: 125000 تومان
تعداد صفحات: 134 صفحه
شابک: 978-622-6194-26-6
خانه با ما و در ما زندگی میکند، بزرگ میشود، به بلوغ میرسد و از پا میافتد. در این همزیستی، خانه از اندیشه و احساس و باورهای ساکنانش شکل میگیرد و به رویدادهای زندگی آنها شکل میدهد. با فهم تعامل خانه و تجربههای زیسته میتوان این بدهبستان معمار و ساکنان را هدفمند کرد و جایی متناسب با نیازهای واقعی انسان به نقشه درآورد تا خاطرهها و مکان عمیقتر با هم پیوند بخورند.
نویسنده از طریق گفتوگو با تعدادی از ساکنان خانههای برههی گذار معماری تهران، تجربهی زندگی در فضای خانه و معنای "درخانهبودن" برای آنها را نقل میکند تا از مسیر کشف معنای زندهی نهفته در آن خانهها راهی تازه برای گفتوگو دربارهی کیفیت خانه باز کند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل "صفر" کتاب با این جملات آغاز میشود:
"اواخر پاییز 92 بود و باید موضوعی برای پایاننامهی کارشناسی ارشد انتخاب میکردم. نمیخواستم مانند آنچه در دانشکدههای معماری رایج است، قطعه زمینی انتخاب کنم و ساختمانی در آن طراحی کنم. هنوز خیلی از سوالهایم دربارهی معماری بیجواب مانده بود و فکر میکردم بعدا وقت برای طراحی دارم. ترجیح میدادم در این فرصت دربارهی سوالهایم تحقیق کنم؛ مهمترینشان اینکه نمیدانستم بالاخره منظور از خانهی "خوب" چیست؟ اگر دوست یا آشنایی چیزی دراینباره از من میپرسید حرف چندانی برای گفتن نداشتم. در سالهای تحصیل کارشناسی معماری در دانشکدهی هنرهای زیبا و بعد هم کارشناسی ارشد در دانشکدهی معماری دانشگاه شهید بهشتی با بسیاری از خانههای مهم تاریخ معماری آشنا شدم، با آثاری زیبا و هنرمندانه از معماران بزرگ. اما مسئله این بود که گفتوگو دربارهشان بیشتر با مجموعهی واژگان درونرشتهای معماری و از نامها، سبکها و ایدههایی بود که به چنین خانههایی اهمیتی ویژه میداد و در نهایت، حرف چندان روشن و واضحی دربارهی چرایی و چگونگی خوبی و مطلوبیتشان برای ساکنان و از زاویهی دید آنها زده نمیشد ..."
عادت کردهام که در هنگام آماده کردن هریک از فهرستهای جیرهکتاب، ابتدا فهرست کتابها را بدون جملات معترضه روی وب سایت منتشر کنم و بعد سرِ فرصت معترضههایم را برای هر کتاب به صفحه بیافزایم. این احتمالا برخلاف همه قواعد و مقررات توصیه شده از سوی مدرسان سئو و استادان تهیه محتواست. مثل آنکه نشریهای را از همان قدمهای اولیه برنامهریزی برای انتشار تا بعد مراحل نمونهخوانی و صفحهبندی و ... در معرض دید قرار بدهی تا هرکس رد میشود، اگر دلش خواست به این محصول نیمپخته نگاه بیاندازد و در دیگ آشپز سرک بکشد.
بنابراین اگر وقت و حوصله و کنجکاوی داشته باشید، با کمی سرک کشیدن میتوانید در روزهایی از ماه، تولد این فهرستها را پیگیری کنید و ببینید که چگونه معترضههای جیرهکتاب یکییکی سروکلهشان برای هر کتاب پیدا میشود. متاسفانه اینجا مثل Word امکان ثبت و ضبط و نمایش خط زدنها و دوبارهنویسیها وجود ندارد. وگرنه کوهی از کاغذهای مچاله شده هم در معرض دید قرار میگرفت که هر برگ آن برای خودش میتوانست ماجرایی و تفسیری داشته باشد.
حالا، در این فهرست، یکی از دوستان در این بازه زمانی مچم را گرفته و دارد من و تولد معترضهها را تعقیب میکند. اوست که هنوز چند ردیف مانده تا به "رها و ناهشیار ..." برسم پیام میفرستد که "میدانید عنوان کتاب در زبان اصلی چه بوده است؟" و بعد نام انگلیسی کتاب را برایم مینویسد با این معترضه که "خداییاش خیلی خوب ترجمه کردهاند".
نویسنده: ادر لارا
ترجمه: الهام شوشتریزاده
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 7)
قیمت: 298000 تومان
تعداد صفحات: 349 صفحه
شابک: 978-622-6194-56-3
کتاب چکیدهی تجربهی چنددهسالهی ادر لارا، جستارنویس، خاطرهپرداز، روزنامهنگار و مربی نویسندگی است. لارا در این کتاب با زبانی سرخوش و غیررسمی پیشنهادهایی برای نوشتن جستار شخصی و نوشتههای خاطرهپردازانه ارائه میدهد و ذوق نوشتن را در مخاطب بیدار میکند.
بیتردید نوشتن جستار مانند متون دیگر ادبی، هم به استعداد و قریحهی نویسنده متکی است هم به میزان تمرین، تلاش و پشتکار او. کتابهای آموزشی فقط کمک میکنند جستوخیزهای بازیگوشانهی ذهن نویسنده راحتتر به کاغذ راه پیدا کنند. "اینکه نوشتن مطلبی بیدردسر پیش برود و یکراست و فوری به نتیجهی مطلوب برسید، نوعی اعتمادبهنفس به شما میدهد. اما اعتمادبهنفس واقعی، آن اعتمادبهنفسی که جزئی از وجود آدم میشود، محصول این است که آنقدر کوکهای بد را بشکافید و کوکهای بهتری بزنید تا کار به سرانجام برسد. فقط از کجا بفهمیم کدام کوکها بد هستند؟" (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"سیسالگی را که رد کردم، فهمیدم قرار نیست نویسنده بشوم. بله، زمانی دربارهی قهرمانیهای سگها قصههایی مینوشتم که دل و دینِ معلم کلاس ششم را میبردند اما حالا وسط نوشتن هرچیزی دلسرد میشدم و کار خراب میشد. بنابراین سراغ دومین گزینهی مطلوب رفتم و تصمیم گرفتم شغلی مربوط به نویسندگی پیدا کنم. برای ویراستاری در سانفرانسیسکوفوکس، مجلهی محلی شهر سانفرانسیسکو، به مصاحبه دعوت شدم و پیش سرویراستارش قسم خوردم که نویسنده نیستم و سعادتم در گروی این است که مراقب باشم املای اسم نیتن کاتزمن را درست بنویسیم.
استخدامم کردند. از شادی اینکه در مجلهای واقعی مشغول کارم در پوستم نمیگنجیدم. نمونهخوانی میکردم، درستی محتوای مطالب را بررسی میکردم و پیشنویسهای علامتگذاری شده را به حروفچین میدادم. برای نوشتن شرح عکسها جوری عرق میریختم که انگار با رمان جنگ و صلح سروکار دارم. و تیترهایی مثل "نوشیدنیهای قابل با قیمتهای ناقابل" مینوشتم (که البته کسی زیر بار چاپش نمیرفت. بزدلها!) ..."
"قصهای که انتخاب میکنیم" را وقتی از انتشارش باخبر میشوم، ندید سفارش میدهم. برایتان گفتهام که کتابهای نشر اطراف را معمولا "همینجوری" میخرم!
اما حالا که میخواهم معترضهای برایش بنویسم، هرچه فکر میکنم میبینم که دربارهاش حرفی برای گفتن ندارم ("تا تو باشی همینجوری ندید کتاب نخری!") فقط متن پشت جلد کتاب را خواندهام و همین جملات را هم به عنوان اطلاعات تکمیلی در بانک اطلاعات جیرهکتاب وارد کردهام. بنابراین گریزی به صفحات اول کتاب میزنم تا ببینم شاید نظری دربارهاش شکل بگیرد. چند پاراگرافی از پیشگفتار کتاب را هم تایپ میکنم، اما باز هم هنوز سردرنیاوردهام که حرف حساب نویسنده چیست.
سراغ فصل اول کتاب که میروم اما در همان صفحه اول و دوم، احساس میکنم که ماجرا دستم آمده که حرف حساب کتاب چیست. البته هنوز مشکوکم که کشش خواندن 240 صفحه درباره اینکه "قصهام" را جور دیگری بنویسم و تعریف کنم، داشته باشم.
نویسنده: دیوید دنبورو
ترجمه: حسنا مهرمحمدی
ناشر: اطراف
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 70000 تومان
تعداد صفحات: 238 صفحه
شابک: 978-622-6194-45-7
همه میدانیم قرار نیست هیچ نسخهی واحدی برای التیام زخمهای رنگارنگ آدمی پیچیده شود. با این حال، کمتر لحظهای از زندگی ما میگذرد که ذهنمان درگیر یافتن راهی برای حل مشکلات کوچک و بزرگ فردی، اجتماعی و جهانی یا دستکم تابآوری در برابرشان نباشد. معمولا فکر میکنیم هر راهی برای دستیابی به آرامش و رضایتِ نسبی به امتحانش میارزد، از دردِدلهای مادروفرزندی یا دوستانه گرفته تا مراجعه به مشاور و روانکاو و روانپزشک.
این کتاب توضیح و تبیین نظریههای روانشناسی در حوزهی روایتدرمانی نیست، کتابی است مملو از قصههای واقعی و شنیدنی کسانی که توانستهاند از تجربهای ناخوشایند گذر کنند، هویت و زندگیشان را از زیر سایهی سنگین داستانهایی که دیگران دربارهشان ساختهاند بیرون بکشند، خود را در چهارچوب قصهای متفاوت درک و تعریف کنند و تابآورتر از پیش با مشکلات بعدی مواجه شوند.
این کتاب میکوشد پرسشها، ابزارها و ایدههایی در اختیارمان بگذارد که با الهام از آنها بتوانیم برای گرهگشایی از زندگی خود و دیگران، در عوض پیشنهادهایی خودساخته و نیازموده، گامی مبتنی بر پژوهشها، کاربستها و یافتههای روایتدرمانی برداریم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
پیشگفتار کتاب با این جملات آغاز میشود:
"زندگی و مسیرهایی که در زندگی طی میشوند، روی سنگ حک نشدهاند؛ قصهها هستند که به زندگی ما شکل میدهند. به همین دلیل، چگونگی درک قصههای زندگی و نحوهی در میان گذاشتن آنها با دیگران بسیار مهم است. اگر فقط به قصههای ناراحتکننده و فلاکتهایمان بیندیشیم، احساس ناتوانی میکنیم. در عوض، میتوانیم طوری تجربهها و قصههایمان را تعریف کنیم که قویترمان کند، ناکامیها و فقدانهایمان را تا حدودی التیام ببخشد و رنجهایمان را سبک کند.
در ادامه، قصههایی از گوشه و کنار دنیا برایتان میگویم؛ قصههایی از افراد، گروهها و جوامعی که مشغول از نو نوشتن قصههای زندگیشان هستند. از شما هم دربارهی تجربهها و قصههای زندگیتان میپرسم. دربارهی شخصیت اصلی، پیرنگها، صحنههای کلیدی و حتی موسیقی متن زندگیتان. دوست دارم بدانم چرا این کتاب را برای خواندن انتخاب کردهاید. شاید روزهای سختی را پشت سر میگذارید، شاید دوست دارید چیزی در زندگیتان تغییر کند یا از صمیم قلب میخواهید به یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان کمک کنید. من قصههای زندگیتان را نمیدانم اما میدانم با پرسیدن سوالهای درست و یافتن مخاطب مناسب، ممکن است قصههای زندگیمان تغییر کند. وقتی دیگران قصههای ما را بنویسند یا عوامل کلیتری مثل تبعیض جنسیتی، خشونت، نژادپرستی یا فقر نویسندهی خط داستانیِ هویتمان شوند، در زندگی بیشتر از پیروزی با شکست مواجه میشویم. این کتاب دربارهی از نو نوشتنِ قصههای زندگی به دست خودمان است ..."
کتاب بعدی برنده جایزه هوگو در سال 2020 بوده است. علمیتخیلینویسها استاد ساختن دنیاهای عجیبوغریب و شگفتانگیز هستند. اما در نهایت به نظر میآید که هرقدر هم این دنیاها محیرالعقول باشند، قوانین حاکم بر آنها همانی است که مرحوم ماکیاولی 500 سال پیش مستندسازی کرده. معلوم نیست که چرا آدمی حتی با تخیل هم نمیتواند مدلی فراتر از این بیافریند.
نویسنده: آرکیدی مارتین
ترجمه: مطهره اسلامی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 135000 تومان 115000 تومان
تعداد صفحات: 479 صفحه
شابک: 978-600-182-707-5
از ایستگاه لسل، یک ایستگاه معدنی کوچک اما بسیار پایبند به استقلال و تمامیت خود، خواسته میشود که بخاطر مرگ سفیرش در امپراتوری تیکسکالان، فردی جایگزین را به مرکز این امپراتوری گسیل نماید.
با رسیدن ماهیت، سفیر جدید، به محل خدمتش، هیچکس مستقیما به او نمیگوید که اسکندر، سفیر قبلی در حقیقت به قتل رسیده و احتمال دارد که او قربانی بعدی باشد. اما ماهیت میداند که خطر در کمین نشسته است. او با استفاده از یک فناوری پیشرفته نسخهای از حافظه و آگاهی اسکندر را در مغز خود جای داده و همراه برده است. اما آیا این سلاح سری میتواند به او کمک کند تا راز قتل اسکندر را کشف کرده و همزمان در مقابل خطر توسعهطلبی تیکسکالان علیه لسل تمهیدی بیاندیشد؟
پیشدرآمد کتاب با این جملات آغاز میشود:
"در تیکسکالان این چیزها بیانتها هستند: نقشهی ستارگان و تخلیهی مسافران.
اینجا بالای میز استراتژیِ کشتی جنگی "خرمن سرخ عروج" که پنج معبرِ پرش فضایی و دو هفته سفر با سرعتی کمتر از سرعت نور تا پایتخت سیارهشهر تیکسکالان فاثله دارد و میخواهد به محض رسیدن دور بزند و به خانه بازگردد، هولوگرافی قرار دارد که نشاندهندهی کل فضاییست که تیکسکلان به آن گسترش یافته است. هولگراف نقشهای کشیده شده از وقار است با این معنای ضمنی که: همهی این نقاط درخشان، سیستمهای ستارهای هستند و همهشان به ما تعلق دارند. در این صحنه که تعدادی کاپیتان از پشت مرز نشانگذاری شدهی دنیا به هولوگراف شبیهدسازی شدهی امپراتوری خیرهاند، هر مرز و هر پرهای را از این چرخ بزرگی که چشمانداز تیکسکالان از خودش ایجاد کرده است بگیری، باز همین صحنه تکرار میشود: صدها کاپیتان خیره و صدها هولوگراف مشابه. و تکتک این کاپیتانها سربازانی را به یک سیستم ستارهای جدید بردهاند و هرآنچه از هدایای زهرآلود آنجا که توانسته بودند، گرد آوردهاند: توافقنامههای تجاری و شعر، مالیاتها و قول محافظت، سلاحهای انرژیِ پوزهسیاه و یا معماری یک قصر جدید برای حکمران که همچون یک انحنای طولانی و زیبا، قلب تابان و باز یک معبد خورشید را دربرگرفته است ..."
میگویند این آقای فیتسک استاد تریلرهای روانشناختی است. به نظرم یعنی یکچیزی تو مایههای "دختری در قطار" که آنهمه سروصدا کرد. اما الان که نگاه کردم دیدم جیرهکتابیها سرجمع 3.11 امتیاز به "دختری در قطار" دادهاند. شاید تریلر روانشناختی ذائقه خاصی برای خودش میطلبد!
نویسنده: سباستین فیتسک
ترجمه: مهوش خرمیپور
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1402 (چاپ 2)
قیمت: 280000 تومان
تعداد صفحات: 336 صفحه
شابک: 978-600-182-694-8
یک ماشین سر چهارراه کنار میلان برگ توقف کرد. او روی صندلی عقب ماشین دختربچهای را دید که با چشم گریان کاغذی را به شیشهی ماشین چسبانده است، احتمالا درخواست کمک بود. میلان، فهمید که آن دختربچه در خطر است، اما نتوانست متن روی کاغذ را بخواند.
وقتی که میلان تصمیم گرفت به جستجوی آن دختر برود، میبایست راه کابوسواری را پیش میگرفت که در نهایت به حقایق وحشتناکی منتهی میشد: گاهی حقیقت، وحشتناکتر از آن است که بشود با آن به زندگی ادامه داد.
گاهی، ناآگاهی بزرگترین هدیهی کائنات است ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"مرد، برهنه بود و دو شقهاش کرده بودند.
نه اینکه او فقط چنین احساسی داشته باشد، بلکه این اتفاق واقعا افتاده بود، هماکنون و همینجا، روی کاشیهای کف زمین رختشویخانهی قدیمی زندان و در کنار یکی از ماشینهای لباس خشککن.
میلان صدای نعرههای خودش را میشنید. اگر در دهانش یک لنگه جوراب نچپانده بودند، صدای نعرههایش کل فضای زندان بیمارستان روانی را به لرزه درمیآورد که البته اهمیتی نداشت، زیرا این گروه برای گذراندن یک شب با او پول خوبی به زندانبانها پرداخته بودند.
آنها پنج نفر بودند. دو نفر شانههایش را محکم نگهداشته بودند، دو نفر هم پاهایش را، نفر پنجم که مردی صدوبیست کیلویی و قوی بود، در حال فشار دادن چیزی به برندگی سیمخاردار و به ضخامت مشت دستش به مقعد او بود.
ناگهان فشار از بین رفت، به قدری ناگهانی که میلان دچار گرفتگی عضلانی شد و همه بدنش به لرزه درآمد. اما درد همچنان باقی بود و حرارتی به داغی کورهی آجرپزی او را از درون میسوزاند. اما حداقل دستهایش دیگر آزاد شدند و او موفق شد به پشت برگردد ..."
از حق نگذریم "بتا" به عنوان نام یک کتاب فارسی، عنوانی آرتیستی است. اصولا خانم دکتر حامدیفر به جز اینکه در کار کارآفرینی و مدیریت و هدایت شرکتی دارویی است انگار تمایلات هنری و آرتیستی هم دارد. به هر حال همانطور که گفتم نام کتاب به خودی خود کنجکاویبرانگیز است، چه رسد به اینکه بعد بفهمی روایتی است از کارآفرینی یک زن در جمهوری اسلامی ایران.
نویسنده: هاله حامدیفر
ناشر: امین آتنا
سال نشر: 1399 (چاپ 2)
قیمت: 48000 تومان
تعداد صفحات: 256 صفحه
شابک: 978-622-7060-08-9
امتیاز کتاب: (2 امتیاز با رای 2 نفر)
نویسنده کتاب کارآفرینی ایرانی است که در زمینه داروسازی فعالیت میکند. او در این کتاب داستان شروع فعالیت و پیشرفت خود را در فضای کسبوکار ایران شرح داده و زندگینامه و خاطرات کاری خود را روایت کرده است. داستان همچنین ماجرای بوجود آمدن و گسترش تولید یکی از محصولات اصلی دارویی شرکت خانم نویسنده را نیز به تصویر کشیده است. محصولی که کتاب نام خود را از آن گرفته است.
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"داستان بتا داستان یک برههی بیست ساله از زندگی من است. داستان زندگی یک من، از میان همان سه چهار نفری که در این کالبد مسالمت آمیز با هم زندگی میکنند. شاید اگر میتوانستم شرح روایت را بر اساس زمان میگفتم آسانتر بود. اما نه دلم رضا داد و نه ممکن بود. واقعیت این است که این سالها یادم رفته که چطور میشود کاری را بدون ملاحظهی بقیه و فکرهای مریض و منافع شرکتی انجام داد. به این داستان که رسیدم، دلم نیامد ملاحظهکاری داستان را شهید کند و هر صفحه را که نوشتم تکرار کردم:
رند عالم سوز را با مصلحتبینی چه کار
کار ملک است آنچه تدبیر و تامل بایدش
شروع بتا هم مثل همهی بخشهای دیگرش، عجیب بود.
صبح یک روز سرد سال 1381 در اتاق مدیریت سولهای در کوچه بابک شهرک اکباتان، زنی 29 ساله که از مدیریت شرکتی چیزی نمیدانست، به دلیل مهاجرت مدیر قبلی، مدیرعامل شد و پشت یکی از میزهای تنها اتاق اداری ساختمان نشست. اگرچه از شرکتداری هیچ نمیدانست، اما سیناژنِ ما هم آنقدر کوچک بود که تمامی دوستانش گفتند دیوانه است که مدیریت تضمین کیفیت انستیتو پاستور را رها میکند و میرود به یک شرکت کوچک کیتسازی؟!!! بله آن روزها سیناژنِ ما حتی در میان کیتسازها هم کوچک بود ..."
کتاب بعدی اما در مورد کارآفرینی است که هم مذکر است و هم کاروبار را پیش از وقوع انقلاب در سال 57 آغاز کرده است. یعنی سرگذشتش خیلی با کارآفرین قبلی تفاوت دارد؟
نویسنده: به روایت محمد وثوقی
ناشر: نشر نی
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 80000 تومان
تعداد صفحات: 183 صفحه
شابک: 978-622-06-0362-7
... کتاب با نقل مصائب، مشکلات، موفقیتها و شکستهای زندگی یک کارآفرین نشان میدهد که فرازوفرودها و گذارهای مهم تجاری همراه با پیشینه خانوادگی و آموزشی چگونه از او انسانی جهاندیده ساخته است. این دادهها پهنهای گسترده را برای آزمون نظریههای جامعهشناسان و تاریخنگاران اقتصادی و اقتصاددانان نهادگرا، که به سرگذشت کارآفرینان اهمیت میدهند، پیش روی مینهد.
این کتاب از سویی دربردارنده رهنمودهایی برای قانونگذاران و سیاستمداران است تا با شناخت مشکلات کارآفرینان بتوانند عقلانیتر سیاستگذاری کنند و، از سوی دیگر، به خواننده فرهیخته فرصت میدهد تا تصوری واقعی از زندگی یک کارآفرین صنعتی داشته باشد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
و بالاخره میرسیم به یک معمار کارآفرینی و توسعه. تاریخچه اپیدمی شیفتگی ما به تجربههای مختلف توسعه باعث شده تا در نوجوانی قفسههای کتابخانه من با کتابهایی درباره ژاپن اشغال شود. کمی بعدتر نوبت به کره جنوبی رسید و مدتی هم هست که مالزی موضوع آه و افسوسمان است. حیف که مسیو رجب هرچه کرد نتوانست خودش را با "نظم جهانی" وفق دهد و به بازی نرد به سبک خاورمیانهای دل باخت. وگرنه احتمالا حالا من داشتم کتابهای تاریخ توسعه ترکیه و واکاوی رمز و راز پیشرفت آن کشور را در کتابخانهام مرتب میکردم.
نویسنده: علیاشرف افخمی
ناشر: کتاب نیستان
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 61000 تومان
تعداد صفحات: 207 صفحه
شابک: 978-622-208-841-5
کتاب تلاشی است برای شناساندن آرا، افکار و عقاید ماهاتیر بن محمد، نامدارترین دولتمرد مالزی، به خوانندگان و علاقمندان فارسیزبان. پدیدآورنده کتاب با در کنار هم قرار دادن بخشهایی از سخنرانیها و مصاحبههای مختلف ماهاتیر محمد طی سالیان دوران زمامداریاش، کوشیده تا تصویری از طرز فکر و روشهای مدیریتی او ارائه نماید.
کتاب بهرام صادقی پس از سالها دوباره چندی است که تجدید چاپ شده و در بازار قابل تهیه است. الان نگاه کردم و دیدم در نظرخواهی انتخاب "داستانهای ایرانی که باید قبل از مرگ خوانده شوند!" کتاب را جزو نامزدهای رایگیری نیاورده بودیم. حیف! کوتاهی از من بوده.
نویسنده: بهرام صادقی
ناشر: معین
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 33000 تومان
تعداد صفحات: 114 صفحه
شابک: 978-964-165-262-5
در شهری سوت و کور دکتر حاتم مشغول طبابتی ویژه است. او که خود را به نوعی مجری ناگزیر شیطان و اسیر سرنوشتی غمانگیز میداند، حرص موحشی به کشتن - مخصوصا کشتن جوانان - دارد. شاگردانش را میکشد و از آنان صابون میسازد؛ مردمی را که به صرافت طول عمر یا ازدیاد میل جنسی طالب داروی مقوی هستند با آمپولی که حاوی سمی کشنده است و در موعدی مقرر اثر خواهد کرد، در معرض مرگی جانفرسا و شکنجهآور قرار میدهد و خود پیش از موعد مقرر، آن شهر را به قصد جایی دیگر و ماموریتی دیگر ترک میگوید و ... (برگرفته از خلاصه داستان کتاب در "فرهنگ ادبیات فارسی")
داستان با این جملات آغاز میشود:
"در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته، جن در آقای "مودت" حلول کرد. میزان تعجب آقای مودت را پس از بروز این سانحه، با علم به این که چهره او به طور طبیعی همیشه متعجب و خوشحال است، هرکس میتواند تخمین بزند. آقای مودت و سه نفر از دوستانش، در آن شب فرحبخش مهتابی، بساط خود را بر سبزه باغی چیده بودند. ماه بدر تمام بود و آنچنان به همهچیز رنگوروی شاعرانه میداد و سایههای وهمانگیز به وجود میآورد و در آب جوی برق میانداخت که گویی ابدیت در حال تکوین بود. در فضا خنکی و لطافت و جوهر نامریی نور موج میزد و از دور دور زمزمههای ناشناختهای در هوا پراکنده میشد و مثل مه بر زمین مینشست. یکی از دوستان آقای مودت، که جوانتر از همه بود و همیشه کارهای عملی را به عهده میگرفت و میخواست تا سرحد امکان مفید و موثر باشد، پیشنهاد کرد که هرچه زودتر آقای مودت را به شهر برسانند و در آنجا تا دیر نشده است از رمال و جنگیر و یا کسی که در این امور تخصصی داشته باشد یا لااقل از پزشک شهر کمک بگیرند ..."
نویسنده: مارتین زوتر
ترجمه: حسین تهرانی
ناشر: مروارید
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 59000 تومان
تعداد صفحات: 297 صفحه
شابک: 978-964-191-901-8
زندگی توماس کخ ثروتمند، پسر یک کارخانهدار معروف، و کنراد لانگ، دوست فقیرش، از دوران کودکی همواره بهنوعی با هم پیوند خورده است. همیشه اینگونه بوده که هروقت توماس اراده کرده، کنراد در خدمتش بوده است. حالا هر دو شصتساله هستند و حافظهی کوتاهمدت کنراد روزبهروز ضعیفتر میشود. او بعد از آنکه ویلای مجلل خانوادهی کخ در یونان را بر اثر بیدقتی به آتش میکشد نزد آن خانواده برمیگردد و دوباره وبال گردنشان میشود. ولی الویرا سِن، مادر سالخوردهی تواس و حاکم بلامنازع خانواده، به هیچ قیتی حاضر نیست خاطرات گذشته زنده، شوند. به چه دلیل؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"وقتی کنراد لانگ برگشت، همهچیز داشت در آتش میسوخت. بهجز چوبهای داخل شومینه.
کنراد در ویلای کخ زندگی میکرد که در کورفو، در فاصلهی چهل کیلومتری شمال جزیرهی کرکیرا بود. ویلا از مجموعهای از ساختمانهای پلکانی تشکیل شده بود که به شکل آبشاری متشکل از اتاقها و باغچهها و تراسها و استخرها بود و به خلیجی شنی ختم میشد که ساحل کوچکش فقط یا از سمت دریا قابل دسترسی یود، یا از طریق نوعی تلهکابین که ز فراز تمام ساختمانها عبور میکرد.
البته کنراد لانگ در خود ویلا ساکن نبود، بلکه در ساختمان سرایداری زندگی میکرد؛ ساختمانی کوچک با دیوارهای سنگی سرد و نمور، در سایهی جنگل کوچکی از درختان کاج که مسیر ورد به ویلا را محصور کرده بود. کنراد لانگ مهمان ویلا نبود، بلکه چیزی مثل مباشر بود. در ازای دریافت غذا،محل خواب و حقوقی مشخص، وظیفهاش این بود که هر وقت از او خواسته شد، ویلا را برای پذیرایی از اعضای خانواده یا مهمانان آماده کند. در ضمن باید حقوق کارکنان و صورتحسابهای تعمیرکارانی را که آنجا مشغول کار بودند، پرداخت میکرد. نمک و رطوبت به ویلا صدمه میزدند ..."
خواندنِ پشتِ همِ داستانهایی درباره یک شهر به نظر میتواند کارِ مطبوعی باشد. اگر بخواهم شهری را برای این موضوع نامزد کنم، احتمالا به جز شیراز، اصفهان و تبریز هم توی لیست خواهند بود. جالب اینکه بهنظرم میرسد داستانهای هر شهری باید رنگوبویی از خود شهر داشته باشند. البته شاید به دورهوزمانه داستان و نویسندهاش هم ربط داشته باشد. باید ببینم شیراز صادق چوبک با شیراز حسین دهقان چقدر شباهت یا تفاوت دارد!
نویسنده: (گردآورنده) محمد کشاورز
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 265000 تومان
تعداد صفحات: 424 صفحه
شابک: 978-622-6654-95-1
داستانهای این کتاب هرکدام نگاهی دارند به گوشهای از شهر شیراز ... در این مجموعه رابطه انسان و شهر محور همهی داستانهاست. در بازهی زمانی حدود یک قرن، یعنی از دههی اول قرن چهاردهم هجری شمسی تا همین سال پایانی یکهزار و سیصد و نود و نه، هر داستان این مجموعه بنا به توان نویسندهاش بیانگر و آینهگردان زندگی و زمانهی مردم شهر شیراز شدهاند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
از جمله نویسندگان داستانهای این مجموعه میتوان به سیمین دانشور، صادق چوبک، صادق هدایت، فرهاد حسنزاده، احمد اکبرپور و حسین دهقان اشاره کرد.
داستان "کفترباز" نوشته صادق چوبک با این جملات آغاز میشود:
"قهوهخانه "تل عاشقان" زیر چنارهای تناور سنگین سایه، و دود کباب و چپق و تریاک و غلیان و زمزمه برهمخوردن استکان و نعلبکی و فریادهای پرجنبوجوش "تریاکی!" "کبابی!" "قهوهچی!"، ظهر پرمشتری و بیا و برویی را میگذراند. چتر برگهای پرگشت چنارهای کهن، نور سکههایی را که خورشید بر زمین انداخته بود بلعیده بودند و سایه فلفل نمکی مرطوب و خنکی کنار جویها و تو بنگاهها و خرندهای باغ قهوهخانه خوابیده بود. داشها و لوطیها و داییهای محلات در شازده و لب آب و دروازه سعدی و شاهداعیالله، گله به گله رو گلیمها و حصیرها لم داده بودند و برای خودشان میگفتند و میخندیدند و میخوردند و دود میکشیدند. دایی شکری هم با چند تا از دوستان شاطر و خمیرگیرش رو حصیری کنار جوی آب روان نشسته بودند و چای میخوردند و با هم حرف میزدند. دایی شکری از آن نقشبازان ماهری بود که در شهر شیراز تا نداشت ..."
خب، میرسیم به دومین دستپخت سیدعلی کاشفی خوانساری در این فهرست! هفتمین کتابی که ناشر در مجموعه "ایرانِ ما" منتشر کرده است.
یکی از دلخوریهای من وقتی که در مودِ حرصخوردن هستم، این است که قطع روند انتشار کتابهای کودک و نوجوان پس از انقلاب 1357 (که حدودا تا اوایل دهه 1370 ادامه پیدا کرد) مانع از این شد که چند نسل بتوانند از طریق آثار ادبیات کودک با نسلهای بعد از خودشان ارتباط برقرار کنند. این کودکان و نوجوانان در دهه 50 و 60 در بهترین حالت مجبور بودند کتابهای "دستدوم" نسلهای قبل از خودشان را بخوانند. آثاری که به دلیل نوپا بودن ادبیات کودک و نوجوان در دهههای 40 و 50 (تا قبل از وقوع انقلاب) یا به دلیل ناپختگی یا به دلیل "مشکلات دیگر" از سوی نسلهای بعدی خوانده و دوستداشته نشدند و بنابراین نتوانستند به حلقه ارتباط فرهنگی میان نسل ما و نسلهای بعد از ما تبدیل شوند. یکی از تاثیرهایی که علیالقاعده انتظار میرود ادبیات کودک و نوجوان بر نسلهای متوالی بگذارد.
اما اگر کمی از موضوع فاصله بگیریم و "تاریخی" به ماجرا نگاه کنیم، اینطور به نظر میآید که برای وقوع چنین تغییر و تحولاتی یک نسل و دو نسل و سه نسل، عددی نیستند که بخواهیم حرصوجوششان را بخوریم. پس فعلا کتاب مستطاب سفر هشتاد روزه دور دنیا را بخرید و بخوانید و بر روح مصنف جنتمکانش مسیو ژول ورن درود فرستید. باشد تا دلهایتان رفتهرفته به معارف مایل گردد.
نویسنده: (به کوشش و گزینش) سیدعلی کاشفی خوانساری
ناشر: جهان کتاب
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 200000 تومان
تعداد صفحات: 176 صفحه
شابک: 978-600-8967-47-7
کودکان و تعلیم و تربیت ایشان از دیرباز یکی از دغدغههای اصلی اندیشهمندان بودهاند ...
در دوره قاجار و پس از مواجهه ایرانیان با پیشرفتها و دستاوردهای تمدن غرب این موضوع به یکی از اصلیترین دغدغههای نخبگان جامعه بدل شد. کمتر روشنفکر یا نظریهپرداز ایرانی را میتوان یافت که در آن دوره به مسائل کودکان و چگونگی علمآموزی ایشان و یا دور نگاهداشتن آنها از رسوم و تعالیم خرافی و غیرعلمی حرفی نزده باشد. در میان راههای رهایی از عقبماندگی و الزامات علمآموزی کودکان، حرفها و اخبار مرتبط با کتاب کودک هم دیده میشود.
مطالبی که میتوان آنها را نخستین نمونههای نقد و تحلیل و مباحث نظری درباره ادبیات کودک در میان آثار چاپی ایرانی محسوب کرد ...
کتابی که در دست دارید گزیده و حصهای است از صدها نوشته مختلف در این زمینه که از میان نشریات و کتب دوره قاجار فراهم آمده. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
در بخش دوره مظفری کتاب، به قلم محمدحسین فروغی برگرفته از روزنامه تربیت آمده:
"کتاب مستطاب سفر هشتاد روزه دور دنیا متعلق به شرکت طبع کتب این اوقات از طبع خارج شده؛ جلد کردهاند و در دو محل به فروش میرسد. یکی در حجره کتابفروشی عالیجاه، میرزا عبدالرحیم که در اول خیابان لالهزار در مقابل مغازه توکو واقع است؛ دیگر در دکان عزتهمراه، استاد اسمعیل صحاف مخصوص دارالطباعه مبارکه نزدیک درِ الماسیه و قیمت آن دوازده هزار [دینار] میباشد. چون این کتاب تاکنون چاپ نشده و از مولفات جدیده است و نوع آن نیز در میان ما معمول نبوده، باید ذهنها را مسبوق ساخت و قدری به معرفی این تالیف منیف پرداخت. لهذا گوید:
کتاب سفر هشتاد روزه دور دنیا از مصنفات مسیو ژول ورن، مصنف فاضل فرانسه میباشد و این مرد خیرخواه یکی از آن دانشمندان است که محض انساندوستی و منش آدمیت مطالب علمیه را به فهم عوام نزدیک نموده و مینمایند تا خاص و عام را با مهطلعتان شبستانِ معرفت و گلرخان بوستانِ فضل پیوند آشنایی دهند و منت بر سر شهری و روستایی نهند مگر دلها رفتهرفته به معارف مایل گردد و غبن و فهم نادانی و جهل زایل شود و شک نیست که ذائقه بعد از آنکه فیالجمله از طعم و حلاوت طعامی چرب و شیرین لذت برد، طالب زیادتی باشد ..."
کتاب بعدی را برای والده خریدم. اما بعد که گفت کتاب به کارش نمیآید، دیدم انگار که روی دست خودم مانده است. پس فکر کردم آن را هم در فهرست این دوره معرفی کنم.
تا پیش از این چیزی درباره کامیار شاپور نشنیده بودم. اما با ورق زدن کتاب، به نظرم رسید که "فرزند فروغ فرخزاد بودن" میتواند موقعیت سختی باشد. البته اگر "از زیر سایه درآمدن" در زندگی برایت مساله مهمی باشد. وگرنه میتوانی بیخیالی طی کنی و کیفش را ببری. بگذریم که انگار در مورد کامیار شاپور ماجرا دقیقا اینجوری پیش نرفته است.
نویسنده: فرناز تبریزی، کامیار عابدی
ناشر: مروارید
سال نشر: 1399 (چاپ 1)
قیمت: 39500 تومان
تعداد صفحات: 184 صفحه
شابک: 978-964-191-852-3
پس از آنکه کامیار شاپور در 25 تیر 1397 زندگی را ترک کرد، در اغلب یادداشتها و خبرها بر این نکته تاکید شد که او فرزند فروغ فرخزاد و پرویز شاپور بود، عمری را به رنج و اندوه و نومیدی گذراند، و حدود دهه پایانی زندگیاش را به گیتارنوازی در بوستان/پارکهای تهران سپری کرد. کتاب حاضر میکوشد تا صرفنظر از این دیدگاه، علاوه بر پیوندهای کامیار با پدر و مادرش، از زندگی شخصی، ادبی، و هنری او، به ویژه شعرها و نقاشیهایش آگاهیهای دقیقی در اختیار علاقهمندان قرار دهد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
نمیدانم در کدامیک از اسبابکشیهای وب سایت جیرهکتاب، صفحه فهرست آثار هوشنگ مرادی کرمانی از صفحه روزگار محو شد. از زمانی که متوجه این مشکل شدهام، رفعورجوع این "جاافتادگی" مدام جزو "یادم نره!"هایم بوده. اما هنوز که هنوز است کار لازم انجام نشده و صفحه سرجایش برنگشته است.
در این مدت هروقت یاد این کارِ عقبافتاده میافتم با خودم درگیر میشوم که "اصلا دیگر کتابخوانهای امروز مشتری کتابهای مرادی کرمانی هستند؟!" یعنی اگر از آن نسلی که مرادی کرمانی برایشان نوستالژیک است و یادآور هزار خاطره و حس ریزودرشت بگذریم، آیا نسل جدید خریدار داستانهای او هستند یا نه؟
نمیدانم؟ اما به هر حال به عنوان یکی از آن نسل نوستالژیک، من هنوز هم وقتی نام و نشان او را جایی میشنوم، گوشهایم تیز میشود. احتمالا آقایان زمانی و طلاییزاده هم همنسل بنده هستند!
نویسنده: محمدزمان زمانی جمشیدی، سیاوش طلاییزاده
ناشر: شبخیز
سال نشر: 1401 (چاپ 2)
قیمت: 59000 تومان
تعداد صفحات: 102 صفحه
شابک: 978-622-7178-20-3
قصههای مجید را باید از چنین چشماندازی دید: چشمانداز تضادهای در حال ظهور، چشمانداز آشفتگی ناشی از تقاطع فقر و میل. بازخوانی و بازبینی قصههای مجید از این زاویه نه تنها در نقطهی مقابل چشمانداز نوستالژیزده قرار میگیرد بلکه نگاه خود را به عناصر کمتر دیدهی درون این اثر معطوف میکند. این کتاب حاصل و حامل چنین چشماندازی است و میکوشد به دور از نگاه نوستالژیزده یا چهارچوبهای تعریفشده در مورد نمایش فقر یا داستانهای مربوط به کودک و نوجوان، نگاه تازهای به این اثر مهم ادبیات داستانی و سینمایی ایران بیاندازد. این کتاب از دو تکنگاری تشکیل شده است؛ تکنگاری اول عمدتا بر داستان قصههای مجید نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی متمرکز است و تکنگاری دوم عمدتا روایت کیومرث پوراحمد را مد نظر دارد. اما جهتگیری و خطوط اصلی هر دو تکنگاری مبتنی بر دغدغههای مشترک (و گاهی متفاوت) است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
قصهی قبرستون، آنطور که از نام و توضیحات همراهش دریافت میشود، در این دوره و زمانهی پستکرونایی که قبرستان بسیار بیش از آنکه قبلا عادت داشتهایم محل رفتوآمدمان شده است، خواندنی مینماید.
اما چیزی که با خواندن همان چند پاراگراف اول کتاب به نظرم رسید، جایی که هنوز "قهرمان داستان" به محل اصلی وقوع داستان وارد نشده و مقدمات کار دارد تعریف میشود، این بود که روایت "زندگی کارمندی" در ادارهجات اینروزهای مملکت گلوبلبل هم برای خودش خواندنی است. حتی اگر محل خدمت به دراماتیکی قبرستان نباشد.
نویسنده: حسین شرفخانلو
ناشر: امیرکبیر
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 70000 تومان
تعداد صفحات: 306 صفحه
شابک: 978-964-00-2183-5
کتاب همانطور که از عنوانش پیداست، قصه رخ در رخ شدن با مرگ است و تماشای مرگ و لوازم و ملحقات آن از نگاه کسی که کارش رتقوفتق امور مربوط به مردگان است.
نویسنده کتاب که مدیر آرامستان خوی است، در مقدمه کتاب میگوید: "قصه قبرستون گزیده وقایع مرتبط با مرگ و سوگواری و مواجهه آدمها با این پدیده ازلی و ابدی و عبرتانگیز است." او اعتراف میکند که از یک جایی به بعد دیگر نتوانسته نسبت به اتفاقات و واکنشهای مردم به مرگ بیتفاوت بماند و شروع کرده به یادداشت کردن آنها. او میگوید: "سوژهها آنقدر بکر و جذاب بودند که از همان یادداشت اول، نیت کردم یادداشتهایم از اتفاقها و برخوردها را کتاب کنم تا آنکه "کرونا" با آن سروصدا یکهویی آمد و خلق اتفاقهای نو، مزید بر علت شد و عزمم برای نظم و نسق دادن به یادداشتها را به اقدام تبدیل کرد." (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"یک هفته مانده به اربعین سال 1395، وقتی دو سه ماه بود فشارها به تیم جدید مدیریت شهری جواب داده بود و از مقام منیع معاونت فرهنگی شهرداری برکنار و در کسوت معاونِ معاونت خدمات شهری، اتاقی به من داده بودند در طبقه دوم ساختمان معاونت خدمات شهری با یک میزتحریر و یک دست صندلی و میز عسلی جلویش و کارم عبارت بود از اینکه آمار روزانه ماشینآلات و کارگرهای سپور را ببینم و زیرش دستور "بایگانی شود در سوابق" بنویسم و در باقی هشت ساعت کاری، بخزم توی لپتاپم و جزوه تدریس آن ترمم را پاورپوینت کنم و کتابهای عقبافتاده و در صفِ نخواندههایم را بخوانم و یادداشتهایم را مرتب کنم، سرظهری که داشتم میرفتم دانشگاه، تلفنم زنگ خورد و از دفتر آقای شهردار احضارم کردند که به حضور برسم. گفتم: "الان دم در دانشگاهم و پنج دقیقه دیگر کلاسم شروع میشود. خدا بخواهد، دو ساعت دیگر در خدمتم. سلام به شهردار برسانید و بگویید تا آخر وقت اداری امروز میرسم خدمتشان."
از قضا بچهها آن روز سر کلاس نیامدند و اصولا در دانشگاه تا ترم به نیمه نرسد و فصل میانترم نیاید، دانشجوها خیلی کلاسهای حضوری را جدی نمیگیرند و علیالاجبار رفتم اتاق اساتید و چند دقیقهای این پا و آن پا کردم، بلکه سروکله یکی دوتایشان پیدا شود و وقتی دیدم قرارشان به نیامدن است، ماژیک را گذاشتم در جاماژیکی و بهسمت شهرداری راه افتادم ..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین
نظرات درباره اين مطلب