هنگام مرتب کردن کتابهای این فهرست متوجه شدم که از 16 کتاب انتخابی تنها 6 عنوانش انتخاب و خرید خودم در طول دو ماه اخیر بوده و 10 عنوان دیگر همگی کتابهایی بودهاند که با معرفی، توصیه یا سفارش همراهان جیرهکتاب تهیهشان کردهام. از این نظر تصور میکنم این فهرست یگانه و رکوردشکن باشد. کمی هم نشانه این عارضه است که انگار هرچه سن بالاتر میرود عطش آدم برای "کتاب خریدن" کاهش پیدا میکند (یک دلیلش شاید این باشد که هی به ردیف کتابهای توی قفسههای کتابخانه نگاه میکنی و هر روز بیشتر از روز پیش به این هراس میافتی که "بالاخره کی فرصت میکنم اینها را بخوانم!")
به هر حال ویژگی فوق باعث شد که تصمیم بگیرم کتابها را در فهرست این دوره براساس مرجع تصمیمگیرنده برای خریدشان دستهبندی کنم! همانطور که گفتم شش کتاب اول انتخابها و خریدهای خودم بوده و الباقی ...
کتاب اول مجموعهای است از روایتهای داستانی که انگار در همهشان خیابان ولیعصر تهران حضور پررنگی دارد و خب همین مساله باعث شد که توجهم به کتاب (و قُل دیگرش که به "روایتهای غیرداستانی" میپردازد و انشاالله آن را در فهرست بعدی خواهم آورد) جلب شود.
من در تمام طول عمرم همیشه در فاصله چندصدمتری از خیابان ولیعصر زندگی کردهام و احتمالا اگر حساب و کتاب کنم در 80 الی 90 درصد روزهای زندگی، چند قدمی در این خیابان بالا و پایین رفتهام. به بانک رفتهام، به کتابفروشی سر زدهام، نان خریدهام و ... خلاصه که اشاره به این خیابان (و البته چند خیابان و محله دیگر) کافیست که گوشهایم را تیز کند. بگذریم که با مقداری تورق کتاب چند سوال کوچک و بزرگ در ذهنم شکل گرفت که ای کاش دستاندرکاران تهیه کتاب درباره این نکات توضیحی در بخشهای ابتدایی آن آورده بودند. اما خب، تورق من چندان هم دقیق نبوده و شاید جایی پاسخ آن سوالها هم آورده شده و من هنوز آنها را پیدا نکردهام!
نویسنده: (دبیر مجموعه) کاوه فولادینسب
ناشر: ثالث
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 68000 تومان
تعداد صفحات: 141 صفحه
شابک: 978-600-405-471-3
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
داستان کفتارها با این جملات آغاز میشود:
"از اعماق متروی تجریش تا سر باغفردوس خودش سفری بود؛ اینکه با آن جعبه قناس سنتور از میان جمعیت راه باز کند و آدمهایی که جعبه میخورد به پروپایشان، هی چپچپ نگاهش کنند یا تشر بزنند. یک ساعتی توی راه بود. حالا دیگر آفتاب داشت بساطش را جمع میکرد کمکم. وقتی داشت راه میافتاد، مادر مثل هر غروب نشسته بود روی سکوی دم در. سیگارش را دیر به دیر پک میزد و خلوتی کوچه را میپایید انگار. کیا ساز به دست از کنارش رد شد و سرسری گفت: "مادر من دارم میرم."
مادر سیگار نصفه را انداخت توی جوی باریک وسط کوچه و نگاهش کرد.
"باز این مزقونت رو برداشتی زدی به جاده؟"
"برم دوزار کاسبی کنم دیگه."
"اذون مغرب رو گفتهن. الان وقت کاسبیه؟"
"ما هر شب باید این قصه رو داشته باشیم؟ فکر کردهی همهجا عین اینجاست که ملت سر شب عین مرغ برن جا؟ اون بالاها تازه اول عشق و دوردور و خیابونگردیشونه. تو کل زندگیت شده کوچهی دلبخواه. برو همین سر مختاری، ببین چه خبره مادر من." ..."
میدانم، میدانم! احتمالا هیچکدام از شما اهل خواندن کتابی غیرداستانی درباره "پرورش روباه" نیستید. راستش من خودم هم بعد از دیدن مشخصات کتاب و اطلاع از انتشار آن چند بار برای خریدش خیز برداشتم و بعد منصرف شدم. اما بالاخره، در آخرین نوبت بالاخره دل به دریا زدم و آن را خریدم.
راستش را بخواهید، چهارپای محبوب من برای "رام کردن"، ببر است و همیشه رویای دست کشیدن بر سروگوش این حیوان با ابهت را داشتهام (به شرط آنکه مطمئن باشم در حال انجام اینکار یک لقمه چپم نمیکند!) اما حالا وقتی میشنوم که بسیاری از موجودات آشنا همچون گورخر، فیل و همین ببر در طول ده، بیست سال اخیر به جمع حیوانات درحالانقراض پیوستهاند و بزودی ممکن است به جز در باغوحشها نمونهای از این پستانداران روی زمین باقی نمانده باشد، سعی میکنم سطح توقعم را پایین بیاورم و به همان روباه هم رضایت بدهم.
نویسنده: لی الن دوگتکین، لیودمیلا ترات
ترجمه: عطا کالیراد
ناشر: فاطمی
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 79000 تومان
تعداد صفحات: 262 صفحه
شابک: 978-622-7464-01-3
حدود 60 سال پیش دو پژوهشگر روس، ترات و دیمیتری بیلیایف، تصمیم گرفتند با اهلی کردن روباههای وحشی جزئیات گذار از جانوری وحشی به حیوانی دستآموز را دریابند. آنان آزمایش خود را در مزرعهای در سیبری آغاز کردند و طی دههها رامترین روباهها را در هر نسل با هم آمیختند. در این کتاب، دوگتکین، زیستشناس و نویسنده موضوعات علمی و ترات این آزمایش سترگ را روایت میکنند. نتیجه آزمایش: انبوهی از روباههای اهلی و فهم شالوده ژنتیکی اهلیشدن آنها. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"در بعدازظهر یکی از روزهای پائیز 1952، دیمیتری بیلیایف سی و پنج ساله، با کت و شلوار تیره و کراوات مخصوص خود، سوار قطار شب مسکو به تالین، پایتخت استونی در ساحل دریای بالتیک، شد. جایی آن سوی آبهای فنلاند، اما در آن زمان فرسنگها دورتر، تالین در پشت پرده آهنینی که پس از جنگ جهانی دوم اروپای شرقی را از اروپای غربی جدا کرد مخفی شده بود. بیلیایف در راه با همکار مورد وثوقش، نینا سوروکینا صحبت میکرد. نینا سرپرست پرورشدهندگان یکی از بسیار مزارع روباهی بود که با بیلیایف به منظور توسعه روشهای جفتگیری همکاری میکردند. بیلیایف که ژنتیکدانی آموزش دیده بود، دانشمند اصلی در آزمایشی دولتی - آزمایشگاه مرکزی پرورش حیوانات به منظور تولید خز - در مسکو بود. وظیفه او یاری پرورشدهندگان در بسیاری از مزارع تجاری روباه و مینک بود که دولت با هدف تولید خزهای هرچه زیباتر و تجملیتر، آنجا را اداره میکرد ..."
در خرداد ماه پس از مدتها یکی دیگر از مجموعه کتابهای جک ریچر به فارسی ترجمه شد و به لطف ناشر نسخهای از آن به دستم رسید. مشابه کتابهای دیگر این مجموعه، این یکی را هم نمیشد زمین گذاشت و به همین خاطر دو، سه روزی از کار و زندگی افتادم تا اینکه بالاخره خواندم و تمامش کردم.
نویسنده: لی چایلد
ترجمه: محمد عباسآبادی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1401 (چاپ 2)
قیمت: 132000 تومان
تعداد صفحات: 463 صفحه
شابک: 978-600-182-683-2
با گلولهای آمریکایی و از فاصلهای بسیار دور سوءقصدی به جان رئیسجمهور فرانسه صورت میگیرد و در ادامه نشست قریبالوقوع جی هشت تهدید میشود. افراد انگشتشماری قادرند از چنین فاصلهای شلیک موفقی داشته باشند. یکی از این افراد جان کات تکتیرانداز زبدهای است که پانزده سال پیش جک ریچر پلیس بازنشستهی ارتش او را بازداشت و روانهی زندان کرده است. اگر کسی بتواند کات را مجددا متوقف کند آن شخص کسی نیست جز ریچر. بنابراین ژنرال اودی با بهرهگیری از خصومت شخصی این دو ریچر را فرامیخواند و برای جلوگیری از تهدیدهای پیش رو او را به پاریس اعزام میکند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"هشت روز پیش زندگیام پر از فرازونشیب بود. گاهی خوب پیش میرفت، گاهی نه. بیشترش عادی و یکنواخت گذشت. مدتهای مدیدی بدون هیچ اتفاق خاصی سپری میشد، گهگاه هم اتفاقات پیدرپی رخ میداد. مثل خود ارتش. و اینطور بود که پیدایم کردند. میتوانی ارتش را ترک کنی، ولی ارتش تو را ترک نمیکند. نه همیشه. نه کاملا.
دو روز بعد از اینکه یک نفر به سمت رئیسجمهور فرانسه شلیک کرد شروع به جستجو کردند. من خبرش را توی روزنامه دیدم. سوءقصدی از فاصلهی زیاد با تفنگ دوربیندار. در پاریس. ربطی به من نداشت. من ده هزار کیلومتر دورتر از آنجا، در کالیفرنیا با دختری بودم که توی اتوبوس باهاش آشنا شده بودم. آن دختر میخواست بازیگر شود. من نمیخواستم بازیگر شوم. بنابراین بعد از چهلوهشت ساعت ماندن در لسآنجلس او به راه خودش رفت و من هم به راه خودم رفتم. دوباره سوار اتوبوس شدم و به سنفرانسیسکو رفتم و دو روز ماندم، و بعد به پورتلند اورگان رفتم و سه روز دیگر آنجا ماندم، بعد راهم را تا سیاتل ادامه دادم. آنجا به فورت لوییس نزدیک شده بودم، جایی که دو زن یونیفرمبهتن از اتوبوس پیاده شدند. یک نسخه از روزنامهی آرمی تایمز دیروز را همانجا روی صندلی داخل راهرو جا گذاشتند ..."
"جوان ایرانی ..." پنجمین عنوانی است که ناشر در مجموعه "ایران ما" منتشر کرده است. کتابهای این مجموعه اغلب مجموعه نوشتههایی هستند از نویسندگانی شناختهشده که در سالهای دور در زمینههای فرهنگی مورد احترام و صاحبنظر بودهاند و وقتی به نامها نگاه میکنی میبینی اغلبشان دیگر سالهاست که در میان ما نیستند.
هنگام تایپ کردن چند جملهای از ابتدای مقالهی پرویز ناتل خانلری که برای معرفی کتاب آوردهام، به این فکر میکردم که مشکلات مورد اشاره در همین چند جمله از سال 1339 (زمان نوشته شدن مقاله) تا امروز بهتر که نشده هیچ، مشکلاتی که نویسنده به "درسهای ادبی" نسبت میداده است، حالا به "شیوه تعلیم علوم" هم تسری پیدا کرده است.
خلاصه اینکه دلنگرانی و دغدغه درباره شیوه رفتار ما با "زبان فارسی" در تکتک نوشتههای کتاب اعلام و ابراز شده است. خواننده باید قضاوت کند که چه میزان از این دغدغه امروز هم به قوت خود (شاید هم با قوت بیشتر) باقیست!
نویسنده: (به کوشش و گزینش) مهران افشاری
ناشر: جهان کتاب
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 75000 تومان
تعداد صفحات: 174 صفحه
شابک: 978-600-8967-30-9
دوازده گفتار به قلم ادیبان و نویسندگان برجسته در اهمیت فراگیری زبان و ادب فارسی برای جوان ایرانی
مقاله "درس فارسی" با این جملات آغاز میشود:
"چندین سال است که در هر مجلسی گفتگو از نقص تعلیمات آموزشگاههای ماست. همه فریاد برمیدارند که در دبستانها و دبیرستانهای ما شاگردان چیزی نمیآموزند و "بیسواد" از کار درمیآیند. هر قدر در این ایراد و اعتراض حقیقت باشد، جنبه خودنمایی آن را انکار نمیتوان کرد. بیان نقص دیگران غالبا برای اثبات این نکته است که ما خود آن نقص را نداریم. دلیل آن هم همین بس که وجود نقص را در دیگری دریافتهایم. لذتی که در عیبجویی هست از همینجاست.
در هر حال، اکنون که همه در نقص تعلیمات فرهنگی متفقاند، ناچار نقصی در کار هست. اما آن کدام است؟ من تاکنون کمتر شنیدهام که کسی از اینکه دانشآموزان مسائل جبر و مقابله را خوب حل نمیکنند یا از زمینشناسی اطلاع اندک دارند، شکایت کرده باشد. همه ایرادها و گلهها درباره املا و انشای فارسی است. از وقتی که رادیو و تلویزیون برای شاگردان و معلمان مسابقه کودنی ترتیب دادهاند نقص اطلاعات ایشان در تاریخ و جغرافیا نیز آشکار شده است. پس چنانکه مشهور است جوانان ما در درسهای ادبی درماندهاند. البته قبول این نکته ثابت نمیکند که شیوه تعلیم علوم در مدارس ما خوب و کامل است. اما اکنون این مطلب مورد بحث نیست ..."
اگر در مجله اندیشه پویا شماره 73 معرفی کوتاه شمیم مستقیمی را درباره "قرنها بگذشت" نخوانده بودم، احتمالا اصلا به سراغ این کتاب نمیرفتم. اما مطلب کوتاه او درباره این کتاب باعث شد که توجهم به آن جلب شود. او در چند جملهای که مجله هم آن را در نوشتهاش "bold" کرده است، مینویسد:
"قرنها بگذشت درباره یک کیفیت است. کیفیت در محضر یک آدم بودن. حالوهوای یک رابطه قدیمی، حالوهوای در حالوهوای هم بودن. در حالی که غالب درامهای سالهای اخیر موضوعش خیانت و گریز از دیگری و ضربه زدن به اوست، این کتاب کوچک درباره به پای هم پیر شدن است ..."
بگذریم که نمودار امتیازهای داده شده به کتاب در وب سایت Goodreads نشان میدهد که پسندیدن کتاب سلیقهی خاص میطلبد!
نویسنده: شمیم بهار
ناشر: بیدگل
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 80000 تومان
تعداد صفحات: 135 صفحه
شابک: 978-622-755423-6
داستان با این جملات آغاز میشود:
"صبحانه / که بیشتر به بازیگوشی برگزار میکنیم / ور دل هم و پا به پای هم، ضمنا جدا از هم و هاج و واج هم / امروز / که پیداست برگشتهایم به بچگی دوم / هرکی سی خود / اول بار نیست باهم ناشتا میشکنیم، هست؟ / اول بار نیست حقا، چون که تعطیلی داشتیم مریضی داشتیم سفر داشتیم / ولی / حالی که داریم و همه این ندید پدیدی، بعله که هست / اولی بعد پنجاه سال / دو سال دو ماهی داریم هنوز تا جشن پنجاه / حالا که بههرحال سربهسامانیم / همه دردهای مفصلی عضلانی همه مریضیها همه فراموش / و باهمیم سرناشتایی / دوتایی / من که چارچشمی مراقب جوش آمدن شیرم / بالاسر شعلهی چپ، گردانده تا زیادترین / با سروصدا، یاد همه صبحانههای تکتنها / بعد بچهها که روانهی کردهام و قبل انیس خانم، دو اتوبوس عوض کرده و جان بینفس ..."
میرسیم به ششمین کتاب این فهرست که قرار است آخرین کتابی باشد که خودم (بدون دخالت و توصیه و سفارش دیگران) آن را خریدهام. اما در واقع اینطور نبوده. "لنگرگاهی در شن روان" را هم اولینبار دوستی از ما خواست و همین شد که متوجه انتشارش شدم. پس چرا دارم جر میزنم؟
خب، اول از همه اینکه تقریبا همه میدانند که من تقریبا همهی کتابهای نشر اطراف را میخرم (دو تا "تقریبا" پشتِ سر هم چقدر باعث اطمینان خاطر است!) بعد هم اینکه وقتی درخواست کتاب بهدستمان رسید چند روزی بازار را گشتیم و آن را جایی نیافتیم. دیگر داشتم از تهیه آن ناامید میشدم که ناگهان دیدم نام و نشان کتاب در فهرست توزیعکنندگان کتاب مرئی شد. بنابراین به نظر میرسد سفارش کتاب پیشتر از توزیع آن در بازار به دستمان رسیده که ما را بازمیگرداند به آن دلیل اول که "اگر زودتر کتاب را دیده بودم، خودم خریده بودمش!" خلاصه اینکه اینجوری شد که این یکی را هم جزو خریدهای خودم حساب کردهام.
کتاب موضوع و شکلوشمایلی متناسب با زمانهی کرونا دارد. نمیدانم که طنازی در ارتباط با چنین کتابی چقدر مناسبت دارد. اما خب حرفِ راست را باید زد.
نویسنده: چیماماندا آنگزی آدیچی، رالف والدو امرسون، ...
ترجمه: الهام شوشتریزاده
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 10)
قیمت: 167000 تومان
تعداد صفحات: 189 صفحه
شابک: 978-622-6194-46-4
کتاب شرح تجربهی سوگ و مواجهه با فقدان است از زبان شش نویسنده در سه قالب متفاوتِ جستار، نامهنگاری و خاطرهپردازی.
نویسندگان این کتاب از تامل در مرگ حرف میزنند و از احساسات و احوالی که از پی آن میآیند و از زندگی که صورت تازهای مییابد. چاپ اول این کتاب در روزهایی منتشر میشود که پاندمی فرصت سوگواری جمعی را از بسیاری از ما گرفته، ناگزیری رویارویی روزانه با مرگ، دلداریهای کلیشهای و سطحی را از معنا تهی کرده است و بیشتر از هروقت دیگری به تسلابخشی ادبیات و به روایت صریح و عریان دیگران از تجربهشان در روزهای سوگواری نیاز داریم. این کتاب کشف پیوندی شگفتانگیز و انسانی است میان درد "من" و درد آدمهای دیگر در زمانها و مکانهای دیگر. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
کتاب خانم شافاک که به دستم رسید، سریع اطلاعات آن را وارد کردم تا بعد آن را بدونفوتوقت برای سفارشدهندهاش ارسال کنم. در حین ورود اطلاعات کتاب متوجه شدم که یکی از قهرمانان فرعی داستان ایرانی است. یکدفعه به این فکر افتادم که چند داستانِ "خارجینوشت" دیگر میتوانیم پیدا کنیم که یک شخصیت ادبی ایرانی در آن نقش ایفا کرده باشد. پیشپیش بگویم که خودم فعلا "مردی به نام اووه" را پیدا کردهام، بنابراین اگر میخواهید در این "چالش فکری" شرکت کنید، دنبال گزینههای دیگر باشید (چالش؟ واقعا؟!)
نویسنده: الیف شافاک
ترجمه: مریم طباطبائیها
ناشر: نشر نون
سال نشر: 1403 (چاپ 39)
قیمت: 389000 تومان
تعداد صفحات: 445 صفحه
شابک: 978-600-7141-86-1
یک روز عصر وقتی پری، زنی متاهل، ثروتمند و زیبا در راه رفتن به یک مهمانی شام است که در خانهای در ساحل استانبول برگزار میشود، گدایی به او نزدیک میشود و کیف او را میدزد. پری برای پس گرفتن کیف با گدا گلاویز میشود و در این میان، عکسی از داخل کیف به زمین میافتد - یک عکس پولاروید قدیمی از سه زن جوان به همراه استادشان. یادگاری از گذشته - و یادآوری یک عشق قدیمی که پری سخت تلاش کرده است آن را فراموش کند.
داستان در طول یک شب در استانبول معاصر میگذرد. وقتی پری به مهمانی میرسد در طول صرف شام، حملات تروریستی در سرتاسر شهر رخ میدهد. با این حال، آنچه در این هنگامه ذهن پری را به خود مشغول کرده، خاطراتی است که با دیدن آن عکس پولاروید قدیمی که مدتها بود آن را گم کرده بود، دوباره به سویش هجوم آوردهاند. خاطراتی مربوط به سالها قبل که برای اولینبار به خارج از کشور رفته بود تا در دانشگاه آکسفورد تحصیل کند. او در آنجا با دختری جذاب، ماجراجو و ایرانی به نام شیرینِ، و همچنین با مونا، یک آمریکایی-مصری متدین، دوست شده بود.
در طول شب، همینطور که حملات تروریستی ادامه پیدا میکنند و وحشت بر همهجا سایه افکنده است، پری خاطرات خود را مرور میکند و اتفاقاتی را به یاد میآورد که باعث جدایی این سه دوست از همدیگر شده بود ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"وقتی که فهمید میتواند یک نفر را بکشد روزی معمولی از روزهای پاییزی استانبول بود. این داستان در یکی از شبهای آرام و ساکت شروع شد که چندان تفاوتی با شبهای دیگر نداشت.
مانند زنی سوار بر قایقی که چندان قرص و محکم نیست، دل به طوفان زد و تجربه کسب کرد. خب، هیچکس از دیوانهبازی معاف نیست؛ البته به استثنای کسانی که عقل کل به نظر میآیند! اما او میدانست که از جنس زنان آرام و صبور نیست و بیش از هر چیز پتانسیل کارهای عجیب را دارد. البته راستش این کلمه "پتانسیل" کمی عجیب بود؛ مگر نه اینکه ترکیه زمانی فکر میکرد میتواند "مدل کشوری غربزده، لائیک و دموکرات در قالب جغرافیای مسلمان باشد"، اما تفکرش به نمونهای کامل از پتانسیلهای محققنشده پیوسته بود؟ کسی چه میداند. شاید احتمال دیوانهبازی در او هم درست مثل همین نمونه باید از بین میرفت، بدون اینکه به حقیقت بپیوندد ..."
دو رمان بعدی را حین مکالمه تلفنی با یکی از دوستان، آنجا که صحبتمان به اینجا رسید که "تازگیها کتاب خوب چی خواندی؟"، او بهم معرفی کرد. در مورد "پاچینکو" مشخصا به این نکته اشاره کرد که بعد از مدتها انتخاب و خواندن کتاب از قفسه ادبیات اروپا و آمریکا، خواندن کتابی از فرهنگ و محدوده جغرافیایی متفاوت برایش لذتبخش بوده است.
نویسنده: مین جین لی
ترجمه: منصوره وحدتی احمدزاده
ناشر: اختران
سال نشر: 1401 (چاپ 2)
قیمت: 240000 تومان
تعداد صفحات: 591 صفحه
شابک: 978-964-207-194-4
داستانی که وقایع آن در کره و ژاپن میگذرد و طی دوره زمانی صد ساله، در طول قرن بیستم، سرگذشت یک خانواده مهاجر کرهای را در ژاپن روایت میکند.
داستان در سه بخش/کتاب روایت میشود. در بخش اول، با سرگذشت سونجا آشنا میشویم. پدر و مادر سونجا مهمانخانه کوچکی را در روستایی نزدیک بوسان در کره اداره میکنند. سونجا در سیزده سالگی پدرش را از دست میدهد و از آن پس به همراه مادرش گرداندن مهمانخانه را برعهده میگیرد. سونجا در شانزده سالگی در پی رابطهای آبستن میشود. اما وقتی متوجه میشود که پدر بچه متاهل است و خیال ازدواج با او را ندارد، از او روی برمیگرداند و ماجرا را با مادرش در میان میگذارد.
همزمان مرد جاافتادهای به نام اسحق بک که از روستای آنها عبور میکند، مدتی را در مهمانخانه ساکن میشود. اسحق میداند که به مرض سل مبتلاست و مدت زیادی زنده نخواهد بود. او وقتی از مشکل سونجا با خبر میشود، تصمیم میگیرد که با او ازدواج کند تا بچه او بدون پدر به دنیا نیاید. سونجا پس از ازدواج با اسحق همراه او راهی اوزاکا در ژاپن میشود که از ابتدا مقصد نهایی اسحق بوده است ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"تاریخ همه ما را ناامید کرد اما مهم نیست.
در ابتدای قرن بیستم ماهیگیری پیر و همسرش تصمیم گرفتند برای کسب پول بیشتر اتاقهای خانه را اجاره بدهند. هر دو در دهکده ماهیگیری یونگدو به دنیا آمده و بزرگ شده بودند؛ جزیرهای در پنج مایلی شهر بندری بوسان. در دوره زناشویی طولانیشان زن سه پسر به دنیا آورد اما فقط هونی بزرگترین و ضعیفترین آنها زنده ماند. هونی با مچ پایی کج و لبشکری به دنیا آمد، بااینحال شانههایی قوی، بدنی درشت و چهرهای مطلوب داشت. حتا در جوانی هم خلقوخوی ملایم و خوشایند کودکی را حفظ کرده بود. وقتی هونی از روی عادت با دیدن غریبهها دهان غیرعادی خود را با دست میپوشاند، شبیه پدر خوشقیافهاش میشد. هر دو چشمهایی درشت و بشاش داشتند. ابروهای تیره به پیشانی پهنش زینت میبخشید. پوست چهرهاش به خاطر کار مداوم بیرون از خانه برنزه بود. هونی هم مانند پدر و مادرش کند صحبت میکرد و برخی بهاشتباه تصور میکردند این ناتوانی به خاطر مشکل ذهنی است اما تصوری درست نبود ..."
نویسنده: کارلوس روئیس ثافون
ترجمه: نازنین نوذری
ناشر: دیبایه
سال نشر: 1395 (چاپ 1)
قیمت: 46000 تومان
تعداد صفحات: 696 صفحه
شابک: 978-600-212-221-6
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 1 نفر)
داستان در شهر بارسلون اتفاق میافتد. پسربچهای ۱۰ ساله با پدرش در یک روز سرد به گورستانی از کتابهای فراموش شده در شهر قدیم بارسلون میرود. کتابخانهای با دالانهای تودرتو و عنوانهای مرموز و از یاد رفته. پسر اجازه دارد که یک کتاب انتخاب کند و بردارد. او از میان قفسههای خاکآلود و وحشتانگیز، کتاب سایهی باد نوشته خولیان کاراکس را برمیدارد. پسر بزرگ میشود و افرادی به دلایلی نامعلوم و وحشتانگیز به کتاب او علاقه شدیدی نشان میدهند و از این جاست که ماجراهای پرتعلیق سایهی باد آغاز میشود ... (برگرفته از توضیحات کتاب در وب سایت نشر نیماژ)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"هنوز آن سحرگاه را به خاطر دارم که پدرم اولین بار مرا به دیدن گورستان کتابهای فراموش شده برد. اولین روزهای تابستان 1945 داشت جوانه میزد و در خیابانهای بارسلونایی راه میرفتیم که اسیر آسمان خاکستری بود و در حلقهی گلی از مس مایع خورشیدی بخارآلود بر رامبلای سانتا مونیکا سرازیر میشد.
پدرم اشاره کرد: "دنیل! نمیتوانی آنچه را امروز میبینی برای هیچ کس تعریف کنی. حتی برای دوستت، توماس. برای هیچ کس."
با ته ماندهی صدایم پرسیدم: "حتی برای مامان؟"
پدرم آه کشید و در لبخند غمگینی پناه گرفت که تمام عمر همچون سایهای او را دنبال میکرد.
مایوس پاسخ داد: "البته که میتوانی. در برابر او راز پنهان نداریم. برای او میتوانی همهچیز را تعریف کنی."
کمی بعد از جنگ داخلی، وبا مادرم را با خود برد. روز تولد چهار سالگیام او را در مونجوئیک دفن کردیم. فقط یادم است که تمام روز و تمام شب باران بارید و وقتی از پدرم پرسیدم آیا آسمان دارد گریه میکند، رمقی نداشت که پاسخ بدهد. با گذشت شش سال، غیبت مادرم برای من هنوز یک سراب بود، سکوتی سرشار از فریاد که هنوز یاد نگرفته بودم با کلام آن را خاموش کنم ..."
دوستی که کتاب "روانشناسی پول" را به ما سفارش، آن را برای کس دیگری میخواست. بههمینخاطر هم در هنگام مکالمه تلفنی درباره کتاب هردویمان کمی "غیبت" کردیم که: "از دستِ آدمایی که از اینجور کتابها میخوانند!"
اما کتاب که رسید و کمی آن را ورق زدم و چند جملهی فصل اول را خواندن به نظرم رسید که موضوع و ژانر آن اصلا مشابه آن کتابهای متداول و پرطرفدار "بخوانید تا پولدار و موفق بشوید!" نیست. حتی تعداد امتیازدهندگان به کتاب در وبسایتهای آمازون و Goodreads هم آدم را به این احساس میرساند که انگار موضوع کتاب "حرفِحساب" است.
خلاصه اینکه کنجکاویام برانگیخته شد!
نویسنده: مورگان هاوزل
ترجمه: یاشار مجتهدزاده
ناشر: سبزان
سال نشر: 1403 (چاپ 3)
قیمت: 212000 تومان
تعداد صفحات: 256 صفحه
شابک: 978-600-117-580-0
در این کتاب میآموزید که چرا تصمیمگیریهای مالی بسیار دشوار هستند و چرا افراد همواره در اینباره دچار اشتباه رفتاری میشوند.
پول درآوردن نه به میزان هوش شما بلکه به نحوه رفتارتان با آن بستگی دارد و آموزش این رفتار حتی به افراد واقعا باهوش نیز کار دشواری است.
نابغهای که نتواند احساسات و عواطف خود را مدیریت کند ممکن است یک فاجعه مالی را تجربه کند. خلاف این هم صادق است. افراد معمولی که تحصیلات اقتصادی ندارند نیز میتوانند ثروتمند شوند، البته اگر مهارتهای لازم را که ارتباطی هم به میزان هوش و استعداد ندارد، داشته باشند.
مورگان هاوزل، در این کتاب ارزشمند، به نحوه تفکر افراد درباره پول میپردازد و به شما میآموزد که چگونه در مواجهه با یکی از مهمترین مسائل زندگیتان، احساس بهتری داشته باشید. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"بگذارید موضوعی را با شما در میان بگذارم. شاید این موضوع کمک کند تا احساس بهتری در رابطه خود با پول بدست آورید و کمتر درباره رابطه دیگران با آن، قضاوت کنید.
مردم کارهای احمقانهای در رابطه با پول انجام میدهند ولی هیچکس احمق نیست.
نکته در اینجاست، افرادی که در نسلهای مختلف به دنیا آمدهاند، توسط والدینی با درآمدها و ارزشأهای مختلف تربیت شدهاند، در قسمتهای مختلفی از دنیا با اقتصادهای مختلف رشد کردهاند، بازارهای شغلی متفاوت با انگیزهها و درجات مختلفی از شانس را تجربه کردهاند، حتما درسهای بسیار متفاوتی در این زمینه آموختهاند ..."
یکی از تاسفهایم این است که چرا در هنگام نظرخواهی درباره "داستانهای ایرانی که باید قبل از مرگ خواند"، به جز "همسایهها" کتابهای دیگری از احمد محمود را در فهرست پرسشنامه نگنجاندم! مشخصا به نظر میرسد نبود "زمین سوخته" و همین "درخت انجیر معابد" که بالاخره بعد از سالها در ماه گذشته به سفارش یکی از دوستان به بانک اطلاعاتی جیرهکتاب افزوده شد، در میان انتخابهایی که رایدهندگان میتوانستهاند از میان آنها برندگان این نظرسنجی را انتخاب کنند، غفلت بزرگی بوده است!
نویسنده: احمد محمود
ناشر: معین
سال نشر: 1402 (چاپ 18)
قیمت: 820000 تومان
تعداد صفحات: 600 صفحه
شابک: 978-964-5643-70-4
تاجالملوک به یک خانه کوچک اجارهای اسبابکشی میکند و برادرزادهاش فرامرز هم در زندان بهسر میبرد. این دو بازماندگان خانواده اسفندیار خان آذرپاد هستند که تا چندی پیش با دیگر اعضای خانواده در عمارت کلاه فرنگی نزدیک درخت انجیر معابد (درخت مقدسی که روایتهای مختلفی در باره پیدایش آن وجود دارد) زندگی میکردند. در طول داستان با بازگشت به گذشته و خواندن دفترچه خاطرات فرزانه، خواهر فرامرز، توسط تاجالملوک و فرامرز (پیش از آنکه به زندان برود) معلوم میشود که افسانه که زنی بسیار زیبا بوده است با وجود اختلاف سنی زیاد با اسفندیار خان ازدواج میکند. در عوض اسفندیار خان نیز که مردی ثروتمند از خانوادهای اصل و نسبدار بوده است زندگی خوبی برای خانوادهاش مهیا میکند. اما زندگی خوب و خوش آنها با مرگ اسفندیار خان از هم میپاشد ... (برگرفته از خلاصه داستان کتاب در "فرهنگ ادبیات فارسی")
داستان با این جملات آغاز میشود:
"دو اتاق تودرتو با سقف گچبری، در طبقه دوم یک عمارت کهنهساز - همانست که میخواست. میخواست جائی باشد که ریشهکن شدن درختها و درختچههای باغچه را ببیند و بود. حسن جان، خیس عرق آمده بود و گفته بود: "تاجالملوک خانم پیدا کردم." رفته بود و دیده بود - همان بود که میخواست. میشد آوار شدن عمارت کلاهفرنگی را ببیند. ببیند که سروِ بلند اسفندیارخان چگونه سرنگون میشود، کدام دست و کدام تبر نخل پُر بارِ سعمران را میاندازد. میشد بنشیند پسِ پشتِ جان پناهِ تختهئی غربیِ پنجره اتاق شمالی و همه اینها را ببیند ..."
در طول 8 سال ریاست جمهوری باراک اوباما، شاید واضحترین تغییری که در خلق و خوی و حس و حال او از پَسِ حضورش در مقابل دوربینهای خبری و مجامع اجتماعی قابل مشاهده بود، این بود که او "خسته" شده است. او که با روحیهای قوی و آرزوهایی آرمانی برای کشورش و جهان قدم به کاخ سفید گذاشته بود، در طول 8 سال اشتغال به "بازی سیاست" کمکم به این نتیجه رسید که با وجود تمایل اکثریت مردم جهان به "تغییر"، تحقق آن و رفع بسیاری مشکلات جهان بخاطر وجود کلاف بیسروته سیاست، عملا ناممکن مینماید.
حالا شاید انتشار خاطرات "در حین ریاستجمهوری" او کمک کند تا روایتی مستندتر از این وضعیت بدست آوریم و بفهمیم که چرا قویترین سیاستمدار جهان هم از ایجاد "تغییر"ی که بر سرنوشت مردم جهان تاثیرگذار باشد، ناتوان است.
نویسنده: باراک اوباما
ترجمه: علی سلامی
ناشر: نشر نون
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 158000 تومان 142500 تومان
تعداد صفحات: 781 صفحه
شابک: 978-622-7566-11-6
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
کتاب جلد اول از مجموعهای دو جلدی است که حاوی خاطرات خودنوشت باراک اوباما، چهلوچهارمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، است و در آن به وقایع سالهای ریاست جمهوری او از سال 2009 تا 2017 پرداخته شده.
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"از تمام اتاقها، سالنها و ساختمانهای تاریخیای که کاخ سفید و پیرامونش را تشکیل میدهد ستونگان غربی را بیش از همه دوست داشتم.
بهمدت هشت سال، روزم را این مسیر شکل میداد، سفری یکدقیقهای و در فضای باز از خانه به دفتر و از دفتر به خانه. در اینجا بود که نخستین سیلی باد زمستانی یا نبض گرمای تابستانی را حس کردم؛ جایی که در آن، افکارم را جمع میکردم و به جلساتی میاندیشیدم که پیشرو داشتم، استدلالهایم را برای اعضای بدبین کنگره یا رایدهندگان مضطرب آماده میکردم یا خود را برای این تصمیم یا آن بحران خزنده آماده میساختم.
در نخستین روزهای کاخ سفید، دفاتر اجرایی و اقامتگاه خانواده رئیسجمهور زیر یک سقف واقع شده بود و ستونگان غربی کمتر از یک جاده با طویله اسبها فاصله داشت. اما وقتی تدی روزولت تصدی امور را به دست گرفت، فهمید که یک ساختمان بهتنهایی نمیتواند پذیرای کارکنان جدید، شش بچه پرسروصدا و سلامت عقلش باشد ..."
الان که این جملات را مینویسم موجودی چاپ آخر کتاب "توپهای ماه اوت" در بازار تمام شده و احتمالا بهسختی میشود نسخهای از آن را در بازار پیدا کرد. پس اگر بخواهید آن را بخرید، باید منتظر باشید تا چاپ جدید کتاب به بازار بیاید، احتمالا با قیمتی 50 الی 60 درصد گرانتر از قیمت چاپ قبلی!
اما با همه این حرف و حدیثها بهنظرم خوب است که حواسمان باشد که کتاب دوباره کی تجدید چاپ میشود. تاریخ به روایت خانم تاکمن معمولا بسیار تکاندهنده است و خب این یکی که اصلا موضوعش هم فاجعهای است مثالزدنی. تازه این پانصد و خردهای صفحه فقط حکایت یک ماه از چهار سال قتلعامی است که جهان با عنوان "جنگ" مشغول به آن بود. مورخ احتمالا برای مستند کردن کامل این دوره به چندین برابر کاغذ و دوات و اشک چشم نیاز داشته است.
نویسنده: باربارا تاکمن
ترجمه: محمد قائد
ناشر: ماهی
سال نشر: 1402 (چاپ 10)
قیمت: 485000 تومان
تعداد صفحات: 556 صفحه
شابک: 978-964-209-027-3
جنگ جهانی اول به قرن بیستم شکل داد و نتایجش همچنان بر دنیای ما سایه افکنده است. فاجعهای بود در استفاده از فناوری قرن بیستم با طرز فکر و تکنیکهای قرن نوزدهم و حتی پیش از آن. ابزارها مدرن بودند و آدمها قدیمی.
این کتاب روایت ماه نخست آن جنگ است و آنچه در کابینهها و ستادها و جبههها گذشت. قرار بود به تمام جنگها پایان دهد، اما مسائلی که انتظار میرفت با عملیات برقآسا حل شود ماند برای جنگ بعدی، و رقابتهای اقتصادی و کینههای قومی بیست سال بعد شدیدتر بیرون زد.
در این کتاب، میدان جنگ بوتهی آزمایشی است برای سنجش رفتار آدمها در موقعیتی تاریخی که همیشه آرزویش را داشتهاند تا لیاقت خویش را نشان دهند. و اینکه خطا، حماقت، خلقوخو و تصادف صرف تا چه حد بر ترکیب واقعیات عینی، منابع اقتصادی، موقعیت تاریخی، طرحهای استراتژیک و ارادهی افراد تاثیرگذار است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
گاهی اوقات پیش خودم فکر میکنم آیا چند جمله آغازین یک کتاب ممکن است "سرنوشتساز" باشد و بتواند تکلیف خریدار مردد (یا خوانندهی مردد!) را درباره اینکه کتاب را بخرد یا بخواند، روشن کند،
"جنس دوم" نه موضوعش و نه محدوده قیمتش چیزی نبود که برای جیرهکتاب به سراغش بروم. اما خب دورادور آوازه آن به گوشم خورده بود و هروقت حرف و سخنی از خانم دوبووار به میان میآمد، از "جنس دوم" هم نام برده میشد. برای همین وقتی دوستی کتاب را سفارش دادند خوشحال شدم که بدون "سرمایهگذاری شخصی"، میتوانم چند روزی نسخهای از کتاب را در اختیار داشته باشم و اطلاعات آن را در جیرهکتاب وارد کنم.
با خواندن و تایپ چند جمله اول فصل اول اما میبینم که حالا اوضاع ممکن است کاملا فرق کند! خانم نویسنده چنان بُرنده و کوبنده نوشتن را آغاز کرده (آنهم در سال 1948 میلادی) که پیش خودم میگویم اینکه در همین چند جمله اینجوری جلو آمده، قرار است در کل دو جلد کتاب چه گردوخاکی بلند کند. تازه این نظر من است که تا پیش از این فکر میکردم فمینیسم اصلا موضوع مورد علاقهام نیست!
نویسنده: سیمون دوبووار
ترجمه: قاسم صنعوی
ناشر: توس
سال نشر: 1401 (چاپ 19)
قیمت: 420000 تومان 378000 تومان
تعداد صفحات: 1171 صفحه
یکی از معروفترین آثار نویسنده شهیر فرانسوی. کتاب که در دو جلد نوشته شده به بررسی موضوع "زن" از جنبههای مختلف تاریخی، اجتماعی، فلسفی و روانی پرداخته است. این کتاب را یکی از مهمترین آثار در زمینه فلسفه فمینیسم و انتشار آن را آغازگر موج دوم فمینیسم در جهان دانستهاند.
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"زن؟ هواداران فرمولهای ساده میگویند که زن چیزی بسیار ساده است: رحم، تخمدان؛ موجودی ماده: همین کلمه برای تعریفش کافی است. صفت ماده در دهان مرد، طنینی دشنامگونه دارد: ولی مرد از ویژگی حیوانی خود شرمناک نیست، حتی به عکس، اگر دربارهاش گفته شود که "او نر است!" احساس غرور میکند. کلمه "ماده" معنایی نامساعد دارد، اما نه از آن رو که زن را ریشهوار در دل طبیعت مینشاند، بلکه به این سبب که او را در جنسیت خود محدود میکند؛ و اگر این جنس، حتی در وجود حیوانات بیگناه و معصوم نیز، در نظر مرد قابل تحقیر و حتی دشمن جلوهگر میشود قطعا به دلیل احساس مخاصمتآلودی است که زن در او برمیانگیزد ..."
"اتاقی از آن خود" حدودا بیست سال قبل از "جنس دوم" نوشته شده. جملات آغازین کتاب به آن کوبندگی و برندگی افتتاحیه "جنس دوم" نیستند. اما فکر میکنم با درنظرگرفتن فاصله زمانی و تفاوت موضوع دو کتاب، اینکه علیالظاهر ویرجینیا وولف اثرش را در محدوده زن و داستان (یا زن و ادبیات) و ارتباط ایندو با یکدیگر نوشته است، باز هم میتوان حدس زد که برای زمان خودش متن پیشرویی بوده است. زمان خودش که چه عرض کنم، حتی احتمالا هنوز هم با در نظر گرفتن حال و اوضاع زنان در عرصههای مختلف، حرفهایش خواندنی بهنظر میرسند.
نویسنده: ویرجینیا وولف
ترجمه: صفورا نوربخش
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1402 (چاپ 11)
قیمت: 155000 تومان
تعداد صفحات: 160 صفحه
شابک: 978-964-448-214-4
متن سخنرانیهای ویرجینیا وولف در دو کالج نیوهام و گرتن - که به تازگی در کیمبریج به زنان دانشجو اختصاص یافته بودند - در دست نیست. اما با توجه به گزارشی که یکی از دانشجویان در این زمینه نوشته، میتوان نتیجه گرفت نطفه استدلالی که ویرجینیا وولف مدتی بعد در کتاب اتاقی از آن خود به تفصیل به آن پرداخت در همین سخنرانیها بسته شده است. نکته جالبتر این است که ارتباط سخنرانیها با کتاب اتاقی از آن خود تنها به متن سخنرانیها محدود نیست. برای ویرجینیا وولف، همانگونه که در آغاز کتاب اتاقی از آن خود یادآور میشود، واقعیت، داستان و حقیقت همواره در تبادل هستند و وجود هر یک به دو تای دیگر وابسته است. بنابراین واقعیتِ تجربه ویرجینیا وولف در دیدار او از کیمبریج و دو کالج دخترانه آن به داستانی بدل میشود تا ابزار بهتر و گویاتری برای بیان این حقیقت باشد که تقسیم ثروت و علم بین زن و مرد هرگز برابر نبوده و زنان پیوسته مورد تبعیض بودهاند و هستند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"اما ممکن است بگویید ما از تو خواستیم درباره زن و داستان سخن بگویی - این چه ربطی به اتاقی از آن خود دارد؟ سعی میکنم توضیح بدهم. وقتی از من خواستید درباره زن و داستان سخن بگویم، کنار رودخانه نشستم و به معنی این کلمات فکر کردم. معنی این کلمات میتواند به عبارت ساده سخنی چند درباره فنی برنی چند کلمهای درباره جین آستین، تجلیل از خواهران برونته و شرح مختصری درباره محل زندگیشان در هاورت زیر پوشش برف، در صورت امکان نکته جالبی درباره دوشیزه میتفورد، اظهارنظر محترمانهای درباره جورج الیوت و اشارهای به خانم گسکل باشد و کار به پایان میرسد. اما در نگاه دوم، این کلمات آنقدرها هم ساده به نظر نمیآیند. عنوان زن و داستان شاید به معنی زن و ساختگی بودن اوست - یا احتمال دارد شما آنها را با چنین معنایی به کار گرفته باشید - یا شاید به معنی زن و داستانی است که مینویسد، یا زن و داستانی که درباره او نوشته شده است، و شاید هر سه این معانی به نحو غریبی با هم ترکیب شدهاند و شما از من میخواهید که آنها را اینگونه بررسی کنم ..."
"موزه معصومیت" احتمالا ترجمه درستودرمانی ندارد (این دیگر چهجور تبلیغ کردن برای کتاب است!!!) با توجه به خلاصه داستان کتاب هم میشود حدس زد که در ترجمه فارسی مقدار قابل تاملی از متن حذف شده (دوستی که بلافاصله بعد از درج کتاب در بانک اطلاعات جیرهکتاب درباره آن اعلام نظر کردند و خودشان نسخه انگلیسی کتاب را خواندهاند، به هر دو این موارد اشاره کردهاند) با این وجود این ترجمه از کتاب تابهحال دوازده بار تجدید چاپ شده و احتمالا ترجمههای دیگری با تعداد چاپهای کمتر هم در بازار وجود دارد. بهنظرتان خواننده ایرانی در این مصحف با توصیفاتی که اشاره شد، بهدنبال چه میگردد؟
نویسنده: اورهان پاموک
ترجمه: مریم طباطبائیها
ناشر: پوینده
سال نشر: 1399 (چاپ 12)
قیمت: 75000 تومان
تعداد صفحات: 499 صفحه
شابک: 978-964-2950-51-5
امتیاز کتاب: (5 امتیاز با رای 1 نفر)
کمال، تاجری ثروتمند و موفق، تنها دو ماه بعد از نامزدی با سیبل، هنگامی که مشغول خرید هدیهای برای اوست، با افسون آشنا میشود. ایندو در هفتههای بعد از آشنایی، شادترین لحظات زندگیشان را با یکدیگر تجربه میکنند. اما در حالی که افسون بهسادگی اعتراف میکند که عاشق کمال شده است، کمال این حقیقت را که عاشق افسون شده نادیده میگیرد و تصور میکند که ازدواجش با سیبل و رابطه مخفیانهاش با افسون هردو میتوانند تا ابد ادامه داشته باشند.
اما این وضعیت نمیتواند ادامه داشته باشد. افسون بلافاصله پس از آنکه در مجلس نامزدی کمال شرکت میکند، ناپدید میشود. حالا کمال نزد خود به این نتیجه میرسد که او هم واقعا عاشق افسون بوده است. در طول یکسال بعد، کمال دردمندانه همهجا را بهدنبال افسون میگردد تا بالاخره افسون به یکی از نامههای او پاسخ میدهد و موافقت میکند تا با او ملاقات کند ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"شادترین لحظه زندگیام بود. میدانستم اگر از قبل این را میدانستم برای نجات این شادمانی هر کاری میکردم. ممکن بود همه چیز تغییر کند؟ بله، اگر میدانستم این لحظه، شادترین لحظه زندگیام خواهد بود، هیچوقت آن را از دست نمیدادم. با آرامشی عمیق تمام وجودم از آن حس طلایی پر شد. شادمانیای که شاید چند ثانیه طول کشید اما برای من به اندازه ساعتها و یا سالها گذشت. روز دوشنبه 26 می 1975 بود. چند لحظه مانده به ساعت سه انگار از گناه و جزا و پشیمانی نجات پیدا کردیم.
افسون را آرام در آغوش گرفتم. شاد بودم. آنقدر غرق در عشق بودم که اصلا به شکل این گوشواره توجه نکرده بودم. آن بیرون هوا بسیار مطبوع بود. زیبایی روزهای بهار استانبول را داشت. مردم استانبول هنوز لباسهای زمستانی میپوشیدند. با این که زمستان شده بود اما داخل مغازهها و ساختمانها هنوز سرد بود ..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین
نظرات درباره اين مطلب
این جمله. گویای خیلی چیزها. گویای "تقریباً" همهٔ چیزهایی که از سر میگذرانیم!
فقط اجازه بدید در مورد توضیحاتتون در مورد کتاب «رام کردن روباه سرکش» یک شوخی جدی بکنم. ضمن احترام به رویای شما در مورد رام کردن چهارپاها به خصوص ببر، معتقد هستم که این مساله فقط باید به صورت رویا باقی بماند و هیچ حیوانی نباید از طبیعت اصلی خودش فاصله بگیرد. در این صورت ببر دیگر ابهتی نخواهد داشت تا دست کشیدن بر سر و گوش او رویا شود.