این ماه هم فراوانی "غیرداستانیها" در فهرست جیرهکتاب زیاد شده. اما با این وجود گلسرسبد فهرست باز هم یک داستانی است. تازهترین کتاب دن براون که این ماه ترجمه جدیدی از آن به بازار آمد و من هم که چند ماهی بود برای رسیدن این ترجمهی خاص به بازار منتظر مانده بودم، بالاخره میتوانم حالا این کتاب را حضورتان معرفی کنم.
درباره "خاستگاه" باید گفت که از قرار ترجمههای مختلف کتاب مدتها در راهروهای وزارت ارشاد برای کسب مجوز انتشار معطل بودهاند (مثلا نگاه کنید به اینجا.) به نظر میرسد که مشکل هم از نوع "این عبارت را حذف کن" یا "این جمله را تغییر بده" نبوده و پایهی اصلی موضوع داستان که به ماجرای "پیدایش" میپردازد، منشا ایراد تشخیص داده شده که خب، رفع اینگونه ایرادات بنیادی معمولا با چسب و قیچی میسر نیست. اما بالاخره مثل اینکه ممیزین ارشاد پذیرفتهاند که داستان چندان هم "بدآموزی" ندارد و چاپ آن بلامانع تشخیص داده شده.
وقتی برنامه شروع میشود، لنگدان و چند صد مهمان برنامه مسحور اجرای زیبا و خلاقانهی کرش میشوند، اما از همان ابتدا پیداست که ماجرا به حتم جنجالیتر از آن خواهد شد که تصور میکردند. برنامهای که با دقتی بیاندازه چیده شده بود و پیش میرفت، ناگهان به آشوب مبدل میشود. چیزی نمانده که کشف ارزشمند کرش از دست برود. جان لنگدان به خطر میافتد و مجبور میشود از بیلبائو فرار کند. اما باید خود را به آب و آتش بزند تا هم از ماهیت کشف کرش مطلع شود و هم کشف او را علنی کند.
لنگدان به دهلیزهای تاریک تاریخ و ادیان بنیادگرا پا میگذارد و مجبور است از دست دشمنانی بگریزد که انگار در همه جای اسپانیا حضور دارند و خاستگاه قدرتشان کاخ سلطنتی اسپانیاست ... دشمنانی که دست به هر کاری میزنند تا او و ادموند کرش را ساکت کنند. لنگدان باید راهش را از میان دنیای نمادهای هنر مدرن بگشاید و از کشف حیرتانگیز کرش پرده بردارد. از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"قطار چرخدندهای عهدبوق که از شیب سرگیجهآور بالا میرفت، ادموند کرش قلههای مضرس بالای سرش را از نظر گذراند. در دوردست، بر روی دامنهی تند پرتگاه، صومعهی سنگی عظیم انگار در فضا شناور بود؛ گویی آن را با جادو و جنبل بر آن صخرهی عمودی جوش داده بودند.
صومعهی فارغ از زمان در کاتالونیای اسپانیا بیش از چهار سده بود که کششِ بیامان جاذبه را تحمل میکرد و هرگز ذرهای از مقصودِ اصلیاش غافل نشده بود: در انزوا نگهداشتن ساکنانش از دنیای مدرن.
کرش با خود گفت جالب اینجاست که زودتر از هرکسِ دیگهای از حقیقت باخبر میشن. دوست داشت بداند چه واکنشی نشان میدهند. حالا هم قراره من آب توی لونهی مورچهها بریزم.
وقتی قطار به نوکِ کوه رسید، کرش مردی تنها را دید که بر روی سکو منتظرش ایستاده، مرد چروکیدهی اسکلتمانند قبای ارغوانیِ سنتیِ کاتولیکها و جبهی سفید بر دوشِ خود انداخته بود و عرقچین مخصوصِ کشیشها را هم بر سرش گذشته بود ..."
کتاب بعدی را همان وقت که چاپ شد وسوسه شدم بخرم. اما تعلل کردم و آن را فورا در لیست خریدهایم ننوشتم. بنابراین خیلی زود فراموشش کردم و جایی هم دیگر به چشمم نخورد که خودش را یادم بیاندازد! اما در این ماه چاپ دوم کتاب به بازار آمد (خیلی هیجانزده نشوید، تیراژ چاپ دوم 200 نسخه است!) و اینبار همان نوبت اول که کتاب را دیدم، دست کردم و آن را در سبد خرید انداختم تا یکبار دیگر سرنوشت این محصول فرهنگی را به حافظهی دربوداغانم پیوند نزده باشم.
این روزها همهی "دکتربروها" ازکیفیت رسیدگی اطبا به حال و روزشان شاکی هستند. اغلب میشنویم که ویزیتشدهها گلایه دارند که "دکتر اصلا به حرفهایم گوش نکرد"، "طرف سرسری معاینهام کرد" و ... به نظر میرسد که این مشکل خاص مملکت گل و بلبل نیست و آنورآبیها هم با این مساله دستبهگریبان هستند. فکر میکنم کتاب خانم افری را هم پزشکها و هم دکتربروها خوب است که بخوانند. شاید کمک کند حرف همدیگر را بهتر بفهمند.
نویسنده: دنیل افری
ترجمه: افروز معتمد
ناشر: قطره
سال نشر: 1399 (چاپ 5)
قیمت: 62000 تومان
تعداد صفحات: 353 صفحه
شابک: 978-600-119-979-0
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 1 نفر)
پزشکان نیز به همین میزان از دشواری چیدنِ قطعاتِ پازل داستان بیماران درمانده میشوند، بهخصوص برای آنهایی که علایم پیچیده و مرموزی دارند. با رشد بیشتر علم پزشکی و چندگانه و پیچیدهتر شدن بیماریها، فاصلهی میان آنچه بیمار میگوید و آنچه پزشک میشنود، یا برعکس، چشمگیرتر میشود. من نگارش این کتاب را با هدف بررسی رابطهی میان بیماران و پزشکان و کاوش در نحوهی انتقال این داستان از یک طرف به طرف دیگر آغاز کردم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"آخر وقت پنجشنبه بود. هنوز پایم را از درمانگاه بیرون نگذاشته بودم که تلفن اتاقم زنگ خورد. عمر آمادو بود. پشت تلفن گفت: "خانم دکتر افری، حالم خوب نیست؛ باید شما را ببینم."
آفتاب غروب کرده بود و درمانگاه داشت تعطیل میشد. من هم کمد پروندههایم را قفل و کامپیوترم را هم خاموش کرده بودم. آقای آمادو گفت: "باید همین حالا شما را ببینم." حتی با وجود لهجهی غلیظ غرب آفریقاییاش، نگرانی را در صدایش حس میکردم.
طی چند ماهی که از آشناییام با آقای آمادو میگذاشت، شاید حدود پنجاه بار به من تلفن کرده بود. همیشه مسئلهای بود که آزارش میداد، یا میخواست فرمی را برایش پر کنم، یا نیاز به تجدید نسخه داشت ... و همیشه هم برای این کارها عجله داشت. او مدام، بدون گرفتن وقت قبلی، به درمانگاه میآمد و خیال میکرد که من باید برای ملاقات با او همانجا و در همان لحظه آماده و در دسترس باشم ..."
چند سال پیش، در همین ایام عزاداری محرم و صفر و در یکی از شمارههای داستانِ همشهری، نوشتهای از خانم مرشدزاده خواندم که در آن تجربهاش از حضور در مراسم عزاداری و احساسش را نسبت به این ایام توصیف میکرد. نوشته خوبی بود و به نظرم برخورد تازهای داشت با این موضوع "سنتی". تصور میکنم این احساس من را خیلیهای دیگر هم داشتهاند و همین باعث شده تا خانم مرشدزاده، حالا که در قامت ناشر مشغول فعالیت هستند، آن تجربه را گسترش دهند و ... نتیجهاش شده همین کتابهای "کآشوب". کتاب اول سال گذشته منتشر شده و کتاب دوم چاپ امسال است. هر دو را در کنار هم آوردهام تا بیش از این در معرفیشان تاخیر نشود.
نویسنده: حامد آقاجانی و ...، دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده
ناشر: اطراف
سال نشر: 1402 (چاپ 14)
قیمت: 110000 تومان
تعداد صفحات: 245 صفحه
شابک: 978-600-98019-1-6
نویسندگان دعوتشده به این مجموعه تلاش کردهاند گزارشی صادقانه و عینی از رویدادهایی بدهند که در همین روزها اتفاق افتاده ولی هنوز در سایه واقعه سال 61 است. این راویان از نسبت شخصی و زیستهشان با مجلس روضه نوشتهاند. آمیختن طعم و لحن خردهروایتهای شخصی، روایت فراگیرتری آفریده که هویتی مستقل از اجزای خُردِ خودش دارد. کنار هم چیدن این صداهای فردی، به گزارش یک پدیده بدل شده؛ روایت یک کآشوب. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"به داداش یکی به آخر گفته بود "تو هم زن بگیری، مثل بقیه میری پی کار خودت. دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره." داداش یکی به آخر محکم گفته بود "تا آخر باهاتم."
چهار برادر بابا نوبت به نوبت عصرها برادر بزرگ را به روضههاش برده بودند و هر کدام زن میگرفت نوبت بعدی میشد. حالا نوبت به عموی یکی به آخر رسیده بود. از روزی که بابا شنید برادرش خاطرخواه دخترک لاغراندام سفیدرو شده و هر روز غروب به هوای دخترک در فلکه دوم پرسه میزند فاتحهی او را هم خواند. زد به خنده و به مادرم گفت "دیدی گفتم؟ اینم رفت قاطی بقیه." مادر چیزی نگفت. فقط همانطور که پیراهن سفید بابا را اتو میزد، یک قطره اشک از گوشهی چشمش ریخت. بابا اشک مادر را نمیدید اما از سکوت همه چیز را فهمیده بود ..."
نویسنده: زینب ابراهیمزاده، ...، مدیرمجموعه: نفیسه مرشدزاده
ناشر: اطراف
سال نشر: 1403 (چاپ 6)
قیمت: 185000 تومان
تعداد صفحات: 212 صفحه
شابک: 978-622-6194-07-5
بیست و چهار نفر از اتفاقهایی نوشتهاند که نسبت آنها را با رخداد سال 61 هجری تغییر داده. بیست و چهار نفر از تجربههایی نوشتهاند که در دل این سنت و عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده.
کتاب "رستخیز"، کتاب دوم از مجموعهی "کآشوب"، روایت رستخیز هرساله است که هنوز هم رستگاریهای کوچک و بزرگ میآفریند و ما را نو میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"استرالیا دو تا زده بودمان. وقتی هم نمانده بود. داشتند تکهپارهمان میکردند، تماشاگر مستشان هم حمله کرد تور را درید. توی حالت عجیب و مرگآوری گیر کرده بودیم. انگار نتیجه و صعود برایشان بس نبود، قرار بود داور که سوت آخر بازی را زد، بازیکنانشان بروند رختکن، تماشاگرهایشان بیایند بریزند سرمان. اینها که میگویم همه یادشان هست. این هم یاد همه هست که تصویر ارسالی انگار یکی دو فریم کم داشت و یک پرش خاصی توش بود و همین همه چیز را دلهرهآورتر کرده بود. بعد اتفاق غریبی افتاد، در یک شلوغی توپ گم و گور شد و چند ثانیه آن وسط چند تا لنگ و لگد پرت شد سمت هم، یکهو دیدیم توپ توی گل آنهاست. خلاف جهت بازی، 1-2 شد. پا گذاشته بودند روی گلوی ما داشتند خفهمان میکردند، داشتیم آن زیر دست و پا میزدیم و یکهو توی دست و پا زدن، توپ خورده بود به دستمان، پایمان، نمیدانم کجایمان و گل شده بود ..."
این ماه وقتی داشتم تعدادی کتاب کودک به انتشارات علمی و فرهنگی سفارش میدادم، اتفاقی به این بیوگرافی "جدی" موتسارت برخوردم. برایم جالب بود که کتاب در عرض یکسال به چاپ دوم رسیده (این یکی البته وضعش بهتر است و هر چاپش 1000 نسخه تیراژ داشته). فکر نمیکردم که این روزها دیگر کسی زیاد آمادئوس را بشناسد یا زندگی و آخر و عاقبتش برایش مهم باشد.
نویسنده: نوربرت الیاس
ترجمه: حسن خیاطی
ناشر: علمی و فرهنگی
سال نشر: 1400 (چاپ 4)
قیمت: 34000 تومان
تعداد صفحات: 180 صفحه
شابک: 978-600-436-248-1
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 1 نفر)
نوربرت الیاس (1990-1897)، جامعهشناس بزرگ آلمانی، در این کتاب با بصیرتی جامعهشناختی و روانکاوانه، تصویری تازه و ازیادنرفتنی از زندگی و نبوغ موتسارت ترسیم میکند و تناقضهایی را میکاود که زندگی این آهنگساز بزرگ را شکل داده است: خلاقیتی شگرف در برابر ناکامی اجتماعی، تعالی موسیقایی در مقابل خامی شخصیت و دستاوردهایی عظیم در برابر نومیدی و سرخوردگی محض.
الیاس در مفهوم نبوغ تامل میکند و آن را ترکیبی بغرنج از خیالپروری، الهام و سنت میشمارد. سرانجام، به عقیده الیاس سرشت و سرنوشت زندگی موتسارت را تنش و تصادمی رقم میزند که میان نبوغ و خلاقیت فردی با خواست و پسند زمانه برقرار است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"ولفگانگ آمادئوس موتسارت در سال 1791، در سن 35 سالگی، از دنیا رفت و در ششم دسامبر در مقبره تهیدستان به خاک سپرده شد. ماهیت بیماری حادی که به مرگ زودهنگام او انجامید هرچه بوده باشد، موتسارت پیش از مرگ خویش دچار یاس بود. او به تدریج دچار این احساس شد که در زندگی شکست خورده است. بدهیهایش رو به فزونی گرفت. خانواده او مدام نقلمکان میکرد. او در وین، که احتمالا برای او موفقیت در آنجا بیش از هر کس دیگری اهمیت داشت، موفقیتی کسب نکرد. اعضای طبقات بالای جامعه وین به او پشت کردند. شاید دلیل پیشرفت سریع بیماری مهلک او بیارزش شدن زندگیاش بود ..."
کتاب بعدی را برای قرار گرفتن در فهرست "سفرنامههای معاصر" تهیه کردم. البته "بانونوشت" بودن کتاب هم جزو نکات توجهبرانگیز بوده است!
نویسنده: زهرا ابوالحسنی چیمه
ناشر: هرمس
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 28000 تومان
تعداد صفحات: 206 صفحه
شابک: 978-600-456-029-0
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 1 نفر)
این نوشتار، با تمرکز بر زنان این دیار، نوعی "مشاهده اجتماعی ادیبانه" از زندگی آنان به دست میدهد که نه ارزیابانه است و نه تحلیلگرانه. اینها برداشتهای اندکی دقیقشده نویسنده است که خود زنی است که به عنوان استاد زبان فارسی سی ماه در پراگ توقف کرده است و با حس خود این مشاهدات را به تحریر درآورده است ... (برگرفته از مقدمه کتاب)
"فضای نیمهتاریک هتل، در بدو ورود، تو را به یاد فیلمهای ترسناک میاندازد. ورودی کوچک و پلههای پرشیب و طولانی و سوراخسنبههایی که بعدا فهمیدم هر کدام به اتاقی در طبقه همکف میرسد و بعد یک میز پذیرش در فرورفتگی کنج راهرو، جایی که هیچ توجهی را جلب نمیکند، تنها پدیدههای اصلی این ساختمان قدیمی هستند. درِ درازی که ورودی این مجمعالپدیدههاست هیچ نشانی از یک هتل معمولی ندارد. درست پشت همین در دراز راهروی تاریکی لم داده است که سقف بلندش حجم تمام قرون تاریک را یکباره بر سرت فرومیریزد ..."
نویسنده: آگاتا کریستی
ترجمه: نیما حضرتی
ناشر: هرمس
سال نشر: 1403 (چاپ 6)
قیمت: 295000 تومان
تعداد صفحات: 342 صفحه
شابک: 978-964-363-869-6
امتیاز کتاب: (3 امتیاز با رای 1 نفر)
"شب سال نو بود.
آقای ساترزویت خوشحال بود که کوچکترها به رختخواب رفتهاند. از جمع بچهها خوشش نمیآمد. به نظرش کسلکننده و بیادب میآمدند. بچهها موجودات زیرکی نبودند و آقای ساترزویت هم سال به سال علاقهاش به زیرک بودن مردم بیشتر شده بود.
آقای ساترزویت شصت و دو سالش بود، کمی قوز داشت، صورتش جدی و کشیده بود و علاقه اصلیاش هم زندگی دیگران بود. برای بیان کنه مطلب باید گفت که گویی تمام زندگی این مرد روی صندلی ردیف اول سینما گذشته است و فیلمی که میدیده، داستان مصائبی بوده که سرشت بشر بر سرش میآورد ..."
در ماهی که گذشت دوستی تقاضا کرد تا چند عنوان "رمان عامهپسند" بهش معرفی کنم برای هدیه دادن. من هم که اصلا در این وادی اطلاعاتی نداشتم دست به دامان خانمی کتابفروش شدم تا چند عنوان پرطرفدار و پرفروش این قفسه را به من معرفی کند. حاصلش شد دو عنوان کتاب که ما هم به آن دوستمان معرفیاش کردیم. بعد فکر کردم چرا بعد از سالها خودم خواندن یکی دو نمونه از این قفسه را دوباره تجربه نکنم. بنابراین نسخهای از کتابها را هم برای خودم تهیه کردم. یکی از آنها را این ماه معرفی میکنم و بعدیاش را هم ماه بعد. بخوانیم ببینیم "ادبیات رمانتیک فارسی" این روزها حال و روزش چطور است.
نویسنده: مهشید تهرانی
ناشر: شادان
سال نشر: 1401 (چاپ 11)
قیمت: 240000 تومان
تعداد صفحات: 526 صفحه
شابک: 978-964-2919-85-7
"آفتاب گرم عصر خردادماه همه را کلافه کرده بود. من لابلای شاخههای درخت توت، در امان از تابش خورشید، شاخههایی را که توتِ رسیده بیشتری داشت تکان میدادم. توتها سبک و بیصدا روی پارچه کرباسی سبزرنگی میافتادند. مادرم، خواهرم پرستو و همسرش داریوش و طوبیجون آن را نگه داشته بودند. گهگاه دانهای درشت و رسیده را هم به دهان میگذاشتم. مادرم از پایین درخت حرص میخورد:
- نخور، کثیفه؛ بذار بشورم بعد بخور …
داریوش مثل همیشه مزه میریخت:
- همهمون رو گول زده! بهانهش اینه که برای پدرجون رفته بالای درخت، اما سنگ خودش رو به سینه میزده …
دانهای توت کال و نرسیده را به سمتش پرتاب کردم که خندید و سرش را دزدید. طوبیجون نگران بود.
- بسه دیگه، بیا پایین ... میافتی خدای نکرده کار دستمون میدی ..."
مهرماه موعد بروزرسانی قیمت بخشی از کتابهای بانک اطلاعاتی جیرهکتاب بود. از جمله فرصت کردیم قیمت و اطلاعات شناسنامهای "فهرست کتابهای آگاتا کریستی" را هم روزآمد نماییم. در حین گردگیری این فهرست دو عنوان کتاب جامانده از آثار خانم کریستی هم به فهرست اضافه شدند. این دو کتاب را البته در ماههای گذشته به سفارش بعضی از مشترکین تهیه کرده بودیم اما فرصت نشده بود آنها را بصورت رسمی معرفی کنیم. حالا فکر میکنم فرصت خوبی باشد تا با معرفی این دو عنوان، علاقمندان را به "آگاتاخوانی" دعوت کنیم.
نویسنده: آگاتا کریستی
ترجمه: مجتبی عبداللهنژاد
ناشر: هرمس
سال نشر: 1402 (چاپ 6)
قیمت: 145000 تومان
تعداد صفحات: 303 صفحه
شابک: 978-964-363-813-9
"روز اول ترم تابستانی در مدرسه میدوبانک بود. خورشید اواخر بعدازظهر بر زمین شنی پهناور جلو ساختمان مدرسه میتابید. درِ اصلی چارطاق باز بود و خانم وانسیتارت، با موهای آراسته و کت و دامن شیک جلو در ایستاده بود. قیافه او با نمای جورجی ساختمان مدرسه خوب جور درمیآمد.
بعضی والدین که هنوز آشنا نبودند، او را با خانم بالسترود بزرگ عوضی میگرفتند. نمیدانستند که خانم بالسترود جلو در آفتابی نمیشود. برای خودش بارگاه مقدسی دارد که فقط معدودی افراد گزیده اجازه ورود به آنجا را دارند.
یک سمت خانم وانسیتارت، خانم چادویک ایستاده بود. خانم چادویک که مقام و مرتبهاش قدری با خانم وانسیتارت فرق میکرد، دختر باهوش و مرفهی بود که جزئی از لوازم مدرسه به شمار میرفت و غیرممکن بود بتوان مدرسه را بدون او تصور کرد ..."
کتاب اول خانم سمیعزادگان با استقبال خوبی از سوی خوانندگان مواجه شد و در عرض دو سال به چاپ چهارم رسید (با تیراژ هر چاپ 1000 نسخه.) حالا دومین کتاب این خانم نویسنده به بازار آمده و از آنجا که ناشر کتاب هممحل جیرهکتاب است (!!!) یک نسخه از کتاب جدید این بانوی نویسنده هم نصیب ما شده.
نویسنده: مریم سمیعزادگان
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1398 (چاپ 3)
قیمت: 27000 تومان
تعداد صفحات: 200 صفحه
شابک: 978-964-8944-58-7
دختری یازده ساله به نام نغمه که دغدغهی مهم زندگیاش این است که چرا رعنا صدایش میزنند، در یک سهشنبه نحس با اقدامی بچهگانه آتش اختلاف بین مادر و عمهاش را شعلهور میکند و باعث درگرفتن دعوایی مفصل و قطع ارتباط دو خانواده با یکدیگر میشود. اما او بعد، با همدستی کبری خانم کلفت خانه، تصمیم میگیرد تا اختلافات بوجود آمده را رفع و رجوع کند و در این میان باعث میشود تا ماجراهایی خواندنی در داستان شکل بگیرند. قصه شباهتهایی با کتاب دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد دارد. (برگرفته از معرفی کتاب، نوشته ستاره جعفری، در سایت کتابخوون)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"یک روز سرد زمستان، دقیقا بیست و ششم دی، حدود ساعت سهربع کم بعدازظهر، توی جاده، وسط برف و بوران، ناغافل به دنیا آمدم. مامان فرزانه میگفت: "منتظر آمدنت نبودیم." میگفت: "سیزده روز زود به دنیا آمدی." میخندید: "حتما کار مهمی داشتی توی این دنیا ..." بالا و پایینهای زندگی بارها مرا به این فکر انداخت که اگر دوازده روز زودتر به دنیا آمده بودم یا چهارده روز دیرتر، شاید سرنوشتی به مراتب بهتر از این پیدا میکردم؛ مثلا سرنوشتی شبیه سرنوشت کاترین کبیر.
میگویند اولین کاری که بعد از به دنیا آمدنم انجام دادم، انتخاب اسمم بود. مامان میگفت، بابا همیشه دوست داشت اسم دخترش را "قمر" بگذارد، اسم مادرش را قمرالملوک. انگار وقتی اسم قمر را شنیدم گرخیدم. شروع کردم به دستوپا زدن و جیع کشیدن، گریه کردن، نه از این گریه الکی لحظهایها، یک هفته تمام جیغ زدم و گریه کردم ..."
کتاب بعدی هم یک "جنایی/معمایی" تازه منتشر شده، محصول ناشر هممحلمان است.
نویسنده: سی. جی. تئودور
ترجمه: نرگس جلالتی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 30000 تومان
تعداد صفحات: 320 صفحه
شابک: 978-600-182-336-7
امتیاز کتاب: (4 امتیاز با رای 2 نفر)
"سر دختر روی کپهای از برگهای نارنجی قهوهای قرار گرفته بود.
چشمان بادامیاش به سایبان درخت چنار، درخت راش و بلوط خیره مانده بود اما درختان، متوجه نور کم فروغ خورشید، که از میان شاخهها، انگشتانش را فرو میکرد و نوری طلایی را به پایین جنگل میرساند، نشدند. درختان مانند سوسکهای سیاه درخشان که تند تند مردمکشان را حرکت میدادند، عکسالعملی نشان ندادند. آنها چیزی جز تاریکی را نمیفهمیدند.
در فاصلهی کمی دورتر، دستی رنگپریده از میان برگها بیرون زده بود انگار به دنبال کمک بود، یا میخواست مطمئن شود که تنها نیست. هیچ چیزی پیدا نبود. باقی جسد دخترک در نقاط دیگر جنگل دور از چشم دیگران پنهان شده بود ..."
این روزها وقتی نگاه میکنی و میبینی همهی داستانها چندقسمتی شدهاند، یا کمتر داستانی پیدا میشود که "دنباله" نداشته باشد، دیگر از دیدن هیچ "بازگشتی" تعجب نمیکنی. حتی بازگشت شازده کوچولو (که البته حالا دیگر بزرگ شده!) نمیدانم اینکه خالق آن اولی فرانسوی بوده و این دنباله را یک آرژانتینی نوشته چقدر بر یکدستی احساسِ ما خوانندگان نسبت به این شاهزاده تاثیر خواهد گذاشت. طرفداران "شازده کوچولو" باید بخوانند و قضاوت کنند.
نویسنده: آلخاندرو گیلرمو روئمز
ترجمه: حامد رحیمی
ناشر: کولهپشتی
سال نشر: 1402 (چاپ 10)
قیمت: 85000 تومان
تعداد صفحات: 110 صفحه
شابک: 978-600-461-091-4
"داشتم تنهایی پایین یک جاده متروک در پاتاگونیا - دیاری که بهخاطر یک قوم بومی نامگذاری شده (قومی که ممکن است شما آنها را با پاهای بزرگ و بیتناسبشان دیده باشید) - رانندگی میکردم که ناگهان در کنار جاده چیز عجیبی دیدم. بهطور غیرارادی سرعت را کم کردم و وقتی دیدم یک دسته موی بلوند از زیر پتویی بیرون زده شگفتزده شدم. بهنظر میرسید کسی زیر پتوست. ماشین را نگه داشتم و پیاده شدم. وقتی بیرون آمدم چیزی حیرتآور دیدم. جایی وسط دشت، صدها مایل دورتر از نزدیکترین شهر و در جایی که حتی یک خانه، درخت و یا حصاری به چشم نمیخورد پسرکی آرام و بیخیال خوابیده بود ..."
کتاب نیستان سالهاست که در زمینه نشر و ترویج داستان/رمان مذهبی فعالیت میکند. مثلا یکی از معروفترین داستانهای مذهبی این سالها، "کشتی پهلو گرفته"، را منتشر کرده که به نظرم اگر حساب و کتاب کنیم از نظر میزان تیراژ یکی از رکورددارهای ادبیات داستانی فارسی به حساب خواهد آمد. در این سالها جیرهکتاب گهگاه یکی از آثار این ناشر باپشتکار را معرفی کرده. آنقدر که فکر کنم میشود دیگر یک قفسه را هم به "داستان مذهبی" اختصاص دهیم و همهی کتابهای اینچنین را یکجا کنار هم فهرست کنیم. شاید همین روزها این کار را کردم!
با یوما بابت سفارش یکی از دوستان آشنا شدم. داستانی درباره همسر پیامبر اسلام. وقتی روی اینترنت به دنبال اطلاعاتی درباره کتاب میگشتم، فیلمی از مراسم رونمایی آن پیدا کردم که حاوی توضیحاتی بیشتر درباره حال و هوای داستان است.
نویسنده: مریم راهی
ناشر: نیستان
سال نشر: 1401 (چاپ 8)
قیمت: 51000 تومان
تعداد صفحات: 212 صفحه
شابک: 978-964-337-827-1
"من خدیجهام، از قریش، دختر خویلد، همسر نبی خدا، محمد مصطفی و عروس آمنه و عبدالله. زادگاهم مکه است و به آیین ابراهیم خلیل و رسول خاتم کعبه را طواف میکنم. ایامی داشتهام تا کنون که هر یکی نیکوتر از دیگری، اما امروز نیکوترین آنهاست به عدد رحمت و برکت. این خبر را من از محمدم شنیدهام و تا این لحظه کسی جز ما دو تن از آن آگاه نیست.
- باورم کن عزیزتی! ... بالله، من از سوی آسمان مامورم و …
کنجکاوانه نگاهم میافتد به ربیع که نزدیک چاه آب خم شده و گیسوان وهب را میبوید:
- خوش به حالت وهب!
گویی آتش به جان نفیسه افتاده باشد تکانی به دستهایش میدهد و نگاه مرا از طفلان میگیرد:
- چه میگویی خدیجه؟ ... تو هنوز زمین زیر پایت قرص نیست از جنگهای چندین ساله اعرابی که تا چشم بگردانی تیزی شمشیر به جانت میکشند و سر از تنت جدا میکنند، حال برای من از آسمان میگویی؟ ..."
"دعای دریا" را چند ماه پیش یکی از مشترکینمان از سوئد سفارش داد. در آن زمان کمی جستجو کردم و متوجه شدم ترجمه فارسی کتاب هنوز منتشر نشده. همین را هم به سفارشدهنده گفتم و قول دادم که به محض انتشار ترجمه فارسی کتاب آن را برایش تهیه و ارسال کنم. چند هفته اما بیشتر طول نکشید که ترجمههای فارسی کتاب یکی بعد از دیگری به بازار آمدند و بازار کتاب ایران هم چشمش به جمال تازهترین اثر خالد حسینی روشن شد.
کتاب من را به یاد "جوناتان مرغ دریایی" ریچارد باخ میاندازد. هنوز آن را نخواندهام، بنابراین این تشابه بیشتر از جنبه ساختاری برایم تداعی شده و نه محتوایی. به هر حال کتاب رمان نیست و از قرار شاعرانهای است که به بهانهی یک واقعهی دردناک نوشته شده.
نویسنده: خالد حسینی
ترجمه: میلاد فشتمی
ناشر: بهنام
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 12000 تومان
تعداد صفحات: 32 صفحه
شابک: 978-600-7132-53-1
امتیاز کتاب: (1 امتیاز با رای 2 نفر)
خالد حسینی که خود به عنوان سفیر حسننیت کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان فعال است، "دعای دریا" را به مناسبت سالگرد مرگ آلان کوچک به رشته تحریر درآورده است.
این داستان در قالب نامهای خیالی از زبان پدری سوری برای فرزندی که در آغوشش خفته است، در شب پیش از آغاز سفر دریایی پرمخاطرهشان به سوی اروپا، نگاشته شده است. داستان روایت دلهرهها و درماندگیهای مردی است که نیک میداند آغوشش دیگر پناه امنی برای فرزندش نیست ... (برگرفته از مقدمه کتاب)
"مروان عزیز من،
در تابستانهای طولانی کودکیها، زمانی که پسرکی کمسال چون اکنونِ تو بودم، هر شب به همراه عموهایت تشکهایمان را بر روی پشتبام خانهی مزرعه پدربزرگت در نزدیکی حمص پهن میکردیم.
و هر صبح با نوای خشخش شاخههای زیتون در دست باد، و صدای بزهای مادربزرگ، و چکاچک ظروف خوراکپزیاش از خواب بیدار میشدیم؛ هوا خنک بود و خورشید چون خرمالویی رنگپریده از مشرق سربرمیآورد ..."
در کندوکاوهایی که به دنبال اطلاعات درباره کتاب بعدی داشتم، متوجه شدم که اروینگ سینگر کتاب را در سن 84 سالگی نوشته (سال 2009). پیش خودم فکر کردم در آن سن و سال من اینقدر هوش و حواس خواهم داشت که یک پاراگراف قابل خواندن بر روی کاغذ بیاورم. بعید میدانم! به هر حال او سالها قبلتر در 60 سالگی، سهگانهای دربارهی "طبیعت عشق" نوشته که در رشتهی فلسفه به اثری کلاسیک درباره این موضوع تبدیل شده. او از قرار در این کتاب جمعوجور حاصل یک عمر تحقیق و پژوهش خودش را درباره این موضوع جمعبندی میکند و حاصل آن را با خواننده در میان میگذارد.
نویسنده: اروینگ سینگر
ترجمه: میثم محمد امینی
ناشر: نشر نو
سال نشر: 1402 (چاپ 7)
قیمت: 85000 تومان
تعداد صفحات: 134 صفحه
شابک: 978-600-490-041-6
"هنگامی که سهگانه ماهیت عشق را آغاز کردم، بسیاری از محققان عقیده داشتند مفهوم عشق بهمثابه پدیدهای رمانتیک و جنسی و میانفردی همین تازگیها - یعنی حدود دویست سال گذشته - به وجود آمده است. احساس من این بود که این دیدگاه تاریخ اندیشهها درباره این انواع عشق یا هر نوع دیگر عشق را به درستی روشن نمیکند.
از پارهای جهات درست است که مفهوم عشق رمانتیکی را که امروز میشناسیم میتوان بهنسبت جدید دانست. اما برداشت رایج بیش از اندازه نابسنده است. چیزی که ما عشق رمانتیک مینامیم متعلق به تحول فکریای است که با آغاز رمانتیسم در جهان مدرن شروع میشود. از همین رو، مفهوم مربوطه را بهدرستی عشق "رمانتیک" خواندهاند (و برای تاکید بر ارتباط آن با رمانتیکها و رمانتیسم آن را با حروف بزرگ به صورت Romantic نوشتهاند) ..."
و بالاخره آخرین کتاب فهرست هم باز بنا بر توصیه/سفارش یکی از دوستان جیرهکتاب در فهرست این ماه قرار گرفته. موضوع کتاب شاید در نگاه اول برای جیرهکتاب زیادی جدی باشد. اما متنی که در معرفی آن در پشت جلد چاپ شده، خواننده غیرحرفهای را هم وسوسه میکند تا نگاهی به آن بیاندازد و دربارهی زمانهی دومین پادشاه قاجار و تاثیراتش بر امروز ما بیشتر بداند.
نویسنده: احمد کاظمی موسوی
ناشر: آگاه
سال نشر: 1400 (چاپ 9)
قیمت: 205000 تومان
تعداد صفحات: 310 صفحه
شابک: 978-964-416-399-9
"فتحعلیشاه قاجار طی حکومت سیوهفتسالهاش در اوایل سده سیزده هجری-نوزده میلادی رویهای در رابطه با علما و اهل کشف و معنا در پیش گرفت که در شکلدادن به نهادهای تازه مذهبی نقش نمایانی داشته است. همزمان با عصر فتحعلیشاه یا اندکی پس از آن عنوانها و نهادهایی چون مرجع تقلید، مجتهد اعلم، رکن رابع، واسطه فیض، نقطه اولی و مهمتر از همه اصل ولایت عامه فقیه پدید آمدند و جان گرفتند. این مقامات هر یک به جای خود روندهای جدیدی در جامعه شیعه ایران بنا گذاشتند. مردم ایران بار تاثیرات و تبعات این نهادها و عناوین را بر دوش دارند، ولی از چگونگی و چرایی پیدایش این گرایشها و رشد هستههای اقتدار دینی نوین در دو قرن اخیر آنطور که باید آگاهی ندارند ..."
مشاهده و انتخاب کتابهای فهرست در بخش مشترکین